لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 8
اشاره:
مقاله، پس از تعریف «امنیت»، به امنیت روانی و ضرورت احساس اجتماعی آن و رابطهاش با حقوق مدنی و حاکمیت، به اهمیت انواع امنیت در منابع اسلامی پرداخته و امنیت اجتماعی - سیاسی را بدون تأمین امنیت فرهنگی، مخدوش خوانده است و در همین رابطه به بحث تبلیغات ضداسلامی، نشر کتب ضلال و برخی مشاغل ظاهراً فرهنگی و نیز به حکم ارتداد، نظر کرده و در عین حال، مجازاتهای فردی و غیررسمی در زمان حکومت اسلامی از ناحیه شهروندان و علیه مجرمان فرهنگی و اجتماعی را ممنوع و موجب هرج و مرج، دانسته است.
مفهوم امنیت و ابعاد آن
«امنیت، اساسیترین نیاز بشر است و تأمین آن نخستین وظیفه حکومتهاست.» تصدیق این گزاره، نیازی به تأمل و مجادله ندارد و در ادبیات سیاسی و جامعهشناختی معاصر، از بدیهیترین اصول شناخته میشود. البته بدیهی بودن یک مفهوم، ملازمهای با اتفاق نظر در همه جوانب مربوط به آن ندارد و اهمیت این مفهوم با تعریف مورد اجماع از آن پیوند نخورده است»،1 حتی به تعبیر «باری بوزان»2 باید آن را یک «مفهوم توسعه نیافته» نامید که «با تعریف ساده در ضدیت است».3
در پیچیدگی و ابهام مفهوم «امنیت» البته یک دلیل خارجی نیز دخالت دارد و آن تمایل صاحبان قدرت به مبهم و قابل تفسیر ماندن این مقوله است تا بتواند جهت توجیه اعمال خلاف قاعده، مورد استفاده قرار گیرد. از این روست که سیاستگذاران از آنکه این مفهوم را مبهم و نامشخص نگه دارند، خوشحال هستند، چرا که در حمایت از اهداف متنوع، بهتر میتوان بدان تمسک جست.
اینک ما تعریف متداول در فرهنگ سیاسی کنونی را قابل قبول، تلقی میکنیم که «فقدان تهدید»، عنصر اساسی آن است و چون آرزویی دست نایافتنی است، «به حداقل رساندنِ» تهدیدهای اجتماعی را مفهوم اصلی «امنیت» دانستهاند که به نسبی بودن مقوله امنیت و از سوی دیگر چند وجهی بودن آن اشاره دارد. همچنین از آنجا که گاه ثبات سیاسی اجتماعی و گاه آرامش فکری روانی مورد مخاطره قرار میگیرد، امنیت فرهنگی نیز به موازات امنیت اجتماعی و بلکه بیش از آن باید در نظر گرفته شود.
«فقدان یا کاهش تهدید» یعنی عامل عینی نیز آنگاه موثر است که وجود آن «احساس» شود چرا که تصور ناامنی، خود ناامنترین شرایط را در پی داشته و بدین ترتیب حتی در صورت فقدان تهدید هم امنیت محقق نخواهد شد و لذا تعریف امنیت، آمیزهای از وضعیت فیزیکی و حالت فکری است. برای نمونه، طبق نظر ولفرز4، «امنیت در معنای عینی، «فقدان تهدیدِ» ارزشهای کسب شده را مشخص کرده و در معنای ذهنی، فقدان ترس و وحشت از حمله علیه ارزشها را معین میکند.»5
نسبت «حقوق» با «امنیت و نظم عمومی»
حکومتها برای حفظ نظم عمومی و آرامش اجتماعی ناچار به وضع قواعدی هستند تا روابط شهروندان بهگونهای تنظیم شود که هر کس، بدون ایجاد تهدید برای امتیازهای دیگران، از امتیازهای خویش بهره گیرد. به همین جهت است که «راسکوپاوند»6 پایهگذار جامعهشناسی حقوقی آمریکا، حقوق را «مهندسی اجتماع»7 مینامد.
با این توضیح که هدف اصلی حقوق، حفظ امنیت است (در حقوق ملی، امنیت داخلی و در حقوق بینالملل، امنیت جهانی) معلوم میشود که چرا هیچ قاعدهای از حقوق نباید «بدون ضمانت اجرا»8 باشد و کیفر، باید پیامد حتمی نقض آن باشد. این نکته چنان توسعه یافته که مقولهای به عنوان «حقوق جزای بینالملل» مطرح شده است. لذا نظام عمومی یا امنیت (در تمام ابعاد اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، و...)، مرز قطعی هر قاعده و قانون محسوب میشود؛ حتی اگر ناگفته مانده باشد. دامنه تمام آزادیها و اختیارات در سطح ملی و بینالمللی تنها تا آنجاست که امنیت عمومی آسیب نبیند و لذا در روابط بین کشورها هر دولت تا حدی اجرای قوانین جهانی را در کشور خود قبول میکند که با اساس تشکیلات و یا امنیت داخلی و احساسات شهروندانش منافات نداشته باشد. ماده 975 قانون مدنی ایران نمونه بارز این قاعده است که در هر کشور دیگری نیز وجود دارد:
«محکمه نمیتواند قوانین خارجی و یا قراردادهای خصوصی را که برخلاف اخلاق حسنه بوده و یا بواسطه جریحهدار کردن احساسات جامعه یا به علت دیگر مخالف با نظم عمومی محسوب میشود به موقع اجرا گذارد؛ اگر چه اجرای قوانین مزبور اصولاً مجاز باشد.»
هیچ مکتب و نظام حقوقی نمیتواند فارغ از مسئله امنیت و فاقد سیاستهای انتظامی باشد؛ وگرنه نسبت به علت و فلسفه وجودی خود بیاعتناست و نمیتواند پایدار بماند. اسلام به عنوان یک نظام حقوقی جامع که پاسخگوی نیازهای فردی و اجتماعی بشر در همه زمانها و مکانها است، از این قاعده مستثنی نیست.
امنیت و نظم عمومی از نگاه درون دینی
نگاهی کوتاه به منابع حقوق اسلامی نشان میدهد که از منظر درون دینی هم «امنیت»، نخستین شرط یک اجتماع سالم است. برای ایجاد امنیت بود که ذوالقرنین پر زحمتترین کارها را بر عهده گرفت و سدی زد که در تاریخ، ضربالمثل شده و سمبل استحکام و دوام و بقأ است.9
حضرت ابراهیم (ع)، هنگام بنا نهادن کعبه به این نیاز فطری توجه کرد و از خداوند خواست که آن سرزمین را از نعمت «امنیت» برخوردار سازد10 و خداوند آنجا را چون خانه امنی برای مردم قرار داد.11 این ویژگی چنان عزیز است که موجب منت پروردگار بر آدمیان بوده و او را شایسته سپاس بندگی میکند.12 پروردگار به همین سرزمین امن، برای بیان کیفیت آفرینش انسان، سوگنده یاد کرد.13 در تمام این موارد، پس از امنیت، بلافاصله سخن از لزوم ایمان به پروردگار و بندگی او به میان آمده14 تا نشان دهد بدون آرامش روانی، فراغت از تهدیدهای خارجی کارساز نیست و ثانیاً با دستیابی به زندگی آرام نباید هدف اصلی را که معرفت الله و عبودیت است فراموش کرد:
«و خدا (برای عبرت گرفتن ما) شهر امن و آرامی را مثال زده که اهلش در آسایش کامل زندگی میکردند و از هر طرف روزی آنان میرسید. اما (قدر این نعمت را ندانستند و) به دلیل همین ناسپاسی طعم گرسنگی و ترس (یعنی عدم امنیت اقتصادی و اجتماعی) را به آنان چشانید.»15
دراینباره که آیه فوق جنبه تمثیل دارد یا اشاره به یک واقعه تاریخی است و بر فرض اخیر، مقصود کدام شهر و کدام ملت بوده، گفتگو میان مفسران وجود دارد،16 اما آنچه قطعی است بیان این قاعده کلی و سنت الهی است که خداوند میخواهد مانند سایر سنتها ما را به حقیقت آن راهنمایی کند 17 و ما باید به آن دست یابیم18؛ چرا که سنتهای خداوند تغییر نخواهد کرد19 و هر کس چنان کند، چنین خواهد دید.20 روایات پرشماری نیز بر اهمیت و ضرورت «امنیت اجتماعی» تأکید کردهاند. اشارهای گذرا به آنچه امام علی(ع) در این باره فرمودهاند، خالی از لطف نیست:
امام(ع) وحدت و یکپارچگی مردم را رمز پیروزی و اعتلای آنان دانسته، تفرقه و درگیری داخلی را موجب شکست و انحطاط جامعه معرفی میکند.21 به همین جهت خود را حریصتر از همه نسبت به وحدت داخلی میدانست؛22 چه آن هنگام که حق خود را غصب و غارت شده میدید و به ناحق از ریاست امت کنار گذاشته شده بود و چه آن زمان که سکانداری کشتی طوفان زده اسلام به دستان با کفایت او سپرده شد. در زمان تنهایی و خانهنشینی میگفت که برای حفظ وحدت و مصلحت جامعه اسلامی آنچه را میداند نمیگوید23 و به هنگام پذیرش خلافت نیز توصیه کرد تا از گذشتهها کمتر سخن بگویند و همگی، همدل و همراه، تنها به تهدیدات خارجی بیندیشند 24 و دستور هم داد که هر کس شعار تفرقه و پریشانی داد، مجازات شود.25 حضرت اصولاً یک وظیفه عام همة حکومتها، حق یا باطل، را فراهم ساختن امنیت ملی میدانست 26 که باید تأمین شود.27 به همین جهت آنگاه که عاملی امنیت کشور اسلامی را تهدید میکرد، همه مسائل داخلی را نادیده میگرفت و خیرخواهانه به راهنمایی مسئولان حکومتی میپرداخت28 و همراه حکومت و تابع مصالح امت بود.29 به هنگام حکومت خود نیز همین سیاست را پیشه ساخت و حتی وقتی که ناخواسته به جنگ خونین با بر هم زنندگان آرامش کشور میرفت، فروتنانه سر بر آسمان برداشته و چنین میگفت:
«بارالها! تو میدانی که آنچه میکنم جنگ قدرت و برای رسیدن به کالای بیارزش دنیا نیست بلکه خواهان احیای ارزشهای دینی و اصلاح کشور هستم تا امنیت بندگان ستمدیدهات فراهم آید و احکام زمین مانده دینت برپا داشته شوند.»30
با همین دیدگاه است که پیشوای پرهیزکاران در برابر هر جفا و خطایی بردباری میکرد اما تا آنجا که آرامش مسلمانان تهدید نشده و دست به سوی سلاح و خشونت دراز نکنند. آن حضرت با اشاره به رفتن اصحاب جمل به سوی بصره فرمودند:
«واقعیت این است اینان برای مخالفت با امارت من گرد آمدهاند و من صبر میکنم اما تا وقتی که جامعه و وحدت آن را تهدید نکنند زیرا اگر بتوانند این اندیشه سست و نادرست را محقق سازند نظم عمومی بهم خواهد خورد... و حق شما بر من این است که (با آنان) طبق قرآن و سیره پیامبر عمل نمایم.»31
همینگونه هم شد و آنگاه که «آنان به ماموران حکومت و اموال عمومی حمله بردند، آرامش شهروندان را از بین بردند و (با تبلیغات نادرست) وحدت آنان را مخدوش ساختند»32 حضرت به جنگ آنان شتافت؛ جنگی که شایسته آن بودند.
بنابراین دو اصل اساسی را میتوان از بینش امنیتی اسلام، نتیجه گرفت:
1 - ارزش امنیت و منزلت حافظان آن.
2 - لزوم شدت عمل در برابر آرامشستیزان و برهمزنانِ امنیت.
حکومت اسلامی وظیفه دارد با تهیه امکانات لازم، نه تنها امنیت جامعه را تامین کرده و در برابر تهدیدات خارجی آسیبپذیر نباشد، بلکه باید با مانور و قدرت خویش، دشمنان را مایوس و هراسناک کند.33 به اعضای جامعه اسلامی، که طبیعتاً خداجو و به دنبال معنویت هستند، گوشزد شده است که: «یک شب نگهبانی و حفظ آرامش مردم با قصد قربت از هزار شب عبادت و هزار روز روزه داری برتر است»34 و «دو چشم است که آتش جهنم آن را در نمییابد؛ چشمی که از خشیت پروردگار بگرید و چشمی که شب را برای خدا به نگهبانی از امنیت مردم بیدار بماند.»35 بویژه باید از فضیلت مرزبانی یا مرابطه36 نام برد که ارزشی برتر از دنیا و آنچه در آن است، دارد37 و هر نماز مرزبان را معادل با پانصد نماز میسازد.38
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
دانلود تحقیق درمورد امنیت روانی و ضرورت احساس اجتماعی آن و رابطهاش با حقوق مدنی و حاکمیت