موقعیت زن در جامعه
8 صفحه
مقتضیات ایجاب می کند که بسیاری از مسائل بعداً مورد ارزیابی قرار می گیرد و به ارزیابیهای گذشته بسنده شود.
«نظام حقوق و تکالیف خانوادگی» از جمله این سلسله مسائل است. در این عصر به عللی فوض شده که مسئله ای اساسی در این زمینه «آن دی» زن و «تساوی حقوق» او با عدد است، همه ی مسائل دیگر فرع این دو مسئله است. قدهای فلاسفه، فلسفه ی زندگی خانوادگی را بخش مستقلی از «حکمت علمی» می شوند و معتقد به منطق و معیار جداگانهای برای این بخش از حیات انسانی بوده اند. افلاطون در رساله جمهوریت، و ارسطو در کتاب سیاست و بوعلی در کتاب اشفا با چنین دیدی و از این زاویه به موضوع نگریسته اند.
در مورد حقوق زن در اجتماع نیز قطعاً چنین تردید و پرسشی در اجتماع هست که آیا حقوق طبیعی انسانی زن و مرد همانند و متشابه است یا نا همانند و نا متشابه یعنی آیا خلقت و طبیعت که یک سلسله حقوق به انسان ها ارزانی داشته است. آن حقوق را دو جنسی آفریده است یا یک جنسی؟ آیا «ذکوریت» و «انوثیت» در حقوق و تکالیف اجتماعی راه یافته است یا از نظر طبیعت و در منطق تکوین و آفرینش، حقوق یک جنسی است؟ در دنیای غرب، از قرن هفدهم به بعد، پا به پای نهضتهای علمی و فلسفی، نهضتی در زمینه ی مسائل اجتماعی و به نام «حقوق بشر» سورت گرفت. نویسندگان و متفکران قرن هفدهم و هجدهم افکار خویش را درباره ی حقوق طبیعی و فطری و غیر قابل سلب بشر با پشنکار قابل تحسینی در میان مردم پخش کردند.
موقعیت زن در جامعه