رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله رابطه بین خود پنداره و آرایش دختران

اختصاصی از رزفایل دانلودمقاله رابطه بین خود پنداره و آرایش دختران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه:
«خودت را بشناس » سخنی است که از روزگاران قدیم خردمندان به آن اهمیت بسیاری داده اند ولی قدر و اهمیتش در این زمانه از همیشه بیشتر است. خودشناسی فقط از راه اندیشیدن توأم با ملامت خویش و تأمل در حال دیگران و درباره روابط ما با افراد دیگر حاصل می شود. فکر و اندیشه در کار خویش، خواه و ناخواه همراه با کار درون بینی است. انسان باید در ضمن این عمل، حالات ذهنی، ضربان قلب، کنش، وجدان، انگیزه، امیال و بیزاری های خود را نیز مورد توجه کامل قرار دهد. باید این حالات را نه فقط به همان گونه که وجود دارد بشناسیم بلکه آنکه را ارزیابی نموده راجع به هر کدام نظر خوب یا بد یا بی اثر بدهیم و روشن سازیم که آیا ریشه‌های دراز و صورت دائمی دارند یا موقت و گذران هستند(مک و گال 1362).
بی شک خودشناسی بزرگترین خدمت انسان به خودش است لازم است احکامی که انسان را به رستگاری می برد از عقاید و ایدئولوژی های دیگر تفکیک گردد. در این راستا اول باید انسان را شناخت و بعد کمبودها و دردهایش را یافت و واقعیت ها را که لازم است بررسی نمود و به گفتۀ «کامیل فلاماریون» هأهت شناس فرانسوی «ما چیزی را که می فهمیم حق انکار آن را نداریم» برای بررسی مسائل پیچیده خودشناسی نه تنها از دانش و علوم تجربی بلکه از تفکر، تعقل، الهام، علوم باطنی و بالاخره از وی هادیان بشر نیز باید استفاده کرد.
برای تغییر زندگی یک فرد یا یک ملت اول باید محور افکار او را تغییر داد در این راستا تقابل بین مادیت، معنویت، فعالیت و فضیلت را نباید از نظر دور داشت. و تکامل عالیترین هدف آفرینش است جزء در سایه این مطلب میسر نمی شود. برای رسیدن به کمال جز اینکه انسان ها ویژگی های خویش را بدانند و توفیقی در شناسایی خود داشته باشند راهی نیست. برای رسیدن به سعادت، شناخت خویشتن و پرورش جان و تن هر دو لازم است در غیر این صورت از آمال و مقاصد انسانی دور می شود و به هدف زندگی نمی رسد و حفظ این تعادل را که برای فائق آمدن به مشکلات و ناخواستنی های زندگی است از دست می دهد (بهاری، 1366). خودپنداره مجموعه‌ای است درونی و نسبتأ پایدار. شامل همه آنچه که اشخاص متعلق به خود می دانند از جمله جنبه های جسمی، اجتماعی، هیجانی، اعمال اختصاصی، شایستگی ها همراه با عناصر مادی با اهمیت (صدر السادات و شمس اسفند آباد، 1380).
خودپنداره تصوری است که از خودداریم و همواره با ما همراه است و ما آن را برای خود و طبقه بندی رفتارمان به کار می بریم. غالباً نقش اولیه خودپنداره این است که باعث ایجاد ثبات در رفتار شود. این امر به افراد کمک می کند که بتواند رفتار خود و کسانی را که با آنها در تعامل هستند به سادگی پیش بینی نماید.
آرایش خانم ها در دانشگاه یکی از موضاعاتی است که نظرات موافق و مخالف را نسبت به خود جلب کرده است. از آنجایی که انسان دوستدار زیبایی است برای زیبا جلوه خود (چه زن و چه مرد) به ظاهر خویش توجه می کند. اما گاهی تفاوت افراد در این توجه به ظاهر که به شکل های مختلف خود را نشان می دهد، مثلاً شیوه لباس پوشیدن، اصلاح مو و آرایش غلیظ و... بسیار زیاد است.
انسان در جریان زندگی دچار خلأها و کمبودهایی می شود که برای جبران آنها دست به اعمالی می زند. آرایش غیر معمول هم می تواند یکی از این اعمال باشد که ممکن است از خودپنداره پایین نشأت گرفته باشد. از آنجایی که رفتارهای ما تحت تأثیر خودپنداره پایین نشأت گرفته باشد. از آنجایی که رفتارهای ما تحت تأثیر خودپنداره است آرایش هم یکی از واکنش هایی است که می تواند تحت تأثیر خود پنداره قرار گیرد.

 

 

 

 

 


بیان مسئله :

 


مسئله مورد نظر در این پژوهش این است که :
آیا خودپنداره خانم های با آرایش بیشتر از خود پنداره خانم های بدون آرایش است ؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اهمیت و ضرورت پژوهش:
آنچه را که باید در برخی از نظریه ها به آن توجه کرد این است که واقعیت هر پدیده صرفاً همان چیزی است که فرد خودش برداشت می کند. واقعیت برای هر فرد آن چیزی است که در قالب مرجع قیاس درونی و جهانی ذهنش در لحظه خاصی از زمان قرار دارد به عبارت دیگر، واقعیت مؤثر واقعیتی است که بوسیلة فرد ادراک می شود و ضرورت آن به این نحوۀ می توان اشاره کرد که درک رفتار هر فرد فقط از دیدگاه خود ولی امکان پذیر است و رفتار هر فردی باید در قالب قیاس درونی کل سازمان یافته مورد بررسی قرار گیرد. آنچه باعث رشد شخصیت فردی می شود کلیه رفتارهایی است که به وسیله تمایل ذاتی او به تحقیق «خود» بر انگیخه و هدایت می شود و این تمایل ذاتی در درجه اول به حفظ و تعالی اورگانیسم از راه ارضای نیازهای جسمانی توجه دارد. اما مهم آن که تمایل به تحقیق خود معیاری است که بوسیلۀ آن تمام جنبه های فرد مورد ارزیابی قرار می گیرند و فرد به این طریق کلیه تجاربی که در جهت تعالی و بقای خود هست به طور مثبت ارزشگذاری می کند. (طالشی، 1376)
خودپنداره در ساخت روانی افراد از اهمیت خاصی برخوردار است. زیرا پنداره از شخصیت خود، تا اندازه ای تصور را راجع به محدویت هایش تعیین می کند و این عامل رفتارهای خود را طرح ریزی می کنند اگر تصویر از خود مثبت باشد. شخص دارای سلامت روان و اگر منفی باشد، فرد از لحاظ روانی ناسالم شناخته می شود. این موضوع بویژه برای کسانی که مسئول پرورش افراد، در زندگی هستند حائز اهمیت است. (شاملو، 1374).
رشد و تحول خودپنداره از بدو تولد آغاز و تا آخرین سال های بزرگسالی ادامه می یابد. خودپنداره تحت تأثیر یادگیری است و ابتدا به صورت آگاهی از عوامل خارجی و رفتار قابل مشاهده تجلی می کند، سپس دامنه وسیعتری را شامل می شود. و به قلمرو مسائل دیگری چون ساختار فیزیولوژیکی، ارزشهای درونی و رشد فلسفه فردی هر شخصی از زندگی گسترش می‌یابد. بسیاری از رفتارهای ما براساس تصوری است که ما از خود داریم و طبق آن رفتارهایی از خود نشان می دهیم. این رفتارها گاهی مخالف با هنجارهای جامعه است. آرایش در دانشگاه هم یکی از مسائلی است که نظرت مخالف را به خود جلب کرده است. طبعاً این رفتار می تواند به نحوی با خودپندارۀ افراد در ارتباط باشد با انجام این تحقیق می توان به رابطۀ بین آرایش و خودپنداره پی برد. اینکه آرایش از خودپنداره پایین نشأت می گیرد و یا بالعکس.

 

 

 

 

 

هدف پژوهش:
آنچه که در این پژوهش مد نظر است بررسی خودپنداره دختران دانشجوی با آرایش و بدون آرایش و یافتن راه حلی مبنی بر اینکه چگونه می توان خودپنداره مثبت را در افراد بوجود آورد و یا اینکه تقویت کرد در حقیقت بررسی فرضیه مورد نظر با طرح کامل و جامع نظریه های شخصیت و خودپنداره و رعایت بیطرفی در نقد و بررسی هر یکی از دیدگاهها بوده تا اینکه بتوان اولاً تصویری درست و منطقی از همه نظریه ها و یا حداقل عمده ترین آنها بدست آورد مبنی بر اینکه آیا خودپنداره در افراد با آرایش و بدون آرایش متفاوت است و ثانیاً با قرار گرفتن در جریانات پژوهش های مربوط به شخصیت و خودپنداره و نقش آنها در پیدایی و تکامل این نظریه‌ها و فرضیات خود به صورت محققی در آیند که درجه به کارگیری این نظریه ها در موقعیت عملی از توان لازم برای این کار برخودار باشند و هدف دیگر از پژوهش بررسی فرد در مورد خود در شرایط اجتماعی و فرهنگی خود آنها است و از این رو هر یک از آنها نقاط ضعف و قوت و حتی اغراق های خاص خود را دارند که گاه به نظر می رسد بعضی از افراد بیشتر به دنبال شناخت بهترین هستند و یا دیدی ارزشی و دستوری برای آنها دارند در حالی که هدف این است هر فرد با توجه به شرایط خاص خود و محیطی که پرورش یافته خود را ارزیابی کند تا از هر خدشه ای بر خود واقعی خود مبرا باشد.
در حقیقت آنچه مهم است درست بودن یا نبودن فرضیه پژوهش نبوده بلکه مفید بودن فرضیه و توانایی آن در تبیین رویدادها است که به آن اعتباری بخشیده و اهمیت آن را بالا می برد هدف دیگر از این پژوهش این است که در برابر پژوهش های تجربی و آزمایشگاهی که فقط گوشه ها یا جنبه های محدودی از شخصیت را مورد مطالعه و بررسی قرار می دهند. درباره ارتباط این گوشه ها یا جنبه های دیگر و در نتیجه درباره خودپنداره مفهوم خود و تحول شخصیت بحث و تحقیق نموده چگونه می توان خودپندارۀ مثبت را در افراد بوجود آورد و یا اینکه تقویت کرد و اینکه چگونه افکار تازه ای به میان آورد و حس کنجکاوی را برانگیخته و برای تحقیقات دیگر آماده ساخت و بدین طریق به پیش بردن علم کمک کرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


فرضیه پژوهش :
خود پندارنده خانم های با آرایش از خودپنداره خانم های بدون آرایش است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تعاریف نظری:
خودپنداره: آرنولد و بوگر معتقدند، خودپنداره بخشی از خود است که در آگاهی هشیار قرار می گیرد. خودپنداره شامل تمام ادراکات، آگاهی ها، ارزشها و احساسات یک فرد و معروف هویت وی است (صدر السادات و شمس اسفند آباد، 1380).
مازلو اظهار می دارد که خودپنداره عبارت از این است که فرد خودش را آدم مفیدی بداند و دیگران نیز او را آدم بشناسند. این احساس وقتی ارضاء می شود که فرد احساس ارزش، معرفت، سودمندی و اطمینان یابد. (شاملو، 1374).
تعاریف عملیاتی:
خودپنداره:
خودپنداره متغیری است که از طریق آزمون خودپنداره راجرز سنجیده می شود و میزان خودپنداره برحسب نمره ای که فرد در این مقیاس می گیرد مشخص می شود.
دختران با آرایش: افرادی که از لوازمی چون خط لب، خط چشم، پنکک و رژگونه و غیره در تمام روزهای هفته از تمام لوازم یا از تعدادی از لوازم آرایش استفاده می کنند.
دختران بدون آرایش: افرادی که از لوازمی چون خط لب و خط چشم و پنکک و رژگونه و غیره در تمام روزهای هفته استفاده نمی کنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


بررسی تاریخی نظریه های خود:
موضوع روان و تن از قرن هفدهم در فلسفه جایگاه خاص خودش را حفظ کرده است نفس و بدن در بسیاری از جهات با هم اختلاف دارند ولی به هم وابسته اند. در این زمینه فلاسفه نظریاتی راجع به رابطه آن ارائه داده اند (رجائی، 1372).
سقراط معتقد بود انسان ابتدا باید اول خود را بشناسد تا بتواند پدیده های جهان را تحلیل کند. بنابراین انسان محتاج شناخت است وجود انسان را نمی توان به عنوان واحدهای جدا از هم مورد مطالعه قرار داد. افلاطون بین روان و تن فرق قایل شد و با فرق قایل شدن بین عالم روح و مادی مفهوم روح بشر را مطرح کرده و معتقد بود که روح قبل از اقامت در بدن به طور مستقل زندگی می کند و بعد از آفریده شدن تن زندانی تن گشته و با مرگ از آن جدا می شود. (احدی و همکاران، 1371).
«اسپینوز (1677 – 1632) معتقد بود که روح و جسم دو جنبه مختلف یک عنصر هستند یعنی آنچه از افعال و انفعلات نفسانی و حرکات و تغییرات بدنی که ما می شناسیم میان آنها تأثیر و تأثر نیست و یک وجود یگانه ای بین آن دو جنبه رابطه ای برقرار می نماید».
لایپ نیتز(1716 – 1646) روح و جسم از یکدیگر جدا هستند و هرگز تلافی نمی کنند فعالیت آنها به موازات هم هستند و تحت تأثیر عوامل یکسان قرار می گیرند (عظیمی، 1369) مری استاک سالیوان اهمیت موقعیت میان فردی در رشد شخصیت ما منجر به این حقیقت شد که شناخت ما از خودمان وابسته به ارزیابی دیگران از ماست و از طریق خود شکل می گیرد جنبه های اصلی و عمده خود در سال های اولیه دوران کودکی شکل گرفته و در سنین بزرگسالی بطور مناسبی و شایسته تعدیل در آن صورت می گیرد. (مای لی داس، 1372).
مفهوم خود:
مفهوم خود کلید فهم و درک بهداشت روانی است. روان پزشکان به اهمیت و ارزش مفهوم خود کاملاً واقفند چرا که به این باور هستند که تفکر شخص از شخصیت خود تا حدودی رهنمود دهنده رفتار شخص در اجتماع است و نوع رفتار شخص مشخص می شود. اگر تصوری که فرد از خود دارد متعادل و مثبت باشد او انسانی سالم است. خود مجموعه افکار و احساساتی است که شخص را از هستی فردی خویش و اینکه کیست و چیست آگاه می سازد و به عبارتی خود همان فرد است. دیدگاه خود دارای دو نقش است: فاعلی و مفعولی، نقش فاعلی همان خود پنداره است که مسائل و مفاهیم را به صورت ذهنی تعبیر و تفسیر می کند و نقش مفعولی همان چیزی است که شخص اذعان می دارد (سالن و همکاران، 1372).
اقسام من عبارتند از: من اجتماعی، من برتر، من طبیعی، من ایده آل، من مجازی، من حقیقی و خود بر سه قسم است: ا. خود واقعی 2. خود ایده آل 3. خود فعلی (اسلامی نصب، 1373) خود مفعولی را جیمز اغلب مفهوم خود می نامند. مفهوم خود شامل میزان درک یک نفر نسبت به کیفیت های فیزیکی تعلقات، وضعیت، مهارت ها، مشخصات روانی شامل شخصیت اعتقادات سیستم های ارزشی است به عبارت دیگر مفهوم به عنوان یک مفعول شامل مجموعه یگانه ای از صفات مشخص است که یک فرد نه شخص دیگری خود را شناسایی می کند که شروع این آگاهی همراه با ظرفیت اولیه شخص در شناسایی صور بدن خویش است.
گارنر مورفی خود همان احساسات و ادراکات که هر کس از کل وجود خویشتن دارد این مفهوم سبب می شود که آدمی با وجود تغییرات و تحولاتی که روی می دهد در طی زمان پیوسته احساس استمرار و تداوم کند و اهمیت خود به این نسبت که چیست و چه ارزشی در زندگی دارد. (سیاسی، 1379).
مفهوم بخشیدن به خود:
شما خودتان را به عنوان یک فرد چگونه توصیف می کنید؟ اگر شبیه افراد بالغ باشید ممکن است از صفات درون شخصی با ارزش خودتان مثل صداقت، دوستی، مهربانی، سلیقه های اخلاقی یا مذهبی یتان و ارزش ها و علایق خودتان صحبت کنید. شخصیت یعنی ترکیب سازمان دهی شده‌ای از صفات، انگیزه ها و رفتارها که برای هر فردی یگانه است غالباً بیشتر مردم از جمله روان شناسان سعی می کنند که شخصیت را به صورت ویژگی های شخصیتی توصیف کنند مثل ویژگی هایی چون اجتماعی بودن، مستقل بودن، اضطراب که چنین تصور می شود که در شرایط مختلف نسبتاً سازگارند.

 

چگونگی تشکیل خود:
در وجود هر انسانی مقداری نیروهای حیاتی امکانات و استعدادهای خاص و انرژی نهفته است اگر شرایط و فرصت مناسب برایش فراهم سازند. این نیروها و استعداها با خود بخود به طور طبیعی رشد می کند. هر تجربه ای به تشکیل مفهوم خود کمک می کند. رشد خود بتدریج به تشکیل هویت شخصی می انجامد. هویت عبارت است از افتراق و تمیزی که فرد بین خود و دیگران می‌گذارد. هویت شخصی یک سازه ساختار روانی اجتماعی است. یعنی هم شامل طرز فکرها و عقاید می شود، که معرف فرد است. و هم نحوه ارتباط فرد با دیگران را می رساند. اگر چه خویشتن همیشه در حال تغییر است اما در هر فرد نوعی سازمان، هماهنگی، ثبات، تجانس و شکل یافتگی خاص خود را دارد (راهورفی، 1371).
خودپنداره شخص جریانی آگاهانه مداوم و نسبتاً ثابت است. راجرز انسانی را علاقه مند به آینده می داند و از طرف دیگر در صدد کاهش تنش از سویی دیگر در جستجوی تکامل و پیشرفت است و در نهایت رسیدن به خودشکوفایی است. راجرز در مفهوم خویشتن و هماهنگی را مطرح می کند که ثبات خویشتن عبارت از عدم تعارض بین اداراکات مختلف خویش و هماهنگی خویشتن (شاملو، 1372).
هماهنگی خویشتن یعنی تجانس که طبق نظر راجرز ما هنگامی احساس عدم هماهنگی می کنیم که بین پنداره ما از خود ما و تجارب واقعی، از زندگانی تعارض بوجود آید و دچار ناهماهنگی و کم کم دچار تنش و نابسامانی شویم. به نظر وی وقایع زمانی معنی دارند که شخص بر اساس تجارب گذشته و میل به نگهداری و تداوم سیستم خویشتن خود به آن وقایع معنا می دهد راجرز ارزیابی مداوم شخص نسبت به ارزشمندی خویشتن را عزت نفس می نامد وی می گوید اگر والدین به فرزندان توجه و محبت بدون قید و شرط داشته باشند کودک از عزت نفس بالایی برخوردار خواهد بود که اگر با عدم توجه روبرو شود منجر به عدم ثبات هماهنگی خودپنداره، و خویشتن می شود و در نتیجه طفل در صدد حفظ محبت دیگران می شود.
رشد مفهوم خود:
مهمترین شرایط برای اینکه انسان بتواند به طور طبیعی و سالم رشد کند. عبارتند از محبت و گرمی و حمایت و آزادی نسبی، کمک و راهنمایی و تشویق اگر این شرایط برای اینکه انسان بتواند به طور طبیعی و سالم رشد کند فراهم بشود فرد احساس ایمنی و آرامش می کند و شانس و فرصت این را پیدا می کند که احساسات، علایق و تمایلات و آرزوهای خاص خودش را بطور طبیعی و رشد و نمو دهد. وقتی این احساس آرامش ایمنی در او ایجاد شد می تواند بدون تشویق به خودش بپردازد و از نیروها و استعدادهای ذاتی و طبیعی خود برای پرورش و تقویت وجود خود استفاده نماید. اما شرایط نامناسب است که شخص را از رشد طبیعی منحرف می کند و فقدان استعدادها و امکانات بالقوه در اوست که مانع رشد او است شرایط نامناسبی که مانع رشد است عبارتند از تحقیر، اجحاف، تعدی، زور، فشار، عدم رضایت احتیاجات خاص، بی علاقگی، بی توجهی به او، تبعیض، ایجاد محیطی ناایمن، سخت گیری بیش از حد، ایراد و انتقاد و بهانه جویی بی مورد اینها همه از مهمترین عوامل و شرایط است که مانع رشد طبیعی و سالم شخص می شود و احساس ناایمنی را در او ایجاد می کند. شخص به جای اینکه وقت و انرژی خود را صرف پرورش استعدادهای طبیعی اش در حالت دفاعی قرار می گیرد و آنها را صرف تسکین و تخفیف و کاهش اضطراب و دلهره و دفع آزار دیگران نماید. مشکلاتی.
که شخص با آنها مواجه است مانع می شود که احساس ارزش و اعتماد در او رشد کند. خلاصه مجموعه این عوامل موجب می شود که رشد اصلی و واقعی بسیار کند شود بنابراین اعتماد به نفس هم که منشأش خود اصلی و واقعی است در چنین شخصی ضعیف شده و کم رشد می کند. او دیگر چندان توجهی به احساست و علایق و آرزوهای واقعی و اصیل خود ندارد تنها یک چیز برایش مهم است و به آن می اندیشد و آن این است که چگونه از آزار دیگران خود را در امان نگه دارد، بنابراین در روابطش با دیگران از تمایلات و احساسات واقعی خود استفاده نمی کند بلکه احساسات بدلی و تصنعی در خود می پروراند که مناسب و مقتضی آن رابطه خاص باشد. در حقیقت شخص چشم از خود واقعی اش که از مجموعه احساسات و تمایلات و آرزوها و علایق و عواطف طبیعی و اصیل وی تشکیل می شود بر می گیرد و از وجود آن غافل و بی خبر می گردد. در نتیجه خود واقعی اش کم رشد کرده ضعیف می شود. در شخصیت انسانی سه خود دارد. خود واقعی و اصلی ـ خود فعلی ـ خود ایده آل.
خود اصلی و واقعی: دارای یک مقدار استعداد و نیروهایی است که هرگاه فشار و عوامل نامساعد رشد آن را ضعیف نکند شخص به طور طبیعی و مطابق با استعدادها رشد می کند و در حقیقت خودش می شود.
خود ایده آل: چیزی که نیستیم اما تصور می کنیم هستیم یا آرزو می کنیم که آن باشیم در حقیقت خود ایده آل جانشین خود اصلی و واقعی می گردد.
خود فعلی: عبارتند از آن چیزی که فعلاً هستیم یعنی خودی که تحت تأثیر اضطراب و تضاد سایر جریانات شکل و فرم می گیرد (شاملو، 1372).
تعریف خود از دیدگاههای تجربی و پژوهشی:
ژیل بوندکر (1992): خود آن زمینه ای از دانش است که افراد در مورد آنچه در دنیا به آن عمل می کنند و در پاسخ به پرسش من که هستم ساخته اند.
دیمون و هارت (1982): مفهوم یا ادراک خود در برگیرنده دانش فرد نسبت به ویژگی ها و توانایی های شخص و نیز اندیشه بر آن است. ادراک خود، در بر گیرنده خود موضوعی و خود فاعلی و اندیشمند است.
کانتور، کیلستروم (1987) مارکوس (1977): خود یک پردازشگر اطلاعاتی است با توانایی درون داد، انداختن و برون داد.
اپستین (1973): «خود» یک نظریه است که خود را توجیه و آینده را پیش بینی می کند و به لحاظ اعتبار و سودمندی آن ارزشیابی می شود.
نکته مشترکی از تعاریف بالا بدست می آید. گاهی یا آگاه یافتن یا آگاه شدن، قابلیت سازمان یابی و ایفاگری نقش میانجی با دنیای بیرون است. (محسنی، 1375)
تعریف خود از دیدگاه های روان تحلیل گری:
در ادبیات روان تحلیل گری مفهوم خود ارتباط با مفاهیم دیگر، بویژه «من» عنوان می شود. در نظریه فروید «خود» از ارکان دستگاه روانی نیست، فقط در بررسی های او روی خود شیفتگی و زمانی که او از عواطف، احساسات و عشق به خود و آگاهی از خود سخن می گوید عنوان شده است. حفاظت «خود» از نقش های «من» است (نقل از گولس ، 1989).

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  83  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله رابطه بین خود پنداره و آرایش دختران
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد