دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
محبوبیت در گروه
مقدمه
اگر بگوییم که حساسترین و سرنوشتسازترین دوران عمر انسان، ایام نوجوانى و شروع جوانى است، کلامى به گزاف نگفتهایم. در حقیقت، هویت و شخصیت انسان در این دوران شکل مىگیرد. لذا از اهمیت فوقالعاده برخوردار است و به دقتِ ویژه نیازمند. به موازات بلوغ جنسى در این ایام، بلوغ فکرى و روانى نیز شکل مىگیرد و نیازهایى در جسم و روان ایجاد مىگردد. از جمله نیازهاى روانى، نیاز به محبت کردن و محبوب واقع شدن است که افرادِ هم سن و سال، با جمع شدن دور یکدیگر و ایجاد گروههاى دوستى و رفاقت، در صدد رفع این نیازها هستند.
در این نوشته بنا داریم به امور ذیل بپردازیم:
1 . ضرورت محبوبیت در گروه همسالان(1)
2 . محبت و عوامل، بسترها و آسیبهایش
3 . گروه و انواع، ویژگیها و کارکردهایش
4 . نقش محبت در گروه همسالان.
1 . ضرورت بحث
انسان، موجودى است نیازمند (نیازهاى جسمى از قبیل احتیاج به هوا، آب، غذا و... و نیازهاى روحى و روانى مثل نیاز به بیان و ابراز وجود، نیاز به دانستن، نیاز به محبت و...) که رفع هر یک از این نیازها، خود، نیازمند وجود منابع طبیعى (از قبیل آب، هوا و...) و منابع انسانى است و البته منابع انسانىاند که بیشتر نیازهاى روانى انسان را برآورده مىسازند. بنابراین با توجه به اینکه انسان نهتنها نیازهاى جسمانى دارد، بلکه نیازهاى روانى - که کماهمیتتر از نیازهاى جسمانى نیستند - نیز دارد و از مهمترین این نیازها نیاز به محبت کردن و مورد محبت واقع شدن است.
از طرفى، چون ایام نوجوانى و آغاز جوانى ایامى سرنوشتساز و تعیین کننده در مسیر زندگىاند، شایسته است که زمینهها و بسترهایى را که نوجوانان و جوانان در آنها قرار مىگیرند و در پى رفع برخى نیازهاى روانى خود برمىآیند با دقت بررسى کنیم که گروه همسالان (همگِنان، همالان)، یکى از مهمترین این زمینهها و بسترهاست.شاید بتوان قاطعانه حکم کرد که محبت، سیمان و چسب گروههاى همسال است و نقش کلیدى را در این گروه به عهده دارد.
2 . محبت، عوامل و اهمیت آن
«محبت، عبارت است از احساس میل نسبت به چیزى (اعم از مادى یا غیر مادى) که براى انسان، لذتبخش است».(2)در اهمیت محبت، همین بس که برخى از بزرگان (مانند خواجه نصیرالدین طوسى)،(3) واژه «انسان» را از ریشه «اُنس» دانستهاند ؛ یعنى انسانْ اُنسپذیر است و مهر مىورزد. و چه نیکو سروده حافظ شیرین گفتار:خللپذیر بود هر بنا که مىبینى
بجز بناى محبت که خالى از خلل است
و باز در بیان اهمیت محبّت، این بس که در زبان عربى نزدیک به شصت واژه برایش وضع کردهاند و آن را توصیف نمودهاند و رسم عرب است که آنچه نزدشان با اهمیت باشد، از سَرِ بزرگداشت و اهتمام به آن، نامهاى بیشترى برایش مىگذارند.(4) از دیدگاه اسلام نیز محبت، نقش مهم و ارزندهاى در شکلگیرى جامعه آرمانى اسلامى دارد و اسلام، تحقّق جامعه مطلوب انسانى را در سایه محبت مردم نسبت به یکدیگر، امکانپذیر مىداند.و محبّت، آنقدر شیرین است که در سایه آن مىتوان تمام تلخیها و مصائب را علاج بخشید و چه نیکوست این سخن حضرت سلیمان(ع) که: «هیچ چیز مانند محبت، شیرین نیست».(5)
و این حدیث معروف امام صادق(ع) را همه شنیده و خواندهایم که: «آیا دین، جز محبت است؟».(6)
براى پى بردن به اهمیت محبت، کافى است که واژه متضاد و مفهوم مقابل آن را که «عداوت» است در نظر بگیریم که بسیارى از مشکلات و مصائب روحى و جسمى، فردى و اجتماعى و... از آن ناشى مىشود. لذا اسلام با تشریع قوانین و دستورهایى مانع از ایجاد عداوت در دلهاى مردم نسبت به یکدیگر گردیده است: حرام دانستن غیبت، تهمت، حرف زشت و... و از طرفى سفارش به امورى که ایجاد محبّت مىکنند، مثل صله رحم، ایثار، خوش خُلقى و...
البته باید به این نکته نیز توجه داشت که گرچه اسلام، دین محبت است و سفارش به آن کرده است، ولى چارچوبى را نیز براى آن قرار داده است و آن محبتهایى را که مانع رشد و کمال انسان باشد، نفى کرده است، مثل محبت ورزیدن به دشمنان خدا و انسانیت.
3 . گروه
الف . تعریف گروه
گروه در لغت، یعنى: دسته، فرقه، فوج، جمعى از مردم و...؛(7) امّا «گروه»، معانى اصطلاحى (خاص علوم مختلف) نیز دارد. در علوم اجتماعى وقتى از «گروه» بحث مىکنند، منظورشان حداقل دو فرد است که از طریق کنش متقابل اجتماعى بر یکدیگر تأثیر مىگذارند.(8) بنابراین، یک گروه، داراى ویژگیهاى ذیل است.
ب . ویژگیهاى گروه
1 . داشتن تعامل و فعالیت مشترک: بنابراین اگر عدهاى انسان دور هم جمع شدند، ولى هر کس مشغول کار خودش بود، این «گروه» نیست، مثل افرادى که در اتوبوس درونشهرى نشستهاند.
2 . داشتن آرمان و اهداف مشترک: به این معنا که هر وقت عدهاى با هم جمع شدند و فعالیت مشابه داشتند، دنبال رسیدن به اهدافى هستند که این اهداف، گاهى رفع نیازهاى مادى و جسمانى است و گاهى رفع نیازهاى روانى.3 . ویژگى دیگر گروه، آن است که از یک انسجام و استحکام ویژه برخوردار است، به طورى که افراد درون گروه، احساس «ما» بودن دارند. لذا موفقیت یا شکست یک نفر، بر کل گروه، تأثیرگذار است و مىگویند: «ما پیروز شدیم» یا «ما شکست خوردیم».
4 . گروه، پویاست؛ یعنى در حرکت و تلاش مستمر بهسوى بهتر شدن است و رو بهسوى نیرومندى و دستیابى به هدف دارد.
5 . ویژگى دیگر گروه، این است که داراى «اندازه» است. بنابراین، دو نفر که با هم همکارى مىکنند، یک گروه حساب مىشوند. خانواده نیز نوعى گروه است. جمع «دوستان» و در نهایت، «جامعه»، خودش نوعى گروه است.
ج . ضرورت تشکیل گروه
از آنجا که انسان به تنهایى هرگز قادر نیست همه احتیاجات خود را رفع نماید، لذا نیازمند دیگران است و در طول تاریخ، انسانها سعى کردهاند با جمع شدن دور یکدیگر، ادامه حیات را براى خود ممکن سازند. لذا برخى گفتهاند که انسان، مدنىّ الطبع است؛ یعنى طبیعت او اقتضا مىکند که در جمع دیگران باشد و از تنهایى بیزار است و شاید بتوان گفت