رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درمورد ساختار حکومت پیامبر 22 ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق درمورد ساختار حکومت پیامبر 22 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

ساختار حکومت پیامبر (ص)  

این مقاله درصدد اثبات ساختار حکومتى براى حکومت نبى اکرم در مدینة‏الرسول (ص) است، تا ساختار حکومت اسلامى اثبات شود، زیرا بدیهى است اگر رسول اکرم (ص) ساختار دولتى مبتنى بر وحى داشته باشد، کافى است، تا ادعا شود اسلام ساختار دارد، آن‏گاه سیره حکومتى امیرمؤمنان مؤید آن خواهد شد.

 این مقاله درصدد اثبات ساختار حکومتى براى حکومت نبى اکرم در مدینة‏الرسول (ص) است، تا ساختار حکومت اسلامى اثبات شود، زیرا بدیهى است اگر رسول اکرم (ص) ساختار دولتى مبتنى بر وحى داشته باشد، کافى است، تا ادعا شود اسلام ساختار دارد، آن‏گاه سیره حکومتى امیرمؤمنان مؤید آن خواهد شد. بنابراین، مطالب این مقاله صرفا درباره اثبات ساختار براى حکومت پیامبر خواهد بود . براى اثبات مدعاى فوق نیاز به تعریفى مورد اتفاق از «ساختار» داریم که قاعدتا ارائه آن ا دانشمندان علم مدیریت و سازمان متوقع است. مقدمتا خوب است دانسته شود مکاتب مدیریت، دورانهاى زیر را شامل مى‏شود: (1)

الف) دوران قبل از مدیریت علمى،

ب) دوران مدیریتها یا مکتبهاى کلاسیک،

ج) مکتب روابط انسانى،

د) ترکیبى از ب و ج .

مدیریت و فن اداره، مانند هر اندیشه دیگر در حال تطور و تکامل است . در دوران قبل از مدیریت علمى، مدیریتها به شکل فطرى و بدون فرمولهاى مدون و مبین بود، مانند واحدهاى تجارى در زمان چینیان و رومیان (2) که داراى نوعى بینش مدیریتى ساده بودند با ظهور «فردریک تایلور) دوران مدیریت علمى شروع مى‏شود (3) که به عنوان پدر مدیریت علمى معروف شد و در اوایل قرن حاضر نوشته‏هایش درباره تئورى مدیریت‏به طور گسترده‏اى خواننده داشت . مبناى مدیریت وى اساسا تکنولوژى بود و به گمان وى بهترین طریق افزایش بازده، بهبود فنون و روشهایى بود که کارگران به کار مى‏بردند . او افراد را ابزار مى‏دانست و در طرح او عمدتا به نیازهاى سازمانى توجه مى‏شود، نه نیازهاى افراد . (4)

بعدا «التون میو» ظهور کرد و «نهضت روابط انسانى‏» را در فواصل 1920 تا 1930 - 1299 تا 1309 ه مطرح کرد و جانشین آراى تیلور نمود . او و پیروانش مى‏گفتند علاوه بر اینکه باید بهترین روشهاى تکنولوژى را براى بهبود و بازده مورد توجه قرار داد، روحیات و امور انسانى را نیز باید مورد توجه قرار داد . آنها ادعا مى‏کردند روابط انسانى بر روابط تکنولوژى و کارى ترجیح دارد و این را از آزمایشات معروف به «هاتورن‏» به دست آورده بودند . (5)

قبل از «التون میو» و بعد از «فردریک تیلور» دوران مکاتب کلاسیک مدیریت است و حدود 50 سال مى‏باشد و بوروکراسى «وبر» و اصول‏گرایى «فایول‏» (6) شاخص‏ترین آنها است . برخى تکنوکراسى «فردریک تیلور» را از زمره این مکاتب شمرده‏اند، (7) ولى به نظر مى‏آید نظریات مدیریت‏خیلى بیشتر و نامنظم‏تر از این باشد، به گونه‏اى که به نظر بعضى از صاحب‏نظران، (8) علم مدیریت، جنگلى از تئوریها است و به نظر بعضى، از زمره علوم ناموفق است . (9) حال آیا مى‏توان در این جنگل تئورى و این علم ناموفق، به اصولى ثابت دست پیدا کرد که مورد اتفاق باشد تا بتوانیم از آنها به عنوان اصل موضوعى استفاده ببریم؟ باید گفت رهبر اصول‏گرایان که کارش تاسیس اصل در علم مدیریت و سازمان است و اصول او در این علم معروف مى‏باشد و او را پدر اصول‏گرایان در این علم مى‏دانند و مى‏نامند (هنرى فایول) مى‏گوید: من در اطلاق کلمه اصل تردید دارم و این اصول راهنماى عمل است و قانون نیست .

وى مى‏افزاید: اصول مدیریت‏بیشتر از قوانین طبیعى در معرض تغییر و تغیر قرار دارند و تا وقتى قابل پیروى هستند که بر اساس منطقى صحیح و قابل توجیه، از آن رویگردانى به عمل آید . (10)

وقتى رهبر اصول‏گرایان چنین برخوردى با اصول مى‏کند، دل بستن به این جنگل و به چنگ آوردن اصل از آن روا نیست، اما با این وصف به اصول آن توجه مى‏کنیم .

فایول ضمن بیان این واقعیت که هیچ چیز در مدیریت مطلق نیست، روشها و فنونى که در تجربه بدان رسیده بود و آنها را در تقویت پیکره سازمان یا انجام وظایف مدیریت مفید مى‏دانست، به عنوان اصول چهارده‏گانه مدیریت ارائه داد (11) :

1 - تقسیم کار، 2 - اختیار، 3 - انضباط، 4 - وحدت فرماندهى، 5 - وحدت مدیریت، 6 - وابستگى منافع فردى به هدف کلى، 7 - جبران خدمات کارکنان، 8 - تمرکز، 9 - سلسله مراتب، 10 - نظم، 11 - عدالت، 12 - ثبات، 13 - ابتکارعمل، 14 –احساس یگانگى .

او اصول فوق را در سال 1295، در کتابى به نام اصول فن اداره اعلام کرد . (12) بعدا امثال «ارویک‏» و «گیولیک‏» آمدند و به آرایش و پیرایش اصول فوق پرداختند . هم تعداد آن‏ها را کاستند و هم علامت اختصارى براى آن‏ها قرار دادند، مانند (13) واژه Posdcrob که نشانه عفت عنوان است، یعنى برنامه‏ریزى، سازماندهى، کارگزینى، هدایت، هماهنگى، گزارش‏دهى و بودجه‏بندى .

على‏محمد اقتدارى که از صاحب‏نظران مدیریت و سازمان است، تنها به سه اصل معتقد است: دانشمندان امروزین مدیریت‏به سه اصل معتقد و متفق شده‏اند که عبارتند از: برنامه‏ریزى، سازماندهى، کنترل .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد ساختار حکومت پیامبر 22 ص

احادیث پیامبر

اختصاصی از رزفایل احادیث پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

(به نام خدا یکتا بخش شادی روح‌ها(

بهترین شما کسی است که قرآن را آموخته و به دیگران بیاموزد *

هیچ عبادتی چون فکر کردن نیست و هیچ پشتیبانی مطمئن‌تر از مشورت نیست *

پاکیزگی از صفات پیامبران است *

بدترین مردم کسی است که مردم را او را از ترس احترام کنند *

به راستی که با ذکر خداوند دلها آرامش می‌یابد *

آنکه خدا انیس اوست تنها نمی‌ماند و به وحشت نمی‌افتد *

هرکس ندانسته به کاری دست زند پیش از آنکه اصلاح کند تباه می‌کند *

روزه سپر عذاب خداست *

آن‌که مهمان نپذیرد خیری در او نیست *

شجاع ترین مردم کسی است که بر هوش مسلط گردد *

خوارترین مردم کسی است که دیگران را خوار شمرد *

هنگامی‌که بر دشمن خود دست یافتی به شکرانه این پیروزی او را عفو کن *

پایان خیرات و نیکوئی‌ها از آغازش زیباتر است *

یاری مظلوم و امر به معروف و نهی از منکر، جهاد در راه خدا است *

تا می توانید پاکیزه باشید زیرا خداوند اسلام را بر پاکیزگی بنیان نهاده است *

محبوب‌ترین مردم نزد خداوند کسی است که نفعش به حال مردم باشد *

ای مردم نزدیک است که من از میان شما بروم پس هرکسی امانتی پیش من دارد بیاید تا به او بپردازم *

دل‌های خود را به نرمی و مهربانی عادت دهید و بسیار فکر کنید *

آن‌کس که در فرو نشاندن خشم از دیگران بیشتر است از همه کس دوراندیش‌تر است *

بهترین مردم کسی است که برای مردم سودمند باشد *

یا علی از دو خصلت بپرهیز، تنگ حوصلگی و تنبلی که چون تنگ‌حوصله شوی هیچ حقی را نمی‌پذیری و چون تنبل باشی حق هیچ چیز را ادا نمی‌کنی *

هر چیز اندازه‌ای دارد حتی ناتوانی *

برادرت‌راشماتت مکن، ممکن‌است خدا او را عافیت بخشد و تو را گرفتار سازد *

بزرگترین کار خردمندانه بعد از پذیرش دین، دوستی با مردم و نیکوکاری با تمام افراد است *

برای فرزند شیری بهتر از شیر مادر نیست *

کسی که به دانش از دیگران پیش باشد، ارزش او فزون‌تر است *

پاکیزه‌ترین غذایی که انسان می‌خورد غذایی است که با کار و کوشش خود به دست آورده باشد *

فاطمه اولین شخصی است که وارد بهشت می‌شود *

کسی که در امور دنیا کسل و بی‌حال باشد در امورآخرتش کسل‌تر خواهد بود *

رجب ماه فرو ریختن رحمت الهی است خداوند در این ماه رحمت خود را بر بندگانش سرازیر می‌کند *

هنگامی که انسان برای نماز می‌ایستد اگر همه توجه‌اش و قلبش به سوی خدا باشد در حالی نمازش تمام می‌شود که مثل روزی است که پاک به دنیا آمده است *

روزه سپری است در برابر آفات دنیا، و حجابی است از عذاب آخرت *

حرمت همسایه بر آدمی همچون حرمت مادر است *

توانگر واقعی کسی است که چشمش بدست دیگران نباشد *

بزرگترین خیانت‌ها این است که به دوست خود که تو را راستگو می‌پندارد دروغ بگویی *

روزه سپری است در برابر آتش دوزخ *

روزه برای شما خیر و خوبی همراه دارد *

خداوند جوانی را که جوانی نمی‌کند به دیده تحسین می‌نگرد *

سنگین‌ترین چیزی که روز رستاخیز درکف ترازو قرارمی‌گیرد اخلاق نیکوست *

کسی که برای رضای خدا ازدواج کند و برای خدا تشکیل خانواده دهد شایسته ولایت خدا می‌گردد *


دانلود با لینک مستقیم


احادیث پیامبر

تفسیر قرآن

اختصاصی از رزفایل تفسیر قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تفسیر قرآن


تفسیر قرآن

تفسیر سوره همزه

میوه ها در قرآن

پیامبر در قرآن

همگی به صورت پاورپوینت


دانلود با لینک مستقیم


تفسیر قرآن

دانلود مقاله و تحقیق درباره سیره پیامبر اکرم

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله و تحقیق درباره سیره پیامبر اکرم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

سیره پیامبر اکرم(ص) در زمینه حاکمیت سیاسى

خبرگزاری فارس: با مطالعه‏اى اجمالى در سیره زندگانى پیامبر اکرم(ص) جاى تردید باقى نمى‏ماند که آن حضرت، پس از هجرت به مدینه، هم‏چون یک رهبر و حاکم در میان مردم عمل مى‏کرد و آنان نیز تبعیت از او را بر خویش واجب مى‏دانستند و متخلفان نیز مجازات مى‏شدند، ایشان کارهایى انجام مى‏داد که وظیفه یک حاکم و حکومت است.

مقدمه با مطالعه‏اى اجمالى در سیره زندگانى پیامبر اکرم(ص) جاى تردید باقى نمى‏ماند که آن حضرت، پس از هجرت به مدینه، هم‏چون یک رهبر و حاکم در میان مردم عمل مى‏کرد و آنان نیز تبعیت از او را بر خویش واجب مى‏دانستند و متخلفان نیز مجازات مى‏شدند، ایشان کارهایى انجام مى‏داد که وظیفه یک حاکم و حکومت است: با دشمنان جهاد مى‏کرد، غنایم جنگى را در جاى خود مصرف مى‏کرد، زکات را پس از جمع‏آورى، به مستحقان مى‏رساند و... حاکمیت آن حضرت، با نظام قبیله‏اى مرسوم در شبه جزیره عربستان تفاوت اساسى داشت؛ زیرا هر منطقه‏اى که به تصرف مسلمانان در مى‏آمد، تابع آنان محسوب مى‏شد و همه امور بر گرد وجود مهاجران و انصار، که در مدینه بودند و پیامبر اکرم(ص) که رسالت و نبوت و رهبرى آنان را بر عهده داشت، مى‏چرخید. اما در این‏جا این پرسش مطرح است که آن حضرت، این کارها را با چه عنوانى انجام مى‏داد؟ آیا بدین علت به این امور اشتغال داشت که مردم او را به رهبرى خویش برگزیده بودند؛ یعنى به عنوان حاکم منتخب مردم؟ یا از آن رو که او فرستاده خداوند و رسول او در میان مردم بود؛ یعنى به عنوان رسول و نبى به این امور اقدام مى‏کرد؟ پرسش دیگر این‏که بر فرض نشأت گرفتن این امور از جنبه رسالت آن حضرت، آیا ایشان به تشکیل حکومت نیز اقدام کرد یا این کارها را صرفاً براى پیش‏برد اهداف دین انجام مى‏داد. به بیان دیگر، آیا آن‏حضرت اداره امور زندگى مادى مردم را نیز در دستور کار خویش داشت یا صرفاً بر اسلام آوردن آنان تأکید مى‏کرد و اگر گروهى اسلام مى‏آوردند، با دیگر مسائل آنان کارى نداشت؟ این پرسش‏ها بدین علت مطرح شده است که بعضى با اعتراف به حاکمیت و سلطه پیامبر اکرم(ص) بر مؤمنان از جنبه رسالتش، به نفى تشکیل دولت و حکومت به دست ایشان پرداخته‏اند و از سوى دیگر، حاکمیت آن حضرت داراى دو ویژگى مهم است: اول این‏که داراى پشتوانه الهى بود و احکام مورد نیاز مردم یا به‏طور مستقیم از طریق وحى نازل مى‏گردید و آن حضرت تنها واسطه نقل آن‏ها براى مردم بود یا اگر خود تصمیمى مى‏گرفت و به مردم ابلاغ و آن را اجرا مى‏کرد، آن نیز به گونه‏اى رنگ الهى به خود مى‏گرفت؛ زیرا خداوند از مردم خواسته بود که از آن حضرت اطاعت کنند. دوم این‏که با میل و رغبت مردم به وجود آمده بود، نه با زور و سلطه فرد یا گروهى بر دیگران، که ویژگى بیش‏تر حکومت‏هاى پادشاهى و استبدادى است. مردم مدینه که در این زمینه نقش کلیدى داشتند، با میل و رغبت، پذیراى رسول خدا(ص) شدند و با شور و اشتیاق از ایشان استقبال کردند. این دو ویژگى در حکومت رسول خدا(ص) موجب پیدایش دو نظریه شده است. بیش‏تر متفکران و عالمان دینى، در میان شیعه و اهل سنت، حکومت نبوى را برخاسته از جنبه رسالت ایشان و جزئى از وظیفه رسالتش مى‏دانند؛ یعنى حکومتى الهى، که خداوند و سپس رسولش در رأس آن قرار دارند و دستورهاى پیامبر اکرم(ص) همگى دستورهاى خداوند تلقى مى‏شود؛ چون خداوند از مردم خواسته است که از او اطاعت کنند. عده‏اى نیز حکومت نبوى را حکومتى به انتخاب مردم مى‏دانند و میل و رغبت و بیعت مردم با آن حضرت را دلیل و شاهد این مدعا مى‏دانند. این دو نظریه، داراى آثار متفاوتى است. یکى از آن‏ها این است که بنا بر نظریه اول، با وجود حضور پیامبر اکرم(ص) هیچ کس جز آن حضرت صلاحیت حکومت بر مردم را ندارد؛ اما در نظریه دوم، حاکم منتخب مردم، صلاحیت حکومت را دارد، هر چند شخصى غیر از پیامبر اکرم(ص) باشد و پیامبر تنها وظیفه ابلاغ احکام الهى را به مردم دارد و آنان خود باید با انتخاب‏حاکم جامعه، زمینه اجراى احکام اجتماعى اسلام را فراهم سازند، هر چند ممکن است خود پیامبر اکرم(ص) را نیز براى این منظور برگزینند که بنابراین نظریه، مردم در صدر اسلام چنین کردند. البته در این میان، نظریه‏اى در باره انتخابى بودن حکومت نبوى وجود دارد که به‏طور کلى، دین را امرى جدا از امور اجتماعى و زندگى مردم تصویر مى‏کند و آن را منحصراً ویژه امورى فوق بشرى، مانند خداوند و آخرت مى‏داند که بنابراین، هر نوع حکومت دینى، حتى حکومتى که به انتخاب مردم، بر اساس قوانین اسلامى به وجود آمده باشد، را نفى مى‏کند؛ اما بحث در باره این نظریه، مجال دیگرى مى‏طلبد؛ زیرا دراین بحث‏ها فرض ما بر این است که حکومتى اسلامى وجود دارد و ما مى‏خواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که آیا در زمان حضور پیامبر اکرم(ص) حاکم جامعه اسلامى را مردم انتخاب کردند یا آن حضرت به واسطه رسالت الهى، حکومت بر جامعه اسلامى را نیز بر عهده داشت؟ البته باید توجه داشت که به هر حال، مردم در برپایى حکومت اسلامى نقش عمده‏اى بر عهده دارند و اگر آنان نخواهند، حتى اگر برپایى حکومت، شأنى از شؤون رسالت نیز باشد، باز پیامبر اکرم(ص) بدون پشتوانه مردمى نمى‏تواند به مقصود خویش برسد. در فصل‏هاى قبل، پاسخ این پرسش را در آیات قرآن کریم و روایات بررسى کردیم. اینک مى‏خواهیم با سیرى در زندگى آن حضرت، از بعثت تا رحلت، شواهد و مطالبى را بیان کنیم که مى‏تواند پاسخ مناسبى به این پرسش بدهد. بدین منظور، مباحث این فصل را در چهار محور ارائه مى‏کنیم: 1. اهداف دنیوى و حکومتى بعثت پیامبر اکرم(ص) . 2. وقایع مؤثر در تشکیل حکومت پیامبر اکرم(ص) در مدینه. 3. نقش رسالت و وحى در حکومت پیامبر اکرم(ص) . 4. حکومت پیامبر اکرم(ص) و نصب حاکمان پس از خود. 1. اهداف دنیوى و حکومتى بعثت پیامبر اکرم(ص) در فصل‏هاى پیشین گذشت که هر چند هدف اصلى و نهایى پیامبران(ع) دعوت به توحید، نفى شرک و سعادت اخروى انسان‏ها است، ولى این مسأله، نه تنها با وجود هدف‏هاى فرعى و مقدمى دنیوى دیگر منافاتى ندارد، بلکه رسیدن به سعادت اخروى نیازمند روش خاص در زندگى دنیوى است که عمل بر طبق آن مى‏تواند سعادت اخروى را تضمین کند. آن چه گفته شد، در امور فردى وضوح بیش‏ترى دارد و واجبات و محرّمات و دیگر احکام در ادیان مختلف، براین مبنا به وجود آمده است؛ اما آیا پیامبران و به‏ویژه پیامبر اکرم(ص) اهداف دنیوى اجتماعى نداشته‏اند؟ یعنى آیا آنان در پى فراهم کردن اجتماعى سالم نبوده‏اند که بتواند زمینه رشد انسان‏ها را فراهم کند و آنها را یارى دهد تا با شناخت استعدادهاى خود و بهره‏بردارى بهتر از نعمت‏هاى الهى، زمینه سعادت اخروى خویش را فراهم کنند؟ قرآن کریم یکى از اهداف بعثت انبیا(ع) را برپایى قسط و عدالت معرفى مى‏کند که والاترین مقصود انسان‏ها در زندگى دنیوى و بهترین وسیله براى نیل به سعادت اخروى است: (لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه باس شدید و منافع للناس و لیعلهم اللّه من ینصره و رسله بالغیب انّ اللّه قوى‏عزیز).[1] همانا رسولان خویش را با دلایل روشن فرستادیم و همراه آنان کتاب (آسمانى) و میزان نازل کردیم تا مردم عدالت را بر پا دارند و آهن را که در آن، سختى بسیار و منافعى براى مردم است، نازل کردیم تا خداوند بداند چه کسانى او و رسولانش را بى آن که او را ببینند، یارى مى‏دهند . همانا خداوند قوى و شکست‏ناپذیر است. در این آیه شریفه، بر دو نکته مهم تأکید شده است: اول نقش رهبرى انبیا و رسولان الهى در اجتماع انسانى، براى برپایى عدالت؛ زیرا خداوند آنان را با کتاب ومیزان که علامه طباطبایى مى‏فرماید: مقصود از میزان، دین است‏[2] فرستاده و از مردم یارى و نصرت آنان را خواسته است؛ یعنى قانون، میزان، احکام و رهبرى از سوى خداوند فرستاده شده و از مردم طلب یارى شده است. دوم نقش مردم که آنان باید عدالت خواه شوند و به یارى پیامبران برخیزند و عدالت اجتماعى را به وجود آورند؛ یعنى وظیفه دارند رهبرى پیامبران را بپذیرند و از آنان در برقرارى جامعه‏اى الگو و نمونه، که عدالت در همه ارکان آن سارى است، حمایت کنند. حضرت على(ع) نیز در خطبه اول نهج البلاغه، ضمن برشمردن اهداف بعثت انبیا(ع) به مواردى اشاره مى‏کند که از اهداف دنیوى بعثت به حساب مى‏آید؛ یعنى اهدافى که زمینه اهداف اخروى را فراهم مى‏کند. آن حضرت یکى از اهداف رسولان الهى را شکوفا کردن استعدادهاى عقلانى مردم و هدف دیگر آنان را نشان دادن وسایل معیشتى مى‏داند که مردم را نگاه مى‏دارد: فبعث فیهم رسله و واتر الیهم انبیاء...و یثیروا لهم دفائن العقول و یروهم آیات مقدرة، من سقف فوقهم مرفوع و مهاد تحتهم موضوع و معایش تحییهم. پس رسولانش را در میان آنان مبعوث کرد و پى در پى انبیایش را به سوى آنان فرستاد تا...گنج‏هاى پنهانى عقل‏ها را آشکار کنند و نشانه‏هاى قدرت او را به آنان نشان دهند: آن سقف بلند پایه آسمان، که بر فراز آن‏ها قرار گرفته، و این گاهواره زمین که در زیرپاى آنان گسترده شده و وسایل زندگانى، که آنان را زنده نگاه مى‏دارد. این دو هدف که یکى مربوط به نیروهاى درونى انسان‏ها و دیگرى مربوط به امور جهان و نیروهایى است که انسان مى‏تواند به تسخیر خویش درآورد تا زندگى بهترى داشته باشد و نیز علوم آسمان و زمین، که همه این‏ها انسان را به قدرت عظیم خداوند راهنمایى مى‏کند، نیازمند برنامه‏ریزى و تشکیل جامعه‏اى به رهبرى و حاکمیت انبیا(ع) است. اینک با توجه به این مقدمه، به بررسى اهداف دنیوى و حکومتى پیامبر اکرم(ص) در ضمن دو عنوان مى‏پردازیم: الف. اصلاح دنیا و آخرت، هدف بعثت پیامبر اکرم(ص) ب. تشکیل حکومت، از اهداف پیامبر اکرم(ص) الف. اصلاح دنیا و آخرت هدف بعثت پیامبر اکرم(ص) پیامبر اکرم پس از چند سال تبلیغ مخفیانه، مأموریت یافت تا رسالت خویش را آشکار کند و در مرحله اول، مأمور به دعوت اقوام نزدیک خویش شد. او خاندان عبدالمطلب را در جلسه‏اى گرد هم آورد و بدین گونه، آنان را به اسلام دعوت کرد: انّى قد جئتکم بخیر الدنیا و الاخرة و قد امرنى اللّه تعالى ان ادعوکم الیه فایکم یؤازرنى على هذا الامر على ان یکون اخى و وصیّى و خلیفتى فیکم.[3] همانا من خیر دنیا و آخرت را براى شما آورده‏ام و خداوند متعال به من فرمان داده تا شما را به آن دعوت کنم، پس کدام یک از شما مرا بر این کار یارى مى‏دهد تا برادر و وصى و جانشین من در میان شما باشد؟ آن حضرت با این سخن خویش هدف از بعثت خود را اصلاح دنیا و آخرت، اعلام مى‏کند. او خیرات دنیا و آخرت را براى مردم آورده است؛ یعنى آمده است تا هم دنیاى آنان را اصلاح کند و هم آخرت آنان را. زمانى دیگر، آن حضرت بر قله کوه صفا، مردم را از عذاب آخرت بر حذر مى‏دارد و سپس همه نصیب دنیوى و اخروى را، که او براى آنان آورده، مشروط به پذیرش و گفتن کلمه «لا اله الّا اللّه» مى‏کند: انّى لا املک لکم من الدنیا منفعة و لا من الآخرة نصیبا الا ان تقولوا لا اله الّا اللّه.[4] همانا من هیچ منفعت دنیا و نه بهره‏اى از آخرت را به شما نمى‏توانم ارائه نمى‏کنم مگر این‏که لااله الّا اللّه‏بگویید. این سخن آن حضرت نیز مانند کلام قبلى ایشان روشن مى‏سازد که حضرت، هم براى اصلاح دنیا آمده است و هم براى اصلاح آخرت. حضرت على(ع) نیز در تشریح اهداف بعثت رسول خدا(ص) هم برکات اخروى بعثت آن‏حضرت و هم برکات دنیوى آن را بر مى‏شمارد. ایشان در خطبه‏اى وضعیت دین و دنیا را در عربستان در زمان بعثت رسول خدا(ص) بدترین نوع معرفى مى‏کند: انّ اللّه بعث محمداً نذیراً للعالمین و امینا على التنزیل و انتم معشر العرب على شرّ دین و فى شردار. منیخون بین حجارة خشن، و حیّات صمّ و تشربون الکدر و تأکلون الجشب و تسفکون دماءکم و تقطعون ارحامکم، الاصنام فیکم منصوبه و الآثام بکم معصوبه.[5] همانا خداوند محمد را برانگیخت که جهانیان را بیم دهد و امین او بر نزول وحى باشد، در حالى که شما ملت عرب، بدترین دین و جامعه را داشتید، در میان سنگ‏هاى خشن و مارهاى ناشنوا زندگى مى‏کردید، آب آلوده مى‏نوشیدید و غذاى ناگوار مى‏خوردید و خون یکدیگر را مى‏ریختید و رابطه خویشاوندى را قطع مى‏کردید. بت‏ها در میان شما بر پا بود و گناهان سراسر وجود شما را فرا گرفته بود. امام در خطبه‏هاى دیگر، خیرات و برکات مادى و معنوى را، که همگى ناشى از بعثت پیامبر اکرم(ص) و رهبرى ایشان است، بیان مى‏کند: اما بعد فانّ اللّه سبحانه بعث محمّداً و لیس احد من العرب یقرأ کتابا و لا یدَّعى نبوة و لا وحیا فقاتل بمن اطاعه من عصاه. یسوقهم الى منجاتهم و یبادر بهم الساعة ان تنزل بهم یحسر الحسیر و یقف الکسیر فیقیم علیه حتى یلحقه غایته الّا هالکا لا خیر فیه حتّى اراهم منجاتهم و بوّاهم محلّتهم فاستدارت رحاهم و استقامت قناتهم.[6] اما بعد، خداوند متعال زمانى محمد را برانگیخت که هیچ کس از عرب، کتاب آسمانى نداشت و ادعاى نبوت و وحى نمى‏کرد. پس با یارانش با مخالفان مبارزه کرد. او آنان را به سر منزل نجات سوق داد و پیش از آن که مرگشان فرا رسد، به آمادگى آنان مبادرت مى‏ورزید و اگر کسى ناتوان یا شکسته حال مى‏شد، او را تحت حمایت خویش در مى‏آورد تا به سر منزل مقصود برساند، مگر کسى که هیچ خیرى در او نبود تا این‏که وسیله نجات مردم را به آنان شناساند و در محل مناسب، مکان داد. پس آسیاى زندگى آنان به گردش درآمد و نیزه آنان صاف شد(وضعیت دینى و اقتصادى و نظامى آنان رو به راه شد). بدین ترتیب، حضرت على(ع) نه تنها پیامبر اکرم(ص) را نجات دهنده معنوى مردم ازآتش دوزخ به سوى بهشت مى‏داند، بلکه او را مصلح امور دنیوى آنان نیز معرفى مى‏کند.مردمى که پیش از بعثت او در وضعیت اقتصادى و نظامى بسیار بدى به سر مى‏بردندودر شرف هلاکت بودند و ذلیلانه در برابر حکومت‏هاى وقت خاضع بودند، به ملتى‏سرافراز و قوى با وضعیت اقتصادى مناسب تبدیل شدند و این‏ها همه از برکات بعثت‏رسول خدا(ص) و رهبرى او بود. همین مطلب را آن حضرت در خطبه دیگرى بدین گونه بیان مى‏کند: فانظروا الى مواقع نعم اللّه علیهم حین بعث الیهم رسولاً فعقد بملّته طاعتهم و جمع على دعوته الفتهم. کیف نشرت النعمة علیهم جناح کرامتها و اسالت لهم جداول نعیمها و التفّت الملّة بهم فى عوائد برکتها فاصبحوا فى نعمتها غرقین و فى خضرة عیشها فکهین.[7] پس به محل‏هاى نعمتهاى خداوند بر مردم، در هنگامى که پیامبر اکرم را به سوى آنان فرستاد، بنگرید که اطاعت آنان را با آیین خود پیوند داد و با دعوتش آنان را متحد کرد و چگونه نعمت، پر و بال کرامت خود را بر آنان گسترد و نهرهاى مواهب خود را به سوى آنان جارى ساخت و این آیین با خیرات پر برکتش آنان را در بر گرفت. پس در میان نعمت‏ها غرق شدند و در دل یک زندگانى خرم، شادمان گرویدند


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله و تحقیق درباره سیره پیامبر اکرم

دانلود مقاله و تحقیق درباره تصویر پیامبر در متون تاریخی

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله و تحقیق درباره تصویر پیامبر در متون تاریخی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

تصویر پیامبر در متون تاریخی

سیره پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- مدخل واقعی پژوهش تاریخی در اسلام است. از آنجایی که پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم- شأن و مقام یگانه ای نزد مسلمانان دارد و از طرفی قرآن مسلمانان را به پیروی از افعال و اقوال او دعوت کرده انگیزه لازم را برای مسلمین جهت تدوین گفتار، کردار و اندیشه او فراهم گردانید.

 

اما باید دانست که سیره پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- در ابتدا در قالب حدیث تدوین گشت و سپس سیره نویسی به عنوان یک فن و دانش مورد استقبال تاریخ نگاران مسلمان قرار گرفت.

 

محققانی که به تحقیق درباره نخستین کتب سیره و مغازی پرداخته اند معتقدند که سیره نویسی از عصر تابعین آغاز شد.1 اما در عین حال قدیمی ترین کتاب سیره ای که به دست ما رسیده تألیف ابن هشام است و او با یک واسطه از راویان ابن اسحاق  مؤلف کتاب المبتداء و المبعث و المغازی است.

 

هرچند که ابن هشام در روایت خود از ابن اسحاق به حذف و اضافاتی دست زد و مسائلی که به طور مستقیم به زندگی حضرت رسول - صلی الله علیه و آله و سلم- مربوط نبود و نیز مطالبی را که مربوط به فضایل علی (علیه السلام) بود، حذف نمود. اما در واقع همان باقیمانده نیز منبعی گران سنگ از سیره رسول گرامی خدا در اختیار ما می نهد.2

 

سبک تألیف این کتاب به صورت روایی است و به اطلاعاتی درباره نسب پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- و زندگی ایشان قبل از بعثت و سپس به صورت تفصیلی به وقایع سالهای پس از بعثت پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- پرداخته است. ویژگی این اثر در این است که ابن هشام تمام جزئیات را ضبط کرده به طوری که خواننده تیزبین می تواند در خلال وقایع تاریخی، سلوک و رفتار، اخلاقیات، شیوه های مدیریتی و کشورداری پیامبر و نحوه جنگ وصف آرایی در صدر اسلام را دریابد.

 

این کتاب در قرن هفتم هجری توسط رفیع الدین اسحاق بن محمد همدانی قاضی ابرقوه به فارسی ترجمه شد و در سال1360 با مقدمه محققانه اصغرمهدوی چاپ گردیده است.3 از دیگر منابعی که دربررسی سیره پیامبر- صلی الله علیه وآله وسلم- قابل اعتنا است، مغازی واقدی است که در کتاب مغازی به بررسی جنگها و فتوحات در دوران پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم- می پردازد.

 

واقدی که بنابر نقل ابن سعد متولد(130ه)4 و به قولی متولد (129ه)5 بود، از تابعین به شمار می آید، نزدیکی زمان او به حضرت رسول - صلی الله علیه و آله و سلم- به ارزش اثرش می افزاید.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله و تحقیق درباره تصویر پیامبر در متون تاریخی