رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله در مورد مردمسالارى دینى از دیدگاه شهید مطهرى

اختصاصی از رزفایل مقاله در مورد مردمسالارى دینى از دیدگاه شهید مطهرى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد مردمسالارى دینى از دیدگاه شهید مطهرى


 مقاله در مورد  مردمسالارى دینى از دیدگاه شهید مطهرى

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

مردمسالارى دینى از دیدگاه شهید مطهرى

 

مقدمه

بازخوانى اندیشه رهبران انقلاب، از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است; زیرا هر انقلابى داراى مراحلى است و نخستین و مهم‏ترین مرحله، قیام فکرى و فرهنگى علیه نظام حاکم است .

رهبران انقلاب و داعیه‏داران قیام و اصلاح، ابتدا باید بطلان، بى‏پایگى و انحطاط فرهنگ حاکم و بى‏صلاحیتى، پوچى، پستى و رذالت‏حاکمان جامعه را تبیین کرده و به مردم بباورانند و در قبال آن، فرهنگى متعالى، عقلانى، فطرى، حیاتبخش، حرمت‏آور و کرامت‏زا و مجریانى صادق، عالم، خالص، توانا و بى‏چشمداشت‏به مردم عرضه کنند . در این صورت، فطرت توده مردم به آنان متمایل مى‏شود و غالب انسانها که به طور طبیعى و فطرى عدالتخواه و کرامت‏طلبند، به یارى آنان براى قیام اعلام آمادگى خواهند کرد و زمینه‏هاى انقلاب و قیام پیدا خواهد شد . رهبر انقلاب اسلامى حضرت امام خمینى‏قدس سره و یاران ایشان، به خصوص شهید مطهرى رحمه الله در سخنرانى‏ها و نوشته‏هاى خود به این مهم همت گماشتند و در زمینه‏هاى مختلف و از جمله در مبحث‏حکومت و سیاست، فرهنگ ناب اسلام را به عنوان فرهنگ جایگزین به جامعه ارائه دادند . مردم با توجه به این تبیین از اسلام و نظام اسلامى، به انقلاب پیوستند و براى تحقق نظام پیشنهادى، از بذل جان و مال دریغ نورزیدند و امروز بعد از گذشت ربع قرن از پیروزى انقلاب، بازخوانى دوباره آن اندیشه‏ها لازم است تا تذکارى براى مردم و مسئولان باشد که چه اندازه به وعده و پیمان داده شده وفا کرده‏اند و چه اندازه وعده‏ها محقق شد و چه حد بر آن مسیر استوار مانده‏ایم .

شهید مطهرى، افزون بر اینکه اسلام‏شناسى مبرز بود، از شاگردان و نزدیکان امام و اولین رییس شوراى انقلاب بود و با توجه به این جایگاه و تاییدى که امام از افکار و آثار ایشان داشتند، باید تبیین ایشان از مردم‏سالارى دینى و جمهورى اسلامى را نزدیک‏ترین تبیین به ایده بنیان‏گذار جمهورى اسلامى دانست و این خود اهمیت مرور دوباره فکر و اندیشه‏هاى آن متفکر شهید را چند برابر مى‏کند .

گرم شدن دوباره بحث «مردم‏سالارى دینى‏» و تعهد جمهورى اسلامى بر ارائه این عقیده و آرمان به عنوان الگوى جایگزین «مردم‏سالارى لیبرال‏» یا «لیبرال دموکراسى‏» حاکم در غرب که از سوى جهان غرب به عنوان بهترین الگوى حکومت‏به جهان ارائه مى‏شود، بر ضرورت این بازخوانى مى‏افزاید .

تبیین مردم‏سالارى

«مردم‏سالارى‏» یعنى «پایه‏ریزى حکومت و قانون بر طبق خواست و اراده اکثریت مردم‏» . مردم‏سالارى یعنى همه چیز باید ناشى از خواست و اراده مردم باشد . براى اداره جامعه دو چیز لازم است: قانون و مجرى . قانون تعیین‏کننده حقوق و وظایف حاکمان و مردم و بیان‏کننده شرایط حاکمان و راى‏دهندگان است و در نظام مردم‏سالار، این قانون باید مقبول اکثریت‏باشد . تعیین مجریان این قانون که مطابق شرایط مندرج در آن صورت مى‏گیرد نیز توسط مردم است . اگر افرادى بدون خواست و اقبال عمومى بر مردم حاکم شوند و یا قانونى وضع کنند که مورد خواست و تایید مردم نباشد، آن نظام نمى‏تواند خود را «مردم‏سالار» بداند .

مردم صاحب راى کیانند؟

منظور از «مردم‏» صاحب راى چیست؟ در حکومت‏هاى اشرافى منظور از مردم فقط اعیان و اشراف بودند و دیگران جزو مردم و صاحب راى شمرده نمى‏شدند و محکوم به خدمتگزارى به اشراف و اعیان بودند . در حکومت‏هاى دینى کلیسایى فقط روحانیون و ارباب کلیسا حق راى داشتند . در دموکراسى‏هاى سوسیالیستى فقط اعضاى حزب کمونیست‏حاکم، صاحب راى بودند


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد مردمسالارى دینى از دیدگاه شهید مطهرى

مردم سالارى دینى از دیدگاه شهید مطهرى

اختصاصی از رزفایل مردم سالارى دینى از دیدگاه شهید مطهرى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مردم سالارى دینى از دیدگاه شهید مطهرى


مردم سالارى دینى از دیدگاه شهید مطهرى

 لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

 تعداد صفحات:33

 

مقدمه

بازخوانى اندیشه رهبران انقلاب، از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است; زیرا هر انقلابى داراى مراحلى است و نخستین و مهم‏ترین مرحله، قیام فکرى و فرهنگى علیه نظام حاکم است .

رهبران انقلاب و داعیه‏داران قیام و اصلاح، ابتدا باید بطلان، بى‏پایگى و انحطاط فرهنگ حاکم و بى‏صلاحیتى، پوچى، پستى و رذالت‏حاکمان جامعه را تبیین کرده و به مردم بباورانند و در قبال آن، فرهنگى متعالى، عقلانى، فطرى، حیاتبخش، حرمت‏آور و کرامت‏زا و مجریانى صادق، عالم، خالص، توانا و بى‏چشمداشت‏به مردم عرضه کنند . در این صورت، فطرت توده مردم به آنان متمایل مى‏شود و غالب انسانها که به طور طبیعى و فطرى عدالتخواه و کرامت‏طلبند، به یارى آنان براى قیام اعلام آمادگى خواهند کرد و زمینه‏هاى انقلاب و قیام پیدا خواهد شد . رهبر انقلاب اسلامى حضرت امام خمینى‏قدس سره و یاران ایشان، به خصوص شهید مطهرى رحمه الله در سخنرانى‏ها و نوشته‏هاى خود به این مهم همت گماشتند و در زمینه‏هاى مختلف و از جمله در مبحث‏حکومت و سیاست، فرهنگ ناب اسلام را به عنوان فرهنگ جایگزین به جامعه ارائه دادند . مردم با توجه به این تبیین از اسلام و نظام اسلامى، به انقلاب پیوستند و براى تحقق نظام پیشنهادى، از بذل جان و مال دریغ نورزیدند و امروز بعد از گذشت ربع قرن از پیروزى انقلاب، بازخوانى دوباره آن اندیشه‏ها لازم است تا تذکارى براى مردم و مسئولان باشد که چه اندازه به وعده و پیمان داده شده وفا کرده‏اند و چه اندازه وعده‏ها محقق شد و چه حد بر آن مسیر استوار مانده‏ایم .

شهید مطهرى، افزون بر اینکه اسلام‏شناسى مبرز بود، از شاگردان و نزدیکان امام و اولین رییس شوراى انقلاب بود و با توجه به این جایگاه و تاییدى که امام از افکار و آثار ایشان داشتند، باید تبیین ایشان از مردم‏سالارى دینى و جمهورى اسلامى را نزدیک‏ترین تبیین به ایده بنیان‏گذار جمهورى اسلامى دانست و این خود اهمیت مرور دوباره فکر و اندیشه‏هاى آن متفکر شهید را چند برابر مى‏کند .

گرم شدن دوباره بحث «مردم‏سالارى دینى‏» و تعهد جمهورى اسلامى بر ارائه این عقیده و آرمان به عنوان الگوى جایگزین «مردم‏سالارى لیبرال‏» یا «لیبرال دموکراسى‏» حاکم در غرب که از سوى جهان غرب به عنوان بهترین الگوى حکومت‏به جهان ارائه مى‏شود، بر ضرورت این بازخوانى مى‏افزاید .

 


تبیین مردم‏سالارى[1]

«مردم‏سالارى‏» یعنى «پایه‏ریزى حکومت و قانون بر طبق خواست و اراده اکثریت مردم‏» . مردم‏سالارى یعنى همه چیز باید ناشى از خواست و اراده مردم باشد . براى اداره جامعه دو چیز لازم است: قانون و مجرى . قانون تعیین‏کننده حقوق و وظایف حاکمان و مردم و بیان‏کننده شرایط حاکمان و راى‏دهندگان است و در نظام مردم‏سالار، این قانون باید مقبول اکثریت‏باشد . تعیین مجریان این قانون که مطابق شرایط مندرج در آن صورت مى‏گیرد نیز توسط مردم است . اگر افرادى بدون خواست و اقبال عمومى بر مردم حاکم شوند و یا قانونى وضع کنند که مورد خواست و تایید مردم نباشد، آن نظام نمى‏تواند خود را «مردم‏سالار» بداند .

 

مردم صاحب راى کیانند؟

منظور از «مردم‏» صاحب راى چیست؟ در حکومت‏هاى اشرافى منظور از مردم فقط اعیان و اشراف بودند و دیگران جزو مردم و صاحب راى شمرده نمى‏شدند و محکوم به خدمتگزارى به اشراف و اعیان بودند . در حکومت‏هاى دینى کلیسایى فقط روحانیون و ارباب کلیسا حق راى داشتند . در دموکراسى‏هاى سوسیالیستى فقط اعضاى حزب کمونیست‏حاکم، صاحب راى بودند و تا چند دهه پیش در همه کشورهاى غربى پرچمدار دموکراسى، زنان صاحب راى نبودند و متفکران غربى و منادیان دموکراسى و مردم‏سالارى، تلاش فراوان کردند تا «همه انسان‏هاى بالغ و عاقل‏» صاحب حق راى مساوى شمرده شوند و امروز این مطلب جا افتاده و منظور از مردم «افراد بالغ و عاقل‏» مى‏باشد .

 

«مردم‏سالارى لیبرال‏» و «مردم‏سالارى دینى‏»

در مردم‏سالارى و حکومت مردم، قانون و مجرى ناشى از اراده، خواست و انتخاب اکثریت است; خواه اکثریت مردم خواسته‏هاى نفسانى بى‏قید و رهاى خود را در قالب قانون بریزند و تصویب کنند یا مکتب یا دینى را پذیرفته و احکام و شرایع آن مکتب یا دین را به عنوان قانون بپذیرند .

اولى را «مردم‏سالارى لیبرال‏» و دومى را «مردم‏سالارى مکتبى یا دینى‏» مى‏نامیم .

البته خوانندگان محترم باید توجه داشته باشند که این یک فرق اصولى و مهم و به اندازه فرق توحید و شرک است . در توحید انسان عبد خداست و مطیع فرمان خدا است اما در شرک، انسان از بندگى خدا آزاد و تابع هوا و هوس خویش است . مردم‏سالارى دینى; یعنى توحید اجتماعى و قانون خدا را، قانون اداره اجتماع قرار دادن و مردم‏سالارى لیبرال; یعنى نفى توحید اجتماعى و قانون برخاسته از هوا و هوس خود را قانون اداره اجتماع قرار دادن . البته مبانى مردم‏سالارى دینى با مبانى مردم‏سالارى لیبرال نیز تفاوت‏هاى اصولى دارد که باید در جاى خود بدان پرداخت . انسان‏شناسى توحیدى، مبناى مردم‏سالارى دینى است و اومانیسم و اصالت انسان و بى‏نیازى انسان از هدایت وحیانى، مبناى مردم‏سالارى لیبرال مى‏باشد .

[1]. «مردم‏سالارى‏» اصطلاحى است که بعد از انقلاب اسلامى و به خصوص در سال‏هاى اخیر، وارد ادبیات فارسى شده و در کتب فرهنگ لغت این واژه ثبت نشده است . تعریف ارائه شده در این مقاله توسط نویسنده با توجه به نوشته‏هاى محققین در این زمینه ارائه شده است .


دانلود با لینک مستقیم


مردم سالارى دینى از دیدگاه شهید مطهرى

مقاله درباره مردمسالارى دینى از دیدگاه شهید مطهرى

اختصاصی از رزفایل مقاله درباره مردمسالارى دینى از دیدگاه شهید مطهرى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 33

 

مردمسالارى دینى از دیدگاه شهید مطهرى

 

مقدمه

بازخوانى اندیشه رهبران انقلاب، از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است; زیرا هر انقلابى داراى مراحلى است و نخستین و مهم‏ترین مرحله، قیام فکرى و فرهنگى علیه نظام حاکم است .

رهبران انقلاب و داعیه‏داران قیام و اصلاح، ابتدا باید بطلان، بى‏پایگى و انحطاط فرهنگ حاکم و بى‏صلاحیتى، پوچى، پستى و رذالت‏حاکمان جامعه را تبیین کرده و به مردم بباورانند و در قبال آن، فرهنگى متعالى، عقلانى، فطرى، حیاتبخش، حرمت‏آور و کرامت‏زا و مجریانى صادق، عالم، خالص، توانا و بى‏چشمداشت‏به مردم عرضه کنند . در این صورت، فطرت توده مردم به آنان متمایل مى‏شود و غالب انسانها که به طور طبیعى و فطرى عدالتخواه و کرامت‏طلبند، به یارى آنان براى قیام اعلام آمادگى خواهند کرد و زمینه‏هاى انقلاب و قیام پیدا خواهد شد . رهبر انقلاب اسلامى حضرت امام خمینى‏قدس سره و یاران ایشان، به خصوص شهید مطهرى رحمه الله در سخنرانى‏ها و نوشته‏هاى خود به این مهم همت گماشتند و در زمینه‏هاى مختلف و از جمله در مبحث‏حکومت و سیاست، فرهنگ ناب اسلام را به عنوان فرهنگ جایگزین به جامعه ارائه دادند . مردم با توجه به این تبیین از اسلام و نظام اسلامى، به انقلاب پیوستند و براى تحقق نظام پیشنهادى، از بذل جان و مال دریغ نورزیدند و امروز بعد از گذشت ربع قرن از پیروزى انقلاب، بازخوانى دوباره آن اندیشه‏ها لازم است تا تذکارى براى مردم و مسئولان باشد که چه اندازه به وعده و پیمان داده شده وفا کرده‏اند و چه اندازه وعده‏ها محقق شد و چه حد بر آن مسیر استوار مانده‏ایم .

شهید مطهرى، افزون بر اینکه اسلام‏شناسى مبرز بود، از شاگردان و نزدیکان امام و اولین رییس شوراى انقلاب بود و با توجه به این جایگاه و تاییدى که امام از افکار و آثار ایشان داشتند، باید تبیین ایشان از مردم‏سالارى دینى و جمهورى اسلامى را نزدیک‏ترین تبیین به ایده بنیان‏گذار جمهورى اسلامى دانست و این خود اهمیت مرور دوباره فکر و اندیشه‏هاى آن متفکر شهید را چند برابر مى‏کند .

گرم شدن دوباره بحث «مردم‏سالارى دینى‏» و تعهد جمهورى اسلامى بر ارائه این عقیده و آرمان به عنوان الگوى جایگزین «مردم‏سالارى لیبرال‏» یا «لیبرال دموکراسى‏» حاکم در غرب که از سوى جهان غرب به عنوان بهترین الگوى حکومت‏به جهان ارائه مى‏شود، بر ضرورت این بازخوانى مى‏افزاید .

تبیین مردم‏سالارى

«مردم‏سالارى‏» یعنى «پایه‏ریزى حکومت و قانون بر طبق خواست و اراده اکثریت مردم‏» . مردم‏سالارى یعنى همه چیز باید ناشى از خواست و اراده مردم باشد . براى اداره جامعه دو چیز لازم است: قانون و مجرى . قانون تعیین‏کننده حقوق و وظایف حاکمان و مردم و بیان‏کننده شرایط حاکمان و راى‏دهندگان است و در نظام مردم‏سالار، این قانون باید مقبول اکثریت‏باشد . تعیین مجریان این قانون که مطابق شرایط مندرج در آن صورت مى‏گیرد نیز توسط مردم است . اگر افرادى بدون خواست و اقبال عمومى بر مردم حاکم شوند و یا قانونى وضع کنند که مورد خواست و تایید مردم نباشد، آن نظام نمى‏تواند خود را «مردم‏سالار» بداند .

مردم صاحب راى کیانند؟

منظور از «مردم‏» صاحب راى چیست؟ در حکومت‏هاى اشرافى منظور از مردم فقط اعیان و اشراف بودند و دیگران جزو مردم و صاحب راى شمرده نمى‏شدند و محکوم به خدمتگزارى به اشراف و اعیان بودند . در حکومت‏هاى دینى کلیسایى فقط روحانیون و ارباب


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره مردمسالارى دینى از دیدگاه شهید مطهرى

مردمسالارى دینى از دیدگاه شهید مطهرى

اختصاصی از رزفایل مردمسالارى دینى از دیدگاه شهید مطهرى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 33

 

مردمسالارى دینى از دیدگاه شهید مطهرى

 

مقدمه

بازخوانى اندیشه رهبران انقلاب، از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است; زیرا هر انقلابى داراى مراحلى است و نخستین و مهم‏ترین مرحله، قیام فکرى و فرهنگى علیه نظام حاکم است .

رهبران انقلاب و داعیه‏داران قیام و اصلاح، ابتدا باید بطلان، بى‏پایگى و انحطاط فرهنگ حاکم و بى‏صلاحیتى، پوچى، پستى و رذالت‏حاکمان جامعه را تبیین کرده و به مردم بباورانند و در قبال آن، فرهنگى متعالى، عقلانى، فطرى، حیاتبخش، حرمت‏آور و کرامت‏زا و مجریانى صادق، عالم، خالص، توانا و بى‏چشمداشت‏به مردم عرضه کنند . در این صورت، فطرت توده مردم به آنان متمایل مى‏شود و غالب انسانها که به طور طبیعى و فطرى عدالتخواه و کرامت‏طلبند، به یارى آنان براى قیام اعلام آمادگى خواهند کرد و زمینه‏هاى انقلاب و قیام پیدا خواهد شد . رهبر انقلاب اسلامى حضرت امام خمینى‏قدس سره و یاران ایشان، به خصوص شهید مطهرى رحمه الله در سخنرانى‏ها و نوشته‏هاى خود به این مهم همت گماشتند و در زمینه‏هاى مختلف و از جمله در مبحث‏حکومت و سیاست، فرهنگ ناب اسلام را به عنوان فرهنگ جایگزین به جامعه ارائه دادند . مردم با توجه به این تبیین از اسلام و نظام اسلامى، به انقلاب پیوستند و براى تحقق نظام پیشنهادى، از بذل جان و مال دریغ نورزیدند و امروز بعد از گذشت ربع قرن از پیروزى انقلاب، بازخوانى دوباره آن اندیشه‏ها لازم است تا تذکارى براى مردم و مسئولان باشد که چه اندازه به وعده و پیمان داده شده وفا کرده‏اند و چه اندازه وعده‏ها محقق شد و چه حد بر آن مسیر استوار مانده‏ایم .

شهید مطهرى، افزون بر اینکه اسلام‏شناسى مبرز بود، از شاگردان و نزدیکان امام و اولین رییس شوراى انقلاب بود و با توجه به این جایگاه و تاییدى که امام از افکار و آثار ایشان داشتند، باید تبیین ایشان از مردم‏سالارى دینى و جمهورى اسلامى را نزدیک‏ترین تبیین به ایده بنیان‏گذار جمهورى اسلامى دانست و این خود اهمیت مرور دوباره فکر و اندیشه‏هاى آن متفکر شهید را چند برابر مى‏کند .

گرم شدن دوباره بحث «مردم‏سالارى دینى‏» و تعهد جمهورى اسلامى بر ارائه این عقیده و آرمان به عنوان الگوى جایگزین «مردم‏سالارى لیبرال‏» یا «لیبرال دموکراسى‏» حاکم در غرب که از سوى جهان غرب به عنوان بهترین الگوى حکومت‏به جهان ارائه مى‏شود، بر ضرورت این بازخوانى مى‏افزاید .

تبیین مردم‏سالارى

«مردم‏سالارى‏» یعنى «پایه‏ریزى حکومت و قانون بر طبق خواست و اراده اکثریت مردم‏» . مردم‏سالارى یعنى همه چیز باید ناشى از خواست و اراده مردم باشد . براى اداره جامعه دو چیز لازم است: قانون و مجرى . قانون تعیین‏کننده حقوق و وظایف حاکمان و مردم و بیان‏کننده شرایط حاکمان و راى‏دهندگان است و در نظام مردم‏سالار، این قانون باید مقبول اکثریت‏باشد . تعیین مجریان این قانون که مطابق شرایط مندرج در آن صورت مى‏گیرد نیز توسط مردم است . اگر افرادى بدون خواست و اقبال عمومى بر مردم حاکم شوند و یا قانونى وضع کنند که مورد خواست و تایید مردم نباشد، آن نظام نمى‏تواند خود را «مردم‏سالار» بداند .

مردم صاحب راى کیانند؟

منظور از «مردم‏» صاحب راى چیست؟ در حکومت‏هاى اشرافى منظور از مردم فقط اعیان و اشراف بودند و دیگران جزو مردم و صاحب راى شمرده نمى‏شدند و محکوم به خدمتگزارى به اشراف و اعیان بودند . در حکومت‏هاى دینى کلیسایى فقط روحانیون و ارباب


دانلود با لینک مستقیم


مردمسالارى دینى از دیدگاه شهید مطهرى

خلاصه آثار شهید مرتضى مطهرى 13 صفحه

اختصاصی از رزفایل خلاصه آثار شهید مرتضى مطهرى 13 صفحه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

خلاصه آثار شهید مرتضى مطهرى

شأن نزول سوره منافقون‏

همانطور که قبلا اشاره شد عبدالله بن ابى و اطرافیانش تظاهر به اسلام مى‏کردند، زکات مى‏دادند و در جماعت مسلمین حتى در جنگها شرکت مى‏کردند، ولى در باطن مسلمان نبود، نفاق خود را مخفى مى‏کردند و فقط زمانى که به نظر مى‏رسید مى‏توانند به اسلام ضربه بزنند، ماهیت اصلى خود را نشان مى‏دادند. یکى از این موارد، در جنگ احد بود که کفار قریش با قدرت زیادى آمده بودند و گروه عبدالله بن ابى که یک سوم جمعیت سپاه اسلام را تشکیل مى‏دادند، به بهانه کوچکى به مدینه برگشتند.

مورد دیگر قصه غزوه بنى المصطلق بود. در بازگشت از این جنگ، پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و اصحابشان در کنار چاه آبى اتراق کردند و پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم در سایه‏اى مشغول استراحت بود که میان غلامى از مهاجرین با مرد دیگرى از انصار، هنگام برداشتن آب از چاه مشاجره و درگیرى پیش آمد و هر یک از آن‏ها از قبیله خود کمک خواست و نزدیک بود فتنه‏اى برپا شود. وقتى عبدالله بن ابى از این جریان خبردار شد، در جمعى از انصار و اطرافیان خودش شروع به شعار دادن کرد و گفت: گناه ما بود که آنها را به مدینه راه دادیم و به آن‏ها مکان و پول و غذا بخشیدیم؛ به خدا قسم، وقتى که پایم به مدینه برسد، خواهید دید که عزیزتر و قوى‏تر، ذلیل‏تر و ضعیف‏تر را بیرون خواهد کرد یا نه؟ و منظورش این بود که پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم را از مدینه بیرون مى‏کند.

در آن جمع، جوانى از انصار به نام زید بن ارقم بود که با شنیدن سخنان عبدالله با عصبانیت به او پرخاش کرد و داستان را به اطلاع رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم رساند؛ پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم، عبدالله را احضار کرد و عبدالله نیز با قسم‏هاى فراوان سخن زید را انکار کرد و بعضى از انصار هم شروع به معذرت خواهى کردند و سخن زید بن ارقم را به بهانه جوانى و غرض ورزى او تکذیب کردند.

پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم، پس از آن که درخواست عمر را مبنى بر کشتن عبدالله نپذیرفت، در حالى که هوا گرم بود و حرکت در چنان ساعتى بى سابقه بود، دستور حرکت داد و جز در اوقات نماز، دیگر توقف نکردند و آن قدر به رفتن ادامه دادند که به محض توقف، همگى از فرط خستگى به خواب رفتند و در چنین حالى بود که سوره منافقون نازل شد و نظر زید بن ارقم را تایید کرد.

عبدالله، پسر عبدالله بن ابى که مرد مسلمان قوى ایمانى بود گفت: یا رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم، من پدرم را به حساب عاطفه پدرى فوق العاده دوست دارم، ولى اگر شما فرمان بدهید، خودم او را مى‏کشم، زیرا مى‏ترسم اگر مؤمنى او را بکشد، هر وقت من آن مؤمن را ببینم، تحریک بشوم و آسیبى به او بزنم، اما حضرت نپذیرفت؛ بعد از این جریان نیز پسر عبدالله بن ابى، هنگام ورود به مدینه با شمشیر مانع ورود پدرش به مدینه شد و تا زمانى که پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم اجازه نداد، از عبور پدرش ممانعت کرد و هنوز چند روزى نگذشته بود که عبدالله بن ابى مریض شد و مرد.(390)


دانلود با لینک مستقیم


خلاصه آثار شهید مرتضى مطهرى 13 صفحه