مقدمه
هر سازمانی برای انجام مأموریت اصلی و رسیدن به اهداف مورد نظر باید از تدارکات و پشتیبانی عملیاتی مناسب برخوردار باشد و همه احتیاجات واحدهای عملیاتی خود را برآورده کند تا این واحدها بتوانند به نحو مناسب و قابل قبولی به اجرای وظایف و مأموریت محوله بپردازد. براین اساس، کیفیت تدارکرسانی و پشتیبانی از عملیات اصلی، نقش بسیار مهمی در دسترسی به هدف دارد و هر گونه ضعف و ترقی در این زمینه، اثرات خود را بر میزان انجام فعالیتها و مأموریتهای واحدهای عملیاتی باقی میگذارد. امروزه آمادرسانی و پشتیبانی قوی برای شروع و ادامه مأموریتهای واحدهای عملیاتی، به عنوان یکی از مباحث اساسی سازمانهای نظامی مطرح است، با توجه به رشد فناوری، تدارک سازمانهای نظامی در این زمینه، عامل مهمی در رشد و بهبود آنها به شمار میآید. عملیات پشتیبانی و آمادرسانی، ابعاد و دامنه وسیعی دارد که با توجه به گستردگی کمی و کیفی سازمانها نظامی، به ابعاد و اجزای آن افزوده میشود. این عملیات شامل؛ برآورد و تأمین اقلام، حملونقل و انبارداری، توزیع مناسب اقلام و خدمات به واحدهای نیازمند، نگهداری و تعمیرات وسایل و تأسیسات، کنترل کمیت و کیفیت کالاها، خدمات پس از تحویل میباشد که این اقدمات باید به طور منظم و هماهنگ در سازمان انجام گیرد تا عملیات پشتیبانی، اثربخشی بیشتری داشته باشد (مشبکی، 1377: 79).
میجر فردریک گادفری (2003) در کتاب لجستیک نظامی خود مینویسد؛
((لجستیک خوب به تنهایی نمیتواند باعث پیروزی در جنگ شود، اما لجستیک به تنهایی باعث شکست در جنگ خواهد شد))
یک سازمان نظامی باید همانقدر به لجستیک خود توجه کند که به سیستمهای تسلیحاتی و جنگافزارهایش توجه میکنند، جنرال آرتریمولر (1973) میگوید: «لجستیک و جنگافزار به مانند دو بازوان یک سرباز هستند،هیچ سربازی نمیتواند با یک دست بجنگد» (استانسکی، 1383: 3 )
هنگامی سازمانها تلاش کردند هزینههای لجستیکی خود را کاهش دهند. مطالعه اولیه آنها بر نقشهای تفکیکی مانند مکانیابی، تدارک، کنترل موجودی، انبارداری و حملونقل معطوف شد. اما به زودی روشن شد که بهترین رویکرد، رویکرد جامعنگر است. یعنی کلیه فرآیندهای مرتبط از تأمین تا عرضه کالا و یا خدمات مشتری مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. مؤسسه لجستیک (1998)، لجستیک را چنین تعریف مینماید:
((لجستیک عبارت است از مکانیابی منابع براساس زمان یا مدیریت استراتژیک کل زنجیره تامین جامع؛)) زنجیره تامین، توالی رخدادهایی است که هدف آن رضایت مشتری میباشد. این رخدادها میتواند شامل؛ تدارک، ساخت، توزیع و بازیافت ضایعات همراه با حملونقل پیوسته، انبارداری و فناوری اطلاعات باشد".
با چنین تعریف گستردهای، لجستیک به طور ذاتی با دیگر عملیاتها پیوند میخورد و تقریباً چه بسا هر نقشی در درون سازمان را شامل شود و یا حداقل بر آنها تأثیر میگذارد و با فرآیندی که کانون توجه بسیاری از سازمانهایی است که خود را با آن تطبیق دادهاند، پیوند تنگاتنگی دارد. آنها دیگر خود را به عنوان تأمین کننده محصولات نمیدانند، بلکه با استفاده از این فرآیند، خود را مسئول تأمین نیازهای مشتری میدانند.
تازهترین مرحله یکپارچگی لجستیک، «پاسخ سریع » میباشد که در قالب «پاسخ کارا یا اثربخش به مشتری » کامل شده است.
همانطورکه هوتسین سان (بنا به نقل از اسولیوان ، 1997) میگوید، «پاسخ کارا به مشتری» به معنی برخورد با خواست مشتری به نحو بهتر، سریعتر و با حداقل قیمت میباشد. و میافزاید که «آیا کسی هست که با آرزوی باقی ماندن در صحنه تجارت، که نباید سخت تلاش کند و معتقد باشد که سازمان او برای پاسخگویی به خواستهای مشتری، برای ارائه محصولات و خدمات خود به گونهای بهتر، سریعتر و با حداقل قیمت کوشش نکند؟» (واترز، 1384: 9-11)
یکی از مشخصههای اصلی یک سیستم لجستیکی نظامی، پویایی آن است. ویلم ردموند (2004) در کتابش به نام «مدیریت استراتژیک لجستیک در نیروهای مسلح مدرن» به این مشخصه سیستم لجستیک نظامی اشاره کرده و میگوید:
«نمیتوان سیستم لجستیک را به عنوان یک ماهیت ایستا در نظر گرفت. کارکردها، فعالیتها و وظایف آن در چرخه پویایی کار میکنند که توقفی بر آن قابل تصویر نیست. مهمترین عامل موفقیت سیستمهای برتر لجستیکی این است که هرگز تکاملشان توقف ندارد و در هر زمان پیشرفت و بهبود در همه سطوح را ادامه میدهند» (ردموند، 1383: 115).
محیط عملیاتی و اجرایی لجستیک تحت تأثیر محیط نظامی و امنیتی است. با تغییر محیط نظامی و امنیتی، محیط لجستیک نیز تغییر میکند. لجستیک صرفاً مسئول تأمین آمادها و خدمات، جابجایی ادوات و سربازان نیست، بلکه مسئول فراهم کردن توانایی نظامی کافی برای ارتش جهت ایجاد محیط امن برای کشور و ملت نیز هست. به این نقش لجستیک در اصطلاح «لجستیک دفاعی » گفته میشود. لجستیک دفاعی یک سیستم جامع لجستیکی است که سازمان نظامی با استفاده از آن نیازمندیهای بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت خود را براساس فرآیند مقرون به صرفه و کارآمد برآورده و برطرف میکند. سیستم لجستیک دفاعی، سیستم پویایی است که با گذشت زمان تکامل مییابد. این تکامل تحت تأثیر محیط دفاعی، امنیتی و شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی قرار دارد.
1-2- تعریف موضوع
لجستیک به عنوان ستون فقرات تمام عملیات نظامی باید با شرایط تحمیلی جنگ نامتقارن مقابله کند. سیستم لجستیک باید قادر به رسیدگی به شرایط متغیر و متفاوت باشد این امر به معنی آن است که ساختار و تواناییهای سیستم لجستیک باید به نحوی انعطافپذیر باشند که تغییر در نیازمندیها و انجام امور تأثیر منفی بر روی آن نداشته باشد.
در جنگ شرایط به میزان زیادی تغییر میکنند؛ این به معنی آن است که نیازمندیها در یک مقطع، ممکن است در مقطع دیگری تغییر کنند. نوع تهدید نیز میتواند نیازمندیهای خاصی را ایجاب کند که پیش از این وجود نداشتهاند. برای جنگ به ویژه جنگ نامتقارن سیستم لجستیکی نیاز است که این نیازمندیها را برآورده نماید:
• تحویل سریع
• پشتیبانی دقیق آمادی
• نرخ تأمین انعطافپذیر
• خدمات و آمادهای تطبیق یافته
• واکنش سریع به شرایط و پیشامدهای متغیر
• چارچوب عملیاتی انعطافپذیر
• پشتیبانی مستمر خدمات رزم
• کیفیت بالا
• یکپارچگی بالا
سیستم لجستیک در جنگ نامتقارن باید پشتیبانی مورد نیاز و ایجاد شده را در مکان دقیق، با نرخ مورد نیاز و در زمان مناسب برای عملیات نظامی فراهم کند.
لجستیک در عملیات نظامی متعارف فرصت تصمیمگیری در مورد زمان آمادهسازی، جابجایی و نحوهی انجام پشتیبانی را دارد. اما در عملیات نامتقارن نظامی سیستم لجستیک باید آماد رسانی را با دقت مورد نیاز فرمانده رزمی ساماندهی کند. جابجایی را با دقت براساس شرایط تحمیلی جنگ انجام دهد و با تغییر اوضاع و شرایط، تحویل آمادها و خدمات را به نتیجه برساند (جی سون، 1383: 1 ).
برتریجویی و غلبه بر دشمن در عملیات نظامی از طریق لجستیک و زنجیره تأمین نیازمند سیستمهای یکپارچه کنترلی در سطوح عملیاتی، تاکتیکی و استراتژیک است. ضربالمثل معروف ((اگر شما چیزی را اندازهگیری و کنترل نکنید، نمیتوانید آن را مدیریت کنید)) برای تمام فعالیتهای داخلی و خارجی لجستیکی صادق میباشد.
در سیستم لجستیک مدیران به دنبال کنترل فعالیتهای برنامهریزی شده مانند؛ حملونقل، انبارداری، کنترل موجودی، تأمین و توزیع کالاها و خدمات لجستیکی به یگانهای پشتیبانی شونده هستند. فرآیند کنترل لجستیک عموماً از خروجیها آغاز میشود. بدلیل ارتباط و تعامل سیستم با محیطهای داخلی و خارجی سازمان، تغییرات و عوامل محیطی بر روی فرآیندهای لجستیک و زنجیره تأمین تأثیرگذار است. اندازهگیری تأثیرات تغییرات محیطی در سطح کنترل استراتژیک ملموستر است.
هورویز طی تحقیقاتی عنوان میدارد، در حالی که برنامهریزی از شکل کوتاه مدت به بلندمدت و از شکل عملیاتی به شکل استراتژیک، تکامل تدریجی پیدا کرد، اما کنترل و سیستمهای کنترلی که در سطح مدیران ارشد اعمال میشود هنوز بر عملکرد اجرایی و عملیاتی تأکید و توجه دارد. وی پیشنهاداتی را برای جلب نظر مدیران ارشد ارائه میدهد که طرحهای بلند مدت و استراتژیک از طریق کنترل استراتژیک به نحو مؤثری کنترل میگردند و موجبات تحقق اهداف استراتژیک و استراتژیهای متناظر با آنها را فراهم میآورد. زیرا کنترل سنتی به عنوان یک سیستم بازخور وارد شدهاند و فقط قادر به ردیابی و کشف انحرافات برنامه پس از آن که خود را نشان دادند، برای حل آن اقدام میکنند. علاوه بر اینکه استانداردهایی که ارائه میدهند، اغلب صحیح فرض میشوند در حالی که کنترل استراتژیک (کنترل بازخور- آیندهنگر) تشخیص دهنده محیط نامطمئن خارجی با تحول سریع میباشند.
کنترل استراتژیک برای آنکه تحقق به موقع اهداف را بهبود بخشد، باید عوامل مؤثر داخلی و خارجی را شناسایی و مورد کنترل قرار دهد و گرنه اثر بخشی لازم را نخواهد داشت، دیدگاههای معمول و سنتی کنترل طرحها و برنامهها که در جستجوی مقایسه نتایج واقعی نسبت به استاندارد و معیار مشخص میباشند نمیتوانند بهبود عملکرد آنها را تضمین نماید (نیکوکار، 1374: 25).
از دید مدیران عالی سازمان، سیستم کنترل استراتژیک، سیستمی که مدیران را در ارزیابی استراتژیهای سازمان کمک کند و هنگامی که خللی ایجاد میشود آن حوزههایی که نیاز به توجه بیشتری دارد را حمایت میکند (هریسون و کارون جان، 1382: 243).
کنترل عملیاتی به عنوان کنترلهای کلاسیک به صورت سیستمهای بازخوردی طراحی گردیدهاند که مسایل و انحرافات از نتایج پیشبینی شده را صرفاً پس از این که به وقوع پیوستند. ارزیابی مینمایند و بعد استانداردهایی را که با آن نتایج عملیاتی را میسنجند درست و صحیح فرض مینمایند.
ماهیت بازخور کنترلهای بعد از عمل به ویژه برای مواردی که شرایطی محیطی سریعاً در تغییرند، در اولویت آخر قرار دارد. اصولاٌ کنترلهای عملیاتی برای تضمین تحقق اهداف کوتاه مدت طراحی و تنظیم شدهاند نمیتوانند تحقق به موقع اهداف میان مدت و بلندمدت را فراهم نمایند (هورویز، 1979؛ نیکوکار، 1374: 25). کنترل پس از عمل، اطلاعاتی را در رابطه با فعالیتهای تحقق یافته سازمانی در اختیار مدیران قرار میدهد، وقتی که مقدار مناسبی از زمان سپری شد، عملکرد در قبال اهداف اولیه، اندازهگیری میشود (هریسون و کارون جان، 1382: 248).
تحقق به موقع اهداف و برنامههای لجستیکی با توجه به محیط متحول و متغیر محیطی و عدم قطعیت استراتژیهای نظامی، مستلزم پیشبینی و ارزیابی و کنترل عوامل کم سویی است که تأثیر عمدهای روی موفقیت مأموریت لجستیک و زنجیره تامین در خدماترسانی به یگانهای پشتیبانی شونده دارد. که نظریهپردازان مدیریت این نوع کنترل را، کنترل استراتژیک نامیدهاند. در کنترل استراتژیک تشخیص این علائم کم سو، تشخیص فرصتها و تهدیدات محیطی، تعیین اثرات این فرصتها و مخاطرات بر سیستم لجستیک نظامی و کنترل آنها نقش کلیدی دارد.
کنترل استراتژیک از نوع کنترل هدایتگر است و به شیوه حین عمل و قبل از عمل کاربرد دارد به عبارت دیگر کنترلهای پیش از عمل و حین عمل، به عنوان سنگ بنایی برای کنترل استراتژیک تلقی میگردد. یعنی با پیشبینی و ارزیابی بر کنترل یک سری عوامل محیطی از بروز مشکلات قبل از وقوع جلوگیری به عمل میآورد و مانع از حاد شدن آن میگردد. کنترلهای در حین عمل به لحاظ افق زمانی به زمان واقعی نزدیکتر است مزیت این نوع کنترل آن میباشد که با اطلاعاتی که از دادهها جمعآوری میکند سریعاً سعی در متعادل کردن شرایط است. سیستمهای کنترل پیش از عمل، با مطالعه تغییرات محیطی، شرایط پویایی را برای عملیات سازمان تجویز مینماید به عبارت دیگر با اعمال هر گونه تغییر در شرایط محیطی مثل تغییر در عوامل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، تکنولوژیکی و فرهنگی سیستمهای کنترل بیش از عمل به منظور پاسخگویی و مقابله با این تغییرات، هشدارهایی را به سازمان ارایه میدهد که باید آن سازمان خود را با آن شرایط جدید منطبق سازد (هریسون و کارون جان، 1382: 250-254).
کنترل استراتژیک تلاشی است برای مشاهدهی فراسوی واقعیتهای آشکاری که نمایانگر سلامت کوتاه مدت سازماناند. و لذا تلاشی است برای ارزیابی عوامل و روندهای بنیادیتر که ضامن موفقیت یک فعالیت بزرگ هستند (کویین و همکاران، 1382: 67).
جوهره کنترلهای بازخور- آیندهنگر هدفش پاسخگویی به مسأله تأخیری است که در سیستمهای بازخور، کنترلهای بعد از وقوع وجود دارد و آن هم از طریق ردیابی دادهها و پیشبینی اثرات آنها بر متغیرهای خروجی سیستم دنبال میشود (نیکوکار، 1374: 25-26).
تغییرات شرایط داخلی و خارجی سازمان نیازمند آن است که به طور مستمر این دگرگونیها ردیابی شوند و جهت استراتژیک سیستم به نحو نقادانهای در پرتو آن شرایط متغیر ارزیابی گردد تا تحقق به موقع اهداف استراتژیک را تضمین نماید.
بنابراین اگر کنترل استراتژیک را فرآیند تعیین، ارزیابی اهداف کلی و نیز طراحی و بازنگری استراتژیها و سیاستهای کلی با توجه به عوامل محیطی جهت دستیابی به اهداف بدانیم تاکنون بر چشمانداز، دکترین، طرحها و برنامههای میان مدت و بلند مدت سیستم موجود لجستیک نظامی کشور، کنترل استراتژیک اعمال نگردیده است.
مد نظر قرار دادن عوامل مؤثر در الگوی کنترل استراتژیک، تعیین رابطه و اولویتبندی این عوامل و در نهایت طراحی یک الگوی کنترل استراتژیک و آزمون آن در سطح سازمان لجستیک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رسالت دیگر این نوشتار است.
گر چه در این راستا، در کشور ما در سطح نیروهای مسلح گامهایی برداشته نشده، لیکن عوامل مؤثری در نظر گرفته شده جهت الگوی کنترل استراتژیک به عنوان عواملی که در موفقیت سیستم لجستیکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نقش حیاتی دارند، مد نظر قرار گرفته است.
برای طراحی یک الگو نظریه پردازان مدیریت سه قدم اساسی زیر را ضروری تشخیص دادهاند:
الف - شناخت عوامل مؤثر بر الگو
ب - تعیین رابطه بین عوامل مؤثر بر الگو
ج - تعیین سهم (اولویت) عوامل مؤثر بر الگو
با بهرهگیری از ادبیات موضوع، الگوهای کنترل استراتژیک طراحی شده و نظرسنجی از فرماندهان و مدیران و صاحبنظران لجستیکی، با توجه به ویژگیهای محیطی سیستم لجستیک از جمله؛ تأمینکنندگان، فراسیستم اصلی، ردههای پشتیبانی شوند (مشتریان) و فرآیندهای داخلی، عواملی که بر الگوی کنترل استراتژیک مؤثر میباشند، شناسایی و انتخاب گردید، و آنگاه از دیدگاه خبرگان لجستیک اعم از مدیران، کارشناسان و مدیران لجستیکی به عنوان افرادی که نقش کلیدی و اساسی در مراحل، برنامهریزی، کنترل و نظارت بر سیستم لجستیکی دارند به نظرسنجی گذاشته شد و با استفاده از آزمونهای آماری، اعتبار عوامل مؤثر در الگوی کنترل استراتژیک سیستم لجستیک و همچنین ارتباط بین این عوامل مورد بررسی قرار گرفت. سپس برای تعیین سهم (اولویت) عوامل مؤثر بر الگوی کنترل استراتژیک سیستم لجستیک از شاخصهای مرکزی آماری، استفاده شد.
1-3- ضرورت و اهمیت موضوع
اهمیت کنترل در سیستم لجستیک به اهمیت اهداف کنترل باز میگردد. هنگامی که گفته میشود، کنترل به دنبال مشخص کردن میزان تحقق اهداف و برنامهها میباشد در واقع این خود اهمیت کنترل را نیز میرساند، چرا که بدون کنترل نمیتوان به چنین منظوری نایل شد. بنابراین،کنترل استراتژیک در سیستم لجستیک از اهمیت بالایی برخوردار است چرا که اجرای بهتر برنامههای میانمدت و بلندمدت و رفع مشکلات احتمالی آنها در گرو انجام کنترل مناسب خواهد بود.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 19 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله طراحی و تبیین الگوی کنترل استراتژیک سیستم لجستیک