چه بخواهیم ،چه نخواهیم بهروز وثوقی یکی از چهره های ماندگار تاریخ سینمای ایران است .او در بسیاری از فیلم های مهم ،مطرح از فیلمسازان صاحب نام و با اعتبار شرکت داشته وبدون اغراق چهره اول بازیگری در سینمای ایران طی دوران قبل از انقلاب بوده است .بازی او در دوفیلم معروف گوزنها (مسعود کیمیایی )و سوته دلان (شادروان علی حاتمی )بیش از هرفیلم دیگری براعتبار بهروزوثوقی در عرصه سینمای ایران افزوده است .
اخیرا کتاب خاطرات بهروز وثوقی به همت و درایت ناصر زراعتی در خارج از کشور منتشر شده ،که حاوی ناگفته های جذاب و خواندنی از زندگی این هنرمند است .مروری داریم بر این خاطرات باذکر این توضیح که بعلت حجم بالای کتاب مورد اشاره نقد و بررسی آن در چهار قسمت انجام می شود که توجه شما را به نخستین بخش آن جلب می نماییم .
کتاب با مقدمه ناصرزراعتی و پیشگفتار بهروز وثوقی آغاز شده و بعد هم به تولد و دوران کودکی بهروز می پردازد .
براساس مندرجات کتاب بهروز در بیستم اسفندماه سال 1316 در شهرستان خوی دیده به جهان می گشاید .بدنبال سال های بحرانی دهه بیست و غائله آذربایجان و مسائل دیگر پدر بهروز با خانواده به تهران پناه می آورد .بهروز آنزمان داری یک برادر بنام فیروز ودو خواهر بنامهای گلدون و مهین بوده که دو خواهرش به دلیل فقدان امکانات درمانی مناسب بخاطر دچارشدن به بیماری حصبه میمیرند .
پدر بهروز که بعنوان راننده در اداره بهداری استخدام می شود چند سال بعد به اصفهان منتقل می شود .در اصفهان است که جادوی سینما بهروز را به سمت خویش فرا می خواند ومانند هر علاقمند دیگر سینما ،یواشکی و بدور ازچشم پدر و مادر سینما رفتن را تجربه می کند .
او با دیدن فیلم «ولگرد »شیفته این فیلم و هنرپیشه نقش اول آن یعنی ناصرملک مطیعی می گردد وبارها به تماشای این فیلم می رود ..
بعد از انتقال مجدد پدر بهروز به تهران بهروز همچنان علاقمندانه سینما و فیلمها را تعقیب می کند .حالا او غیر از بهروز صاحب سه برادر بنامهای چنگیز و بهزاد و شهراد دارد .
بهروز در شانزده سالگی نخستین عشق دوران زندگی اش را تجربه می کند و عاشق دختر محصلی می گردد و با پیگیری ها و سماجت هایش بلاخره می تواند با دخترک که هما نام دارد قرار ملاقات بگذارد .بهروز در این بخش از کتاب توصیف زیبایی از این عشق کودکانه بدست می دهد . ماجرای این عشق با ازداوج هما با یکی از پسران فامیل پایان می یابد و بهروز نخستین شکست در عشق را تجربه می کند.
در دهه سی دیوید سن نامی کارگردان تئاتر به دعوت اداره هنرهای زیبا از آمریکا به تهران می آید تا به تربیت هنرجو وبازیگر بپردازد .بهروز نیز جزو سی نفری قرار می گیرد که در امتحان ورودی برای گذراندن دوران بازیگری پذیرفته شده اند ..بهروز بعدها به تئاتر تهران می رود ودر انجا تجربه اندوزی می کند تا اینکه یک اتفاق و تصادف اورا به اجرای نخستین نقش سینمایی اش فرا می خواند .وبهروز نقش یکی از سیاهی لشگرهای فیلم طوفان در شهرما را ایفاءمی کند (لازم به ذکر است که پروین غفاری هم در کتاب خاطراتش به این قضیه اشاره کرده است )
بهروز بعد از معافیت از خدمت وظیفه ،درصدد استخدام در نیروی هوایی و کسب عنوان خلبانی بر می آید که با مخالفت مادرش این مقوله تحقق نمی یابد .
اوبلاخره کارمند وزارت بهداشت شده و برای مبارزه با مالاریا به روستاهای خرمدره اعزام می شود .دوران خدمت بهروز درخرم دره نیز بسیار جذاب و خواندنی است .از جمله قضیه خوردن گوشت مار و...
بهروز بعد از اخراج از اداره بهداشت به دلیل درگیری با یک مفام مافوق کارمند وزارت دارایی می شود
آشنایی اتفاقی با دوست دوران تحصیلی اش منوچهر اسماعیلی (دوبلور)باردیگر بهروز رابه سینما وصل می نماید .وبهروز مدتی کار دوبله راهم تجربه می نماید .
بواسطه تاجی احمدی با امین امینی آشنا می شود و نقش کوتاهی در یکی از فیلمهای او بازی می کند وهمین زمینه ای می شود که امین امینی به همراه برادرش کردوانی پای بهروز را به سینما بازنموده و برای ایفای نقش اول جند فیلم با او قرارداد ببندند .
باادامه کار دوبله در کنار بازیگری سینما اوضاع مالی بهروز را بهبود می بخشد وهمین قضیه موجبات نگرانی والدین اورا فراهم می آورد .چراکه بهروز کار و حرفه واقعی اش را از آنها پنهان ساخته بود .
با رونق کار دوبله بهروز وزارت دارایی را رها می کند .بهروز درفیلم صدکیلو داماد که نخستین فیلم مهم اش بعداز دو تجربه کوتاه بوده با کسانی همچون ویداقهرمانی ،همایون ،مقبلی ،ظهوری و پرخیده همبازی می شود .
واما اگر یادتان باشد چندی فبل به هنگام بررسی کتاب عروسی خاله نوشته ویدا قهرمانی به اخراج او ازدبیرستان بخاطر بازی در سینما اشاره کردیم
شامل 14 صفحه word
دانلود تحقیق خاطرات بهروز وثوقی