تعریف: دیکانستراکشن در فارسی به ساختار زدایی ،ساختار شکنی ،واسازی و بنیان فکنی ترجمه شده است
از آنجایی که فلسفه دیکانستراکشن نقطه مقابل فلسفه ساختارگررا یا استراکترالیزم می باشد ابتدا به توضیح این فلسفه می پردازیم
مبانی فکری ساختارگراها:
آنها بر این اعتقادند که بخش بزرگی از آگاهی ذهن بشر بصورت نا خود آگاه است و با بررسی این پدیده ها و حالت تکراری حاکم بر آنها می توان قوانینی استخراج کرد که در موارد مشابه هم صادق باشند و بطور خلاصه ساختارگرایی یک نظریه روش شناختی است که در آن می توان هر مسئله ای را مورد بررسی قرار داد و قوانین حاکم بر آن مسئله را استخراج و از آن در جت پیش بینی مسائل بهره جست .
ساختار گرائی نقدی بر فلسفه و اندیشه مدرن بود که در آن تمامی پدیده های انسانی از دیدگاه عقل بشر مورد بررسی قرار می گرفت و نقش عوامل ناخود آگاه مانند تاثیرات فرهنگ ،قومیت و 000در بررسی آن پدیدها نادیده گرفته می شد.
فلسفه اصالت وجود:
در نیمه اول قرن بیستم از سوی ژان پل سارتر فیلسوف فرانسوی فلسفه اصالت وجود یا اگزیستانسیالیسم مطرح گردید سارتر معتقد بود هر فرد ماهیت خویش را شکل می دهد ، هیچ دو فرد یا پدیده ی مشابهی وجود ندارد و بنابراین تجزیه و تحلیل ساختی که مبتنی بر کشف قوانین و نظم موجود در پدیده از طریق مشاهده و بررسی تکرار آن ها مردود است.
مکتب فکری دیکانستراکشن:
این مکتب توسط فیلسوف معاصر فرانسوی ژاک دریدا پایه گذاری شد و اساس خود را از فلسفه اصالت وجود گرفت . دریدا با ساختار گراها مخالف است و معتقد است چون فرهنگ و شیوه قومی هر لحظه تغییر می کند پس روش ساختارگراها که مبتنی بر مطالعه تکرارها است صحیح نیست. به عقیده دریدا یک متن هرگز مفهوم واقعی خو را آشکار نمی کند و به تعداد مفسران برای یک متن مفهوم وجود داشته و هیچ تفسیر نهائی از پدیده ها وجود ندارد . به همین دلیل در بینش دیکانستراکشن ما در یک دنیای چند معنائی زندگی می کنیم . از نظر دریدا در تقابل های دوتائی چون روز و شب ،زن و مرد،تقارن و عدم تقارن یکی بر دیگری ارجحیت ندارد چون هر فرد می تواند برداشتی متفاوت از معنای این تقابل ها داشته باشد . نکته مهم این است که هیچ تعریف مشخص از دیکانستراکشن وجود ندارد چون هر تعریفی از آن می تواند مغایر با خود دیکانستراکشن تفسیر شود.
ورود فلسفه دیکانستراکشن به عرصه معماری:
این فلسفه توسط پیتر آیزمن معمار آمریکائی وارد عرصه معماری گشت و به صورت یکی از مباحث اصلی معماری در دهه هشتاد در آمد.
اصول فکری مکتب :
1- تعدد و کثرت در معناها
2-عدم ارجحیت در تقابل ها و دو گانگی ها
آیزمن می گوید: مدینه فاضله را در شرایط امروز باید پیدا کرد (بر خلاف مدرنیستها که آن را در آینده و پست مدرنیستها که در گذشته جستجو می کنند ) . و معماری در هر زمان باید اکنونیت داشته باشد ، قوانین گذشته را باید بر هم زد و چون این قوانین قراردادی هستند و نه طبیعی پس بر هم زدنشان ممکن است . حقایق و نمادهای گذشته باید شکافته شوند.در زندگی امروز ما دو گانگی هایی چون وضوح و ابهام ، ثبات و بی ثباتی ، صداقت و فریب، پایداری و تزلزل وجود دارد و نی توان از یکی برای استتار دیگری استفاده کرد بلکه این دو گانگی ها باید در ساخت معماری به عنوان تجلی گاه شرایط زندگی امروز ما به نمایش گذاشته شوند.
آیزمن در مقاله(( مرز میانی)) می گوید: د ردو پهلو(ایهام) ارجحیتی وجود ندارد هم این است و هم آن ،نه این است و نه آن – دو پهلو حقیقت را می شکافد و این امکان را می دهد که ببینیم حقیقت چه چیزی را سرکوب کرده است
روند طراحی در معماری دیکانستراکشن:
1- بررسی دقیق برنامه و مشخصات طرح
2- بازبینی مو شکافانه سایت و شرایط فیزیکی و تاریخی آن و محیط اجتمائی و فرهنگی که سایت در آن قرار گرفتهاست.
3- طرح تفسیرها و تاویلهای مختلف از مجموعه .
4- طرح کالبد معماری به صورتی که در عین بر آورده کردن خواستهای عملکردی پروژه تناقضات و تباینات بین موضوعات اشاره شده و تفسیرهای مختلف از آن را ارائه کند. لذا شکل کلبدی به صورت یک مجموعه چند معنائی، ابهام انگیز و متناقض ارائه می شود.
شامل 67 اسلاید powerpoint
دانلود پاورپوینت معماری دیکانستراکشن