یکی از سنن بسیار کهن در روابط خانوادگی بشری این است که مرد هنگام ازدواج برای زن «مهر»قائل می شده است;چیزی از مال خود به زن یا پدر زن خویش می پرداخته است،و بعلاوه در تمام مدت ازدواج عهده دار مخارج زن و فرزندان خویش بوده است.
ریشه این سنت چیست؟چرا و چگونه به وجود آمده است؟مهر دیگر چه صیغه ای است؟نفقه دادن به زن برای چه؟آیا اگر بنا باشد هر یک از زن و مرد به حقوق طبیعی وانسانی خویش نائل گردند و روابط عادلانه و انسانی میان آنها حکمفرما باشد و با زن مانند یک انسان رفتار شود،مهر و نفقه مورد پیدا می کند؟یا اینکه مهر و نفقه یادگارعهدهایی است که زن مملوک مرد بوده است;مقتضای عدالت و تساوی حقوق انسانها-خصوصا در قرن بیستم-این است که مهر و نفقه ملغی گردد،ازدواجها بدون مهرصورت گیرد و زن خود مسؤولیت مالی زندگی خویش را به عهده بگیرد و در تکفل مخارج فرزندان نیز با مرد متساویا شرکت کند.
سخن خود را از مهر آغاز می کنیم.ببینیم مهر چگونه پیدا شده و چه فلسفه ای داشته و جامعه شناسان پیدایش مهر را چگونه توجیه کرده اند.
تاریخچه مهر
می گویند در ادوار ماقبل تاریخ که بشر به حال توحش می زیسته و زندگی شکل قبیله ای داشته،به علل نامعلومی ازدواج با همخون جایز شمرده نمی شده است. جوانان قبیله که خواستار ازدواج بوده اند،ناچار بوده اند از قبیله دیگر برای خود همسر و معشوقه انتخاب کنند.از این رو برای انتخاب همسر به میان قبایل دیگرمی رفته اند.در آن دوره ها مرد به نقش خویش در تولید فرزند واقف نبوده است;یعنی نمی دانسته که آمیزش او با زن در تولید فرزند مؤثر است.فرزندان را به عنوان فرزندهمسر خود می شناخته نه به عنوان فرزندان خود.با اینکه شباهت فرزندان را با خوداحساس می کرده نمی توانسته علت این شباهت را بفهمد.قهرا فرزندان نیز خود رافرزند زن می دانسته اند نه فرزند مرد،و نسب از طریق مادران شناخته می شد نه ازطریق پدران.مردان موجودات عقیم و نازا به حساب می آمده اند و پس از ازدواج به عنوان یک طفیلی-که زن فقط به رفاقت با او و به نیروی بدنی او نیازمند است-درمیان قبیله زن بسر می برده است.این دوره را دوره «مادر شاهی »نامیده اند.
دیری نپایید که مرد به نقش خویش در تولید فرزند واقف شد و خود را صاحب اصلی فرزند شناخت.از این وقت زن را تابع خود ساخت و ریاست خانواده را به عهده گرفت و به اصطلاح دوره «پدر شاهی »آغاز شد.
در این دوره نیز ازدواج با همخون جایز شمرده نمی شد و مرد ناچار بود از میان قبیله دیگر برای خود همسر انتخاب کند و به میان قبیله خود بیاورد.و چون همواره حالت جنگ و تصادم میان قبایل حکمفرما بود،انتخاب همسر از راه ربودن دخترصورت می گرفت;یعنی جوان دختر مورد نظر خویش را از میان قبیله دیگر می ربود.
تدریجا صلح جای جنگ را گرفت و قبایل مختلف می توانستند همزیستی مسالمت آمیز داشته باشند.در این دوره رسم ربودن زن منسوخ شد و مرد برای اینکه دختر مورد نظر خویش را به چنگ آورد،می رفت به میان قبیله دختر،اجیر پدر زن می شد و مدتی برای او کار می کرد و پدر زن در ازای خدمت داماد،دختر خویش را به او می داد و او آن دختر را به میان قبیله خویش می برد.
تا اینکه ثروت زیاد شد.در این وقت مرد دریافت که به جای اینکه سالها برای پدرعروس کار کند،بهتر این است که یکجا هدیه لایقی تقدیم او کند و دختر را از او بگیرد.
این کار را کرد و از اینجا«مهر»پیدا شد.
روی این حساب در مراحل اولیه،مرد به عنوان طفیلی زن زندگی می کرده وخدمتکار زن بوده است.در این دوره زن بر مرد حکومت می کرده است.در مرحله بعدکه حکومت به دست مرد افتاد،مرد زن را از قبیله دیگر می ربوده است.در مرحله سوم مرد برای اینکه زن را به چنگ آورد به خانه پدر زن می رفته و سالها برای او کار می کرده است.در مرحله چهارم مرد مبلغی به عنوان «پیشکش »تقدیم پدر زن می کرده است و رسم مهر از اینجا ناشی شده است.
می گویند مرد از آن وقتی که سیستم «مادرشاهی »را ساقط کرد و سیستم «پدر شاهی »را تاسیس نمود،زن را در حکم برده و لااقل در حکم اجیر و مزدورخویش قرار داد و به او به چشم یک ابزار اقتصادی که احیانا شهوت او را نیز تسکین می داد نگاه می کرد،به زن استقلال اجتماعی و اقتصادی نمی داد.محصول کارها وزحمات زن متعلق به دیگری یعنی پدر یا شوهر بود.زن حق نداشت به اراده خودشوهر انتخاب کند و به اراده خود و برای خود فعالیت اقتصادی و مالی داشته باشد،ودر حقیقت پولی که مرد به عنوان مهر می داده و مخارجی که به عنوان نفقه می کرده است در مقابل بهره اقتصادی بوده که از زن در ایام زناشویی می برده است.
شامل 37 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود مقاله مهر نفقه و عقد در اسلام