رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در موردترس در کودکان

اختصاصی از رزفایل تحقیق در موردترس در کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در موردترس در کودکان


تحقیق در موردترس در کودکان

فرمت فایل:ٌword(قابل ویرایش) تعداد27 صحفه

 

 

دنیای شگفت وشیرین کودکان ، با همة لطافت ها و زیبایی ها ، شکننده وآسیب پذیر است . برای ورود به این سر زمین ترد وشکننده ، نیازمند شناخت وآشنایی دقیق وهمه سونگرانه ایم . شناخت عواطف ، خواسته ها ، نگرانی ها وترس های این دوره ما را به ارتباطی « واقعی تر » ودرست تر می رساند ، هم چنان که فقدان شناخت ودرک درست ؛ آسیب زا وآفت آفرین است وبه ضایعاتی جبران ناپذیر منجر خواهد شد .

در این میان نقش خانواده وآموزه های نخستین این نهاد ، بسیار مهم وسر نوشت ساز است ؛ رفتار پدر ومادر ودیگر اعضای خانواده ، طنینی همیشگی در رفتار انسان دارد وبسیاری از رفتارها، منش ها ره آور تاثیر تربیتی خانواده بر رفتار انسان است . یکی از مسائل مهم در زندگی کودکان ، ترس های کودکان است ؛ ترس هایی که خود زمینه ساز بحران ها ونارسایی های گوناگون در زندگی ورفتار کودک می شوند ؛ ترس از تاریکی ، ترس از صدا های مرموز ، ترس های موهوم ، ترس ونگرانی از دست دادن والدین ، ترس از بیماری وترس های دیگر ، نه تنها کودکان را دچار مشکل می کند بلکه خانواده ها را نیز نگران ، دلواپس ومشوش می سازد .

همة ما ترس را تجربه کرده ایم . ترس هایی که همیشه با ما همراه بوده اند . ترس ، واقعیتی است انکار ناپذیر که همواره با زندگی انسان پیوندی عمیق داشته است وکوچک وبزرگ هم نمی شناسد . تفاوت ترس در کودکان وبزرگسالان تنها در نحوة برخورد با آن می باشد ، بدین ترتیب که بزرگسالان با توجه به تجربیات خود ، کم وبیش قادرند موقعیت های خطرناک واقعی را از موقعیت های کاذب تشخیص داده وبرای غلبه بر ترس خود چاره ای بیندیشند . اما کودکان قادر به تشخیص این موقعیت ها نبوده وغالباً واکنش های نگران کننده ای از خود بروز می دهند .بنابراین وظیفه والدین است که با درک صحیح این مساله و شناسایی علل ترس کودک خود ، وی را در مواجهه با ترس ، یاری دهند .

مسلماً هیچ چیز زیبایی از خندة شادمانه کودکان نیست . با این همه در دنیای درون کودکان همواره آرامش وشادمانی حاکم نیست .

در سالهای اولیه زندگی ، کودکان دائماً باید در موقعیت های جدید قرار گرفته وبسیاری از برداشت های نامانوس را در ذهن خویش بسنجند .تجربیات جدید گاه خسته کننده ووحشت آورند .گاهی با ترس ووحشت متوجه می شویم که کودک ما به شکل محسوسی افسرده وغمگین است ویا به طور ناگهانی از رفتن به مهد کودک امتناع می ورزد . عامل این افسردگی ، همیشه وقایع و جریان های ناراحت کننده نیستند .

حتی در صورتی که علت ها کاملاً بی خطر بوده یا از تخیلات وتوهمات ناشی شوند ، دلتنگی ها ، نگرانی ها وترس ها برای کودکان کاملاً قابل لمس می شوند .

از این رو باید این دلتنگی ها را جدی گرفته ، کودکان را با دلواپسی هایشان تنها رها نکرده وآنها را درک کنیم . 

اما هنگامی که ما بزرگ سالان ، به علت تجربیات خود کم و بیش قادریم موقعیت های خطر ناک وترسناک را خوب ارزیابی کرده وبر آنه ها غلبه کنیم ، کودکان تازه بایستی بیاموزند که موقعیت های خطرناک واقعی را از خطرات ناشی از تلقینات تشخیص دهند . اشتباه خواهد بود اگر تمام موانع را از سر راه کودکان خود برداریم وبخواهیم همة خطرات را از آنها دور نگه داریم . البته کودکان به حمایت وراهنمایی بزرگ سالان نیاز دارند تا با تکیه بر این تکیه گاه مطمئن بتوانند موقعیت های دشوار پشت سر بگذارند ، اما باید شخصاً بیاموزند که با مبارزه طلبی های جدید وموقعیت های دشوار چگونه روبه رو شوند ؛ زیرا فقط این گونه می توانند اعتماد به نفس پیدا کنند . از این رو ، ترس ها در رشد وتکامل دوران کودکی ، سهم تعیین کننده ای دارند و. ترس نباید تنها به مفهوم فشار روانی باشد . وحشت وتنش های عصبی نیز می توانند مفرح وسرگرم کننده باشند ، البته این زمانی است که کودکان تشخیص دهند ، اتفاقی برای آنان نمی افتد.


هر چیزی، ترس نیست :

ترس ناگهانی ، خوف وهراس ، وحشت

علائم ونام های بی شماری برای رفتارهای بزدلانه وجود دارد که در زبان گفتار رایج ( عامیانه ) به شکل مترادف وهم معنی استعمال می شوند . برای درک بهتر مفهوم ترس مهم است که میان تک تک این مفاهیم تفاوت قائل شویم .

  • ترس ناگهانی : یک واکنش مستقیم نسبت به یک رخداد غیر منتظره، مانند یک صدای بلند وناگهانی یا یک صاعقه برق آسا .
  • خوف وهراس : خوف وهراس از راه یک تهدید عینی مثلاً از یک سگ در حال غرش یا یک موجود خیلی بزرگ وترسناک پدید می آید . هراس به محض از بین رفتن خطر ویا مانوس شدن فرد با حالت ووضعیت موجود، فرو می نشیند .
  • ترس : در واقع ترس می تواند از راه یک تهدید خارجی پدید آید . اما سر چشمة واقعی آن ، ضعف وناتوانی در احساسات عمومی ، عدم اطمینان وفقدان اعتماد به توانایی های شخصی است ، توانایی هایی که به وسیله آن ها می توان با موفقعیت ها کنار آمد.
  • تشویق ها : تشویق ها ( ترس های بیهوده ) عبارتند از واکنش های اغراق آمیز ناشی ار ترس نسبت به چیزها یا موقعیت های معین .

یک برخورد آمیخته با ترس مثلاً با یک سگ یا گریه، کلفی است تا فرد تمام عمر با وحشت وترس از جلوی سگ ها یا گربه ها فرار کند . تشویق ودلهره ار ارتفاع یا اماکن جدید به عنوان ترس های ناشی از « جابه جایی وتغییر مکان » نیز گویای مشکلات وکشمکش های عمیق درونی هستند.

  • وحشت : وحشت ظهور حالت ترس در یک شخص یا گروهی از اشخاص است که منجر به یک گریز بی برنامه وغیر منتظره می شود.

ترس چهره های بسیاری دارد. ترس به شکل ناآرامی ، اختلال در خواب وگاهی حتی به صورت رفتارهای خشن ظاهر می شود .

اغلب کودکان گوشه گیری می کنند، حرف نمی زنند وخود را کنار می کشند. کودکان حتی زمانی که می توانند خیلی خوب صحبت کنند، برشمردن وگفتن ترس های شخصی شان برای آنها امری است بسیار دشوار . آنها تهدید روحی ودرونی را آشکارا احساس می کنند، اما نمی توانند که در این لحظه در درونشان چه می گذرد.

چگونه به وجود ترس در کودک خویش پی ببرید گوش کنید وبا یکدیگر صحبت کنید.

ترس مانند طنابی گلوی انسان را می فشارد، این امر به خصوص در مورد کودکان صادق است . هیجانات وتنش ها گاهی می توانند به اندازه ای شدید باشند که قدرت هر گونه حرکتی از کودک سلب شده واز موضع خود عقب نشینی کند.

گاهی برای کودک بسیار دشوار است که احساس درونی خود را توصیف کند، او به خوبی نمی داند که چه چیزی در درونش رخ داده است . گاهی کودکان به دو علت ترس خود را از ما مخفی نگه می دارند : نخست ، می ترسند که شاید آنها را جدی نگیرند ، دوم آن که تصور می کنند در صورت صحبت کردن در مورد ترس ، ترس و وحشت بیش از گذشته به سراغشان آمده وآنها را تعقیب کند.

کودک باید ترس خود را نشان داده و دربارة آن صحبت کند تا بتواند با شادی وآسودگی خاطر رشد نماید.

عشق وعلاقه، دلداری واحساس امنیت ، به کودکان کمک می کند تا در برابر فشارهای حاصل ار ترس ، مقاومت نمایند.

بهترین روش آرامش برای کودک در سال های اول زندکی این است که او را محکم در آغوش بگیریم . با افزایش سن وبالا رفتن سطح آگاهی وهوشیاری، صحبت کردن کودک با دیگران ودرددل کردن با آن ها، ا زاهمیت بیشتری برخوردار می شود.

برای یافتن راه حلی در موقعیت های به ظاهر بی نتیجه ، کودک به نصیحت ومحرک های هدفمند نیاز دارد. در صورتی که کودک فرصتی به دست آورد تا در بارة مشاهدات وتجربیات خویش صحبت کند، از انجام این کار، چیزهایی می آموزد.

از این رو باید به عنوان پدر ومادر سعی کنیم تا با کودک خویش وارد بحث وگفتگو شویم . با انجام این کار حداقل یک چیز عاید ما می شود وآن این که : می توانیم ارزیابی کنیم که کودک ما تا چه اندازه درگیر وگرفتار ترس شده است ، سپس اقدامات متقابل مناسبی برطرف کردن ترس به کار گیریم .

گذاشتن زمان زیاد وبه خرج دادن صبر وحوصله ، از ااهمیت بسیار زیادی برخوردار است . دادن وقت وحوصله به کودک، حس زیبایی به او می بخشد ، حسی که به او می فهماند شما به مشکلاتش علاقه مند وبه احساسات وعواطفتش توجه دارید . با توجه به قوانین زیر ، راحت تر می توانید بینشی در مورد حالات روحی فرزند خود داشته باشید .

  • خردسالان وکودکان سنین پیش دبستانی تحت تاثیر ترس های زیادی قرار می گیرند . ترس از جدایی پدر ومادر ، ترس از رعد وبرق ، تاریکی وهیولا. آنها برای درک بهتر و هوشیارتر از دنیای خارج به افکار خود بسنده می کنند و برای چیزهایی که متوجه آن نمی شوند ، مجبور می شوند توضیحات جادویی وفضایی و... بدهند . در این مرحله ، اشیایی مانند جارو برقی می توانند برای آنها ایجاد ترس کنند.

در تصور کودکان این اشیاء بی جان ، زندگی دارند و می توانند تاثیر تهدیدکننده وخطرناکی داشته باشند . همچنین موجودات تخیلی مانند هیولا ، در ذهن کودکان به یک پدیدة واقعی مبدل می گردند .

  • در مهدکودک ومدرسه از کودک انتظارات وتوقعات جدیدی می رود . ترس های کودک اغلب در ارتباط با موقعیت های اجتماعی است. کودک باید با دیگران برخوردداشته باشد ، بتواند با زندگی گروهی کنر آمده ودگیری نماید . ترس
    روز افزون از شکست ها وناکامی ها ، افکار کودک را مشغول می سازد. او خودش را با دیگران مقایسه کرده وبا خود حساب می کند که آیا بهتر از دیگران می تواند کاری را انجام دهد یا بدتر از آنها .

البته نباید کودک خود را نیز به راحتی در آغوش اقوام و آشنایان بگذارید. به کودک فرص دهید تا به برخورد وارتباط با دیگران عادت کند . با این همه وقتی متوجه می شوید که کودک شما نسبت به این برخوردها احساس خوبی ندارد ، از این گونه تماس ها چشم پوشی کنید . بهتر است والدین بدانند که این واکنش مختص یک شخص نبوده ودرباره همه صادق است.


اعتماد بهترین پایه و اساس

صمیمیت و استقامت ، اطمینان می آفریند

 وقتی کودکان دچار بدحالی و ناراحتی ناشی از ترس می شوند دست والدین خود را گرفته و خودشان را در پناه دستان آنها مخفی می کنند یا ناگهان نیازمند تکیه کردن به آنها می شوند .

کودکان در جستجوی حمایت و محافظت افرادی هستند که احساس کنند می توانند نسبت به کمک آنها امیدوار بوده و به آنها تکیه کنند چرا که اعتماد و اطمینان موثرترین ابزار بر علیه احساس ترس است هر چه این حس اعتماد و اطمینان قوی تر باشد به همان اندازه نیز برای کودکان آسان تر خواهد بود که ترس خویش را بروز داده و از این رو در لحظات بحرانی احساس امنیت و اطمینان بیشتری کنند .

مهم نیست که کودک چند سال دارد برای اینکه به ما بزرگتر ها اطمینان کند باید خود را به عنوان یک فرد قابل اعتماد به او نشان دهیم .

بدون شک نوزادان شیرخوار در اولین ماه های زندگی برای اطمینان به ما نسبت به کودکان بزرگتر معیارهای دیگری دارند . کودکان بیش از هر چیز توجه دارند که ما تا چه اندازه آن ها را لوس و نازپروده کرده و از آن ها حمایت و نگهداری می کنیم. وجود نزدیکی و صمیمیت آرامش بخش  توجه مملو از عشق و علاقه حس خوب اطمینان خاطر و اهمیت را به کودکان می بخشد و آنها می توانند امیدوار باشند که همیشه کسی برای کمک به آنها هست و نباید در مواقع اضطرارب و فشار روانی از تنهایی و بی یاوری ترسیده و تصور کنند که به حال خود رها شده اند .

هر چه کودک بزرگتر شده و از استقلال بیشتری برخوردار می گردد بیشتر به والدینی اعتماد می کند که سرسخت و قابل اعتماد باشند در اینجا منظور از سرسختی لجاجت و زورگیری نیست .

والدین وقتی سرسختی به خرج می دهند که می دانند چه می خواهند هم چنین زمانی که می خواهند خواسته ها و آرزوهایشان را از پیش ببرند . کودکان نیز این سرسختی را به صورت یک قیومت غیر محقانه و متعصبانه احساس نمی کنند.

برعکس سخنان واضح و روشن به عنوان کمک ها و راهنمایی های سرشار از محبت و علاقه  درک و احساس می شوند.

 

 

 

 

 

 

ترس

ترس واکنشی هیجانی است و هرگاه امنیت جسمی وعاطفی و خصیتی انسان به خطر بیافتد، ظاهر می شود. این واکنش عاطفی کاملاً طبیعی است و از همان بدو تولد در کودک ماهده می شود. اطفال معمولا از بعضی پدیده ها می ترسند و علت آنها برای پدر و مادر شناخته شده نیست. از این رو از خود می پرسند: ‹‹ چرا کودکم تا این اندازه می ترسد؟ من که هرگز او را نترساندم و دلیلی برای ترس و وحشتش وجود ندارد.››

ما در این جا سعی خواهیم کرد که برخی از ترسهای متداول کودکان و علل آنها را بررسی کنیم و روشهای مقابله با آنها را به شما پیشنهاد کنیم.

ترس کودک در سنین مختلف

ترس نوزادان

نوزادان از صدای بلند و از دست دادن تعادل یا سطح اتکاء می ترسندو ترس خود را با جیغ وگریه و جمع کردن دست و پا نشان می دهند. به این ترسها، ترس های اولیه می گویند وکه به مرور زمان برطرف می شود.

ترس های معمول کودکان

در اغلب کودکان، در سنین 6 تا 8 سالگی، ترس از افراد بیگانه دیده می شود و ممکن است تا 18 ماهگی نیز ادامه یابد،ولی با بالارفتن سن کودک، نوع ترس ها نیز تغییر می کند. ترس از تاریکی و تنهایی و ترس از حیوانات بین 2 تا5 سالگی، در کودکان ظاهر می گردد. ترس از مدرسه، به ویژه با آغاز دوره دبستان در برخی از دانش آموزان دیده می شود.

ترس نوجوانان

در دوران بلوغ بر اثر تغییرات جسمی و عاطفی، ترس های موهومی نظیر ترس از اشباح و چیزهای غیر واقعی و اتفاقات غیر منتظره مثل وقوع سیل و زلزله و غیره در نوجوانان ظاهر می شود.

علل ترس

ترس کودکان به علت اعتبار علل مختلف آن به انواع زیر تقسیم می شود:

1-ترس های عمدی: علت ترس ممکن است عمدی باشد؛ یعنی، کودک را از چیزی ترسانده باشیم ؛ مثل ترساندن کودک از چیزهای خطرناک، نظیر آب جوش ، برق وسایل تیز و غیره.

گاهی توقات بعضی از پدر و مادرها از ترساندن کودک به منظور تربیت کردن او بهره می گیرند؛ مثل زندانی کردن کودک که سبب پیدایش ترس از تاریکی و تنهایی می شود. این گونه برخوردها از نادرست ترین برخورده به شمار می آید.

2-ترس های تصادفی: علت ترس ممکن است تصادفی باشد؛ یعنی بدون آنکه شما بخواهید کودکتان تصادفاً در شرایط ترسناکی قرار بگیرد و بترسد؛ مثل تجربه تلخ حمله سگ که سبب پیدایش ترس از حیوانات می شود.

3- ترس های اکتسابی: ترس  ممکن است از مادر به کودک سرایت کند و کودک ترس را از مادر خود کسب کند. مادری که به محض مواجه شدن با موقعیتی نامطلوب جیغ می زند و می لرزد و به لکنت می افتد، ترس خود را به آسانی به کودکش منتقل می کند؛ مثل ترس از رعد و برق و ترس از حشرات. متأسفانه اثر این نوع ترس ممکن است تا مدت ها در ذهن کودک باقی بماند.

4- ترس های عاطفی : ترس ممکناست به علت هیجنات عاطفی و فشارهای روحی کودک باشد. تنشهای عصبی و عاطفی ابتدا به صورت اضطراب و سرانجام به صورت ترس دائمی در کودک ظاهر می شود؛ مانند:

-اضطراب ناشی از دوری پدر و مادر: این حالت عاطفی به صورت ترس از تاریکی و تنهایی و ظهور می کند.

-احساس گناه: گاهی اوقات برخی از والدین ، به هنگامی که کودکشان قواعد اخلاقی یا اجتماعی را رعایت نمی کند باحرفهای خود خواته یا ناخواسته در او احساس گناه و تقصیر را بر می انگیزند؛ مثلاص وقتی کودک را در حین بازی با آلت خود غافلگیر می سازند، او را تهدید می کنند که در صورت تکرار این کار گرفتار خشم خداوند خواهد شد وبه جهنم می رود؛وقتی کودک شیطنت می کند یا در خیابان بهانه خریدن چیزی را می گیرد،به او می گویند که خانه را ترک خاهد کرد یا در خیابان رهایش خوهند ساخت یا او را مسبب مرگ خودشان می دانند این نوع رفتار ها در کودک احساس گناه و ترس به وجود می آورد.

کشمکش پدر و مادر: دعوای والدین و جدال ذ=دایمی آنها، کودک را دچار احساس عدم امنیت و ترس خواهد کرد.

اثرات ترس بر کودک

 به  طور کلی ترس دائم و ثابت به هر علت که باشد اثر بسیار نامطلوبی بر جسم و روان کودک به جا می‌گذارد و کودک را از زندگی طبیعی و شاد محروم می‌سازد، و در نوع حادش سبب اختلال در جسم و روان کودک می‌شود. اطفال در مقابل ترسهای شدید ، واکنشهای متفاوتی نظیر لکنت، شب‌ادراری، کم‌رویی، افسردگی و گیجی از خود نشان می‌دهند. گاهی اوقات کودک براثر ترس پرخاشگر می‌شود نامطلوب‌ترین اثر ترس این است که شخصیت کودک را نابود می‌کند. کودک ترسو اتکا به نفس ندارد، در هیچ کاری داوطلب نمی‌شود و کاری را با رغبت انجام نمی‌دهد، زیرا بیشترین میزان انرژی و نیروی کودک صرف مقابله با ترس می‌شود، و گاهی اوقات بی‌تفاوت و تنبل و ضعیف و بی‌اراده می‌گردد دروغگویی نیز از جمله رفتارهای ناپسندی است که بر اثر ترس در کودک پدید می‌آید. ترس بیشترین صدمه را به اعصاب کودک وارد می‌آورد با رخدادن بی‌نظمی در کار سلسله اعصاب، مغز نیز نمی‌تواند به‌خوبی فرمان بدهد، به همین دلیل کودک گاهی براثر ترسهای شدید دچار لکنت زبان یا شب‌ادراری می‌شود.

ترس مفید

ترس همواره مضر و مخرب نیست، بلکه برخی از ترسها مفید و لازم نیز است. این‌گونه ترسها را باید در کودکان برای اجتناب کردن آنها از خطر به‌وجود آورد زیرا نباید کودکان را در مقابل خطرها بی‌دفاع گذاشت.

همه کودکان در شرایط ترس‌ناک دچار ترس نمی‌شوند. برخی از کودکان آمادگی بیشتری برای ترسیدن دارند و زودتر از کودکان دیگر دچار هراس می‌شوند. در برابر این کودکان محتاط که باید به آنها شجاعت را آموخت، کودکان بی‌باکی هستند که از روبرو شدن با هیچ خطری تردید به خود راه‌ نمی‌دهند. به‌خصوص در سنین نوجوانی که تظاهر به شجاعت، گاهی حوادث جبران‌ناپذیری را به بار می‌ آورد.

علت آنکه برخی از کودکان دست به کارهای خطرناکی می‌زنند شجاعت نیست؛ بلکه این‌گونه کودکان از درک خطر عاجز هستند و نمی‌دانند چرا دست به‌چنین کارهایی می‌زنند. بنابراین لازم است به آنها احتیاط آموخته شود، زیرا کودکان همیشه در سنی باقی نمی‌مانند که شما بتوانید از آنها حمایت کنید، بلکه دیر یا زود وارد جامعه بزرگتری می‌شوند و احتمال بروز حوادث خطرناک نیز همواره وجود دارد به این ترتیب باید به کودک آموخت چه‌چیزهایی نظیر برق، اتومبیل، اشیاء تیز و برنده و افراد ناباب و غیره خطرناک هستند و باید از آنها دوری کرد. ایجاد حس عدم اعتماد به افراد غریبه در کودک، به‌خصوص در سنین نوجوانی اهمیت بسیار دارد، زیرا کودکان به‌خصوص در سنین نوجوانی خیلی زود به افراد غریبه اعتماد می‌یابند و به‌راحتی ممکن است در اتومبیل آنها سوار شوند.

ترس مفید نه تنها کودک را از خطرات احتمالی محفوظ می‌دارد بلکه برای سلامت جامعه نیز مفید است؛ چون در بیشتر افراد ترس از قانون است که موجب می‌شود که آنها به اعمال غیرقانونی دست نزنند و نه شعور اجتماعی.

باید سعی کنید که با بیانی ساده و مستدل به کودک بفهمانید که لازم است از برخی چیزها دوری کند؛ مثلاً نباید در اتومبیل افراد غریبه سوار شود یا به دوستی بی‌دلیل آنها پاسخ مساعد بدهد. باید به او یادآور شوید که افراد غریبه هی‌چ‌گاه کاری را بدون دلیل انجام نمی‌دهند، حتی ممکن است به وی شکلات و شیرینی تعارف کنند، ولی او هرگز نباید به آنها اعتماد کند، چون افراد غریبه چیزی به کسی نمی‌دهند، مگر آنه‌که در عوض آن، چیزی از او بخواهند. به یاد داشته باشید که حرفها و دلایل شما باید برای کودک قابل فهم باشد. هم‌چنین هرگز درباره موضوع ترسناک به گزافه‌گویی نپردازید؛ مثلاً سعی نکنید برای ترساندن کودک از اتومبیل، صحنه‌های دلخراش یک تصادف را برای او توصیف کنید یا ماجرای هراسناکی را از بلاهایی که افراد غریبه بر سر کودکان می‌آورند تعریف نمایید، زیرا گزافه‌گویی ممکن است در کودک ایجاد ترس یا اضطراب دایمی کند که بسیار مضر است. اگر شما در مورد خطری غلو کنید یا به کودکتان دروغ بگویید، چنانچه خلاف آنه به کودکان ثابت شود، در او نسبت به شما، حس بی‌اعتمادی پدید خواهد آمد؛ مثلاً مادری ممکن است برای پرهیز دادن کودک از خوردن شیرینی به او بگوید که این شیرینی‌ها سمی هستند و اگر بخورد، بیمار می‌شود یا می‌میرد. در این صورت اگر کودک از آنه شیرینی‌ها بخورد و هیچ اتفاقی برای او نیافتد، دیگر به حرف مادر اعتماد نخواهد داشت  بنابراین همانطور که نباید در پرورش حس شجاعت در کودک افراط کرد، در ترساندن او هم از خطرات باید بسیار محتاط بود.

 

 

 

روش‌های مقابله با ترس کودک

برای مقابله با ترس کودک دو شیوه وجود دارد:

الف ) شیوه پیشگیری؛ پیش از آنکه کودک در موقعیت ترسناک قرار بگیرد آمادگی لازم را به او بدهید:

ـ اگر احتمال می‌دهید کودکتان از صدای رعد و برق بترسد، در یک روز طوفانی، او را لباس بپوشانید و به حیاط یا روی بالکن ببرید و به او بگویی که حالا در آسمان برقی را خواهد دید و صدای بلندی را خواهد شنید و به این صورت با او بازی کنید.

ـ اگر حدس می‌زنید کودکتان از دندانپزشک بترسد، او را پیش از آنکه با دندانپزشک روبرو شود آماده سازید؛ مثلاً با او دکتر بازی کنید و برخی از وسایل کار دندانپزشک را به او معرفی کنید حتماً او را نزد دندانپزشک اطفال ببریدو سعی کنید درباره دندانپزشک با او صحبت کنید.هرگز نه خود و نه اطرافیانتان نزد کودک، ماجرای دندان درد و چرخ کردن دندان یا درد آمپولی را که به دندان می‌زنند را توصیف نکنید.

ـ اگر کودک بایدبرای مدتی در بیمارستان بستری شود او را از قبل  آماده سازید و درباره آنچه در آنجا خواهد دید صحبت کنید. توضیحات شما باید کاملاً ساده و بدون حاشیه باشد. به خصوص به هیچ وجه به او نگویید که در بیمارستان به او بسیار خوش خواهد گذشت، زیرا واقعیت ندارد.

ـ اگر لازم است مدتی از خانه دور باشید مثلاً در بیمارستان بستری شوید، حتماًاز قبل به کودک بگویید. برخی از مادران در چنین مواقعی، یک روز به بهانه خرید کردن از خانه خارج می‌شوند و دیگر برنمی‌گردند. این نوع غیبت، حتی اگر چند روز بیشتر نباشد، صدمه عاطفی شدیدی به کودک مخصوصاً در سنین دو تا شش سالگی، وارد می‌سازد و کودک را دچار ترس و دلهره دایمی و بی‌دلیل می‌سازد که حتی پس از بازگشت مادر نیز برطرف نخواهد شد.

ـ اگر خودتان از چیزی ترسیدید سعی کنید تا جایی که برایتان امکان دارد خود را کنترل کنید، چون دلهره و اضطراب شما به کودک منتقل خواهد شد.

ـ هرگز نزد کودک از خطر احتمالی یا امکان وقوع حادثه‌ای صحبت نکنید؛ مثلاً حین مسافرت با اتومبیل هیچ‌گاه نگویید: «مواظب سیگارت باش، بالاخره ماشین را به آتش می‌کشی» «جاده لغزنده است! کنترل ماشین امکان ندارد» «نگاه کن احتمال ریزش کوه خیلی زیاد است.» این گونه حرفها سبب می‌شود که کودک در طول مسافرت دایماً دچار دلهره و اضطراب باشد. این احساس پس از آن نیز در هر مسافرتی در او ظاهر خواهد شد.

ـ هرگز ترساندن کودک را مبنای تربیت او قرار ندهید زیرا این گونه روشهای تربیتی نادرست‌ترین شیوه‌ها به‌شمار می‌آید. به‌کارگیری ترس و وحشت کودک نه تنها شما را به هدف تربیتی خود نمی‌رساند، بلکه کار را خراب‌تر می‌کند و شما را از هدفتان دور می‌سازد و مشکلات دیگری را برایتان فراهم می‌آورد تا جایی که امکان دارد از ایجاد موقعیت‌های ناخوشایند برای برانگیختن ترس در کودکان خودداری کنید.

اما گاهی اوقات چنانچه اشاره شد ترس‌ها براثر تصادف و تحت شرایط غیر قابل پیش بینی به وجود می‌آید در این‌گونه موارد تدبیرها و شیوه‌هایی برای کاهش ترس وجود دارد که توضیح خواهیم داد.

ب) شیوه کاهش ترس: چگونه باید با کودک ترسو برخورد کرد؟ چگونه می‌توان ترس او را از بین برد یا حداقل کاهش داد؟ برای یافتن پاسخ این سئوالات، باید به نکات زیر توجه کرد:

هرگز کودک را به خاطر ترسش ، مسخره نکنید .

  • اورا مورد تهدید وسرزنش قرار ندهید .
  • از گفتن جملاتی نظیر : « خجالت آور است ، تو دیگر بزرگ شده ای » یا «ببین ، مگر من می ترسم ؟ » جداً بپرهیزید .
  • با او در بارة افراد شجاع صحبت کنید وبرایش قصه هایی تعریف کنید که قهرمان آنها کودکانی شجاع هستند .
  • نزد او از افراد ترسو انتقاد کنید ورفتارآنها را زشت بشمارید .
  • تا جایی که می توانید او را به مهر وعلاقة خودان نسبت به او مطمئن سازید .
  • او را از نظر بدنی ومزاجی تقویت کنید ، زیرا عدم قدرت بدنی ، توانایی ومقاومت فرد را کاهش می دهد .
  • هرگاه عملی شجاعانه ، هر چه قدر هم کوچک ، از او سر زد ، وی را تشویق کنید .
  • هرگز از او توقع انجام کاری را که بیش از حد تواناییش است نداشته باشید.
  • برای غلبه بر ترس ، چاره ای جز روبهرو شدن با آن نیست . بنابراین کودک را با چیزی که از آن می ترسد ، روبه رو کنید وکوشش نکنید او را از آن دور نگاه دارید ؛ مثلاً اگر از تاریکی می ترسد ، سعی نکنید با روشن گذاشتن چراغ اتاقش مشکل را حل کنید .
  • برای از بین بردن ترس کودک هرگز او را ناگهان با چیزی که از آن می ترسد روبرونکنید ؛ مثلاً اگر کودک از آب می ترسد ، هیچ گاه او را ناگهان در حوض واستخر یا دریا رها نسازید ، بلکه همیشه او را کم کم با موقعیت ترسناک آشنا سازید ؛ به طور مثال ابتدا با او به کنار حوض استخر یا دریا بروید وغذا بخورید وبازی کنید ، بعد وارد قسمت کم عمق آب شوید وپاهایتان را بشویید وبا اوآب بازی کنید ، سپس همراه او شنها یا سنگهای ریز وبراق دریا را بیرون بیاورید وهمین طور ادامه دهید . زمانی متوجه خواهید شد که او بدون وحشت در آب شنا می کند .
  • همیشه او را زمانی که شرایط مطلوبی دارد وسالمت وسر حال است با چیزی که از آن می ترسد روبرو کنید .
  • در مقابل کودک ترسو، صبور باشید وعجله ای برای از بین بردن ترسش نداشته باشید .
  • از بین بردن یا کاهش ترس کودک به زمان احتیاج دارد. این راه را باید قدم به قدم طی کرد؛ یعنی نماس کودک را با چیزی که از آن می ترسد ، بتدریج بیشتر کرد . توجه داشته باشید که تا کودک شدیدتر باشد ، زمان بیشتری را باید برای کاهش واز بین بردن ترس صرف کنید .
  • علت ترس را بیابید. گاهی اوقات شناخت علت می تواند کمک بزرگی در تخفیف ترس بکند ، ولی همیشه کافی نیست .
  • رفتار عاقلانه وخونسرد انة پدر ومادر برخورد با شرایط خطرناک نمونه ای از رفتار صحیح در موقعیتهای خطر ناک را به کودک نشان می دهد . بنابراین سعی کنید برای کودک خود الگوی مناسبی باشید .

 

 

روش غلبه بر برخی از ترسهای متداول کودکان

ترس از تاریکی وتنهایی

یکی از ترسهای متداول در میان کودکان ترس از تاریکی وتنهایی است که معمولاً اکتسابی است ؛ زیرا کودکان تا یک سال اول تولد براحتی در اتاق تاریک می خوابند، ولی ناکهان متوجه می شوید که او دیگر حاضر نیست در اتاقش ودر تاریکی بخوابد . در این صورت قبل از هر چیز علت آن را جستجو کنید :

  • آیا علت آن حسادت به نوزادی که بتازگی متولد شده است نیست ؟
  • آیا تختخوابش صدا نمی دهد یا وقتی چراغ خاموش می شود ، سایه ای روی دیوار اتاقش نمی افتد ؟
  • آیا براثر تغییری که در برنامة شما به وجود آمده ، او مدی از شما دور نمانده است یا در طول روز ساعات بیشتری را از شما دور نمی ماند ؟

ودلایل دیگری که می توانید آنها را با کمی تامل در زندگی خود بیابید . مراقب باشید برای غلبه برترس از تاریکی ، مرتکب دو اشتباه نشوید: کودک را مجبور نکنید به تنهایی در اتاق تاریک بماند ، زیرا ترس کودک را شدت می بخشد . دیگر آنکه چراغ اتاقش را تا صبح روشن نگذارید تا او هر گز در تاریکی بودن را تجربه نکند .

عاقلانه ترین راه این است که او را کم کم با تاریکی آشنا کنید ومیزان تاریکی را بتدریج افزایش دهید ؛ مثلاً با او در یک اتاق نیمه تاریک بازی کنید و غذا بخورید ، چراغ قوه ای در دسترسش قرار دهید . چراغ کم نوری را دور از او در اتاقش بگذارید ، رفته رفته چراغ را دور ودورتر کنید وسر انجام آن را از اتاقش خارج نمایید .

ترس از مدرسه   

گاهی اوقات کودک قبل از رفتن به مدرسه شدیداً احساس ترس می کند و حاضر نیست به مدرسه برود . این ترس در اوایل دورة دبستان در کودکان ، به ویژه کودکانی که قبلاً هرگز به کودکستان نرفته اند ، به وجود می آید . علت آن مکن است از خانه باشد ، یعنی دوری از شما باعث وحشت او می شود ؛ شاید از دربان مدرسه یا یکی از معلمان یا همکلاسی مردم آزارش می ترسد ، شاید هم از فرد غیر عادی که در راه مدرسه می بینید وحشت دارد ؛ همچنین ممکن است ناتوانی در انجام تکالیف مدرسه سبب ترس او شده باشد . توجه داشته باشید که شما خود باید عامل ترس را شناسایی کنید ، زیرا کودکان خردسال اغلب نمی توانند آنچه را که باعث ترسشان می شود ، خوب توضیح بدهند .

هنگام ظهور ترس از مدرسه ، گاهی علائمی نظیر دل درد وتهوع با گریه وزاری کودک همراه می شود ، حتی امکان دارد که کودک تب کند .

گاهی اوقات کودکان در سنین 11 و12 سالگی دچار نوعی حالت انزجار وتنفر از مدرسه می شوند که علت آن را باید در خود کودک جستجو کرد. شاید علت آن این باشد که درسها مشکلتر می شود وکودک خود را قادر به انجام تکالیف نمی داند . کودکی که خود را بالاتر از آنچه هست تصور می کند اغلب دچار این احساس می شود، زیرا ناگهان قدرت وتوانایی خودرا در خطر می بیند ومتوجه می شود که آن طور که از خود توقع داشته نیست یا انتظار والدین از وضعیت درسی او به همان اندازة ابتدایی است، اما او دیگر قادر نیست نمرات بیست دوره ابتدایی را کسب کند. به همین علت او نسبت به مدرسه ، حالت دلزدگی وافسردگی پیدا می کند که باعث امتناع او از رفتن به مدرسه می شود .

گاهی اوقات تعویض کلاس ومدرسه ومعلم یا فوت یکی از اقوام نزدیک ممکن است گریز کودک از مدرسه شود. همچنین وحشت کودک از محیطهای بزرگ یا ترسو وخجالتی بودن او وعدم اعتماد به نفس وی نیز ممکن است سبب ترسش از مدرسه بشود .

بای رفع این مشکل ، ابتدا باید علت را شناسایی کنید، سپس اقدام به برطرف ساختن آن نمایید. گاهی اوقات کودک برای مدت کوتاهی دچار این وضع می شود ، سپس به حالت عادی باز می گردد. باید با کودک خیلی جدی باشید ، ولی خشونت نکنید ، به هیچ وجه ب ماندنش در خانه موافقت ننمایید ، زیرا به این کار عادت می کند . از سرزنش وتنبیه او بپرهیزید. معلمش را در جریان مشکل قرار دهید . او را تا مدرسه همراهی کنید . شاید تعویض مدرسه مفید باشد او را مطمئن سازید که در خانه منتظرش خواهید ماند. سعی کنید هنگامی  که به خانه باز می گردد ، در خانه باشید . درصورت امکان ، برای آوردن او به خانه دنبالش بروید.

در صورتی که وضع خیلی حاد وترس کودک بسیار شدید باشد ، نباید به او برای رفتن به مدرسه فشار بیاورید ، ولی به محض رفع مشکل با کاهش ترس او را به مدرسه بازگردانید وتوجه داشته باشید که این کار هرچه زودتر انجام شود، بهتر است .

ترس از حیوانات

از جمله ترسهای معمول دوران کودکی ، ترس از حیوانات است که اغلب اکتسابی است ؛ ممکن است از دیدن چهرة وحشتزدة مادر ،در هنگام برخورد بایک حیوان به وجود آید . گاهی نیز براثر تجربه ناخوشایند کودک با یک حیوان ایجاد می شود.

برای کاهش دادن این ترس نیز باید کودک را بتدریج با حیوانی که از آن می ترسد ، آشنا کرد؛ یعنی ، اگر آن حیوان کرک یا مو دارد ، ابتدا عروسکی کرک دار در اختیار طفل قار دهید، بعد تصویر آن حیوان را برای کودک نقاشی کنید یا عکس آن را به او نشان دهید ودربارة آن با او صحبت کنید . سپس خود حیوان را از دوربه او نشان دهید وبتدریج فاصلة اورا با حیوان کم کنید . به داشته باشید که همة این مراحل را باید با صبر وحوصله ودر مدت زمان مناسبی طی کنید .

در صورتی که ترس کودک آنقدر شدید بود که با به کارگیری این روشها موفق به از بین بردن یا کاهش آن نشدید ، حتماً به روانشناس کودک یا متخصص تعلیم وتربیت مراجعه کنید ومشکلتان را با او در میان بگذارید.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در موردترس در کودکان

روانشناسی رشد کودک

اختصاصی از رزفایل روانشناسی رشد کودک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

مقدمه

بدون شک یکی از مهمترین و موثرترین دوران زندگی آدمی دوران کودکی است. دورانی که در آن شخصیت (Personality) فرد پایه‌ریزی شده و شکل می‌گیرد. امروزه این حقیقت انکارناپذیر به اثبات رسیده است که کودکان در سنین پایین (طفولیت) فقط به توجه و مراقبت جسمانی نیاز ندارند، بلکه این توجه باید همه ابعاد وجودی آنها شامل رشد اجتماعی ، عاطفی ، شخصیتی و هوشی را دربر گیرد. این ابعاد عوامل تعیین کننده و اساسی یک انسان هستند که از دوران کودکی پایه‌گذاری و شکل می‌گیرند.

اهمیت روان شناسی کودک

روان شناسی کودک اهمیت خود را از کودک می‌گیرد، چرا که دوران کودکی انسان اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. شاید نگاهی به دوران کودکی انسان و توانائیهای نوزاد انسان در مقایسه با سایر موجودات اهمیت این دوران را آشکارتر ‌سازد. نوزاد انسان در میان سایر موجودات عالم طولانی‌ترین زمان را نیاز دارد که قابلیت‌ها و توانائیهای خود را پرورش و آشکار سازد. در واقع انسان حدود 18 سال اول زندگی خود را در حال رشد و تکامل در ابعاد مختلف است و این زمان طولانی و با‌ اهمیتی در زندگی انسان است.

از طرف دیگر ، نوزاد انسان با کمترین توانایی‌ها و امکانات (نظیر بازتابها) به دنیا می‌آید و به مراقبت زیاد و شدیدی نسبت به سایر موجودات نیاز دارد (برای مثال در نظر بگیرید که چگونه گوساله گاو پس از به دنیا آمدن روی پای خود می‌ایستد، ولی نوزاد انسان حتی نمی‌تواند سر خود را راست نگه دارد). ابن مراقبت توسط پدر و مادر در وهله اول و توسط اطرافیان و جامعه در وهله دوم اعمال می‌شود، ولی این مراقبت بدون آگاهی ، دانش و آموزش شیوه‌های فرزند‌پروری صحیح امکان ندارد و اهمیت روان شناسی کودک نیز از این دو موضوع (زمان طولانی رشد کودکی و شیوه‌های صحیح فرزند‌پروری) ناشی می‌شود.

اهداف روان شناسی کودک

روان شناسی کودک به عنوان یکی از زیر‌مجموعه‌های «روان شناسی رشد» با هدف نگاه دقیق و علمی به کودک و نیازهای او و یافتن شیوه‌های صحیح پرورشی و آموزشی کودک از اولین سالهای تاسیس روان شناسی علمی مورد توجه بوده است. (البته موضوع کودک و مسائل مربوط به او همیشه مورد توجه بوده است). در طول این سالها روان شناسان زیادی نظیر ژان پیاژه (Jean Piaget) ، استانلی هال (Stanley Hall) به مطالعه و تحقیق در مورد جنبه‌های مختلف رشد کودک پرداخته‌اند.

موضوعات مورد مطالعه در روان شناسی کودک

رشد یک فرایند چند بعدی است. این رشد شامل رشد جسمی ، رشد زبانی ، رشد عاطفی ، رشد شناختی (Cognitive Development) ، رشد اجتماعی ، رشد اخلاقی و رشد شخصیتی است و توجه به مطالعه در مورد تمام این جنبه‌ها یکی از اهداف روان شناسی رشد است. اهمیت این توجه به تمام ابعاد رشدی باعث آگاهی و شناختی متعادل و چند‌بعدی در مورد کودک می‌شود و والدین و سایر افراد مرتبط با کودک را در درک و رفتار صحیح با کودک یاری می‌نماید.

مطالعه در مورد نیازهای کودک در سنین مختلف

کودکان دارای نیازهای (Needs) متعددی هستند و در سنین مختلف یکی یا چند مورد از این نیازها در مقایسه با سایر نیاز در اولویت می‌باشد. برای مثال ، در مرحله نوزادی (صفر تا دو سالگی) نیازهای جسمانی در اولویت قرار دارد. در حالیکه در دوران نوجوانی (سنین بعد از 12 سالگی) نیاز به استقلال فردی در اولویت می‌باشد.

مطالعه در مورد شیوه‌های صحیح فرزند‌پروری

شیوه‌های صحیح فرزند‌پروری ، نحوه تعامل و روابط مناسب با فرزندان از مهمترین موضوعات برای روان شناسان کودک می‌باشد. بیشتر پدر و مادرها فرزند‌پروری را کاری ساده تلقی می‌کنند و بر این باور هستند که هر کسی می‌تواند از عهده این امر برآید. (البته این دیدگاه بیشتر در والدین بدون فرزند دیده می‌شود) اما فرزند‌پروری نیاز به آگاهی و آشنایی با نحوه عملکرد و اصول آن دارد و تحقیقات حوزه روان شناسی کودک اصول و روشهای متعددی را متناسب با سنین مختلف یافته است.

نخستین فشارهای روحی رشد مغز انسان را محدود می‌کند

نیاز کودکان به مهر و محبت به اندازه کافی شناخته شده است، اما این شناخت که عشق و علاقه نه تنها در پختگی عاطفی نقش دارد بلکه ساختار مغز را نیز متاثر می‌کند، یافته جدیدی است

به گزارش پایگاه اینترنتی مجله علمی "روانکاوی" آلمان، به هنگامیکه دانشمندان کودکان یتیم یک کشور اروپای شرقی را مورد مطالعه قرار دادند، در مغز آنها "حفره سیاهی" یافتند که طبیعتا باید "‪ Kortex‬ ‪ "orbitofrontale‬باشد. این همان بخش از مغز است که مسوولیت رشد و تحول در درک احساس و ساخت، عملکرد و هضم عواطف، تجربه زیبایی و لذت، لیاقت و هنر رفتار و برخورد عاقلانه با دیگران را برعهده دارد.

پژوهش‌های علم اعصاب و تحقیقات بیوشیمی با کمک و کاربرد تکنیک پویشگری مغز و مطالعات برش‌های آن، ثابت کرده‌اند که سیستم اعصاب نه تنها به تحریکات عواطفی عکس‌العمل نشان می‌دهد، بلکه در اساس شکل می‌گیرد

مغز یک نوزاد هنوز به خوبی شکل نگرفته و بدون ساختار است و برای رشد و تحول خود به تحریک نیاز دارد، نه تنها به تحریکات محسوس و شناختی در اشکال و انحاء گوناگون مثل بازیها، رنگها یا موزیک، بلکه به برخوردها و رفتارهای محبت آمیز نیز محتاج است.

لبخند، تماس چشمها و وجود یک غمخوار و پرستار سبب آرامش و آسودگی خاطر و همزمان نیز ترشح هورمونهایی در‪ "frontale Kortexpr ‬می‌گردد یعنی در آن بخشی از مغز که در همان سالهای نخستین شکل می‌گیرد و در پختگی رشد و تحول رفتار اجتماعی سرنوشت ساز است.

هر چه روابط و تاثیرات متقابل مثبت بیشتری بوقوع بپیوندد، اتصالات و شبکه‌های بهتر و بیشتری در این بخش ایجاد می‌گردد

بدین ترتیب، نظریه پیوند "جان بوولبی" که گهگاه مورد تردید قرار می‌گرفت بوسیله پژوهش‌های بیولوژیکی تایید شد

نظریه بوولبی می‌گوید، رشد و تحول یک کودک از طریق تجربه پیوندها و دلبستگیهای دوران کودکی به نحو مثبت و یا به گونه‌ای منفی تحت تاثیر قرار می گیرد

یکی از مطالعات انجام شده در دانشگاه "ویسکونسین" آمریکا نشان داد که نحوه و چگونگی عکس‌العمل یک فرد در مقابل فشارهای روحی در سنین کودکی تعیین می‌شود

"نوزادانی که با مادران تحت فشار روحی یا افسردگی بزرگ می‌شدند، بعدها بیشتر از حد متوسط آسیب پذیر بودند. اینها در مواقع سخت و پیچیده با ترشح شدید هورمونهای فشار عکس العمل نشان می‌دهند"


دانلود با لینک مستقیم


روانشناسی رشد کودک

تحلیل رفتار متقابل (TA)

اختصاصی از رزفایل تحلیل رفتار متقابل (TA) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحلیل رفتار متقابل (TA)


تحلیل رفتار متقابل (TA)

تحلیل رفتار متقابل (Transactional analysis)

28 صفحه -word

تاریخچه تحلیل رفتار متقابل

در سال 1957 اریک برن اولین مقاله علمی خود را با عنوان تحلیل رفتار متقابل ارائه  داد. انتشار کتاب

پرفروش برن (بازی ها) در اواسط دهه ی 1960 تحلیل رفتار متقابل  را در سطح جامعه مطرح ساخت.

برن میخواست همه بتوانند از این شیوه درمانی استفاده کنند، به همین دلیل از کلمات بسیار ساده برای

 بیان افکارش استفاده کرد. اگر چه کلمات ساده بودند ولی نظریات بسیار پیچیده و ظریف بودند . این

نظریه در دهه ی 1960 جنبه ی روانشناسی عامه به خود گرفت، برخی نویسندگان از این سادگی ظاهر

ی سوء استفاده کردند و آنرا بیش از حد ساده شده ارائه دادند، با وجود کارهای خوبی که نویسندگان و

متخصصین این نظریه در دو دهه ی اخیر انجام دادند، باز هم تصوری که از تحلیل رفتار متقابل به

عنوان یک نظریه سطحی و عامیانه وجود داشت را نمیتوان به سادگی از بین برد.

تحلیل رفتار متقابل به عنوان نظریه شخصیت تصویری از ساختار روانشناختی انسان ها به ما ارائه

میدهد و به همین منظور از یک الگوی سه بخشی به عنوان حالت نفسانی (خود) استفاده می کند.این الگو

به ما کمک میکند تا بفهمیم انسان ها چگونه عمل و رفتار میکنند و اینکه چگونه شخصیت خود را در

قالب رفتارهایشان آشکار می سازند.

نظریه تحلیل رفتار متقابل نظریه ای است که برای ارتباطات، تجزیه و تحلیل سازمان ها و مدیریت و

رشد کودک در مراکز آموزشی ارتباط بین دانش آموز و آموزگار و مددکاران اجتماعی  کاربرد دارد.

در حوزه کاربرد عملی، یک نظام روان درمانی به ما معرفی میکند که در درمان انواع اختلالات روانی،از مشکلات روزانه گرفته تا روان پریشی های بسیار عمیق به کار می رود و برای درمان هایفردی،گروهی، زوجی وخانوادگی کاربردی مفید دارد.

اریک برن نظریه خود را بر مبنای مدل روان پویایی فروید و با استفاده از نظریات (پال فدرن) درباره

حالات نفسانی خود یعنی حالات مشخصی که خود درزمان مشخص و معین ظاهر می سازد بنا نهاد و آن

نظریات را به صورت سه حالت نفسانی مشاهده (والد،بالغ،کودک) تقسیم کرد. الگوی برن با             

 فروید،نظریه واحد و همسانی نیستند و در عین حال متضاد هم نیستند، آنها فقط  توصیف متفاوتی از

شخصیت هستند. الگوی بیش از حد ساده شده از تحلیل رفتار متقابل می پنداشت، وقتی من دارم فکر

میکنم در بالغ خود هستم و وقتی دارم احساس می کنم در کودک خود هستم و زمانی که دارم قضاوت

اخلاقی و ارزشی می کنم در والد خود هستم و این درحالی است که برن معتقد است که حالات نفسانی

دارای بعد زمان هستند، والد و کودک هردو طنین پژواک گذشته هستند در حالی که حالت نفسانی بالغ،

واکنش به این زمان و این مکان با استفاده کامل از منابع یک شخص بزرگسال است. تمام این سه حالت

نفسانی شامل احساس، افکار و رفتار می باشند. فلسفه ی تحلیل رفتار متقابل، بر فرضیه های فلسفی

خاصی بنا شده که عباراتی درباره ی انسان، زندگی و هدف های تغییراند.

مطالبی شامل:

 تاریخچه- توضیح والد- بالغ - کودک- انواع نوازش و قوانین نوازش- انواع آلودگی حالات نفسانی- رده بندی بازی های روانی- وضعیت های زندگی- امتیاز بازی های روانی ارائه شده توسط اریک برن- پیش نویس زندگی و .....


دانلود با لینک مستقیم


تحلیل رفتار متقابل (TA)

تحقیق و بررسی در مورد حقّ کودک بر خطاکارى1

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی در مورد حقّ کودک بر خطاکارى1 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

حقّ کودک بر خطاکارى: مسئولیت کیفرى و صغیر نابالغ(1)

تلخیص(۲) و ترجمه: دکتر نسرین مهرااستادیار دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتىمقدّمه مترجم«گیلیان دوگلاس» استاد حقوق دانشکده حقوق کاردیف انگلستان است. وى مقطع کارشناسى را در دانشگاه منچستر و کارشناسى ارشد را در دانشگاه لندن به پایان رسانده است و هم‏اکنون کرسى تدریس در دانشگاههاى بریستون و سنگاپور را نیز در اختیار دارد. حوزه اصلى فعالیت پژوهشى وى حقوق خانواده است. دوگلاس تا کنون پنج کتاب تألیف کرده و همچنین در تألیف هشت کتاب دیگر نیز شرکت داشته است. همچنین دهها مقاله نیز به چاپ رسانده است. دوگلاس هم‏اکنون، سردبیر دو مجله مهم حقوقى در انگلستان مى‏باشد.درآمداینکه بزهکاران جوان مسئولیت بزه خود را بپذیرند و با خسارتى که به بزه‏دیده وارد کرده‏اند، روبه‏رو شوند و آن را متقبل شوند، درسى اخلاقى و اوّلین گام براى اصلاح و بازپرورى آنها محسوب مى‏شود.در این مقاله از یک سو، مسئولیت کیفرى کودکان در حقوق انگلستان و از سوى دیگر، تلاشهاى صورت‏گرفته براى گسترش دامنه این مسئولیت با لغو «اَماره قانونى عدم تکلیف»(۳) از سوى دولت کارگرى منتخب ۱۹۹۷ م. مورد بحث قرار مى‏گیرد. به موجب این اماره، فرض بر این است که اطفال بین ده تا چهارده سال از ارتکاب جرم ناتوان هستند. به نظر مى‏رسد که این تلاشها، در واقع بیانگر تمایلى براى توسعه نوع خاصّى از جامعه است که در آن، بازگشت به ارزشهاى سنّتىِ باثبات‏ترِ گذشته مطرح مى‏شود، اما این موضوع خیالى بیش نیست.در این نوشتار پیشنهاد شده است که «اماره قانونى عدم تکلیف» به صورت یک حقّ مهم براى کودک در نظر گرفته شود، حقى که نه‏تنها باید از الغاى آن صرف نظر کرد، بلکه باید آن را حفظ و حتى‏المقدور گسترش داد.سن مسئولیت کیفرى«دیوید گارلاند»(۴) استدلال کرده است: رویّه‏هاى کیفرى در محدوده فرهنگ کیفرى خاصى وجود دارد. این فرهنگ، خود با اشکال و صورتهاى فرهنگى وسیع‏تر حمایت و معنادار مى‏شود. این اشکال فرهنگى نیز، به نوبه خود بر الگوهاى زندگى مادى و اقدامات اجتماعى استوار شده است.واقعیت این امر هنگامى آشکار مى‏شود که سن مسئولیت کیفرى مورد بررسى قرار گیرد. در نظام «کامن‏لا»ى انگلستان کمترین سنى که امکان محکومیت شخصى به اتهام ارتکاب یک جرم وجود داشت، سن هفت سالگى بود. حداقل سن فعلى، ده سال است. در مورد کودکانى که سنّشان کمتر از ده سال است، اماره غیر قابل ردّ (مطلق) عدم تکلیف (یا فقدان توانایى ارتکاب جرم) وجود دارد.سن مسئولیت کیفرى در تعدادى از کشورهاى اروپایى به شرح زیر است: قبرس، ایرلند، لیختنشتاین و کشور سویس ۷ سال؛ اسکاتلند و ایرلند شمالى ۸ سال؛ جزیره مالت ۹ سال؛ در یونان، فلسطین اشغالى، هلند، سان‏مارینو و ترکیه ۱۲ سال؛ فرانسه ۱۳ سال؛ در اتریش، بلغارستان، آلمان، مجارستان، ایتالیا، لتونى، لیتوانى، رومانى و اسلوونى ۱۴ سال؛ جمهورى چک، دانمارک، استونى، فنلاند، ایسلند، نروژ، اسلوواکى و سوئد ۱۵ سال ـ آندورا، لهستان، پرتقال و اسپانیا ۱۶ سال‏ـ بلژیک و لوکزامبورگ ۱۸ سال.این گستره وسیع سن مسئولیت، گستردگى نگرشها و رویه‏ها را نسبت به کودکان منعکس مى‏نماید و نشان مى‏دهد که این رویکردها تا چه اندازه، از دیدگاه تاریخى و فرهنگى ـ حتّى در منطقه‏اى که همگنى نسبى در آن وجود داردـ خاص است. با وجود این، به رغم تغییرات به وجود آمده به مرور زمان در الگوهاى فرهنگى، افزایش حداقل سن مسئولیت در انگلستان، به طور تعجب‏آورى با مشکل مواجه بوده است. یکى از دلایل آن، ممکن است دوگانگىِ رفتارهاى جامعه نسبت به کودکان باشد که در جنبه‏هاى مختلف قانون انعکاس پیدا کرده است. این دوگانگى، بیش از پیش در حوزه عدالت کیفرى، به عنوان یکى از پرتنش‏ترین حوزه‏ها دیده مى‏شود. از یک سو، به صورت روزافزونى مى‏پذیریم که کودکان در سنین نسبتا پایین، توانایى و قابلیت بسیار پیچیده‏اى براى انتخاب در زندگى دارند (از قبیل رضایت دادن به درمان پزشکى) و از سوى دیگر، این تمایل نیز وجود دارد که آنها را در برابر عواقب آن دسته از اقداماتشان که غالبا بسیار غیر عقلانى و از روى بى‏فکرى انجام داده‏اند (مانند جرایم خشونت‏آمیز)، حمایت کنیم.یک امکان دیگر، چنان که آقاى «گارلاند»(۵) مورد اشاره قرار مى‏دهد، آن است که برداشتها و استنباط متضادى از عدالت، فردى کردن یا ثابت و یکسان بودن مجازات از یک سو و اِعمال مجازات یا اصلاح از سوى دیگر در درون فرهنگ جدید وجود دارد که آنها را مورد بررسى قرار مى‏دهیم.اَماره عدم توانایى ارتکاب جرمدر یک دوره طولانى در قوانین انگلستان این اَماره وجود داشته است که کودکان ده تا چهارده سال از خطا بودن آنچه انجام مى‏دهند، آگاه نیستند و بنابراین نمى‏توان آنها را بدون ادله مثبِتِ این علم و یا به اصطلاح، سوء نیّت، تحت محکومیت کیفرى قرار داد.(۶) یکى از قضات قرن هجدهم به نام «هال»(۷) صدق یک ملاک را براى تشخیص این سوء نیّت کافى دانسته است: «کودکان در زمان ارتکاب جرم مى‏بایست قدرت تشخیص بین خوب و بد را داشته باشد.» این چنین آزمونى در پرونده «جى.ام.» (یک کودک صغیر) علیه «رونکلس» صورت گرفت؛ بنابراین آزمون، کودک مى‏دانسته آنچه انجام مى‏دهد، «بسیار خطا» و فراتر از شیطنت است، هرچند نسبت به ماهیت غیر قانونى یا غیر اخلاقى عمل خود آگاه نبوده است. به هر حال براى ردّ این اماره، باید دلایل مجزایى براى ردّ اماره وجود داشته باشد.براى به دست آوردن این دلایل، اتکا به حقایق جرم کافى نیست و صرف این حقیقت که طفل از محل وقوع جرم فرار کرده نیز کافى نیست، بلکه این شواهد و دلایل را مى‏توان از گفته‏ها یا اعمال کودک در هنگام ارتکاب جرم و یا با مصاحبه بعدى، نتایج آزمایشات روانى، مخفى کردن جرم، سابقه کودک و وضعیت تربیتى او به دست آورد.همچنان که نحوه تفکّر درباره یک مجرم نوجوان در طى سالها عوض شده، تمایل به حفظ اماره مزبور نیز مورد تردید قرار گرفته است. اخیرا در پى قتل نوزادى به نام «جیمز بالگر»(۸) توسط دو پسر ده ساله و پوشش رسانه‏اى بسیار وسیع موضوع، جهت‏گیرى قابل توجهى در بحثهاى سیاسى براى تنبیه و مجازات بیشتر مجرمان ملاحظه شد.(۹) تلاش براى برداشتن اماره در دادگاهها، از طریق دادرسى مهم در دادگاه عالى(۱۰) در ۱۹۹۴ م. شاید به گونه‏اى غیر معمول انعکاسى از پاسخهاى سیاسى به شمار مى‏رفت. این پاسخ قضایى را مى‏توان به صورت آنچه «کولین هاى»(۱۱) آن را تحت عنوان «درونى شدن قضایىِ گفتمانِ حاکى از نگرانى اخلاقى» بیان نموده، مورد توجّه قرار داد. استدلال «هاى» این است که به محض اینکه رسانه‏هاى گروهى، یک نگرانى روحى ـ اخلاقى حول یک مسئله خاص اجتماعى را ایجاد کنند (مثلاً در اینجا قتل یک کودک به دست کودکان دیگر) سیستم قضایى ممکن است خود را ناگزیر ببیند تا با بازتاباندن این نگرانیها از خود واکنش نشان دهد. وى در این باره مى‏گوید:حداقل بخشى از این وضعیت، نتیجه بازتاب رسانه‏اى موضوع و نگرانى روحى ـ اخلاقى حاصل از آن، به عنوان محاکمه نه‏تنها متّهمین (که بدون تردید گناهکار فرض شده‏اند)، بلکه محاکمه سیستم قضایى انگلستان است. محاکمه متّهمین اصلى توسط هیئت منصفه به محاکمه سیستم قضایى انگلستان توسط رسانه‏هاى گروهى (به نمایندگى از مردم انگلستان) تبدیل مى‏شود. سیستم قضایى تنها مى‏تواند مقاومت خود را در برابر زوال سنّت، احترام و قدرت از راه رقابت با مطبوعاتِ کم‏اعتبار، با به کارگیرى لحن اقتدارمآبانه مردمى نشان دهد.(۱۲)دیوان کشور انگلستان با رد این تلاش، خواستار بررسى کامل موضوع از سوى پارلمان شد؛ از این رو، وزارت کشور (نهاد دولتى مسئول سیاست‏گذارى در زمینه عدالت کیفرى یعنى در واقع سیاست کیفرى) موضوع را مورد بررسى قرار داد.(۱۳) حزب کارگر الغاى اماره مورد بحث را به عنوان بخشى از موضع خود در مورد نوجوانان، به مناسبت فعالیتهاى انتخاباتى سال ۱۹۹۷ م. مطرح کرد که البته پس از به دست آوردن قدرت، این موضع خود را عملاً تأیید کرد. مسلما لغو این اماره با فضاى سیاسى موجود کاملاً همخوانى دارد که بیشتر به این موضوع خواهیم پرداخت.چیستى منطق اماره«اماره عدم توانایى ارتکاب جرم» شاید معرّف قدیمى‏ترین پذیرش آن چیزى باشد که امروز در حقوق انگلستان با عنوان «معیار صلاحیت گیلیک»(۱۴) استنباط مى‏شود، یعنى اینکه کودکان با آهنگهاى پرورشى متفاوتى پُخته و بالیده مى‏شوند و روند رشد ذهنى، احساسى و عاطفى آنها با یکدیگر متفاوت است. این موضوع باید در هنگام ارزیابى اینکه آیا عمل و انتخاب کودک، با درک کامل وى از عواقب آن بوده است یا نه، مورد تأمل قرار گیرد. درست است که آزمایش «گیلیک» در زمینه تصمیم‏گیرى از سوى کودک به عنوان مبناى مسئولیت کیفرى مطرح شده، اما این مبنا در حقوق انگلستان فقط در محدوده فرضى قرار دارد که افراد توانایى درک اعمال و عواقب آن را داشته باشند. همین توجه به مسئولیت کیفرى فرد، حفظ اماره را در قانون و همچنین انتقادهاى پیشین نسبت به آن را توجیه مى‏کند.(۱۵)«بلاک استون»(۱۶) با شناسایى وجود اماره تا دوران «ادوارد سوم»(۱۷) و استفاده از رویکردى از نوع معیار گیلیک، آن را این‏چنین توضیح مى‏دهد: ارزیابى قابلیت و استعداد انجام یافتن کار بد یا گناه، چندان بر اساس گذشت زمان (سالها و روزها) نیست، بلکه بر میزان درک و قضاوت فرد بزهکار مبتنى است؛ زیرا یک پسر یازده ساله مى‏تواند همان اندازه مکار باشد که یک پسر چهارده ساله مکار است؛ در این گونه موارد، (در خصوص افراد زیر چهارده سال) «قصد مجرمانه، تعیین‏کننده سن مسئولیت کیفرى است»(۱۸)، اگرچه اطفال در بادى امر فاقد توانایى ارتکاب جرم تلقّى مى‏شوند؛ با وجود این، چنانچه به نظر دادگاه و هیئت منصفه، آنها توانایى ارتکاب جرم را داشته باشند و بتوانند میان خوب و بد تمیز دهند، ممکن است محکوم شوند… .ضرورت تاریخى این اماره از سوى نویسندگان امروزى تبیین شده است. آنها این نکته را مورد توجه قرار داده‏اند که پیش از اواسط قرن نوزدهم، رفتار خاصى در مورد بزهکاران نوجوان وجود نداشته است. بدین‏معنا که اگر تشخیص داده مى‏شد که نوجوانان داراى توانایى ارتکاب جرم هستند، تفاوتى میان وضعیت آنها و وضعیت یک شخص بزرگسال وجود نداشت و بنابراین، کیفر آنها مانند کیفر بزرگسالان بود. براى مثال «موریس» و «گیلر» متذکر مى‏شوند که چگونه در یک روز پنج کودک هشت تا دوازده سال به سبب سرقتهاى کوچک به دار آویخته شدند. (در آن زمان، فرض بر این بود که اگر رفتار ملایم‏ترى نسبت به کودکان مجرم صورت گیرد، ممکن است این رفتار، انگیزه‏اى براى ارتکاب جرم شود). بدین ترتیب، این فرض براى نشان دادن ملایمت کمى نسبت به کودکان مورد استفاده قرار مى‏گرفت (هرچند که به نظر نمى‏رسد که دادستان براى اثبات خلاف آن و جلوگیرى از اعمال آن مشکل عمده‏اى داشته باشد) آن هم در یک سیستم بسیار خشن که در آن غالبا اعدام تنها کیفر موجود بود.«گلانویل ویلیامز»(۱۹) در بررسى این فرض در دهه ۱۹۵۰ م. مى‏گوید: معیار… با مجازات سزادهنده و نظریه مبهم مسئولیت اخلاقى مرتبط است. بر اساس تئورى مسئولیت اخلاقى، تنها اشخاصى مستعدِ ارتکاب عمل نادرست‏اند که تا حدودى باهوش بوده یا کارهاى هوشمندانه‏اى را انجام دهند. نظریه سزادهى کیفر، آموزه مسئولیت اخلاقى را وارد قانون مى‏کند؛ زیرا هیچ‏کس نمى‏تواند به صورت عادلانه مجازات شود، مگر اینکه از نظر اخلاقى مسئول باشد. در مورد کودکان، قانون، سنجش مبهمى را پذیرفته است که در آن کودکان با علم به نادرستى عمل خود، نه به عنوان یک طبقه، بلکه به عنوان افرادى داراى مسئولیت اخلاقى هستند.هم‏اکنون، قواعد حداقل سازمان ملل براى مدیریت عدالت کیفرى اطفال، یعنى قواعد پکن مصوّب سال ۱۹۸۵ م. در مجمع عمومى سازمان ملل، در مادّه ۴ خود پیشنهاد مى‏کند که آغاز سن مسئولیت کیفرى، «با توجه به بلوغ احساسى، فکرى و ذهنى کودک، نباید در سطح خیلى پایینى تعیین شود». بدین‏ترتیب، حداقل سن مسئولیت کیفرى و اماره عدم توانایى ارتکاب جرم براى این اطمینان است که تنها اطفالى با کیفر روبه‏رو شوند که نسبت به اعمالشان داراى مسئولیت اخلاقى باشند.اماره مورد بحث چگونه حقى است؟در نگاه اول، شاید کمى عجیب باشد که عدم توانایى ارتکاب جرم را به عنوان حقّى براى کودک توصیف کنیم. با استفاده از طبقه‏بندى سودمند «مایکل فریمن»(۲۰)، حقوق کودک را مى‏توان به چهار دسته طبقه‏بندى کرد:۱. حقوق رفاهى یا حقوق بشر، مانند حقوقى که در اعلامیه جهانى حقوق بشر وضع شده (و بسیارى از حقوق کنونى پیش‏بینى شده در کنوانسیون حقوق کودک)، و همچنین حقوقى که در برابر همه قابل استناد است؛۲. حقّ برخوردارى از حمایت در برابر سوء رفتار یا غفلت در رفتار که در وهله اول وظیفه‏اى به عهده پدر و مادر یا سرپرستان است؛۳. حقّ برخوردارى از رفتارى برابر با رفتار بزرگسالان، یعنى نوعى عدالت اجتماعى مبتنى بر عدم تبعیض بر مبناى نژاد و جنسیت؛۴. حقّ برخوردارى از استقلال در تصمیم‏گیرى.اگرچه «فریمن» حقوق کودک بزهکار را مورد بحث قرار داده است، به سن مسئولیت کیفرى، در هیچ جنبه آن توجه نکرده است. در عوض، بر این نکته تأکید مى‏کند که کودک باید از همان حقوقى برخوردار باشد که بزرگسالان از آن برخوردارند، بدین‏معنا که او تمرکز خود را روى حقوق دسته سوم قرار داده است، ولى به نظر مى‏رسد که بهتر است اماره مورد نظر به صورت حقّى در دسته دوم این طبقه‏بندى، در نظر گرفته شود (حقّ برخوردارى از حمایت). اگر نهاد تعقیب ملزم به اثبات علم کودک به ماهیت خطاى ارتکابى خود باشد، از بدنام شدن کودکان توسط سیستم عدالت کیفرى، پیش از آنکه به اندازه کافى رشد کرده و مسئولیت خود را بپذیرند و از خطاى خود عبرت بگیرند، جلوگیرى مى‏شود. همچنان که «اعلامیه جهانى حقوق بشر سازمان ملل متحد» و «کنوانسیون حقوق کودک» هر دو اشاره دارد به اینکه کودک، به علّت عدم رشد عمومى و ذهنى، به حمایت و توجه ویژه، از جمله حمایت مناسب قانونى نیازمند است.مادّه (۱)۴۰ کنوانسیون حقوق کودک در ادامه مقرر مى‏دارد:کشورهاى عضو در مورد کودکان مجرم یا متهم به نقض قانون کیفرى این حق را به رسمیت مى‏شناسند که با آنان مطابق با شئونات و ارزش کودک رفتار گردد. این امر موجب افزایش احترام کودک نسبت به حقوق بشر و آزادیهاى اساسى دیگران شده و سنّ کودک را در نظر گرفته و باعث افزایش خواست وى براى سازش با جامعه و به‏عهده گرفتن نقشى سازنده در اجتماع مى‏گردد.(۲۱)این متن هر دو موضوع را، یعنى «نیاز توجه به سطح رشد کودک در هنگام اِعمال قوانین کیفرى» و «میزان تمایل به سازگارسازى مجدّد او به جاى تنبیه»، به عنوان هدف در پاسخگویى به کودک مجرم، مورد توجه قرار مى‏دهد. خانم «جرالدین وان بورن»(۲۲) متذکر مى‏شود که در زمان تهیه پیش‏نویس مادّه ۴۰، مفهوم «سازگارسازى و بازپذیرسازى اجتماعى»(۲۳) کودک، به دو دلیل عمده، بیشتر از مفهوم «بازپرورى»(۲۴) کودک مطرح شده است:اوّلاً، بازپرورى کودک ممکن است به عنوان یک شکل نامطلوب کنترل اجتماعى مورد سوء استفاده قرار گیرد،ثانیا، چنین پنداشته مى‏شد که بازپرورى تلویحا این معنى را مى‏رساند که مسئولیت صرفا متوجه «مجرم» است و باید او را تحت اصلاح و درمان قرار داد تا مجددا به اجتماع بازگردد. ولى از «بازپذیر و یکپارچه‏سازى کودک»(۲۵) با جامعه چنین استنباط مى‏شود که این مفهوم بر «محیط اجتماعىِ کودک» و نقش «جامعه» در یارى رساندن به کودک تمرکز دارد، یعنى با کمک این عوامل است که کودک به عضوى مسئول در جامعه درمى‏آید.این مطلب قابل بحث است که آیا به تفکیک میان این دو مفهوم نیاز هست یا نه؟ با وجود این، آنچه از نظر حقوق کودک اهمیت دارد، شناسایى «حقّ کودکى» (کودک بودن) است، بدین‏معنا که با آنها همانند بزرگسالان رفتار نشود. در این باره، هرچند که اماره عدم توانایى ارتکاب جرم، همچون نوعى آزمون صلاحیت گیلیک عمل مى‏کند، هدف آن، حمایت از کودکى است که فاقد این توانایى است، نه کودکى که داراى آن است. این اماره را مى‏توان متضاد با حقّ خودمختارى کودک دانست که «جان اکلار»(۲۶) در نظریات خود درباره «معیار گیلیک»، آن را به عنوان «خطرناک‏ترین، اما در عین حال ارزشمندترین حقوق کودک مشخص کرده است، یعنى حقّ کودکان در ارتکاب خطاهاى خاص خودشان».(۲۷)در هر حال، این بحث را نیز مى‏توان مطرح کرد که شناسایى «حقّ عدم صلاحیت»، ارزش مفید و مؤثرى در زمینه عدالت کیفرى براى جامعه دارد. «ادوین لمرت»(۲۸) هنگام بحث درباره نیاز به «عدم مداخله قضایى» و در پاسخ به بزهکارى نوجوانان استدلال کرده است، «ارتکاب بزه»(۲۹) به طور نسبى بخشى عادى در فرایند رشد کودکان محسوب مى‏شود و غالب نوجوانان وقتى به مرحله رشد مى‏رسند، از آن رویگردان مى‏شوند. لکه‏دار شدن و برچسب‏خوردگى کودک ناشى از ورود به سیستم کیفرى، ممکن است اجتناب از جرم را در آینده براى او بسیار دشوارتر کند. بدین‏ترتیب، پذیرفتن حقّ کودک براى ارتکاب خطا ـ بدون تحمّل رنج، عذاب و مشکلاتى که در صورت بزرگسال بودن دامن او را مى‏گیردـ از احتمال کشیده شدنش به دنیاى جرم در بلندمدت، کاهش مى‏دهد.این منطق در عرصه بین‏المللى نیز پذیرفته شده است. در قواعد پکن و مادّه ۴۰ـ۳۰ـ ب کنوانسیون حقوق کودک، نیاز


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد حقّ کودک بر خطاکارى1

تحقیق درباره تصویر سازی کتاب کودک

اختصاصی از رزفایل تحقیق درباره تصویر سازی کتاب کودک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دسته بندی : هنر و گرافیک

فرمت فایل :  Doc ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ ) Word


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 30 صفحه

شخصیت سازی (چهره) : 1- (نمکی) : دختری از خانوادة مرفه در زمان گذشته.
استفاده کردن از حالتهای مختلف چشم‌های ریز و شیطون برای نشان دادن شیطنت بیشتر و حالتهای ابروهایش نشانگر احساسات درونی است : مانند : شادی،غم، زندگی، اندوه، تعجب و زیرکی است همچنین موهای فرفری نمایانگر جذابیت و جنسیت اوست.
تزیین نه فقط در دنیای بچه‌ها بلکه در دنیای بزرگترها، اشاره به زیبا پسندی آنها دارد.
مثل (گل سرکوچولو در بالای سر نمکی که به زیبایی موهای او کمک کرده است یا فورم گوشواره‌ها که با حالتهای او هماهنگ است.
طبق نظریة روانشناس و فیلسوف غربی کانت و شوپنهار که زیبایی را به چهار دسته تقسیم می‌کند.
عبارتند از : زیبایی از لحاظ کیفیت = چیزی است که به موجب خرسندی انسان می‌گردد و هیچ نفع مادی هم در آن نیست مثل : زیبایی گل زیبایی از لحاظ کیفیت = چیزی است که به موجب خرسندی همگان می‌گردد.
بدین معنی که وقتی کسی چیزی را زیبا دانست، انتظار دارد دیگران نیز آن را زیبا بدانند.
از لحاظ نسبیت = زیبایی چیزی است که در اجزای آن تناسب و هماهنگی وجود داشته باشد.
از لحاظ جهت = چیزی است که موجب خرسندی ضروری است یعنی کسی که چیزی را زیبا دانست دیگران را هم ملزم می‌داند که آن را زیبا بدانند.
همچنین این فیلسوف و روانشناسان معتقد است که زیبایی صفتی است که موجب می‌شود دارندة آن قطع نظر از فواید و منافعش خوشایند گردد و در انسان سیر شهودی غیر ارادی و حالتی خوش، دور از نفع و سود برانگیزد.
2- (عروسک نمکی) : صمیمی و مهربان است، اندامش راحتی حمل و نقل او را می‌رساند پیچش موی او همخوانی با موهای صاحبش دارد.
برای ایجاد یک حس مشترک بین نمکی و عروسکش اندام عروسک طوری طراحی شده است که به نظر بیاید مادر نمکی برای او دوخته است.

متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره تصویر سازی کتاب کودک