این پایان نامه در دانشگاه تهران و در مقطع دکترا و به روش کیفی انجام گرفته است. 259 صفه WORD. به همراه پرسشنامه مصاحبه.
” در صنعت فرهنگسازی فرد نوعی توهم است، آن هم نه صرفاً به سبب یکدست و استاندارد شدن ابزار تولید. وجود او فقط تا وقتی تحمل میشود که شکی در مورد یگانگی کاملش با امر کلی وجود نداشته باشد. فردیت دروغین یا شبه فردیت امری رایج است: از بدیهه نوازی استاندارد شده در موسیقی جاز گرفته تا آن ستارة استثنایی که گیسوانش روی پیشانیاش فِر خورده تا اصالت و یکتایی او را اثبات کند.» (آدورنو و هورکهایمر ، 1380: 70)
از دید نظریهپردازان انتقادی «کالایی شدن»، «استانداردیزه شدن» و «تودهای شدن» اصلیترین خصلتهای محصولات صنعت فرهنگسازیاند. از این منظر، تلویزیون بارزترین نماد صنعت فرهنگسازی است. آدورنو در مقالة مشهور خود راجع به تلویزیون (با عنوان «چگونه به تلویزیون نگاه کنیم») به نقد انواع مختلف کلیشهسازی در تلویزیون، شبه رئالیسم تلویزیون، و معناها و فرمهای متعارف آن میپردازد. این مقاله، به تعبیر خود آدورنو، سوای تحلیل تاریخی اشکال قدیم و جدید فرهنگ عامه، «تحلیل ساختار چند لایة تلویزیون در عصر حاضر» است(واسکو، 2005:20). به طور کلی، از دید نظریهپردازان مکتب فرانکفورت، تلویزیون همانند سایر محصولات صنعتِ فرهنگسازی رسانهای است که عمده کارکرد آن ایجاد سرگرمی، بستهبندی کالاهای فرهنگی، سلب قدرتِ تأمل و تفکر از تودهها و منفعل ساختن آدمیان است. در جامعة مصرفی معاصر، تودهها صرفاً مصرف کنندة منفعل کالاهای فرهنگی بستهبندی شدهای هستند که صنعت فرهنگسازی در اختیارآنها میگذارد.
پایان نامه تلویزیون و هژمونی فرهنگی