راههای گوناگون ایمان به زندگانی جاوید
منبع و منشا ایمان به زندگی جاوید و حیات اخروی ، قبل از هر چیز دیگر، وحی الهی است که وسیله پیامبران به بشر ابلاغ شده است .
بشر پس از آنکه خدا را شناخت و به صدق گفتار پیامبران ایمان آورد ودانست که آنچه به عنوان وحی ابلاغ میکنند واقعا از طرف خداست و تخلف ناپذیر است ، به روز قیامت و حیات جاوید اخروی که همه پیامبران ایمان به آن را مهمترین اصل پس از توحید معرفی کردهاند ، ایمان پیدا میکند ،از این رو درجه ایمان هر فرد به حیات اخروی از طرفی بستگی دارد به درجه ایمان او به " اصل نبوت " و صدق گفتار پیامبران ، و از طرف دیگر
بستگی دارد به اینکه سطح معارف انسان تا چه حد بالا باشد و تصورش از امرمعاد و عالم آخرت چه اندازه صحیح و معقول و خردپسند باشد و تصورات جاهلانه و عامیانهدر آن راه نیافته باشد .البته علاوه بر راه وحی الهی که وسیله پیامبران به بشر ابلاغ شده است یک عده راههای دیگر - و لااقل قرائن و علائم دیگر - برای اعتقاد و ایمان به معاد وجود دارد که نتیجه تلاشهای فکری و عقلی و علمی خود بشر است وحداقل ، تاییدی برای صحت سخن پیامبران در امر معاد و عالم آخرت شمردهمیشود . آن راهها عبارتند از :
. 1 راه شناخت خدا
. 2 راه شناخت جهان
. 3 راه شناخت روح و نفس انسان
ما فعلا به این راهها که بحث در آنها مستلزم پیش کشیدن یک سلسله بحثهای علمی و فلسفی است کاری نداریم و تنها از طریق وحی و نبوت واردمطلب میشویم ، ولی نظر به اینکه در خود قرآن به این راهها تصریح یااشاره شده است ، ما در بخشی که بعدا تحت عنوان " استدلالهای قرآن درباره جهان دیگر " ذکر خواهیم کرد به این راههای سه گانه اشاره خواهیم کرد .
مسائلی که لازم است مورد بحث قرار گیرد تا آنکه مساله زندگی جاوید وحیات اخروی از نظر اسلام روشن شود امور ذیل است :
ماهیت مرگ
زندگی پس از مرگ
عالم برزخ
قیامت کبری
رابطه و پیوستگی زندگی دنیا با زندگی پس از مرگ تجسم و جاویدانی اعمال و آثار و مکتسبات انسان وجوه مشترک و وجوه متفاوت زندگی این جهان و زندگی آن جهان
استدلالهای قرآن درباره جهان دیگر .
ماهیت مرگ
مرگ چیست ؟ آیا مرگ نیستی و نابودی و فنا و انهدام است یا تحول وتطور و انتقال از جایی به جایی و از جهانی به جهانی ؟
این پرسشی است که همواره برای بشر مطرح بوده و هست و هر کس مایلاست پاسخ آن را مستقیما بیابد و یا به پاسخی که داده شده ایمان و اعتقادپیدا کند . ما مسلمانان به حکم اینکه به قرآن کریم ایمان و اعتقاد داریمپاسخ این پرسش را از قرآن کریم میگیریم و به آنچه در این زمینه گفتهاست ایمان و اعتقاد داریم .
قرآن کریم پاسخ ویژهای با تعبیر خاصی درباره ماهیت مرگ دارد ، قرآندر این مورد کلمه " توفی " را به کار برده و مرگ را توفی خوانده است.
توفی و استیفاء هر دو از یک مادهاند ( وفاء ) . هرگاه کسی چیزی را بهکمال و تمام و بدون کم و کسر دریافت کند و به اصطلاح آن را استیفاء نماید ، در زبان عربی کلمه توفی را به کار میبرند . "
توفیت المال " یعنی تمام مال را بدون کم و کسر دریافت کردم . درچهارده آیه از آیات قرآن کریم این تعبیر در مورد مرگ آمده است . ازهمه آنها چنین استنباط میشود که مرگ از نظر قرآن تحویل گرفتن است ،یعنی انسان در حین مرگ ، به تمام شخصیت و واقعیتش در تحویل مامورانالهی قرار میگیرد و آنان انسان را دریافت میکنند . از این تعبیر قرآنمطالب زیر استنباط میشود :
الف . مرگ نیستی و نابودی و فنا نیست ، انتقال از عالمی به عالمدیگر و از نشئهای به نشئه دیگر است و حیات انسان به گونهای دیگر ادامهمییابد .
ب . آنچه شخصیت واقعی انسان را تشکیل میدهد و " من " واقعی اومحسوب میشود ، بدن و جهازات بدنی و هر چه از توابع بدن به شمار میرودنیست ، زیرا بدن و جهازات بدنی و توابع آنها به جایی تحویل نمیشوند ودر همین جهان تدریجا منهدم میگردند . آن چیزی که شخصیت واقعی ما راتشکیل میدهد و " من " واقعی ما محسوب میشود ، همان است که در قرآن ازآن به " نفس " و احیانا به روح تعبیر شده است . . .
ج . روح یا نفس انسان که ملاک شخصیت واقعی انسان است و جاودانگیانسان به واسطه جاودانگی اوست از نظر مقام و مرتبه وجودی در افقی مافوقماده و مادیات قرار گرفته است . روح یا نفس ، هر چند محصول تکاملجوهری طبیعت است ، اما طبیعت در اثر تکامل جوهری که تبدیل به روح یانفس میشود ، افق وجودیاش و مرتبه و مقام واقعیاش عوض میشود و در سطحبالاتری قرارمیگیرد ، یعنی از جنس عالمی دیگر میشود که عالم ماورای طبیعت است . بامرگ ، روح یا نفس به نشئهای که از سنخ و نشئه روح است منتقل میشود وبه تعبیر دیگر ، هنگام مرگ ، آن حقیقت مافوق مادی بازستانده و تحویلگرفته میشود .
قرآن کریم در برخی آیات دیگر که درباره خلقت انسان بحث کرده و مربوط به معاد و حیات اخروی نیست ، این مطلب را گوشزد کرده که در انسانحقیقتی هست از جنس و سنخ ماورای جنس آب و گل . درباره آدم اول میگوید:
« و نفخت فیه من روحی ».
از روح خود در او دمیدم .
مساله روح و نفس و بقای روح پس از مرگ از امهات معارف اسلامی است. نیمی از معارف اصیل غیر قابل انکار اسلامی بر اصالت روح و استقلال آناز بدن و بقاء بعدالموت آن استوار است ، همچنانکه انسانیت و ارزشهایواقعی انسانی بر این حقیقت استوار است و بدون آن ، همه آنها موهوم محضاست .
تمام آیاتی که صریحا زندگی بلافاصله پس از مرگ را بیان میکنند کهنمونههایی از آنها در اینجا آورده و میآوریم دلیل است که قرآن روح راواقعیتی مستقل از بدن و باقی بعد از فنای بدن میداند .
برخی میپندارند که از نظر قرآن ، روح و نفسی در کار نیست ، انسان بامردن پایان میپذیرد ، یعنی پس از مرگ شعور وادراک و سرور و رنجی در کار نیست تا آنگاه که قیامت کبری به پا شود وانسان حیات مجدد بیابد . تنها آن وقت است که انسان بار دیگر خود را وجهان را مییابد . ولی آیاتی که صریحا حیات بلافاصله پس از مرگ را بیان
میکند دلیل قاطعی است بر رد این نظریه .
شامل 16 صفحه word
دانلود تحقیق زندگی جاوید یا حیات اخروی