چکیده فصل اول:
نقاشی کودک یک پیام است، آنچه را که او نمیتواند به لفظ درآورد به ما انتقال میدهد. بررسی و درک زبان نقاشی اطلاعات ارزندهایی را در اختیار والدین و مربیان و روانشناسان و همه کسانی میگذارد که خواهان درک و دریافت راز و رمز جهان کودک هستند، اکتشاف نظامدار این قلمرو به آخرین دهههای قرن گذشته بازمیگردد و بر قوانینی متکی است که خطشناسی نیز از آن سود جسته است.
بیان مسئله:
با توجه به گسترش پژوهشهای تجربی در زمینه روانشناسی کودک به ویژه به کمک دانش رفتاری و دادههای اساسی که روانشناسی سنجشی در مورد پرورش سیستم عصبی و مرکزی ارائه دادهاند، نگرش بزرگسالان در جهات گوناگون رفتاری کودکان دستخوش تغییرات مختلفی شده است. بنا به تحقیق (ورپیلو) دو روند اساسی در توسعه و پیشرفت درک کودک مؤثر واقع میشود که یکی تشخیص شناخت اشیاء و دیگری تمایز بین آنهاست.
اهداف پژوهش
الف: استفاده از نقاشی به عنوان وسیلهای ساده برای سنجش رشد شناختی.
ب: به دست آوردن ارتباط بین جنسیت و رشد شناختی.
ج: به دست آوردن ارتباط بین سن و رشد شناختی.
اهمیت پژوهش:
در عصر حاضر هر روز که میگذرد هنر کودکان اهمیت بیشتری مییابد و به خاطر تأثیری که روانشناسی و علوم تربیتی از آن به عمل میآورد همپای دیگر هنرهای مختلف رو به تکامل و پیشرفت است، هنر و نقاشی کودکان گواه راستینی بر حقایق اجتماعی و روانشناسی است.
فرضیه:
سطح تحولیافتگی (رشد شناختی) در دختران بالاتر از پسران است.
تعاریف عملیاتی:
الف: تعریف رشد شناختی: رشد شناختی به تغییراتی مربوط میشود که در حوزه فعالیت ذهنی روی میدهد و احساس، ادراک، حافظه، تفکر، استدلال و زبان را شامل میشود.
ب: تست آدمک رنگی: این آزمون در سال 1977 توسط ژاکلین روآیه روانشناس فرانسوی ابداع و هنجارگزینی شده است.
سایر فرضیهها:
1- بین نمرات مقیاس سر دختران 6 ساله با نمرات سر پسران 6 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
2- بین نمرات مقیاس سر دختران 7 ساله با نمرات سر پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
3- بین نمرات مقیاس سر دختران 8 ساله با نمرات سر پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
4- بین نمرات مقیاس سر دختران 9 ساله با نمرات سر پسران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
5- بین نمرات مقیاس طرح بدن دختران 6 ساله با نمرات طرح بدن پسران 6 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
6- بین نمرات مقیاس طرح بدن دختران 7 ساله با نمرات طرح بدن پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
7- بین نمرات مقیاس طرح بدن دختران 8 ساله با نمرات طرح بدن پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
8- بین نمرات مقیاس طرح بدن دختران 9 ساله با نمرات طرح بدن پسران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
9- بین نمرات مقیاس طرح لباس دختران 6 ساله با نمرات طرح لباس پسران 6 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
10- بین نمرات مقیاس طرح لباس دختران 7 ساله با نمرات طرح لباس پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
11-بین نمرات مقیاس طرح لباس دختران 8 ساله با نمرات طرح لباس پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
12- بین نمرات مقیاس طرح لباس دختران 9 ساله با نمرات طرح لباس پسران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
13- بین نمرات کلی دختران 6 ساله با نمرات کلی پسران 6 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
14- بین نمرات کلی دختران 7 ساله با نمرات کلی پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
15- بین نمرات کلی دختران 8 ساله با نمرات کلی پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
16- بین نمرات کلی دختران 9 ساله با نمرات کلی پسران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
17- بین نمرات کلی دختران 6 ساله با نمرات کلی دختران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
18- بین نمرات کلی دختران 7 ساله با نمرات کلی دختران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
19- بین نمرات کلی دختران 8 ساله با نمرات کلی دختران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
20- بین نمرات کلی پسران 6 ساله با نمرات کلی پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
21- بین نمرات کلی پسران 7 ساله با نمرات کلی پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
22- بین نمرات کلی پسران 8 ساله با نمرات کلی پسران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
23- بین نمرات کلی دختران با نمرات کلی پسران تفاوت معناداری وجود دارد.
24- بین نمرات کلی دختران با افزایش سن تفاوت معناداری وجود دارد.
25- بین نمرات کلی پسران با افزایش سن تفاوت معناداری وجود دارد.
نتایج به دست آمده براساس فرمول t تفاوت معنیدار رشد شناختی در دو گروه پسران و دختران را نشان میدهد یعنی دختران در این تست برتری خود را نسبت به پسران نشان دادند و از فرضیات مطرح شده به جز فرضیات 22-21-19-17-9-6-5-2-1، فرضیات دیگر تأیید شدند.
فصــل اول
مقدمه:
نقاشی کودک یک پیام است آنچه را که او نمیتواند به لفظ درآورد و به ما انتقال دهد. بررسی و درک زبان نقاشی، اطلاعات ارزندهایی را در اختیار والدین، مربیان، روانشناسان و همه کسانی میگذارد که خواهان درک و دریافت راز و رمز جهان کودک هستند اکتشاف نظامدار این قلمرو به آخرین دهههای قرن گذشته بازمیگردد و بر قوانینی متکی است که خطشناسی نیز از آنها سود جسته است. همچنین دیدگاه روان تحلیلگری براساس بررسی گستره معانی نمادهائی که در خوابدیدهها و اسطورهها، افسانهها و در زندگی بازیافت میشوند به غنای آن در قرن حاضر کمک کرده است. کودک همه مسائل خود را به واسطه نقاشی به تجربه درمیآورد و خود را میآزماید و من خویشتن را بنا میکند.
خطوط ترسیمی، انعکاسی از دنیای هیجانی او هستند و نقاشی به تنهایی به منزلة جهانی است که به موازات افزایش هشیاری و دگرگونیهای کودک متحول میگردد. (دادستان، پریرخ، 1374، ص 1)
بیان مسئله:
با توجه به گسترش پژوهشهای تجربی در زمینه روانشناسی کودک به ویژه به کمک دانش رفتاری و دادههای اساسی که روانشناسی سنجشی در مورد پرورش سیستم عصبی مرکزی ارائه دادهاند، نگرش بزرگسالان در جهات گوناگون رفتار کودکان دستخوش تغییرات مختلفی شده است. (فراری، 1371، ص 7)
نقاشی کودک نیز در مراحلی که حوادث را دستهبندی و عرضه میکند و روند تجدیدی و تکامل یافتهای را از زمان خط خطی کردن، تا زمانی که خطوطی معنادار و بالاخره مبتنی بر قوانین پرسکتیو و شالوده منطقی رسم میکند میتوان چیزی شبیه خواب و رویا معنی کرد. نقاشی نیز مثل خواب و رویا به کودک امکان میدهند تا اطلاعات و اعمالی را که از دنیای بیرون کسب میکند از هم جدا سازد و سپس آنها را دوباره تنظیم کند. در نقاشی همانند خواب و رویا کودک خود را از ممنوعیتها رها میسازد و با ما در حالتی ناخودآگاه دربارة مسائل کشفیات و دلهرههایش صحبت میکند به همین دلیل اگر آموزش نقاشی را در پایه صحیح نقاشی قرار دهیم و در آن به کودکان از سنین پایین تمرین کپی و تقلید کردن را بیاموزیم اشتباه بزرگی مرتکب شدهایم. «فراری، 1371، ص3)
پرورش قدرت بیان نقاشی، فقط وابسته به تکامل جسمی کودک نیست. بلکه با درک و شعور او نیز در ارتباط است. این ادراک در بدو تولد بسیار جزئی است. ولی با پیشرفت سن، مطبوع و ظریف میشود. در حقیقت چون میتوان گفت: که چون کودک هنوز مهارت کافی ندارد بنابراین نمیتواند خوب نقاشی کند. حتی یک فرد بالغ هم اگر بخواهد با پاهایش خانهای را رسم کند، خواه ناخواه، اثری درهم و برهم به دست خواهد آمد ولی این اثر بسیار کاملتر از نقاشی کودک خواهد بود. با وجود این کودک از همان آغاز خطنگاری از اینکه سه وجه چشم، مغز و دست خود را به کار میاندازد لذت میبرد. بنا به تحقیق (دورپیلو) دو روند اساسی در توسعه و پیشرفت درک کودک مؤثر واقع میشود که یکی تشخیص شناخت اشیاء و دیگری تشخیص تمایز آنهاست. «دادستان، پریرخ، 1374، ص 31)
اهداف پژوهش:
رشد شناختی به تغییراتی مربوط میشود که در حوزه فعالیت ذهنی روی میدهد و احساس و ادراک، حافظه، تفکر، استدلال و زبان را شامل میشود ما بتدریج تعداد زیادی مهارتهای ذهنی مهم کسب میکنیم. مثلاً در مقایسه با کودکان به راحتی میتوانیم درباره مفاهیم انتزاعی مثل دموکراسی عدالت و اخلاق فکر کنیم، علاوه برآن میتوانیم موقعیتهای فرضی در نظر بگیریم و برای یک مسئله معین به طور ذهنی راهحلهای بسیاری پیدا کنیم و تجربههای ذهنی خاص خود را پیش ببریم و به شیوههای تکرار خود جهت دهیم. (جیمز دبلیو و وند رزندن، 1376، ص 30) و نقاشی در حقیقت شکلی از کنش نشانهیی است که در حد فاصل بین بازی کنایهایی و تصویر ذهنی قرار دارد و از طرفی مثل بازی کنایهایی موجود همان لذت کنشی و همان خودمختاری در تعیین سرنوشت افعال خویش و از طرف دیگر مثل تصویر ذهنی در واقع یک قسم کوشش است برای تقلید از واقعیت. لوکه نقاشی را یک نوع بازی تلقی میکند اما این را هم باید گفت که نقاشی حتی در اشکال ابتدایی خود هر چیزی را با هر چیز دیگر وفق نمیدهد و شبیه نمیسازد بلکه مثل تصویر ذهنی بیشتر با سازگاری تقلیدی وفق دادن من با واقعیت قابل مقایسه است. (ژان، پیاژه، مترجم دکتر پورباقر، 1355، ص 90) و پژوهشگر در این تحقیق قصد دارد نقاشی را به عنوان وسیلهای برای سنجش رشد شناختی به کار برد و اهداف دیگری که پژوهشگر در این تحقیق در نظر دارد به شرح زیر میباشد:
1- استفاده از نقاشی به عنوان وسیلهای ساده برای سنجش رشدشناختی
2- به دست آوردن یک رابطه بین جنسیت و رشدشناختی
3- به دست آوردن یک رابطه بین سن و رشدشناختی
اهمیت پژوهش:
در عصر حاضر هر روز که میگذرد هنر کودکان اهمیت بیشتری مییابد و به خاطر تأثیری که روانشناسی و علوم تربیتی از آن به عمل آورده همپایی دیگر هنرهای مختلف رو به تکامل و پیشرفت است و هنر نقاشی کودکان گواه راستینی بر حقایق اجتماعی و روانشناسی است.
نقاشی کودک به ما کمک میکند تا به درک و فهم کودک و ارزیابی او از مسائل و محیط اطرافش آگاه شویم. (سیف نراقی، 1368، ص 83) کودکان با هنر نقاشی و داستانهای مرتبط با آن جزئی از وجود یا ویژگیهای خویش را نمایان میسازند به این دلیل است که این ابزار وسیله مناسبی برای راه یافتن به دنیای پر رمز و راز آن تلقی میشود. (سیف نراقی، 1368، ص 261)
هنگامی که کودکان عادت به نقاشی میکنند موفق میشوند شخصیت خود را نیز بیان کنند در آن زمان است که غالباً احساسات و الهاماتی را بیان میکنند که انسان به سختی میتواند باور کند که آنها با چنین شیوهایی قادر به انجام آن باشند نقاشی کودکان به ما امکان میدهد تا روند پرورش فکری آنها را بشناسیم و ببینیم آنها راجع به دنیا و اشخاصی که با آنها زندگی میکنند چگونه میاندیشند و بالاخره متوجه میشویم که چه آموختهاند و اثر محیط به پرورش آنها چه بوده و نگرش و مشکلات عاطفی آنها چیست؟ ولی روشنترین نکتهای که از نقاشی خود به خودی کودکان تراوش میکند کشف ملموسی عالم است که بزرگسالان آن را فراموش کردهاند. نمونههای منطق و مشکلات این عالم فقط مربوط به دوران کودکی است که هنوز با الگوهای فرهنگی جامعه آشنا نشده است. این موضوع برای کودکان عقبمانده نیز صادق است و آنچه نیز به آهستگی موفق به بیان دنیای خودش میشوند. (فراری، 1371، ص 95-94)
فرضیه:
سطح تحول یافتگی (رشد شناختی) در دختران بالاتر از پسران است.
دلایل ارائه فرضیه:
الف: سطح تحولیافتگی با بلوغ جنسی در ارتباط است و چون بلوغ جنسی در دختران زودتر از پسران اتفاق میافتد، بنابراین انتظار میرود سطوح تحولیافتگی در دختران بالاتر باشد.
ب: بعد از بلوغ جنسی توجه دختران به فضای شخصی و جسمانی خود معطوف است ولی پسران به فضای بیرونی بیشتر اهمیت میدهند و این مسأله احتمالاً در ترسیم آدمک تأثیر دارد.
متغیرهای تحقیق:
الف: رشد شناختی ب: جنسیت ج: سن
سایر فرضیهها:
1- بین نمرات مقیاس سر دختران 6 ساله با نمرات سر پسران 6 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
2- بین نمرات مقیاس سر دختران 7 ساله با نمرات سر پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
3- بین نمرات مقیاس سر دختران 8 ساله با نمرات سر پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
4- بین نمرات مقیاس سر دختران 9 ساله با نمرات سر پسران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
5- بین نمرات مقیاس طرح بدن دختران 6 ساله با نمرات طرح بدن پسران 6 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
6- بین نمرات مقیاس طرح بدن دختران 7 ساله با نمرات طرح بدن پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
7- بین نمرات مقیاس طرح بدن دختران 8 ساله با نمرات طرح بدن پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
8- بین نمرات مقیاس طرح بدن دختران 9 ساله با نمرات طرح بدن پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
9- بین نمرات مقیاس طرح لباس دختران 6 ساله با نمرات طرح لباس پسران 6 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
10- بین نمرات مقیاس طرح لباس دختران 7 ساله با نمرات طرح لباس پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
11-بین نمرات مقیاس طرح لباس دختران 8 ساله با نمرات طرح لباس پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
12- بین نمرات مقیاس طرح لباس دختران 9 ساله با نمرات طرح لباس پسران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
13- بین نمرات کلی دختران 6 ساله با نمرات کلی پسران 6 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
14- بین نمرات کلی دختران 7 ساله با نمرات کلی پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
15- بین نمرات کلی دختران 8 ساله با نمرات کلی پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
16- بین نمرات کلی دختران 9 ساله با نمرات کلی پسران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
17- بین نمرات کلی دختران 6 ساله با نمرات کلی دختران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
18- بین نمرات کلی دختران 7 ساله با نمرات کلی دختران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
19- بین نمرات کلی دختران 8 ساله با نمرات کلی دختران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
20- بین نمرات کلی پسران 6 ساله با نمرات کلی پسران 7 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
21- بین نمرات کلی پسران 7 ساله با نمرات کلی پسران 8 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
22- بین نمرات کلی پسران 8 ساله با نمرات کلی پسران 9 ساله تفاوت معناداری وجود دارد.
23- بین نمرات کلی دختران با نمرات کلی پسران تفاوت معناداری وجود دارد.
24- بین نمرات کلی دختران با افزایش سن تفاوت معناداری وجود دارد.
25- بین نمرات کلی پسران با افزایش سن تفاوت معناداری وجود دارد.
تعریف واژهها:
واژهها و اصطلاحات مورد نظر هم از لحاظ نظری و هم از لحاظ عملی تعریف میشوند.
الف- تعریف نظری:
نقاشی و طراحی از مهمترین عوامل در بیان مقاصد و افکار و عقاید و نیازهای درونی بشر محسوب میشود که از دیرباز مورد استفاده انسان قرار داشته است. اشتغال به این فعالیت خلاقه اعم از آفرینش نقاشی یا کاربرد و استفاده از آن میتواند علاوه بر پرورش حس زیبائی دوستی و ذوق هنری انسان نقش مؤثری در رشد شخصیت، شناخت مشکلات و نابسامانیهای روانی وی داشته باشد (میرزابیگی، 1370، ص 108).
ب- تعریف عملی:
1- تحول شناختی (رشدشناختی)
Cognition: the mental activity through which human beings acquire and process kowledge.
The field of coqnitire devebpment of cuses an how intellectuall abilities and know ledge of the world change as a person grows older.
شناخت، فعالیتهای ذهنی که از طریق آن انسان یا موجود زنده کسب کننده و تحلیلکننده دانش است که از طریق آن دانش را کسب و تحلیل میکنند.
زمینه تحول شناختی: (رشدشناختی) متمرکز است بر اینکه چطور توانائی ذهنی (هوشی) ودانش نسبت به جهان دریک انسان در حال رشد تغییر میکند (D:Ross,D:Park,1999,Page:320).
2- تست آدمک رنگی:
این تست در سال 1977 توسط (ژاکلین رویهآیه) روانشناس فرانسوی ابداع و هنجارگزینی شده است (دادستان، پریرخ، 1374، ص 13) تجسم ترسیمی شکل انسان به دورههای ماقبل تاریخ بازمیگردد «ترسیم یک آدمک» به منزلة فعالیت ارتجاعی کودک نیز محسوب میشود. براساس بررسی آثار یک هنرمند میتوان به آسانی« سبک» رایج عصر وی و همچنین شخصیت او را بازشناخت به همین دلیل است که روانشناسان کوشش کردهاند تا به ویژگیهای روانشناختی کودکان براساس تولیدات ترسیمی آنها دست یافت و بدین ترتیب، (تست ترسیم آدمک) خلق شده است (دادستان، پریرخ، 1374، ص 15).
نخستین تدوین رسمی روش نقاشی فرافکنی توسط آزمون نقاشی آدمک گودیناف بود او این آزمون را تنها برای برآورد تواناییهای شناختی کودکان آنگونه که در کیفیت ترسیم او انعکاس پیدا میکند به کار میبرد (سیف نراقی، مریم، 1368، ص 83). در تست گودیناف (51 ماده) وجود دارد که به هر ماده یک نمره داده میشود مجموعه نمرات آزمودنی سن عقلی وی را تعیین میکند تست را میتوان به صورت فردی یا گروهی اجرا کرد به کودک یک جعبه مداد رنگی که شامل هفت رنگ آبی، سبز، قرمز، زرد، بنفش، قهوهای و سیاه است داده میشود و همچنین یک مداد سیاه معمولی، پاککن و یک ورقه کاغذ A4 نیز به صورت عمودی در اختیار وی قرار میگیرد. آزمایشگر به کودک میگوید: «روی این کاغذ یک آدم بکش تا اونجا که میتونی قشنگ باشد اگه خواستی اونو رنگ کن». دستور اجرای تست باید همواره به گونهای که ذکر شد ارائه گردد چه تحقیقات نشان دادهاند که ایجاد تغییر در اصطلاحات میتواند نتایج را به گونهای معنادار تغییر دهد (پریرخ دادستان، 1374، ص 17).
چکیده فصل دوم:
راهها و وسایل پرورش کودک فراوان است یکی از آنها که معمولاً مورد توجه قرار میگیرد ولی قبل از هر وسیله و بیش از هر چیز دیگری میتواند به آموزش کودک کمک کند نقاشی است، رنگ و تصویر بیش از هر چیز دیگر ذهن بچه را متوجه خود میکند و در عین حال وسیلهای است که ذهن بچه قبل از هر چیز دیگر میتواند به خلق آن بپردازد.
سوابق تحقیق:
در نیمه اول قرن بیستم چنین تصور میشد که آزمون آدمک یک آزمون منحصراً مربوط به هوش بوده و عوامل فرهنگی یا تشخیص در آن تأثیری ندارد، تحقیقات متعدد بعدی نشان دادند که اگرچه مراحل رشد ترسیم آدمک در نزد تمام ملل تقریباً یکسان است لکن سایر ویژگیهای ترسیم آدمک از فردی به فرد دیگر و از جامعه به جامعه دیگر فرق میکند.
بررسی نقاشی از دیدگاههای مختلف:
الف- دیدگاه تکاملی:
(نقاشی به مثابه بازی) یکی از اولین نظریههای مربوط به بازی این است که انسانها ذاتاً فعالند و بازی یکی از شیوههای تخلیه انرژی هیجانی ما افراد است.
ب- دیدگاه پیاژه از نقاشی:
پیاژه نقاشی را به عنوان ابزاری برای نظریه خود درباره تکامل بازنمائی جهان توسط کودکان بکار گرفته است.
ج- دیدگاه روانکاوی:
نظریه پایهای غالب در رهیافتهای بالینی فرافکنی نسبت به نقاشی کودکان دیدگاه (روانکاوی) است. نظریه روانکاوی از کار زیگموند فروید سرچشمه گرفته است و بعدها در آن تجدیدنظر صورت گرفته است.
د- دیدگاه هنرمندانه:
4-دیدگاه هنرمندانه
دیدگاه هنرمندانه بعضی از صاحبنظران معتقدند که بازخورد حسی ناشی از نقاشی به ویژه در مورد کودکان خردسال که نخستین قدمها را در نقاشی برمیدارند و میتواند با رضایت خاطر همراه باشد، کودکان لذت حرکتی و لذت بصری را میتوانند از طریق نقاشی به دست آورند.
تفاوتهای پسران و دختران:
معمولاً دو عامل را موجب پیدایش تفاوتهای فردی میدانند (توارث و محیط) در مورد تفاوتهای موجود بین دختر و پسر نیز همین دو عامل را سهیم میدانند، البته در این خصوص بین روانشناسان و جامعهشناسان اختلاف نظر وجود دارد. جامعهشناسان محیط را عامل اصلی تفاوتهای موجود بین دختر و پسر میدانند اما روانشناسان هر دو عامل را لازم و ملزوم یکدیگر میدانند.
بکارگیری رنگ در نقاشی
در انتخاب رنگ از نظر روانشناسی مفهومی وجود دارد برای تجزیه و تحلیل و نتیجهگیری از آن حتماً باید عامل سن کودک را در نظر داشت بین نقش یک رنگ و زندگی عاطفی کودک با در نظر گرفتن دوران تکاملی او یک حالت متوازی وجود دارد و فاصله سنین 3 تا 6 سالگی کودک بیشتر تحت تأثیر فشارهای درونی است علاقه او به تقدم شکل به رنگ افزونی مییابد بنا به نظر (واهنر) فقدان رنگ در تمام یا قسمتی از موضوع نقاشی کودک نشانگر خلا عاطفی یا گاهی دلیل بر گرایشهای غیراجتماعی است.
فصل دوم
اولین وسیله آموزش:
راهها و وسایل پرورش کودک فراوان است یکی از آنها که کمتر مورد توجه قرار میگیرد ولی قبل از هر وسیله بیش از هر چیز دیگر میتواند به آموزش کودک کمک نماید (نقاشی) است. رنگ و تصویر بیش از هر چیز دیگر ذهن را متوجه خود میکند و در عین حال وسیلهای است که بچه قبل از هر چیز میتواند به خلق آن بپردازد. برای درک رنگ و تصویر کافی است چشم، ببیند و برای خلق آن کافی است که بچه دست در رنگ کند و آن را بر دیوار یا روی هر چه که دم دستش باشد حتی بر سر و صورت و لباس خود بمالد.
اگر نقاشی عمیقترین وسیله آموزش کودک نباشد میتوان گفت یکی از مهمترین و اولین وسیله آموزش و پرورش اوست و با این وجود در نظام آموزشی کشور ما به خصوص در دورة ابتدایی کمتر از هر چیز دیگر به آن توجه میشود و اگر بخواهیم استدلال کنیم که نقاشی در تمام مرحلههای زندگی حتی در سنهای بالا میتواند وسیله مؤثری برای اعتلای انسان باشد و به جرأت میتوان گفت که برای تربیت روانی و تکامل فکری بچه وسیله مؤثری است منتها باید مانند هر علم یا فن دیگر راه استفاده از آن را بدانیم (داداشزاده، 1373، ص 17).
نقاشی چیست؟
نقاشی فعالیتی است که از تحول شناختی، عاطفی، اجتماعی تأثیر میپذیرد و عبارت است از منعکس کردن زمینه ذهنی فرد بر روی یک زمینه خارج از ذهن به کمک وسایلی مانند مواد، قلم، آب دهان، انگشت و ….
در پرتو نقاشی کودکان آثاری پدید میآورند که با بررسی آنها پدر و مادر، مربیان، معلمان و پزشکان میتوانند به سرعت به اندیشهای درباره تحول روانشناختی و ماهیت مشکلات احتمالی آنان دست یابند (دادستان، منصور، 1371، ص 1).
بررسی دیدگاههای مختلف راجع به نقاشی:
1- دیدگاه تکاملی: (نقاشی به مثابه بازی)
یکی از نظریههای مربوط به بازی این است که انسانها ذاتاً فعالند و بازی یکی از شیوههای تخلیه انرژی هیجانی ما افراد است. این نظریه تبیین قابل قبولی برای نقاشی عرضه نمیکند. زیرا نقاشی عموماً مستلزم صرف کمترین انرژی است یکی دیگر از نظریههای زیستشناختی اولیه بازی، نظریه (بازپیدایی) است که میگوید بازی و نقاشی تمرین آن فعالیتهای غریزی است که برای اجداد ما هم بوده است، مثلاً پسر خردسالیکه تصاویری از سربازان جنگ رسم میکند تکانههای پرخاشگری ابتدایی را تخلیه میکند (وسیکلر، ترجمه مخبر، 1370، ص 83-82).
2- دیدگاه پیاژه:
پیاژه نقاشی را به عنوان ابزاری برای نظریه خود درباره تکامل بازنمایی جهان توسط کودکان به کار گرفته است. از دیدگاه پیاژه نقاشی، چیزی حد فاصل میان، بازی و تصویر ذهنی است به نظر پیاژه بعضی از نقاشیهای کودکان از این کیفیت بازی برخوردار است که فقط به خاطر خودش انجام میگیرد و فرصتهایی برای جذب فراهم میسازد. لذا پیاژه، خطخطی کردنهای کودکان بسیار خردسال را صرفاً بازی قلمداد میکند. پیاژه اغلب نقاشی را به عنوان سایر شکلهای بازی کوشش به منظور بازنمائی دنیای واقعی نیز به کار میآورد. بنابراین وجوه مشترک آن با پیدایش تصاویر ذهنی بسیار زید است (وسیکلر. ترجمه مخبر، 1370، ص 85-83).
ژان پیاژه پرنفوذترین روانشناس رشد در قرن بیستم بود از سال 1960 به بعد تا حدود زیادی به دلیل کارهای نظری و تجربی وی، موضوع شناخت در رشد کودک از موضوعات عمده بوده است. پیاژه در سال 1980 در سن 84 سالگی درگذشت در طول زندگیش مشاهدات بسیار دقیق از فعالیتهای خود به خودی شیرخوارگان و کودکان انجام داده است آزمونهای بدیعی درباره تواناییهای شناختی کودکان کرده است و مسائلی را برای هزاران کودک و نوجوان ارائه کرده است (هنری ماوسن، پاول، 1368، ص 262).
مراحل رشد از نظر پیاژه:
الف - مرحله حسی - حرکتی:
در دوران مرحله حسی و حرکتی، رشد شناختی، براساس اعمال حسی و حرکتی قرار دارد. کودک با شروع اعمالی که در درجه اول پاسخهای انعکاسی هستند شش مرحله فرعی را میگذراند که در این 6 مرحله اعمال هدفدار مرتباً مشهودتر میشوند. کودک در آخرین مرحله فرعی دوران (حسی - حرکتی) بازنماییهای ذهنی تشکیل میدهد. میتواند اعمال گذشته دیگران را تقلید کند و از طریق ترکیب ذهنی دانش و طرحوارههای بدست آمده قبلی، راههای جدید برای حل مشکلات طرحریزی کند. در طول دوران کوتاهی بین (18) ماهگی تا (2) سالگی «کودک خود را از صورت موجودی که تقریباً به تمامی وابسته به انعکاس و سایر ابزارهای ارثی است به صورت انسانی درمیآورد که قادر به تفکر نهادی است.»
ب- مرحله پیش عملیاتی:
دخل و تصرف در نمادها از جمله در کلمات از خصوصیات عمده پیش عملیاتی است این پدیده تقلید با تأخیر عملی که در گذشته انجام شده است و در بازیهای خیالی و بازی کردن نقش دیگران آشکار است. پیاژه (1951) کودک 2 ساله از پرسشهای بلند پسری که روز قبل شاهد آن بوده است تقلید کند این کودک به هنگام بازی چیزی را به جای چیز دیگر بکار برد (نمادسازی) ممکن است از جعبهای به عنوان تخت، میز، صندلی، ماشین، هواپیما یا کالسکه بچه استفاده کند. او همچنین اسباببازیها را به عنوان نمادی از آنها به کار برد و خود نیز در بازیها نقشهائی را به عهده گیرد.
ج- مرحله عملیاتی عینی:
کودکانی که در جوامع صنعتی آمریکای شمالی و اروپا بزرگ میشوند بین سنین 6 و 8 سالگی وارد مرحله عینی میشوند. کودکان کشورهای عقبمانده یا در حال رشد و آنهائی که در محیطهای بسیار دورافتاده زندگی میکنند احتمالاً دیرتر وارد این مرحله میشوند. رسیدن به مرحله عملیات عینی به این معناست که فرد بتواند عملیات ذهنی انجام دهد که قابل تغییر و کاملاً برگشتپذیر باشد کودکان در این سن قواعد منطقی و اساسی معینی را درک میکنند (پیاژه به آن گروهبندی میگوید) و بنابراین میتوانند از راههایی به طور منطقی و کمی استدلال کنند که در مرحله (پیش عملیاتی) چنین چیزی مشهود شود. کودکانی که در مرحله ارزیابی پدیدهها عینی باشند آنان همچنین میتوانند (تمرکززدائی) کنند به این معنا که به طور همزمان به جنبههای مختلف یک شیء یا پدیده توجه کنند و ارتباط بین ابعاد مختلف را درک کنند.
د- مرحله عملیات صوری:
در پیشرفتهترین مرحله رشد شناختی که تقریباً از 12 سالگی آغاز میشود و تا بزرگسالی ادامه مییابد محدودیتهای مرحلهی عملیات عینی برطرف میشود فرد برای حل مسائل از راهبردها و عملیات عینی به مراتب متنوعتر و گستردهتری استفاده میکند. فرد در این مرحله از لحاظ تفکر و استدلال انعطافپذیر و ماهرتر میشود و میتواند چیزها را از دیدگاههای مختلف ببیند تفکر نوجوانان پیچیدهتر و دامنه تواناییهای ذهنی آنان به مراتب گستردهتر است.
یکی از قابل توجهترین خصوصیات این مرحله این است که کودک میتواند علاوه بر مسائل فرضی در مقابل آنچه احتمال میرود استدلال کند و به احتمالات نیز به اندازه واقعیات موجود بیندیشد کودکی در مرحله عملیات عینی قرار دارد، به طور ذهنی در اشیا و پدیدهها دخل و تصرف میکند کودک در مرحله عملیات صوری میتواند در موقعیتهای فرضی دخل و تصرف کند. مثلاً: کودک بزرگتری که با این سوال روبرو میشود (اگر همه مریخیها پایشان زرد باشد آیا این موجود هم که پای زرد دارد مریخی است) به نتیجهگیری منطقی خواهد رسید کودک 7 ساله به دشواری میتواند درباره پدیدههای نامحتمل و غیرممکن استدلال کند و احتمالاً خواهد گفت «نمیدانم» (آیا هیچ موجودی پای زرد دارد).
یکی دیگر از نشانههای حل مسأله در مرحله عملیات صوری جستجوی سیستماتیک برای راهحل است. جوانی که با مشکل تازهای روبهرو میشود میکوشد تا همه راههای اجتماعی برای حل آن را در نظر داشته باشد و به دقت منطق و کارائی هر یک از راهها را امتحان میکند و وقتی که تصمیم میگیرد به جائی برود نمیتواند به طور ذهنی همه مسیرهای احتمالی را بررسی کند و به طور سیستماتیک ارزیابی کند و ببیند که کدام مسیر، امنترین، کوتاهترین و سریعترین مسیر است. (هرچند ممکن است این توانش خود را همیشه بکار نبندد).
عملیات ذهنی در تفکر عملیات صوری در قالب عملیاتی در رده بالاتر سازمان یافته است. عملیات ردهبالا راهنمایی هستند برای به کار بستن قواعد انتزاعی در حل مجموعه از مسائل مثلاً: کودکانی که در مرحله عملیات عینی هستند. به هنگام برخورد با این سوال که (اگر عدد 30 را از دو برابرش کم کنیم چه رقمی به دست میآید؟) متوسل به ضرب و منها میشود تا بالاخره بتوانند جواب درستی را پیدا کنند ولی نوجوان این اعمال ضرب و منها را در هم ترکیب میکند و آن را به صورت عملیات پیچیدهتری درمیآورد و این معادله جبری را حل میکند (30-x2 = x) و به سرعت عدد 30 را پیدا میکند. (ماسن پاول هنری، 1368، ص 276-267)
3- دیدگاه روانکاوی:
نظریه پایهای غالب در رهیافتهای بالینی فرافکنی نسبت به نقاشی کودکان دیدگاه (روانکاوی) است نظریه روانکاوی از کار بالینی (زیگموند فروید) سرچشمه گرفته است و بعدها در آن تجدیدنظر صورت گرفته است. هسته اصلی این نظریه بخش ناخودآگاه ذهن به عنوان منشاء غرایز جنسی و پرخاشگری، به نظر فروید این سائقهای غریزی پدیدآورنده امیال و تکانههای غالباً تهدیدکننده غیرقابل قبول است که از حوزه (خودآگاه ذهن) پنهان گذاشته میشوند. هرچند امیال مستقیماً در دسترس ضمیر خودآگاه قرار ندارند اما بر رفتار انسان تأثیرمیگذارند و خود را به شکلهای دیگر یا به صورتی پوشیده آشکار میسازند. در مورد انگیزههای نقاشی کودکان یکی از جنبههای مهم نظریه روانکاوی این اندیشه است که میان امیال و احساسات ناخودآگاه حتی به صورت پوشیده در یک نقاشی دریچة اطمینانی است که امکان تخلیه بیزیان احساسات و پالایش (تصعید) عواطف سرکوب شده فراهم میسازند (وسیکلر، ترجمه مخبر، 1370، ص 88-86).
بعضی از صاحبنظران معتقدند که بازخورد ناشی از نقاشی به ویژه در مورد کودکان خردسال که نخستین قدمها را در نقاشی برمیدارند با رضایت خاطر همراه باشد (گلوک) کودکان لذت حرکتی و لذت بصری را میتوانند از طریق نقاشی به دست آورند و عده دیگر از صاحبنظران توافقی دارند که کودکان به این دلیل نقاشی میکشند که تولید تصویر را فعالیتی ارضاکننده مییابند به ویژه تصاویری که علائق و تجارب تنها را به طور نمادین بیان میکنند (وسیکلر، ترجمه مخبر، 1370).
سوابق تحقیق:
در نیمه اول قرن بیستم چنین تصور میشد که آزمون آدمک یک آزمون منحصراً مربوط به هوش بوده و عوامل فرهنگی یا تشخیصی در آن تأثیری ندارند. تحقیقات متعدد بعدی نشان دادند که گرچه مراحل رشد ترسیم آدمک در نزد تمام ملل یکسان است لکن سایر ویژگیهای ترسیم آدمک از فردی به فرد دیگر و از جامعهای به جامعه دیگر فرق میکند (آدا آبراهام) که مجموعه تحقیقات مختلفی را که تا سال (1977) در مورد ترسیم آدمک انجام شده است در کتابی تحت عنوان نقاشی یک شخص جمعآوری کرده است. مدعی است که بهتر است بعد از این ما ترسیم آدم را یک ملاک سنجش شخصیت تلقی کنیم نه هوش.
به نظر او توان فرافکنی ترسیم آدمک به حدی است که گاه نیروهای شناختی فرد را تحتالشعاع خود قرار میدهد و از اینرو بازده کارکرد هوش فرد نوسان پیدا میکند (بهرامی، هادی، 1372، ص 275).
پژوهش در مورد نقاشی:
بسیاری از روانشناسان از مدتها قبل بر این عقیده بودهاند که همه افراد خواه تعلیم دیده باشند یا نباشند به هنگام کشیدن یا رنگ کردن یک تصویر ناخودآگاه شمهای از وضعیت عاطفی خود را بیان میکنند. سیمون در سال 1876 ضمن پژوهش درباره (تخیل دیوانگی) وجود نوعی رابطه میان نقاشیها و نشانههای رفتاری بیماران شدیداً آشفته مورد توجه قرار داد (گودیناف) ، در سال (1926) عمدتا به سنجش هوش از طریق نقاشی میپردازد و خاطرنشان میکند تحلیل نقاشی کودکان برای ارزیابی عاطفی آنها بکار میآید. آزمون: خانه/ درخت/ آدم، توسط بوک ، تدوین شد او این نظریه را مطرح کرد که شخص علاوه بر مفهومی که به تصویر انسان میدهد برای خانه و درخت نیز معنایی قایل است (جولس ) (1971) در آزمون (Htp) از کودک خواسته میشود که یک خانه، درخت و یک انسان بکشد که هر یک از آنها به عنوان نماد بعضی از جنبههای عاطفی مهم زندگی و تجربه کودک محسوب میشود خانه میتواند نماد بدن کودک و آغوش مادر باشد. درخت: احتمالاً بازتاب احساسات نسبتاً عمیقتر کودکان درباره خودشان است، و تصویر انسان: منعکسکننده دیدگاه خودآگاه کودکان درباره خودشان و مناسبات آنها به بقیه جهان است.
کان مکاوور یک آزمون نقاشی به نام کشیدن یک شخص (DAP) را در سال 1949 طراحی کرد. در این آزمون یک صفحه کاغذ (A4) با یک مداد نرم و پاککن در اختیار آزمودنی قرار میگیرد و از او خواسته میشود که تصویر یک شخص را بکش هنگامی که کشیدن این نقاشی به پایان رسید یک صفحه کاغذ سفید دیگر به آزمودنی داده میشود و از او خواسته میشود جنس مخالف تصویر قبلی را بکش (مک اوور) معتقد بود که کودک در نقاشیهایش ذهنیات خود را فرافکنی میکند. ولی نقاشیها را بیان جنبههایی از شخصیت میداند که دائمیتر و پایدارتر از حالات عاطفی گذراست و چهرهای که اول آزمودنی میکشد منعکسکننده همانندسازی نقش جنسی اوست.
الیزابت کوپنیز در سال 1968 رویکرد بسیار متفاوتی از جنبههای عاطفی بیان نقاشی ارائه میدهد وی براساس نظریه روابط بین فردی (سالیوان) کار خود را بر این فرض بنیان مینهد که نقاشی چهره انسان در درجه اول بازتابی از سطح تکامل و مناسبات بین فردی کودک یعنی نگرش او نسبت به خودش و اشخاص مهم دیگر در زندگی اوست. به نظر (کوپینز) نقاشی بیش از آنکه نمایشگر خصوصیات شخصیتی پایدار باشد بازتابی از حالات عاطفی جاری است. وی برخلاف مکاوور از هر کودک یک نقاشی میگرفت وی با استفاده ازکار مکاوور شاخص عاطفی را در نقاشی کودکان تعیین میکند که غالباً در نقاشی کودکان پریشان بیش از کودک بهنجار دیده میشود.
نقاشیهای فرافکنی:
کوشش برای شناخت افراد براساس تفسیرهایی که از جهان به عمل میآورند تاریخی طولانی و اغلب قابل احترام دارد. در بخشهایی از اروپا نیشادهای هندو، مفهوم سه تفسیر مختلف که توسط سه نفر متفاوت درباره یک معلم روحانی ارائه شده بود مورد بحث قرار گرفته است. از سخنان دانشمندان یونانی نیز شنوندگان مختلف برحسب نیازهای شخصی و انتظارهایشان تفسیرهای متفاوتی به عمل میآورند. به همین ترتیب تفسیرهایی که معمولاً از آثار هنری به عمل میآید. بیانگر ویژگیهای هنرمند و آنچه که آفریده است تلقی میشود.
چنانکه همر (1958) اظهار میدارد هنگامی که هنرمند تصویر را نقاشی میکند او دو چیز میکشد، خودش و مدل را. اگرچه روشهای شهودی تفسیر نقاشیها تاریخی طولانی دارد و به قرنها پیش بازمیگردد. رویکرد تجربی در این مورد تنها در (30) یا (40) سال گذشته رواج یافته است. تفسیر نقاشیها (و به طور کلی آزمونهای فرافکن) عمدتاً به نظریه روان تحلیلگری مبتنی است. یکی از فرضهای این شیوه آن است که بسیاری از جنبههای مهم شخصیت از طریق (خودسنجی) هشیارانه به دست نمیآید و لذا پرسشنامه ها برای این منظور ارزش محدودتری دارند. برای به دست آوردن تصویر دقیق از جهان درونی شخص باید راهی انتخاب شود که از مقاومتها و دفاعهای ناهشیار پیشگیری میشود. بنابراین از دیدگاه روان تحلیلگری یک رویکرد غیرمستقیم مانند استفاده از نقاشیهای فرافکنی، امری اساسی است. فرد از طریق خلق آثار سمبلیک، مضمونها و پویائیها و نگرشهای مهمی را که به تصویر میکشد، نظریه روان تحلیلگری هم چنین فرض میکند که نه تنها بیان سمبلیک امکانپذیر است. بلکه ادراکها و پاسخهای فرد به جهان خود نیز عملاً براساس ویژگیها و نیروهای درونی تعیین میشوند وقتی از شخص خواسته میشود که یک محرک بدون ساخت را تفسیر کند جلوههای این پویاییهای درونی که در مورد هر فرد، ویژگیهای خاص خود را دارد به احتمال زیاد به وقوع میپیوندد. چنانکه همین امر هنگام که شخص روی یک برگ کاغذ سفید نقاشی میکند نیز جلوهگر میشود. این فرافکنی جنبههای درونی به احتمال زیاد تصورهای ذهنی احساسات، افکار و خاطرات اضطرابانگیز را شامل میشود. شخص با برونریزی حالتهای درونی بر جهان خارج بین خود و تصورهای ذهنی اضطرابانگیز، حصاری میکشد و بدین ترتیب موقتاً اضطراب را کاهش میدهد. مهم این فرافکنیها بالقوه میتواند زمینهها، تعارضها و پویائیهای درونی شخص را آشکار سازد.
سوابق تاریخی نخستین تدوین رسمی نقاشی فرافکنی، آزمون (نقاشی آدمک) توسط گودیناف 1926 بود اولین آزمون را تنها برای برآورد توانائیهای شناختی کودک آنگونه که در کیفیت نقاشی او انعکاس پیدا میکند بکار میبرد. وی چنین فرض کرد که دقت و تعداد جزئیات محتوای نقاشی سطح رشدیافتگی ذهنی کودک را نشان میدهد. برای اجزای مختلف بدن کیفیت خطوط و اتصالها نمره داده میشود. گرچه این آزمون برای کودکان (3 سال) تمام تا 15 سال و 11 ماهه بکار رفته است.
تحقیق نشان داده است که برای کودکان 3 تا 10 سال تمام از دقت بیشتری برخوردار است. در سال 1963 هریس با افزودن دو فرم جدید روش نمرهگذاری مفصلتر و هنجاریابی گستردهتر برای آزمون نقاشی آدمک در آن تجدیدنظر به عمل آورد. او نه تنها تصویر مرد بلکه تصویر زن و تصویر خود آزمودنی را نیز پیشنهاد کرد نظام نمرهگذاری جدید گسترش یافته مشتمل است بر (73) ماده نمرهگذاری برای تصویر مرد در مقایسه با 51 ماده گودیناف. 71 ماده: برای تصویر زن و یک مقیاس کیفی 12 نقطهای که در آنان (1) نشانگر پایینترین کیفیت و (12) نشاندهنده بالاترین کیفیت است برای ترسیم تصویر خود هیچگونه ارزش نمرهگذاری وجود نداشت. آزمون در مورد (2975 دختر و پسر از گروههای سنی (5 تا 15 سال) و از هر گروه سنی (75) نفر هنجاریابی شدند تا به امروز آزمون فرم گودیناف هریس از نظر روانسنجی دقیقترین فرم تفسیر نقاشیهای فرافکن بوده است. آزمون نقاشی آدمک مکاوور نقاشیهای فرافکنی را که از سنجش شناختی فراتر بود و در جهت تفسیر شخصیت گسترش داد. او بر مبنای مشاهدههای بالینی و قضاوتهای مشهودی فرضیههایی را تدوین کرد. برای مثال او چنین اندیشید که اندازههای تصویرها با سطح اعتماد به نفس رابطه دارد و قراردادهای تصویر در حاشیه کاغذ انعکاسی از خلق و جهتیابی اجتماعی آزمودنی است در مرحله اجرای آزمون یک برگ کاغذ سفید به مراجعان داده و به آنها گفته میشود تصویر یک آدم را بکشید اغلب در مرحله وارسی نیز توصیه میشود که در آن آزمودنی به پرسشهای خاصی درباره تصویرهائی که کشیده اشت پاسخ میدهد. مانند اینکه خلق و وضع روانی آنها چگونه است علاقهشان چیست؟ و چه چیزهائی آنها را خشمگین میکند. کوپنیز (1986-1968) جنبههای رشدی و شخصیتی نقاشیهای انسان را از طریق تدوین نظامهای نمرهگذاری عینی برای سطح رشدی شاخصهای هیجانی گسترش داد.
در حال حاضر متداولترین نوع نقاشیهای فرافکنی آزمون نقاشی آدم (DAP) است که در اصل توسط مکاوور تدوین شد. اما عموماً توسط همر (1958)، اوربان (1963) و کوپنیز (1984-1968) گسترش یافت. در موقعیتهای بالینی، نظامهای کمی، نمرهگذاری رسمی، برای افسردگی، تکانشگری یا تحول رشدی به ندرت مورد استفاده قرار میگیرد. متخصصان بالینی به احتمال زیاد از قضاوتهای شهودی، مبتنی بر تجربههای بالینی و همسانی مفروض بین ویژگیهای نقاشی مراجع و محیط بیرونی وی استفاده میکنند.
اما معدودی از این تفسیرها به تحقیقاتی معتبر و روا استوارند با توجه به فقدان هرگونه روش اجرا نمرهگذاری یا تفسیر یکنواخت و همچنین تنوع و غنای خود نقاشیها تغییر عمده در این رویکرد شهود در آینده نزدیک نامحتمل است (مارنان، مترجم پاشائی، ص 252-247).
نقاشی سالم:
روانشناسی بالینی در روان پزشکی در تمرکز به حوزهها مشکل سوگیری نشان میدهند. اغلب به نقاط قوت، منابع و حوزههای مثبت رشد شخصی کمتر مورد توجه میشود. این سوگیری در تفسیر روان تحلیلگرایانه ابزارها و مواد فرافکنی آشکارا به چشم میخورد. در بیشتر راهنماهای تفسیری نقاشیهای فرافکنی معمولاً پس از اشارهای گذرا به اهمیت سازگاری به سرعت فهرستی طولانی از ویژگیهای آسیبشناختی ارائه میشود. اغلب چنین فرض میشود که اگر هیچگونه ویژگی آسیبشناختی در نقاشی دیده نشود. در این صورت صاحب آن نقاشی احتمالاً شخصی سالم و سازگار است (مورنا، 1981).
با مرور مربوط به ادبیات نقاشیهای افراد سالم، ویژگیهای مختلف نقاشیها را که نشانگر عزتنفس، اعتماد به نفس، احساس امنیت، کارکرد خوب در روابط میان فردی، باز بودن نسبت به خود و محیط، روشن بودن درباره جهتیابی جنسی و توانائی مؤثر در سازمان دادن به خود و به زندگی خود را خلاصه کرده است.
مشخصات این حوزه در زیر فهرست شده است. اما عامل زمینه را میتوان کیفیت کلی نقاشی دانست. این مطلب به وسیله نظامهای مختلف نمرهگذاری که برای سنجش نقاشیها به کار رفتهاند. در وهلة نخست، کیفیت نقاشی (یا فقدان آن) را به عنوان تنها عامل مشترک شناسائی میکنند تأیید شده است.
الف- امنیت و اعتماد به نفس: تصویر در وضعیت مناسب قرار دارد. در وسط صفحه کشیده میشود، بالقوه میتواند حرکت کند، انعطافپذیر و منجمد نیست. کیفیت خطوط محکم است، بیش از اندازه پررنگ یا کمرنگ نیست.
ب- باز بودن: شخص بالقوه میتواند با محیط تعامل کند. وضع قیافه و اندام باز است و در آزمون خانه/ درخت/ شخص، خانه قابل دسترسی است (راهی به طرف در خانه کشیده شده و در و پنجره آن نشان داده شده است).
ج- ثبات و نظم: عکس کامل به نظر میرسد هیچیک از جنبههای تصویر ناتمام نمانده و یا جزئیات مهم آن حذف نشدهاند. بخشهای مختلف تصویر یکپارچه بوده و مکمل یکدیگرند (گریگراث، مترجم پاشائی).
عوامل مؤثر در بیان نقاشی کودکان:
پرورش قدرت بیان نقاشی فقط وابسته به تکامل جسمی کودک نیست. بلکه با درک و شعور او نیز در ارتباط است. این ادراک در بدو تولد بسیار جزئی است ولی با پیشرفت سن مطبوع و ظریف میشود. در حقیقت میتوان گفت که چون کودک هنوز مهارت کافی ندارد. بنابراین نمیتواند خوب نقاشی کند حتی یک فرد بالغ هم اگر بخواهد با پاهایش خانهای رسم کند. خواه ناخواه اثری درهم و برهم بدست خواهد آمد ولی این اثر بسیار کاملتر از نقاشی یک کودک خواهد بود. با وجود این کودک، از همان آغاز خطنگاری، از اینکه سه وجه، چشم، مغز و دست خود را به کار میاندازد لذت میبرد. مشابه تحقیق (دورپیلو) دو روند اساسی در توسعه و پیشرفت درک کودک مؤثر واقع میش
دانلود مقاله ارزشیابی شخصیت کودکان