شامل یک فایل ورد و 7 صفحه است
مهدویت
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:21
یکی از موضوعات بایسته پژوهش، بررسی نقاط اشتراک و افتراق قیام امام حسین(ع) و امام زمان (عج) است. این دو قیام در برخی عناصر و مولفهها، مشترک و در برخی شاخصهها متفاوت هستند. یکی از نقاط اشتراک این دو قیام آن است که رهبران آن امامان معصوم هستند و از نقاط افتراق دو قیام آن است که قیام امام حسین(ع) به حسب ظاهر شکست خورده، ولی قیام امام زمان (عج) سرانجام به پیروزی میرسد.
دانستن این خصوصیات می تواند مقیاسی برای محک زدن قابلیت خودمان در همراهی با حضرت و جهاد در رکاب هر دو امام باشد
از موارد دیگر اشتراک و افتراق این دو قیام یکی هدف است که حاکمیت دین خداست و دیگری زمان وقوع آنهاست؛ بدین معنا که قیام امام حسین(ع) شکل گرفته، ولی قیام امام زمان(عج) هنوز آغاز نگشته است. این دو قیام در عناصر دیگر نیز دارای اشتراک و افتراق اند که باید در جای خود به آنها پرداخته شود.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه11
فهرست مطالب
مهدویت از دیدگاه مذاهب اسلامى
بسم الله الرحمـن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلوه و السلام على خاتم الانبیإ و إفضل المرسلین محمد و آله الطاهرین.
(وعد الله الذین ءامنوا منکم و عملوا الصــلحـت لیستخلفنهم فى الا رض ... و لیمکنن لهم دینهم الذى ارتضى لهم ...);(2)
خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده اند وعده مى دهد که قطعا آنان را حکم ران روى زمین خواهد کرد ... و دین و آیینى را که براى آنان پسندیده, پابرجا و ریشه دار خواهد ساخت ... .
امام جعفر صادق(ع) فرمودند:
((... شیعتنا منا خلقوا من فاضل طینتنا;(3) ... شیعیان ما از بازمانده ى گل ما خلق شدند.))
((... یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا ... ;(4) ... در سوگوارى ما محزون اند و در شادمانى ما, مسرور ... .))
در حدیثى دیگر مى فرمایند: مجلسى که در آن ذکر پیامبر و آل پیامبر(علیهم السلام) باشد, براى اهل آسمان روشنایى دارد; همانند ستارگان که براى اهل زمین روشنایى دارند; و ملایکه از خداوند اجازه مى خواهند که در این مجالس شرکت کنند.
خدا را سپاس مى گوییم که ما را از دوست داران و شیعیان اهل بیت(علیهم السلام) قرار داد.
مردم دنیا به دو دسته تقسیم مى شوند: یک دسته مانند حیوانات اند; از مبدإ و مقصد خلقت خویش بى خبرند و به آن کارى ندارند.
خور و خواب و خشم و شهوت, شغب است و جهل و ظلمت
حیوان خبر ندارد
رنسانس مذهبى در غرب
امروز بوضوح تلاشهاى ضد دینى دولتهاى غربى که به طرفدارى از اومانیسم و انسانمدارى که مامور طرد و نفى تفکر خداگرایى و دین باورى در جوامع غربى استبه بن بست رسیده و نسل رنسانس بى دینى غرب که در چندین قرن پیش شکل گرفت روبه انقراض مى رود و رنسانس مذهبى در غرب فراگیر مىشود. امروزه نشانه هاى بیشمارى از رنسانس مذهبى در غرب دیده مىشود.که برخى از این گرایشهارا در بین فرقه هاى مسیحى مى توان مشاهده کرد.این نشانه هاى رنسانس مذهبى در غرب تنها در گرایش به کلیسا و دعا و نیایش خلاصه نمى شود بلکه بدلیل رشد روزافزون و آگاهانه آن ، واکنش در برابر اهانتبه مقدسات را نیز نتیجه مىدهد و سردمداران و حامیان اندیشه هاى ضد دینى را که دولتهاى غربى در راس آنها قرار دارند در موضع ضعف مىافکند. نمونههاى بارز این بیدارى را در اعتراض به نمایش فیلمهاى توهین آمیزى چون آخرین وسوسههاى مسیح و یا...مى توان دید. از طرف دیگر امروزه هزاران گروه از فرقه هاى مذهبى بر این عقیدهاند که هزاره بعدى زمان ظهور منجى آخرالزمان است ;" تددانیلز"اهل فیلادلفیا که دکتراى خود را از دانشگاه "پنسیلوانیا"اخذ کرده و تحصیلکرده "هاروارد"استمىگوید : در پى یک نظرخواهى انجام شده از سوى هفته نامه یو.اس .نیوزاین نکته روشن شده که 61 درصد از آمریکاییها بازگشت دوباره مسیح (ع )را به زمین باور دارند و 59 درصد آنها به آخرالزمان معتقدند و حتى 12 درصد آخرالزمان را براى چند سال آینده پیش بینى مىکنند.اگر چه از جهت فلسفى بین گروهها و فرقههاى گوناگون ، اختلافاتى وجود دارد اما"دانیلز"یک دورنماى اصلى را در همه آنها یکسان مىانگارد و آن همان طرز فکرى است که براساس آنها این اعتقاد وجود دارد که زمین به حالت اولیهاش باز مىگردد و عدالت و یکرنگى بر همه جا حاکممىشود آنروز دیگر از بدبختى و جنگ خبرى نیست .این اندیشه همواره با ظهور قهرمانى که همه امور را مرتب مىسازد همراه است . اما قبل از رسیدن به این نقطه ، باید جهان مصائبى چون طوفانهاى عظیم ،فوران آتشفشانها،سقوط شهاب سنگهاو حتى اپیدمى هایى چون ایدز را شتسر بگذارد. از جمله دیگر گروههاى فعال مذهبى در این رنسانس مذهبى گروه "وفاداران به عهد"هستند که به گفته "بیل مککارتنى" مؤسس گروه آنان نباید انتظار نجات آمریکا را توسط سیاستمداران آن داشتبلکه آنان نجاتآمریکا رااز خدامىخواهند و مىگویند برآنیم تا تحت تاثیر اراده خداوند جامعه خود را طبق نمونه دینى خود دوباره بسازیم.
در این رنسانس مذهبى آن آیین و دینى که بیش از همه راهگشاو تغییر دهنده بوده و جبهه اهل مبارزه با الحاد را تشکیل داده است "اسلام "است .در دنیاى سرگشته امروز و در میان عطش روزافزون نیاز به مذهب و معنویت ،این اسلام است که در همه ابعاد پاسخگوى نیازهاى فطرى و اصیل بشرى است و راه روشن و هموار اتصال به مبداء وجود را فرا راه بشریت امروز قرار مىدهد. روزى "برناردشاو"فیلسوف برجسته انگلیسى صریحا به زنده بودن دین اسلام اعتراف کرد و اعلام نمود :"من همیشه نسبتبه دین محمد بواسطه خاصیت زنده بودن شگفتآورش نهایت احترام را داشتهام .به نظر من اسلام تنها مذهبى است که استعداد توافق و تسلط بر حالات گوناگون و صور متغیر زندگى و مواجهه با قرون مختلف را دارد.من چنین پیش بینى مىکنم و هم اکنون هم آثارآن پدیدار شده است ،که ایمان محمد مورد قبول اروپاى فرداخواهد بود." (4) وقتى "برناردشاو"پیش بینى مىکرد که آیین اسلام جهانگیر مىشود و مورد قبول مردم اروپاقرار مىگیرد و تنها اسلام است که مىتواند مشکلات جهان را حل کند، همه به اظهاراتش مىخندیدند ، و بدون تحقیق دوباره با بىاعتنایى از کنار آن مىگذشتند. اما امروز حقیقتسخنان "برنارد شاو "و سایر متفکران آزاداندیش براى مردم غرب آشکار گشته و گرایش روزافزون مردم جهان به اسلام نشانه بارزى استبراى صحت پیش بینىهاى او. امروزه کسانى که در آمریکا و اروپا به اسلام مىگروند همان حقایقى را مىیابند که متفکران غربى آنهارا از ویژگیهاى بزرگ اسلام و عامل نجات بشریت و پناهگاه امن معنوى براى انسانهاى سرگشته غربى معرفى مىکنند.یک مسلمان تازه مسلمان شده آمریکایى مىگوید:این آیین قادر است فشارهاى جامعه بىبنیاد و مصرفى آمریکا را که متوجه افراد است ، برطرف کند،اسلام نه تنها یک دین بلکه یک شیوه درست زندگى نیز مى باشد. یک آمریکایى آفریقایى تبار نیز که تازه به اسلام گرویده است اسلام را یک دین جهانى مىداند که میان ابناء بشر از لحاظ رنگ و پوست و نژاد فرقى قائل نیست . با آنکه مردم غرب شیفته اسلام شدهاند و بطور روزافزون به این آیین حیاتبخش مىپیوندند،دولتمردان و سیاستمداران غربى که تعالیم مقدس اسلام را با منافع نامشروع و قدرت طلبىهاى خود در تضاد مىبینند با تبلیغات گسترده و مسموم خود سعى در ایجاد مانع و جلوگیرى از استقبال مردم غرب از تعالیم اسلام دارند. امروزه طرفداران نهضت جهانى اسلام باید بیش از هر زمان دیگر خود را مسؤول پاسخگویى به نیازهاى معنوى مردم غرب بدانند و با سازماندهى و گسترش تبلیغات همه جانبه خود از آثار سوء دستگاههاى تبلیغى غرب بکاهند و جلوههاى نورانى فرهنگ و معارف اسلامى رابه بهترین وجه به روحهاى تشنه حقیقت عرضه بدارند.
« مهدویت از دیدگاه دین شناسان و اسلام شناسان غربى »
اشاره
آنچه در پى مىآید ترجمه اى است از مقاله ى Messianism مهدویت که در دائرة المعارف دین جلد 9 صفحه 469 الى 481 ویراسته میرچا الیاده توسط شرکت انتشاراتى مک میلان نیویورک آمریکا در سال 1987 به چاپ رسیده است. طبیعتاً دیدگاه دانشمندان و دین شناسان غربى نسبت به ویژگىهاى حضرت مهدى)عج( تا حدود زیادى متأثر از متون و شخصیتهایى است که با جایگاه عصمت، مبانى غیبت، تاریخ زندگى ایشان و به طور کلى دیدگاه شیعهى دوازده امامى نسبت به آن حضرت، آشنایى کاملى نداشتهاند، همچنان که در قسمت کتابشناسى این مقاله ملاحظه مىشود، در اکثر برداشتها کتب غیراصلى و دست دوم، ملاک قضاوت بودهاند و نویسندهى بخش سوم مقاله )مهدویت در اسلام( در ابتداى کتابشناسى خود تذکر مىدهد که هیچ مطالعهى جامعى را در خصوص کل موضوعات مربوط به حضرت مهدى)عج( و نهضتهاى تاریخى نیافته، تنها دو کتاب را مىتواند به عنوان منابعى مهم در خصوص ظهور اولیه، سابقه و توسعه دیدگاه حضرت مهدى)عج( در نهضتهاى شیعه، معرفى نماید. اول، کتاب »آغاز مهدویت« اثر ژان اولاف بلیج فلدت و دوم، کتاب »مهدویت در اسلام: ایده مهدى در شیعه دوازده امامى« اثر عبدالعزیز ساشادینا.واضح است که منظور اصلى از ترجمه این مقاله و سایر مقالاتى که در دائرة المعارفهاى معتبر غربى در مورد حضرت مهدى)عج( به قلم بزرگترین دینشناسان و اسلام شناسان غربى نگارش یافته، صرفاً آشنایى با دیدگاه و نگرش آنان نسبت به آن وجود عزیز است نه تأیید کامل عقاید و کج فکرىهاى آن دانشمندان، لذا ترجمه این نوع مقالات مىتواند زمینهاى براى شناخت هر چه دقیقتر عقاید بزرگان شیعهشناسى غرب در مورد حضرت فراهم آورد تا این شناخت، خود مبنایى براى تبلیغ صحیح و شناساندن شخصیت حقیقى آن امام عزیز به مردم و اندیشمندان دیار غرب باشد. ان شاء الله.
این نوشتار، مشتمل بر سه مقاله است:
1) نگاه اجمالى
2) مسیحا باورى در دین یهود
3) مهدویت در اسلام
مقاله اول مرورى بین فرهنگى بر مفهوم و عقیدهى مسیحا باورى در ادیان مختلف، به ویژه در مسیحیت، ارائه مىنماید. دو مقالهى بعدى به مسیحا باورى در سنت یهود و ]مهدویت در[ اسلام مىپردازند.
1) نگاه اجمالى
واژه مسیحا باورى از کلمه مسیح گرفته شده که ترجمهى واژهى عبرى mashiah )"تدهین شده"( است و در اصل به پادشاهى دلالت مىکرد که سلطنت او با مراسم مسح با روغن، مقدس اعلام مىشد. در کتب مقدس یهود )کتب عهد عتیق(، mashiah همیشه براى اشاره به پادشاه وقت اسرائیل به کار رفته است: در مورد طالوت نبى )باب 12 آیات 5 - 3 و باب 24 آیات 11 - 7)، داوود نبى )باب 19، آیات 21 - 22)، سلیمان نبى )کتاب وقایع ایام 2. باب 6، آیه 42)، یا پادشاه به طور کلى )کتاب مزامیر: باب 2، آیه 2؛ باب 18، آیه 50؛ باب 20، آیه 6؛ باب 28، آیه 8؛ باب 9، آیه 84؛ باب 38، آیه 89؛ باب 51، آیه 89، باب 17، آیه 132). اما در دورهى بین دو عهد، این واژه به پادشاه آینده اطلاق مىشد که انتظار مىرفت پادشاهى اسرائیل را اصلاح کند و مردم را از شرّ تمام شیاطین نجات دهد.
در عین حال، اگر چه در پیشگویىهاى پیامبران در خصوص پادشاه آرمانى آینده، از واژهى مسیح استفاده نشده است، اما آنها را از زمرهى از همین نوع پیشبینىهاى مربوط به معادشناسى تلقى کردهاند. این متون عبارتند از کتاب اشعیاى نبى باب 9، آیات 6 - 1؛ باب 11، آیات 9 - 1؛ کتاب میکاه نبى باب 5 آیات 6 - 2، کتاب زکریاى نبى باب 9، آیه 9، و برخى از مزامیر »شاهانه« مانند کتاب مزامیر داود باب 72 2 و 110. سابقه این مفهوم اخیر در مکاتب سلطنتى خاور نزدیک باستانى یافت مىشود که در آن پادشاه نقش ناجى مردم خود را ایفا مىکرد و انتظار مىرفت که هر پادشاه جدید حاصلخیزى، ثروت، آزادى، صلح و سعادت را براى سرزمین خود به ارمغان آورد. نمونههاى آن را مىتوان هم در مصر و هم در بین النهرین یافت. دانشمند فرانسوى، ادوارد دورم(1) در کتاب خود تحت عنوان (1910) برخى از متونى را ذکر کرده است که چنین انتظاراتى را تحت عنوان »پادشاه مسیح« مطرح کردهاند. ]همچنین مراجعه کنید به: پادشاهى، مقالهاى در بارهى پادشاهى در سرزمین مدیترانهى باستانى.
یهودیت
در یهودیت مربوط به دورهى بین دو عهد، امیدهاى مربوط به مسیح موعود در دو جهت شکل گرفت. یکى از آنها ملى و سیاسى بود که در مزامیر منسوب(2) به سلیمان )بابهاى 17 و 18) با بیشترین وضوح مطرح شده است. در اینجا این مسیح ملّى، فرزند داوود است. او با خرد و عدل حکومت خواهد کرد؛ قدرتهاى بزرگ جهان را شکست خواهد داد، مردم خود را از قید حکومت بیگانه رها خواهد ساخت و سلطنتى جهانى وضع خواهد کرد که در آن مردم در صلح و سعادت زندگى خواهند کرد. همین آرمان شاهانه در توصیف حکومت شمعون در کتاب اول مکابیان(3) باب 14، آیه 3؛ مطرح شده که بیانگر پیشگویىهاى کتب عهد عتیق در مورد مسیح موعود است.
برخى اسناد جعلى، به ویژه وصیتنامه لیواى(4)، از مسیح کشیش نیز سخن مىگویند که قرار است صلح و علم خداوند را براى مردم خود و جهان به ارمغان آورد. امت قمران(5) حتى منتظر دو فرد تدهین شده بودند، یک کشیش و یک پادشاه، اما اطلاع زیادى از وظایف آنها در دست نیست . مسیر دوم این شکلگیرى مهمتر از همه در کتاب حبشى زبان مکاشفات خنّوخ نبى )کتاب اول خنوخ( و در کتاب دوم اسدرا(6) )که کتاب چهارم عزرا هم نامیده مىشود( یافت مىشود. تمرکز اصلى آن بر عبارت پسر انسان است. این عبارت در عهد عتیق عمدتاً جهت اشاره به انسان )کتاب مزامیر داود باب 8، آیه 5؛ باب 80، آیه 18؛ ]نسخه انگلیسى باب 80، آیه 17] و چندین بار جهت خطاب به پیامبر، در کتاب فر قیال نبى( به کار رفته است. در رؤیائى که در کتاب دانیال باب 7، ثبت شده است، این عبارت در آیه 13 براى اشاره به »موجودى شبیه انسان« به کار رفته که برخلاف چهار حیوان معمول، مظهر چهار قدرت بزرگ در جهان قدیم است و بر نقش مهم اسرائیل در روز قیامت دلالت مىکند.
در کتب مکاشفات مذکور، پسر انسان شخصیتى غیرمادى، کمابیش الهى و ازلى است که در حال حاضر در بهشت پنهان است. وى در آخرالزمان، ظاهر مىشود تا در باب رستاخیز مردگان در میان جهانیان قضاوت کند. مؤمنین از سلطهى شیاطین رها مىشوند و او براى همیشه در صلح و عدالت بر جهان حکومت خواهد کرد. در این کتب اغلب از او به عنوان »شخص برگزیده« یاد شده، تنها گاهى »شخص تدهین شده«، یعنى مسیح موعود، نامیده مىشود. آشکار است که تفسیر سورهى 13 باب 7 کتاب دانیال، »پسر انسان« را به یک شخص اطلاق مىکند نه چیزى که مورد مقایسه قرار گیرد. مشکل در اینجاست که تا چه حد این متون به قبل از مسیحیت تعلق دارند. کتاب دوم اسدرا قطعاً بعد از سقوط بیت المقدس در سال 70 میلادى نوشته شده است و بخشهایى از کتاب اول خنوخ که در آن اشاراتى به پسر انسان شده، در لابلاى قسمتهاى آرامى(7) زبان همان نوشتهاى که در قمران یافت شده، وجود ندارد. از سوى دیگر، به نظر مىرسد عهد جدید همین تفسیر سوره 13،باب 7، کتاب دانیال را مفروض گرفته است.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 57 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
مدعیان دروغین مهدویت
با فرمت قابل ویرایش word
تعداد صفحات: 12 صفحه
تکه های از متن به عنوان نمونه :
مدعیان دروغین :
از فرازهای مهم توقیعی از امام عصر (عج) ، خطاب به جناب علی بن محمد سیمری ، مساله ی خبردادن ازظهور مدعیان دروغین است.
دورغ پردازانی نابکار، که با معرفی نمودن خویش ، به جای "رهبر حقیقی" ، اراده انحراف مسیر واقعی هدایت و گمراهی وظلالت انسانها را می نمایند. تا بدین ترتیب آنها را از شاهراه روشن هدایت به پس کوچه های تاریک ظلالت بکشانند.
بی تردید وجود هدایتگران راستین در زندگی انسان بسیار لازم ومفید می باشد . نیز وجود فریب کارانی که با قصد تخریب عقاید حقه ، خود را درلباس اصل جا می زنند، بسیار خطرناک و گمراه کننده است. لذا ، امام عصر ( عج) بلافاصله پس از آنکه آگاهی های لازم را درزمینه پایان گرفتن دوران نیابت خاصه و شروع غیبت کبری به آخرین نایب خویش می دهند، سخن از مساله ی اخلال در رهبری به میان می آورند و مشت دروغ گویان افترا زنی را باز می کنند که خود را به جای امام و نماینده او معرفی می نمایند:
"وسیاتی لشیعتی من یدعی المشاهده،الا فمن ادعی المشاهده قبل خروج السفیانی و الصیحه فهوکذاب مفتر"
"... و به زودی برای شیعیانم کسانی ظاهر خواهند شد که ادعای مشاهده ی مرا خواهند نمود، آگاه باشید هرکس قبل ازخروج سفیانی و صیحه ی آسمانی چنین ادعایی بنماید ، مسلما دروغگو و افترا زننده است."
وبدین ترتیب ،اهمیت ویژه رهبری و نقش مخرب دروغ گویان و فریب کاران ،در کلام امام جلوه نموده است . کسانی که به طمع مال و جاه و یا برخاسته با اشاره بیگانه و استعمارگران غرب ، ادعای دروغین "بابیت " و یا " مهدویت " خویش راعرضه کردند و گروهی را فریفته و به دور خویش جمع آوردند. اما از آنجا که حجت های رسای الهی پیوسته در کار است و هدایت و راه یابی مردمان پیوسته در کف اقتدار الهی است که ،- " ان علینا للهدی " ، " هدایت مردمان بر ماست "، سوره لیل ، آیه 11- دست فریب ایشان را نمایانده تا انسان های حق جو راه باطل نپویند و باطل بر حق چیره نشود.
از اینان یکی «علی محمد»، فرزند «میرزا رضای بزاز» در شیراز ، بیش از صد وشصت سال پیش ، ظاهر شد و به سن 25 سالگی ادعای بابیت امام عصر (عج) نمود و اینکه بنده ای از بندگان و نماینده ای از نمایندگان آن حضرت است و بدین گونه مصداق دیگری گشت بر گروه " دروغ گویان افترا زننده" که امام عصر (عج) در توقیع خویش پیدایش آنان را آگاهی داده بودند. بعد ها که زمینه را مناسب یافت ، در گوشه و کنار آثارش ، ادعایی دیگر نمود و مقام خویش را به « مهدویت » ، « رسالت » و حتی سرانجام «الوهیت » بالا برد.
زمینه های گوناگون (به ویژه دست های بیگانه و استعمار) سبب گشت که این مرام ، همچون همتاهای دیگرش در فراموشخانه تاریخ ، راه نابودی سریع را نپیماید و بعد ها از حلقوم افرادی دیگر نغمه های جدیدتری را سازکند.چهره هایی چون « میرزا حسینعلی نوری» و فرزندش « عباس افندی» و نوه دختری عباس افندی ، با نام «شوقی افندی».
نمونه ای از مدعیان دروغین مهدویت :....
و.....