رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درمورد بررسی آداب و احکام ازدواج در دین های مزدایی و مسیحیت و اسلام

اختصاصی از رزفایل تحقیق درمورد بررسی آداب و احکام ازدواج در دین های مزدایی و مسیحیت و اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درمورد بررسی آداب و احکام ازدواج در دین های مزدایی و مسیحیت و اسلام


تحقیق درمورد بررسی آداب و احکام ازدواج در دین های مزدایی و مسیحیت و اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:235

فهرست مطالب:

جایگاه و موقعیت زن.. 1

مزدایی.. 1

مسیحیت... 7

اسلام. 11

مفهوم ازدواج و اهداف آن.. 16

مزدایی.. 16

مسیحیت... 18

اسلام. 38

گونه های ازدواج.. 43

مزدایی.. 44

تک‌همسری.. 44

چند همسری.. 45

ازدواجهای پنجگانه. 45

ازدواج درون‌دینی.. 49

ازدواج با محارم. 50

مسیحیت... 57

ازدواج موقت (محرمانه) 61

ازدواج بین الادیانی.. 63

اسلام. 64

تک‌همسری.. 64

چند همسری.. 65

ازدواج موقت.. 69

فلسفه و هدف.. 69

ارکان ازدواج موقت.. 73تاریخچه ازدواج موقت.. 72

اختصاصات ازدواج موقت.. 74


ازدواج بین‌الادیانی.. 76
دیدگاه اهل سنت در باب ازدواج موقت.. 75

اسلام آوردن یکی از زوجین. 82

ارتداد افراد مسلمان. 82

احکام ازدواج.. 84

مزدایی.. 84

شرایط عقد نکاح. 85

موانع ازدواج: 86

احکام زناشویی.. 86

تکالیف زن و شوهر. 89

ازدواج های حرام. 90

مسیحیت... 95

ازدواجهای مخفیانه. 96

شرایط عقد نکاح. 115

تکالیف زن و شوهر. 119

احکام زناشویی.. 120

ازدواج های حرام. 120

زنا 120

اسلام. 124

شرایط صحت عقد نکاح. 126

سن ازدواج. 129

شرایط فسخ عقد نکاح ( در مرد) 130

شرایط فسخ عقد (در زن) 131

وکالت در عقد. 132

اولیاء عقد. 132

احکام فقهی ازدواج. 133


موانع ازدواج شرعی یا محرمات.. 134
ازدواج حرام. 134

2- محرمات سببی.. 135


محرمات موقت.. 139
3- محرمات رضاعی.. 137

تکالیف زن و مرد. 142

1- حقوق معنوی.. 146

2- حقوق مادی زنان. 147

تاریخچة مختصر مهریه. 148

شی موضوع مهریه. 149

انواع مهر. 150

مقدار مهر. 152

تملّک مهر. 152

نفقه. 152

حدود نفقه. 153

عدّه 154

زنا 156

مجازات زنا 158

اقسام حدّ زنا 159

اثبات جرم زنا 161

آداب ازدواج.. 163

مزدایی.. 164

آداب و مراسم خواستگاری.. 164

آداب نامزدی.. 165

انتخاب روز فرخنده 166

مراسم روز عروسی.. 166

1-وکیل پرسان. 166

2- گواه گیران (مراسم عقد) 169

3- عروس کشان. 173


مسیحیت
... 175
4- پاتختی.. 174

آداب و مراسم ازدواج. 175


2- خطبه. 176
1- رضایت.. 175

3- دادن حلقه یا تبادل حلقه ها 178

5- زفاف.. 180

اسلام. 181

انتخاب همسر. 183

مراسم خواستگاری.. 184

خواستگاری از نامزد دیگری.. 185

حدود نگاه کردن هنگام خواستگاری.. 186

گزینش دختر. 188

خرج بری.. 189

شیرینی‌خوران. 190

نشان دادن دختر به قابله. 191

خریدن لباس برای عروس آینده 191

تهیه جهیزیه. 191

مراسم عقد. 192

فرستادن رقعه (کارت عروسی) 194

آرایش دختر. 194

حنابندان. 196

مراسم عروسی.. 196

عروس بران. 198

شب زفاف.. 198

پایتختی.. 200

روز سوم عروسی.. 201

طلاق وازدواج مجدد. 202

مزدایی.. 202


مسیحیت
... 203

زدواج مجدد. 202
طلاق. 202

 

 

طلاق: 203

ازدواج مجدد. 217

اسلام. 218

طلاق. 218

اختیار طلاق. 220

جواز و مشروعیت طلاق در قرآن: 223

ارکان طلاق. 223

انواع طلاق. 226

لعان، ایلاء، ظهار. 229

ازدواج مجدد. 232

فهرست منابع. 234

Source: 235

جایگاه و موقعیت زن

 آنچه مسلم است این است که در هیچ یک از ادیان و فرهنگ ها زن از وضعیت و موقعیتی برابر با مرد برخوردار نبوده است. این وضعیت نابرابر در همة شئون زندگی نمود دارد.

احکام دینی زنان را مخاطب قرار نمی دهد و مسائل مربوط به ایشان به صورت غیر مستقیم و بواسطة مردان مطرح می شود اما این امر در ادیان بسته به فرهنگ ها متفاوت است به عبارت دیگر دامنة این نابرابری ها در همة ادیان یکسان نیست دراین فصل به بررسی وضعیت زن در ادیان مورد بحث می پردازیم.

مزدایی

در میان اقوام و ملل شناخته شدة باستان، هیچ جامعه‌ای وجود ندارد که در آن به اندازة دین مزدایی در میان مرد و زن تعاملی خوب و سازنده وجود داشته باشد. به نظر می‌رسد که زن و مرد در اوستا از حقوقی برابر برخوردارند و نسبت به یکدیگر ارجهیتی ندارند. زن و مرد پرهیزکار معمولاً در کنار هم ذکر می‌شوند. خطابه‌های فلسفی که زرتشت در "گاتاها" نسبت به مردان و زنان ایراد می‌کند نشان‌دهندة وجود زنانی توانا در زمان زرتشت بوده است. وظایف زن در ایران باستان به فعالیتهای اقتصادی درخانواده محدود نمی‌شد، بلکه در پیشبرد معنوی و اخلاقی تمام جامعه نقش مهمی را ایفا می‌کرد او معلم اخلاق به حساب می‌آمد.[1] در اوستا همیشه زن یک جزء مهم جامعه شناخته شده و در همه حقوق اجتماعی حتی در مراسم مذهبی نیز با مرد برابر دانسته شده است. در ادعیه زرتشتیان، هرجا از فروهر در گذشتگان یاد شده، فروهر زنان پارسا نیز ستوده شده است. در ایران باستان زن مقام بسیار ارجمندی داشت و دربسیاری از شئون زندگی با مرد همکاری می‌کرد. درست است که پسر به خاطر شرکت در کارهایی مثل جنگ و شکار و کشاورزی مورد توجه و مهر بیشتر بود، آیات بسیاری دراوستا وجود دارد که در آنها فرد از درگاه خداوند و فرشتگانش خواستار پسر است. با این حال آیاتی در اوستا یافت می‌شود که بر یکسان‌بودن ارزش پسر و دختر دلالت دارد در دعای "اهمائه ریشچه"[2]، فرد درضمن درخواست نعمتهایی مانند تندرستی، شادمانی روانی، زندگی مرفه و آسوده از اهورا خواستار است که فرزندان نامی و مشهور نیز به او عنایت نماید، واژه اوستایی که در این دعا آمده است: "آسنا مچذره زینتم"[3] است که به معنی فرزند نامی و مشهور است و فرزند اعم از دختر و پسر است در اندرزنامه "آذربادمهراسپندان" آمده است زن و فرزند خود را از فرهنگ باز مگیر که تو را تیمار و رنج گران از آن نرسد و پشیمان نشوی. در مورد آموزش اصول اخلاقی و  مذهبی و دیگر دانشها، تربیت دختر و پسر یکسان بود و هر دو به یک اندازه بهره‌مند می‌شدند.[4]


[1]. Cf. Cawasji Katrak, Jamshid, Marriage Ancient Iran, p.5

[2] . Ahmāa̒e Rishcha

[3] . Asna Machdhara Zintam

[4] . آذرگشسب، اردشیر، مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان، ص ص.9-168


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد بررسی آداب و احکام ازدواج در دین های مزدایی و مسیحیت و اسلام

تحقیق در مورد مسیحیت

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد مسیحیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد مسیحیت


تحقیق در مورد مسیحیت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:14

 

  

 فهرست مطالب

 

 

 

بردباری برای مسیحیان مسئله ای بسیار دشوارتر بود. از نظر ایشان، یهودیت مقدمه یا طلیعه دین خودشان و مسیحیت تحقق وعده هایی است که خداوند به یهودیان داده است. یهودیان این عقیده را رد می کردند و این امر مخالفت آنان با بعضی از اصول محوری آیین مسیحی تلقی می شد. بردباری در بین شاخه های مختلف مسیحیت مآلاً مشکلی حتی بزرگ تر از آب درآمد. بدیهی است که عنصر خارجی آسان تر تحمل می شود تا دگراندیش داخلی. مرتد به مراتب خطرناک تر از ملحد است. اثر معروف فیلسوف انگلیسی جان لاک زیر عنوان «نامه ای درباره بردباری» که در اواخر سده هفدهم نوشته شد، درخواستی است برای بردباری دینی که در آن زمان هنوز فکری نسبتاً جدید بود. او نوشت: «نه مشرک، نه مسلمان، نه یهودی هیچ یک نباید به علت دین خود از حقوق مدنی کشور محروم شود.» ولی اگر دقت کنیم، یکی در این میان از فهرست حذف شده و آن، کاتولیک است.

تفاوت روشن است. در نظر لاک و هم روزگارانش، مشرک و مسلمان و یهودی برای مذهب رسمی انگلستان خطری ایجاد نمی کردند _ اما کاتولیک خطرناک بود. کاتولیک می خواست مذهب پروتستان را براندازد و انگلستان را کاتولیک کند و، به قول ردیه نویسان پروتستان در آن روزگار، یوغ اطاعت از فرمانروایی بیگانه _ یعنی البته پاپ در رم _ را برگردن آن کشور بنهد.

مسلمانان عموماً در جوامع خویش نسبت به تنوع و تعدد بردبارتر بودند و حتی حدیثی قدیمی را شاهد می آوردند که اختلاف، رحمت خداوند است. مفهوم ارتداد _ به تعبیر مسیحی عقیده نادرستی که مراجع رسمی مذهبی آن را به این عنوان بشناسند و محکوم کنند _ در اسلام کلاسیک جایی نداشت. انحراف و اختلاف به جز در موارد نادر، فقط هنگامی هدف تعقیب و آزار قرار می گرفت که نظم موجود را با خطر جدی مواجه کند. اصولاً خود این تصور که مرجعی رسمی دارای این اختیار وجود داشته باشد که درباره مسائل ایمانی قضاوت کند و حکم دهد، با اندیشه و عمل اسلام سنتی بیگانه بود _ ولی اکنون دیگر آن چنان بیگانه نیست.

یکی از پیامدهای همانندی سابقه و نگرش بین مسیحیت و اسلام، تعارض دراز میان دو تمدنی بوده است که هویت خود را از آنها گرفته اند. وقتی آن دو دین در حوزه مدیترانه به یکدیگر رسیدند، چون هر دو مدعی بودند که واپسین وحی الاهی به آنها رسیده است، معارضه پرهیزناپذیر بود _ معارضه ای کمابیش مداوم که طی آن، نخستین هجوم عربان دامنه اسلام را با کشورگشایی به سوریه و فلسطین و مصر و شمال آفریقا و لااقل تا مدتی به جنوب اروپا رسانید که همه در آن عصر جزء سرزمین های مسیحی بودند؛ بعد تاتارها اسلام را به روسیه و اروپای شرقی بردند و سپس ترک ها به بالکان. به هر یک از این پیشروی ها، مسیحیت پاسخی شدید داد: بیرون راندن عرب ها از اسپانیا، جنگ های صلیبی در نواحی شرق مدیترانه، شکستن آنچه روس ها در تاریخ خود آن را یوغ تاتار می نامند، و سرانجام حمله متقابل عظیم اروپا به سرزمین های اسلامی که معمولاً امپریالیسم خوانده می شود.



دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مسیحیت

دانلود مقاله انجیل لوقا و مسیحیت

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله انجیل لوقا و مسیحیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله انجیل لوقا و مسیحیت


دانلود مقاله انجیل لوقا و مسیحیت

لینک و پرداخت دانلود * پایین مطلب *

 

فرمت فایل : word ( قابل ویرایش )

 

تعداد صفحه :  4

 

 

 

مقدمه

مسیحیت دینى است که از قرنها تجربه دینى و تحت لواى یک دین سازمان یافته دیگر یعنى یهود سر برآورده است. مسیحیت نیز مانند سایر ادیان، از آسیا نشات گرفته و داراى متون مقدسى است که تحت نام "کتاب مقدس" جمع‏آورى شده است. این کتاب، منبع اولیه مطالعه در باره بنیانگذار و منشا کلیساى مسیح و خلاصه‏اى از اصول مسیحیت مى‏باشد. اما دنیاى مسیحیت‏بر سر این که چه چیزى دقیقا کتاب مقدس را تشکیل مى‏دهد، توافق ندارد. طبق نظر پروتستانها (1) ، این کتاب مقدس شامل سى و نه کتاب عهد عتیق (تورات) است که متون قانونى دیانت‏یهود بوده و عمدتا به زبان عبرى و در طول قرون متمادى نوشته شده است; به همراه بیست و هفت کتاب عهد جدید (انجیل) به زبان یونانى که در قرن اول کلیساى مسیحى به رشته تحریر در آمده است. از این بیست و هفت متن مقدس، چهار مورد آن را اناجیل اربعه (متى - مرقس - لوقا - یوحنا) تشکیل مى‏دهد.

......................

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله انجیل لوقا و مسیحیت

دانلودمقاله رویکرد غرب و مسیحیت ‏به معنویت و مهدویت

اختصاصی از رزفایل دانلودمقاله رویکرد غرب و مسیحیت ‏به معنویت و مهدویت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 
رنسانس مذهبى در غرب
امروز بوضوح تلاشهاى ضد دینى دولتهاى غربى که به طرفدارى از اومانیسم و انسانمدارى که مامور طرد و نفى تفکر خداگرایى و دین باورى در جوامع غربى است‏به بن بست رسیده و نسل رنسانس بى دینى غرب که در چندین قرن پیش شکل گرفت روبه انقراض مى رود و رنسانس مذهبى در غرب فراگیر مى‏شود. امروزه نشانه هاى بیشمارى از رنسانس مذهبى در غرب دیده مى‏شود.که برخى از این گرایشهارا در بین فرقه هاى مسیحى مى توان مشاهده کرد.این نشانه هاى رنسانس مذهبى در غرب تنها در گرایش به کلیسا و دعا و نیایش خلاصه نمى شود بلکه بدلیل رشد روزافزون و آگاهانه آن ، واکنش در برابر اهانت‏به مقدسات را نیز نتیجه مى‏دهد و سردمداران و حامیان اندیشه هاى ضد دینى را که دولتهاى غربى در راس آنها قرار دارند در موضع ضعف مى‏افکند. نمونه‏هاى بارز این بیدارى را در اعتراض به نمایش فیلمهاى توهین آمیزى چون آخرین وسوسه‏هاى مسیح و یا...مى توان دید. از طرف دیگر امروزه هزاران گروه از فرقه هاى مذهبى بر این عقیده‏اند که هزاره بعدى زمان ظهور منجى آخرالزمان است ;" تددانیلز"اهل فیلادلفیا که دکتراى خود را از دانشگاه "پنسیلوانیا"اخذ کرده و تحصیلکرده "هاروارد"است‏مى‏گوید : در پى یک نظرخواهى انجام شده از سوى هفته نامه یو.اس .نیوزاین نکته روشن شده که 61 درصد از آمریکاییها بازگشت دوباره مسیح (ع )را به زمین باور دارند و 59 درصد آنها به آخرالزمان معتقدند و حتى 12 درصد آخرالزمان را براى چند سال آینده پیش بینى مى‏کنند.اگر چه از جهت فلسفى بین گروهها و فرقه‏هاى گوناگون ، اختلافاتى وجود دارد اما"دانیلز"یک دورنماى اصلى را در همه آنها یکسان مى‏انگارد و آن همان طرز فکرى است که براساس آنها این اعتقاد وجود دارد که زمین به حالت اولیه‏اش باز مى‏گردد و عدالت و یکرنگى بر همه جا حاکم‏مى‏شود آنروز دیگر از بدبختى و جنگ خبرى نیست .این اندیشه همواره با ظهور قهرمانى که همه امور را مرتب مى‏سازد همراه است . اما قبل از رسیدن به این نقطه ، باید جهان مصائبى چون طوفانهاى عظیم ،فوران آتشفشانها،سقوط شهاب سنگهاو حتى اپیدمى هایى چون ایدز را شت‏سر بگذارد. از جمله دیگر گروههاى فعال مذهبى در این رنسانس مذهبى گروه "وفاداران به عهد"هستند که به گفته "بیل مک‏کارتنى" مؤسس گروه آنان نباید انتظار نجات آمریکا را توسط سیاستمداران آن داشت‏بلکه آنان نجات‏آمریکا رااز خدامى‏خواهند و مى‏گویند برآنیم تا تحت تاثیر اراده خداوند جامعه خود را طبق نمونه دینى خود دوباره بسازیم.
در این رنسانس مذهبى آن آیین و دینى که بیش از همه راهگشاو تغییر دهنده بوده و جبهه اهل مبارزه با الحاد را تشکیل داده است "اسلام "است .در دنیاى سرگشته امروز و در میان عطش روزافزون نیاز به مذهب و معنویت ،این اسلام است که در همه ابعاد پاسخگوى نیازهاى فطرى و اصیل بشرى است و راه روشن و هموار اتصال به مبداء وجود را فرا راه بشریت امروز قرار مى‏دهد. روزى "برناردشاو"فیلسوف برجسته انگلیسى صریحا به زنده بودن دین اسلام اعتراف کرد و اعلام نمود :"من همیشه نسبت‏به دین محمد بواسطه خاصیت زنده بودن شگفت‏آورش نهایت احترام را داشته‏ام .به نظر من اسلام تنها مذهبى است که استعداد توافق و تسلط بر حالات گوناگون و صور متغیر زندگى و مواجهه با قرون مختلف را دارد.من چنین پیش بینى مى‏کنم و هم اکنون هم آثارآن پدیدار شده است ،که ایمان محمد مورد قبول اروپاى فرداخواهد بود." (4) وقتى "برناردشاو"پیش بینى مى‏کرد که آیین اسلام جهانگیر مى‏شود و مورد قبول مردم اروپاقرار مى‏گیرد و تنها اسلام است که مى‏تواند مشکلات جهان را حل کند، همه به اظهاراتش مى‏خندیدند ، و بدون تحقیق دوباره با بى‏اعتنایى از کنار آن مى‏گذشتند. اما امروز حقیقت‏سخنان "برنارد شاو "و سایر متفکران آزاداندیش براى مردم غرب آشکار گشته و گرایش روزافزون مردم جهان به اسلام نشانه بارزى است‏براى صحت پیش بینى‏هاى او. امروزه کسانى که در آمریکا و اروپا به اسلام مى‏گروند همان حقایقى را مى‏یابند که متفکران غربى آنهارا از ویژگیهاى بزرگ اسلام و عامل نجات بشریت و پناهگاه امن معنوى براى انسانهاى سرگشته غربى معرفى مى‏کنند.یک مسلمان تازه مسلمان شده آمریکایى مى‏گوید:این آیین قادر است فشارهاى جامعه بى‏بنیاد و مصرفى آمریکا را که متوجه افراد است ، برطرف کند،اسلام نه تنها یک دین بلکه یک شیوه درست زندگى نیز مى باشد. یک آمریکایى آفریقایى تبار نیز که تازه به اسلام گرویده است اسلام را یک دین جهانى مى‏داند که میان ابناء بشر از لحاظ رنگ و پوست و نژاد فرقى قائل نیست . با آنکه مردم غرب شیفته اسلام شده‏اند و بطور روزافزون به این آیین حیاتبخش مى‏پیوندند،دولتمردان و سیاستمداران غربى که تعالیم مقدس اسلام را با منافع نامشروع و قدرت طلبى‏هاى خود در تضاد مى‏بینند با تبلیغات گسترده و مسموم خود سعى در ایجاد مانع و جلوگیرى از استقبال مردم غرب از تعالیم اسلام دارند. امروزه طرفداران نهضت جهانى اسلام باید بیش از هر زمان دیگر خود را مسؤول پاسخگویى به نیازهاى معنوى مردم غرب بدانند و با سازماندهى و گسترش تبلیغات همه جانبه خود از آثار سوء دستگاههاى تبلیغى غرب بکاهند و جلوه‏هاى نورانى فرهنگ و معارف اسلامى رابه بهترین وجه به روحهاى تشنه حقیقت عرضه بدارند.
« مهدویت از دیدگاه دین‏ شناسان و اسلام‏ شناسان غربى »
اشاره
آنچه در پى مى‏آید ترجمه ‏اى است از مقاله‏ ى Messianism مهدویت که در دائرة المعارف دین جلد 9 صفحه 469 الى 481 ویراسته میرچا الیاده توسط شرکت انتشاراتى مک میلان نیویورک آمریکا در سال 1987 به چاپ رسیده است. طبیعتاً دیدگاه دانشمندان و دین ‏شناسان غربى نسبت به ویژگى‏هاى حضرت مهدى)عج( تا حدود زیادى متأثر از متون و شخصیت‏هایى است که با جایگاه عصمت، مبانى غیبت، تاریخ زندگى ایشان و به طور کلى دیدگاه شیعه‏ى دوازده امامى نسبت به آن حضرت، آشنایى کاملى نداشته‏اند، همچنان که در قسمت کتاب‏شناسى این مقاله ملاحظه مى‏شود، در اکثر برداشت‏ها کتب غیراصلى و دست دوم، ملاک قضاوت بوده‏اند و نویسنده‏ى بخش سوم مقاله )مهدویت در اسلام( در ابتداى کتاب‏شناسى خود تذکر مى‏دهد که هیچ مطالعه‏ى جامعى را در خصوص کل موضوعات مربوط به حضرت مهدى)عج( و نهضتهاى تاریخى نیافته، تنها دو کتاب را مى‏تواند به عنوان منابعى مهم در خصوص ظهور اولیه، سابقه و توسعه دیدگاه حضرت مهدى)عج( در نهضتهاى شیعه، معرفى نماید. اول، کتاب »آغاز مهدویت« اثر ژان اولاف بلیج فلدت و دوم، کتاب »مهدویت در اسلام: ایده مهدى در شیعه دوازده امامى« اثر عبدالعزیز ساشادینا.واضح است که منظور اصلى از ترجمه این مقاله و سایر مقالاتى که در دائرة المعارف‏هاى معتبر غربى در مورد حضرت مهدى)عج( به قلم بزرگترین دین‏شناسان و اسلام شناسان غربى نگارش یافته، صرفاً آشنایى با دیدگاه و نگرش آنان نسبت به آن وجود عزیز است نه تأیید کامل عقاید و کج فکرى‏هاى آن دانشمندان، لذا ترجمه این نوع مقالات مى‏تواند زمینه‏اى براى شناخت هر چه دقیق‏تر عقاید بزرگان شیعه‏شناسى غرب در مورد حضرت فراهم آورد تا این شناخت، خود مبنایى براى تبلیغ صحیح و شناساندن شخصیت حقیقى آن امام عزیز به مردم و اندیشمندان دیار غرب باشد. ان شاء الله.
این نوشتار، مشتمل بر سه مقاله است:
1) نگاه اجمالى
2) مسیحا باورى در دین یهود
3) مهدویت در اسلام
مقاله اول مرورى بین فرهنگى بر مفهوم و عقیده‏ى مسیحا باورى در ادیان مختلف، به ویژه در مسیحیت، ارائه مى‏نماید. دو مقاله‏ى بعدى به مسیحا باورى در سنت یهود و ]مهدویت در[ اسلام مى‏پردازند.
1) نگاه اجمالى
واژه مسیحا باورى از کلمه مسیح گرفته شده که ترجمه‏ى واژه‏ى عبرى mashiah )"تدهین شده"( است و در اصل به پادشاهى دلالت مى‏کرد که سلطنت او با مراسم مسح با روغن، مقدس اعلام مى‏شد. در کتب مقدس یهود )کتب عهد عتیق(، mashiah همیشه براى اشاره به پادشاه وقت اسرائیل به کار رفته است: در مورد طالوت نبى )باب 12 آیات 5 - 3 و باب 24 آیات 11 - 7)، داوود نبى )باب 19، آیات 21 - 22)، سلیمان نبى )کتاب وقایع ایام 2. باب 6، آیه 42)، یا پادشاه به طور کلى )کتاب مزامیر: باب 2، آیه 2؛ باب 18، آیه 50؛ باب 20، آیه 6؛ باب 28، آیه 8؛ باب 9، آیه 84؛ باب 38، آیه 89؛ باب 51، آیه 89، باب 17، آیه 132). اما در دوره‏ى بین دو عهد، این واژه به پادشاه آینده اطلاق مى‏شد که انتظار مى‏رفت پادشاهى اسرائیل را اصلاح کند و مردم را از شرّ تمام شیاطین نجات دهد.
در عین حال، اگر چه در پیشگویى‏هاى پیامبران در خصوص پادشاه آرمانى آینده، از واژه‏ى مسیح استفاده نشده است، اما آنها را از زمره‏ى از همین نوع پیش‏بینى‏هاى مربوط به معادشناسى تلقى کرده‏اند. این متون عبارتند از کتاب اشعیاى نبى باب 9، آیات 6 - 1؛ باب 11، آیات 9 - 1؛ کتاب میکاه نبى باب 5 آیات 6 - 2، کتاب زکریاى نبى باب 9، آیه 9، و برخى از مزامیر »شاهانه« مانند کتاب مزامیر داود باب 72 2 و 110. سابقه این مفهوم اخیر در مکاتب سلطنتى خاور نزدیک باستانى یافت مى‏شود که در آن پادشاه نقش ناجى مردم خود را ایفا مى‏کرد و انتظار مى‏رفت که هر پادشاه جدید حاصلخیزى، ثروت، آزادى، صلح و سعادت را براى سرزمین خود به ارمغان آورد. نمونه‏هاى آن را مى‏توان هم در مصر و هم در بین النهرین یافت. دانشمند فرانسوى، ادوارد دورم(1) در کتاب خود تحت عنوان (1910) برخى از متونى را ذکر کرده است که چنین انتظاراتى را تحت عنوان »پادشاه مسیح« مطرح کرده‏اند. ]همچنین مراجعه کنید به: پادشاهى، مقاله‏اى در باره‏ى پادشاهى در سرزمین مدیترانه‏ى باستانى.
یهودیت
در یهودیت مربوط به دوره‏ى بین دو عهد، امیدهاى مربوط به مسیح موعود در دو جهت شکل گرفت. یکى از آنها ملى و سیاسى بود که در مزامیر منسوب(2) به سلیمان )بابهاى 17 و 18) با بیشترین وضوح مطرح شده است. در اینجا این مسیح ملّى، فرزند داوود است. او با خرد و عدل حکومت خواهد کرد؛ قدرتهاى بزرگ جهان را شکست خواهد داد، مردم خود را از قید حکومت بیگانه رها خواهد ساخت و سلطنتى جهانى وضع خواهد کرد که در آن مردم در صلح و سعادت زندگى خواهند کرد. همین آرمان شاهانه در توصیف حکومت شمعون در کتاب اول مکابیان(3) باب 14، آیه 3؛ مطرح شده که بیانگر پیشگویى‏هاى کتب عهد عتیق در مورد مسیح موعود است.
برخى اسناد جعلى، به ویژه وصیت‏نامه لیواى(4)، از مسیح کشیش نیز سخن مى‏گویند که قرار است صلح و علم خداوند را براى مردم خود و جهان به ارمغان آورد. امت قمران(5) حتى منتظر دو فرد تدهین شده بودند، یک کشیش و یک پادشاه، اما اطلاع زیادى از وظایف آنها در دست نیست . مسیر دوم این شکل‏گیرى مهمتر از همه در کتاب حبشى زبان مکاشفات خنّوخ نبى )کتاب اول خنوخ( و در کتاب دوم اسدرا(6) )که کتاب چهارم عزرا هم نامیده مى‏شود( یافت مى‏شود. تمرکز اصلى آن بر عبارت پسر انسان است. این عبارت در عهد عتیق عمدتاً جهت اشاره به انسان )کتاب مزامیر داود باب 8، آیه 5؛ باب 80، آیه 18؛ ]نسخه انگلیسى باب 80، آیه 17] و چندین بار جهت خطاب به پیامبر، در کتاب فر قیال نبى( به کار رفته است. در رؤیائى که در کتاب دانیال باب 7، ثبت شده است، این عبارت در آیه 13 براى اشاره به »موجودى شبیه انسان« به کار رفته که برخلاف چهار حیوان معمول، مظهر چهار قدرت بزرگ در جهان قدیم است و بر نقش مهم اسرائیل در روز قیامت دلالت مى‏کند.
در کتب مکاشفات مذکور، پسر انسان شخصیتى غیرمادى، کمابیش الهى و ازلى است که در حال حاضر در بهشت پنهان است. وى در آخرالزمان، ظاهر مى‏شود تا در باب رستاخیز مردگان در میان جهانیان قضاوت کند. مؤمنین از سلطه‏ى شیاطین رها مى‏شوند و او براى همیشه در صلح و عدالت بر جهان حکومت خواهد کرد. در این کتب اغلب از او به عنوان »شخص برگزیده« یاد شده، تنها گاهى »شخص تدهین شده«، یعنى مسیح موعود، نامیده مى‏شود. آشکار است که تفسیر سوره‏ى 13 باب 7 کتاب دانیال، »پسر انسان« را به یک شخص اطلاق مى‏کند نه چیزى که مورد مقایسه قرار گیرد. مشکل در این‏جاست که تا چه حد این متون به قبل از مسیحیت تعلق دارند. کتاب دوم اسدرا قطعاً بعد از سقوط بیت المقدس در سال 70 میلادى نوشته شده است و بخشهایى از کتاب اول خنوخ که در آن اشاراتى به پسر انسان شده، در لابلاى قسمتهاى آرامى(7) زبان همان نوشته‏اى که در قمران یافت شده، وجود ندارد. از سوى دیگر، به نظر مى‏رسد عهد جدید همین تفسیر سوره 13،باب 7، کتاب دانیال را مفروض گرفته است.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  57  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله رویکرد غرب و مسیحیت ‏به معنویت و مهدویت

دانلود مقاله فلسفه ازدواج در اسلام و مسیحیت

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله فلسفه ازدواج در اسلام و مسیحیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه
نوشتار حاضر نیز با بهره‌گیری از روش تطبیقی، به مقایسه‌ی پدیده‌ای بزرگ و بـرجسته در زنـدگی انسـان یعنـی «ازدواج» در دو دیـن الهی و آسـمانی «اسـلام» و «مسیحیت» می‌پردازد.

 

چکیده:
بهترین راه شناسایی یک پدیده، مطالعه‌ی فرانگر و بررسی در محمل‌های گوناگون است. شناخت همه‌جانبه و کشف فلسفه‌ی ازدواج نیز میسّر نمی‌باشد، مگر در پرتو تطبیق و مقایسه. یکی از ابعاد مؤثر و حایز اهمیت این تطبیق، مقایسه‌ی ازدواج در دو آیین آسمانی اسلام و مسیحیت است. از این رو نوشتار حاضر، به بررسی تطبیقی علل و چرایی، جایگاه و اهداف ازدواج در اسلام و سپس در مسیحیت می‌پردازد و در آخر یافته‌های حاصل را مورد مقایسه قرار می‌دهد. مهمترین دستاورد این تطبیق عبارت است از این‌که هر دو آیین، تنها راه مشروع تأمین نیاز جنسی، ایجاد نسل پاک و تأمین محبت را در پرتو ازدواج و خانواده می‌دانند؛ با این تفاوت اساسی که رهبانیت و تجرد نسبت به ازدواج در آیین مسیحیت از جایگاهی ویژه برخوردار است؛ در حالی که در دین مبین اسلام، تجرد و رهبانیت امری کاملاً مردود است و برخلاف مسیحیت عامل تقرب به خداوند محسوب نمی‌شود؛ بلکه این ازدواج است که زمینه‌ساز تکامل و تقرب الهی خواهد بود.

 

واژگان کلیدی:ازدواج، اسلام، مسیحیت، عزوبت، رهبانیت، خانواده.

 

کلام خداوند و سخن وحی نه تنها با پیام و محتوای عالی و نغز خود راهنمای حق جویان و حقیقت‌طلبان است، بلکه در ارائه‌ی حقایق آیینی و معرفی راه و روش نیز راهنمایی بی‌بدیل و بی‌همتا است. یکی از روش‌های قرآن در اعطای بصیرت و ایجاد بینش، مقایسه‌ی دو سوی موضوعات است. آن‌گاه که قرآن آگاهان را در برابر جاهلان قرار می‌دهد و استفهام معرفتی ارائه می‌نماید، همین شیوه از بصیرت‌آفرینی را به کار می‌گیرد: «هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون»(زمر، 9) هم‌چنان‌که با مقایسه‌ی نابینا و بینا و اهل ایمان و عمل صالح با انسان بدکار «و ما یستوی الاعمی و البصیر و الذین امنوا و عملوا الصالحات و لا المسئ» (غافر، 58) روشی دیگر جهت نیل به علم و معرفت را به آدمیان می‌آموزد و در پرتو تطابق و تناظر، حوزه‌های ناگشوده‌ی معرفت را به روی انسان‌ها می‌گشاید.
مطالعه‌ی تطبیقی در کنار دیگر روش‌های مطالعه، از جایگاه ویژه و منحصر به فردی برخوردار است. روی آورد مستقیم در شناخت یک پدیده و بررسی یک مسئله، محقق و مخاطب را از آگاهی نسبت به ابعاد متعدد موضوع محروم کرده و هر دو را به سطحی‌نگری مبتلا می‌نماید و در نهایت به از دست دادن فهم عمیق می‌انجامد ولیکن مطالعه‌ی مقایسه‌ای و تطبیقی، محقق و مخاطب را از حصرگرایی رها ساخته و ابعاد ناپیدای موضوع مورد نظر را در خلال مقایسه فرا روی وی می‌گشاید.

 

روش شناسی تحقیق

 

ـ تعریف مسئله
ـ تحدید دامنه‌ی تطبیق
ـ تبیین دو قطب تطبیق
ـ استقصای وجوه و موارد تمایز و تشابه دو قطب تحقیق در دامنه‌ی تعیین شده
ـ تبیین موارد و مواضع خلاف و وفاق در دو قطب مورد نظر
ـ ریشه یابی موارد وفاق و خلاف

 

بر این اساس، رئوس مباحث مطروحه در این مطالعه را می‌توان این‌گونه طبقه‌بندی نمود:

 

الف- تبیین مسئله

 

چنان‌که واضح است، اسلام و مسیحیت[i] دو دین برجسته‌ی الهی و آسمانی هستند و هر دو مدعی اصلاح و تربیت بشر و هدایت انسان به سمت کمال و تعالی می‌باشند و «ازدواج» نیز یکی از عوامل و شاید برجسته‌ترین و موثر‌ترین عامل در رهسپاری انسان به سوی کمال و تعالی است. لذا این دو آیین آسمانی باید در این مورد سخنی و پیامی برای رهروان خود داشته باشند تا از رهگذر ازدواج صحیح و مناسب، مسیر ترقی و کمال را به روی پیروان خود بگشایند؛ چرا که نمی‌توان دین و مسلکی را یافت که در مورد مؤثرترین عامل سعادت و کمال آدمی، حرف و سخنی نداشته باشد.

 

از این جهت، برای آشنائی همه جانبه با اهداف، جایگاه و فلسفه‌ی ازدواج، بهترین محمل مقایسه ومطالعه‌ی تطبیقی، این دو آئین آسمانی است. برخی از سؤالات مطرح شده در مقام تطبیق، به قرار ذیل است:

 

1- آیا هر دو دین اسلام و مسیحیت به یک اندازه به ازدواج اهمیت می‌دهند؟
2 - آیا هر دو دین از یک دیدگاه به ازدواج نگاه می‌کنند و از آن یک تعریف و جایگاه ارائه می‌دهند؟
3- آیا هر دو دین بر اساس یک راهکار از این عامل برای سعادت بهره می‌گیرند؟
4- آیا هر یک با هدفی خاص به ازدواج روی می‌آورند و هدف مخصوص خویش را تعقیب می‌کنند یا اهداف یکسان و مشترک دارند؟
5- آیا وظایف و کارکردهایی که برای ازدواج بیان می‌شود و از آن انتظار می‌رود، در هر دو دین اسلام و مسیحیت یکسان است یا تفاوت دارد؟

 

ب- تعیین دامنه‌ی بحث در محدوده‌ی تطبیق و مقایسه

 

اسلام و مسیحیت همانند دیگر ادیان الهی، مجموعه‌ای متشکل از عقاید، معارف، احکام و مقرّرات می‌باشند. افزون بر این، هر یک از بخش‌های فوق، خود از قلمرویی وسیع برخوردارند. از آن‌جا که نوشتار حاضر، در صدد انجام یک تحقیق مقایسه‌ای است، در ابتدا باید معین شود که در موضوع مورد بحث، چه بخشی از مباحث ازدواج در اسلام و مسیحیت با هم مقایسه می‌شوند؛ زیرا ازدواج یک موضوع چند بخشی است و باید محدوده‌ی مقایسه در ذیل بحث مشخص شود:

 

ـ آیا احکام ازدواج در این دو دین بررسی می‌شود؟ کدام بخش از احکام؟ احکام عقد یا طلاق و... یا مبانی اعتقادی این دو دین در مورد ازدواج مورد مقایسه قرار می‌گیرد؟ روشن است که تا محدوده مقایسه معین نشود یا مقایسه‌ای اصلاً صورت نمی‌پذیرد و اگر هم ممکن گردد، ثمره علمی در پی نخواهد داشت و به جواب سؤالات و حل مشکل منتهی نخواهد شد.

 

در این نوشتار، منظور از اسلام، همانا قرآن کریم، احادیث و روایات اولیای دین می‌باشد و مقصود از مسیحیت، کتاب مقدس و برداشت‌های مستند به این کتاب است. لذا در بحث حاضر، به مشترکات مسلمانان توجه می‌شود و کمتر به اختلاف مذاهب پرداخته می‌شود؛ همان‌گونه که در مسیحیت نیز به پراکندگی مذاهب و فرق آن توجهی نکرده و به مشترکات پرداخته می‌شود و در صورت اختلاف با مذهبی خاص، موضوع اختلاف به طور دقیق بیان می‌شود.
در این‌جا محور اصلی مقایسه «ازدواج» در اسلام و مسیحیت است که مبتنی بر سه بحث ذیل است:

 

- علل و فلسفه‌ی ازدواج در اسلام و مسیحیت
- اهمیت و جایگاه ازدواج در اسلام و مسیحیت
- اهداف ازدواج در اسلام و مسیحیت

 

در ابتدا توصیف ازدواج در سه محور فوق از دیدگاه اسلام و سپس همان سه محور از دیدگاه مسیحیت مورد بررسی قرار می‌گیرد و سرانجام در مقام تطبیق به محورهای ذیل پرداخته می‌شود:
ـ استقصای نقاط و وجوه اشتراک اسلام و مسیحیت در مورد ازدواج در سه محور معین شده.
ـ استقصای موارد و نقاط افتراق اسلام و مسیحیت در مورد ازدواج در سه محور معین شده.
ـ ریشه‌یابی موارد وفاق و خلاف اسلام و مسیحیت در مورد ازدواج در سه محور فوق، بر اساس مبانی اعتقادی، زمینه‌های تاریخی ادله و روی‌آوردها، روش‌ها و لوازم آن در اسلام و مسیحیت.

 

ازدواج در اسلام

 

الف- فلسفه ازدواج در اسلام
از دیدگاه اسلام، ماهیت ازدواج یک قرارداد و پیمان با شرایطی ویژه است. (رک. نجفی، 1365: ج29، صص8-5) این پیمان و قرارداد افزون بر این‌که از استحکام خاص برخوردار است، «میثاقاً غلیظاً» (نساء، 21) دارای یک ارزش و منزلت الهی و خدایی ویژه می‌باشد و در سطح دیگر قراردادهای اجتماعی قرار نمی‌گیرد تا صرفاً از قواعد عمومی آن قراردادها پیروی کند. شاید بتوان گفت: قویترین پیمان و مقدس‌ترین قرارداد است که آدمی با اعتماد به آن، والدین و خواهر و برادر خود را رها کرده و راضی می‌شود با فردی که شناخت زیادی از وی ندارد، هم پیمان شود و همه‌ی دارایی خود را با او به مشارکت گذارد. گویا به همین جهت است که در روایات از این قرارداد به «قلاده» تعبیر شده و هشدار داده شده است که متوجه باشید عنان اختیار خود را به دست چه کسی می‌دهید. (رک. الحرالعاملی، 1403ق: ج14، ص17) و چه کسی را کنار خود قرار می‌دهید و شریک مال و دین و اسرار خویش می‌سازید. (همان: ص14)

 

اینک باید دید که اسلام این پیمان وثیق را به چه قصدی پی می‌ریزد و بر آن اهتمام می‌ورزد؟ لیکن قبل از بیان علل و فلسفه ازدواج، ذکر یک نکته ضروری است و آن تفاوت «فلسفه و چرایی» با «هدف یا اهداف» است که این دو چه سان در این بحث از یکدیگر منفک شده‌اند؟ مقصود از هدف، وضعیت مطلوبی است که به طور آگاهانه سودمند تشخیص داده شده و برای تحقق آن تلاش می‌شود (اعرافی، 1376: ص5) ولی در «علت یا فلسفه» نسبت به انتخاب آگاهانه، تلاش هدفمند و تأثیر اراده‌ی انسانی در تحقق آن هیچ توجهی نیست؛ یعنی علت وقوع یک پدیده می‌تواند عاملی غیر انسانی باشد؛ ولی اهداف همیشه با اراده نیرویی انسانی و هدفدار محقق می‌شود. در این نوشتار نیـز اهـداف ازدواج با تـلاش انسان‌هـایی که ازدواج نموده‌انـد فـراهم می‌شـود و باید این‌چنین باشد؛ در حالی که وقتی از علل تشریع ازدواج سخن گفته می‌شود، توجهی به اراده‌ی انسانی در تأمین آن‌ها نمی‌باشد؛ به عنوان مثال چه بخواهیم و چه نخواهیم فلسفه‌ی ازدواج، پاسخ به ندای فطرت و تأمین آرامش است.

 

تشریع ازدواج و ترغیب به آن در اسلام، از یک علت و فلسفه‌ی اساسی و از چندین چرایی فرعی و غیر اساسی برخوردار است. بر این اساس، می‌توان این علل را به دو دسته اساسی و فرعی تقسیم نمود:

 

1- علت اساسی تشریع ازدواج

 

علت اساسی تشریع ازدواج، پاسخ به ندای فطرت و نیازهای (روحی، روانی، جسمی) طبیعی انسان است. تمام قوانین و مقرّرات اسلام، از زیر ساخت‌های فطری و طبیعی به ودیعه نهاده شده در نهاد انسان، سرچشمه می‌گیرند. این قوانین و مقرّرات به شکلی برآورنده‌ی نیازها‌ی فطری و طبیعی انسان هستند و در پرتو این قوانین، سلامت و رشد آدمی تضمین می‌شود. فلسفه‌ی اساسی و بنیانی ازدواج همانند تمام احکام و مقرّرات آن، پاسخ به ندای فطرت خداجوی انسان است. ازدواج از این روی در اسلام، تشریع و مورد ترغیب قرار گرفته است که می‌تواند به نیازهای فطری آدمی پاسخ شایسته داده و سلامت و تعالی وی را زمینه‌سازی نماید. لذا افرادی که از ازدواج روی می‌گردانند، در واقع به طور ناخودآگاه با فطرت و طبیعت خود به جنگ برخاسته‌اند. در نتیجه، چون برخلاف فطرت و نیاز طبیعی حرکت می‌کنند، با دشواری و مشکلات فراوان مواجه می‌شوند و از مسیر اعتدال و جاده‌ی تکامل و رشد خارج می‌شوند. (رشید پور، 1376: ص 8)

 

2- علل فرعی تشریع ازدواج

 

- تأمین آرامش روح و روان و سکون دل و جان
از جمله علل ازدواج در دیدگاه اسلام، تأمین آرامش و سکون است. «من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و...» (روم، 21)، «از نشانه‌های خدا این است که از جنس خودتان برای شما همسرانی را آفرید تا در کنار آن‌ها آرامش بیابید.» این آرامش از این‌جا ناشی می‌شود که این دو جنس مکمل یکدیگر و مایه‌ی شکوفایی و نشاط و پرورش یکدیگر می‌باشند. (مکارم شیرازی، 1368: ج16، ص391)

 

- حفظ نوع بشر

 

از دیگر علل تشریع ازدواج در اسلام همانا حفظ نوع بشر در قالب توالد و تناسل سالم و مشروع می‌باشد. این علت تا به آن حد مورد نظر اسلام است که روایات نقل شده از اولیای دین، فرزندآور بودن را از صفات شایسته زنان برای ازدواج می‌شمارد (عندلیب، 1422ق: ج1، ص140) و فرزند داشتن را مایه برکت می‌داند. (کلینی، 1367: ج5، ص474، ح2)

 

- حفظ دین

 

ازدواج نوعی تأثیر در تأمین مصونیت از انحراف‌ها، کژی‌ها و لغزش‌ها دارد و همین حالت موجب فراهم شدن جایگاهی متفاوت با قبل برای شخص مزدوج می‌شود و نوعی، فضیلت، برتری و دوری گزیدن از تخلفات را به همراه دارد و تقید فرد را به فضایل، آداب دینی و معنوی بیشتر می‌سازد. گویا از همین روی اولیای دین می‌فرمایند: «کسی که ازدواج کند، نیمی از دین خود را حفظ نموده است.» (الحر العاملی، 1403ق: ج14، ص5) یا در سخنی نورانی و نغز، پیامبر رحمت(ص) می‌فرمایند: «مردان مجرد را زن دهید تا خدا اخلاقشان را نیک و ارزاقشان را وسیع و جوانمردیشان را زیاد کند.» (مشکینی، 1366: ص14)

 

- رشد شخصیت و احساس مسئولیت اجتماعی

 

مسئولیت‌پذیری و بیرون آمدن از حصار خودبینی و طبیعت فردی و متعهد شدن در برابر دیگران و به دنبال آن فراهم شدن زمینه‌ی رشد اجتماعی، از دیگر علل و فلسفه‌های تشریع ازدواج است. این تأثیر را در هیچ عمل و رفتار فردی و اجتماعی دیگر نمی‌توان سراغ گرفت. انسان تنها در پرتو ازدواج می‌تواند به شخصیت اجتماعی خود دست یابد و پختگی شخصیت پیدا کند. (مکارم شیرازی، 1368: ج14، ص465) ازدواج اولین مرحله‌ی خروج از خود طبیعی فردی و توسعه پیدا کردن شخصیت انسان است. (مطهری، 1362: صص252-251) اگر راهی غیر از این برای رسیدن به این مطلوب وجود داشت، به طور یقین اسلام آن را معرفی می‌نمود. این پختگی جز در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده پیدا نمی‌شود.

 

ب- اهمیت و جایگاه ازدواج در اسلام

 

1- محبوبیت ازدواج نزد خداوند
ازدواج از منظر اسلام بسیار پسندیده و مطلوب است و از منظر فقه اسلامی، عملی مستحب و چه بسا مستحب موکد و در برخی موارد واجب شمرده می‌شود (مشکینی، 1366: ص10) و مانند هر عمل مستحب بر انجام آن ثواب و پاداش دنیوی و اخروی مترتب می‌شود؛ چرا که مورد طلب و درخواست الهی واقع شده است: «وانکحوا الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله و الله واسع علیم» (نور، 32) هر عملی که مورد درخواست اولیای دین واقع شود، نشان از فضیلت و رجحان آن عمل در دیدگاه اولیای دین دارد و از مطلوبیت ذاتی آن عمل حکایت می‌کنـد. لذا در منظر اسلام، ازدواج عملی مطلوب درگاه الهی و مستحب موکد شمرده می‌شود و انجام دهنده‌ی آن مستحق ثواب و پاداش الهی است.

 

2- ازدواج، پیمانی مقدس

 

در حالی‌که برای بیان اهمیت ازدواج، مطلوبیت ذاتی و الزام استحبابی آن در اسلام کفایت می‌نماید، اما قداست ویژه آن در بارگاه الهی خود شاهد دیگری بر این اهمیت و جایگاه خاص است. به بیانی دیگر، افزون بر الزام الهی در ازدواج که خود به صورت غیر مستقیم از اهمیت ازدواج حکایت می‌کند، در برابر برخی مکاتب و مذاهب که با نگاهی حیوانی، دنیوی و فرو افتاده به ازدواج می‌نگرند و فضیلت انسانی را در ترک ازدواج می‌جویند، اسلام برای ازدواج جایگاهی قدسی قائل است. اسلام ازدواج را از مجموعه‌ی رفتارهای برخاسته از شهوت و تمایلات حیوانی خارج نموده و در پایگاه قدسی خاص، آن را معرکه‌ی فضیلت‌جویی معرفی می‌نماید و به انسان‌ها توصیه می‌کند که فضائل را در این وادی جستجو کنند. لذا ازدواج را موجب آبادانی خانه‌ها می‌داند و می‌فرماید: هیچ چیزی نزد خدا محبوب‌تر از خانه‌ای که با ازدواج آباد می‌شود، نیست: «ما من شیء احب الی الله من بیت یعمر بالنکاح» (الحرالعاملی، 1403ق: ج14، ص8)

 

افزون بر روش‌های فوق، اسلام در مقام بیان اهمیت ازدواج، از دریچه‌های مختلف به آن نگاه می‌کند و بر اساس نقشی که برای ازدواج قائل است، اهمیت و جایگاه آن را گوشزد می‌نماید. بنابراین، بر پایه نقش‌هایی که اسلام برای ازدواج در نظر گرفته است، اهمیت ازدواج مشخص می‌شود.

 

3- ازدواج، فضیلت بخش عبادت‌ها و اعمال

 

در اسلام، افزون بر این‌که ازدواج خود عملی ارزشمند و مورد پسند خداوند تلقی می‌شود، بلکه موجب ارزشمند‌ی دیگر اعمال و به خصوص عبادات افراد نیز خواهد بود؛ یعنی ازدواج سبب می‌شود عبادت فرد متأهل از فضیلت برتری نسبت به فرد مجرد برخوردار باشد. این برتری گاه بدان مرتبه می‌رسد که هفتاد رکعت نماز انسان مجرد نمی‌تواند با دو رکعت نماز انسان متأهل برابری کند: «رکعتان یصلیهما المتزوج افضل من سبعین رکعة یصلیها اعزب» (همان: ج14، ص6، ح1) و حتی اگر فرد مجرد تمام شب‌ها به نماز و روزها را به روزه مشغول باشد، باز هم نمی‌تواند در فضیلت با دو رکعت نماز شخص متأهل هم‌ترازی کند: «الرکعتان یصلیهما رجل متزوج افضل من رجل اعزب یقوم لیله، و یصوم نهاره...» (همان: ص7، ح4) در برخی تعابیر شخص متأهلی که خوابیده است، فقط به عنوان این‌که متأهل است بر انسان مجردی که روزه‌دار و نمازگزار است، برتری دارد، «المتزوج النائم افضل من الصائم القائم العزب.» (قمی، 1403ق: ج1، ص561)

 

4- ازدواج، مایه برکت و موجب خیر

 

از جمله تعابیر رسا و نغز اسلام در بیان اهمیت ازدواج، همانا بیان ثمرات و فواید مادی و معنوی مترتب بر آن است. با این روش، هم جایگاه ازدواج را نزد خداوند بیان می‌کند و هم انسان‌ها را به انجام آن ترغیب می‌نماید. بر همین اساس، در مکتب اسلام، ازدواج مایه‌ی فزونی رزق و روزی و سبب زیادی ثروت معرفی شده (همان: صص25-24، ح3؛ عندلیب، 1422ق: ص190) و موجب به تاخیر افتادن مرگ و بلندی عمر، دانسته شده است. (مجلسی، 1403ق: ج5، ص311) به هنگام ازدواج ابواب آسمان گشوده و رحمت الهی به زمین فرو می‌ریزد.

 

5- ازدواج، سیره‌ی عملی انبیا و اولیای دین

 

همان‌گونه که در بین انسان‌ها مرسوم است، از جمله راه‌های نشان دادن اهمیت یک عمل و ترغیب مردم به انجام آن به عنوان یک الگوی اجتماعی، انجام آن عمل توسط انسان‌های برجسته و شاخص آن جامعه همانند معلمان، مربیان، متولیان و حاکمان است. در این‌جا هم اسلام برای بیان جایگاه ازدواج و ترغیب مردم به آن، اعلام می‌کند که ازدواج سیره و روش اولیا و انبیا است. اگر شما می‌خواهید در زمره‌ی ائمه هدی و حضرات معصومین(ع) باشید، پس همانند آن‌ها عمل کنید و به آن‌ها تأسی نمایید. از این رو، در دین اسلام، پیامبر این آیین حنیف، به مسلمانان گوشزد می‌نماید که اگر دوست دارید، پیرو سنت و مرام من باشید، ازدواج کنید و توجه داشته باشید که اگر از ازدواج روی گردانید، نمی‌توانید از پیروان آیین من باشید: «فان التزویج سنة رسول الله (ص) فانه کان یقول من کان یحب ان‌یتبع سنتی فان من سنتی التزویج» (الحر العاملی، 1403ق: ج14، ص3، ح6) و در کلامی دیگر با صراحت بیشتر ازدواج را سنت خویش قرار داده و ترک آن را خروج از دایره‌ی سنت نبوی بیان فرموده‌اند: «النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی» (مجلسی، 1403ق: ج103، ص220) در برخی تعابیر این اهتمام آن‌قدر شدت پیدا می‌کند که پیامبر خدا می‌فرماید: «هر که می‌خواهد بر فطرت من (دین فطری) باشد، باید طبق سنت من رفتار کند، یکی از سنت‌های من ازدواج است.» (مشکینی، 1366: ص21) گویا ازدواج نکردن برابر با خروج از فطرت و دین رسول خاتم(ص) است.

 

ج- اهداف ازدواج از دیدگاه اسلام

 

اسلام در پرتو تشریع ازدواج، اهداف و انتظاراتی را تعقیب می‌نماید و از مزدوجین نیز توقع و انتظار دارد تا این اهداف را فراهم آورند. به بیانی دیگر، در اسلام افزون بر این‌که ازدواج به خودی خود می‌تواند هدف قرار بگیرد‌‍‍ و به تعبیری مطلوبیت ذاتی دارد، از مطلوبیت غیری نیز برخوردار است و برای رسیدن به اهدافی خاص مورد ترغیب و تشویق قرارگرفته است. از مردان و زنانی که با هم پیمان همسری می‌بندند، می‌خواهد در مسیر این پیمان الهی و آسمانی، به این مقاصد و اهداف لباس تحقق بپوشانند. از دیدگاه اسلام با فراهم آمدن این اهداف، هم زمینه‌ی شکوفایی توان نهفته و استعداد بالقوه در نهاد انسان مهیا می‌شود و هم ذخیره‌ای گران و سرمایه‌ای بی‌پایان و جاودان‌‍ (مانند تربیت نسل پاک و فرزند صالح) به بشریت ارزانی می‌شود. لذا اگر ازدواجی به اهداف بیان شده نرسد یا مسلمانان مزدوج، این اهداف را فراهم نیاورند، نه تنها زمینه‌ی شکوفایی استعداد به ودیعه نهاده را تباه کرده‌اند، بلکه سرمایه‌ای جاودان را برباد داده‌اند؛ در حالی‌که اسلام به هیچ یک از این دو خسران رضایت نمی‌دهد. بر ایـن اسـاس مشاهده می‌شـود، اسـلام در شـرایط انتخاب همسـر، آیین ازدواج و...، توصیه‌هایی را ارائه می‌نماید که تمام این دستورات و توصیه‌ها به منظور رسیدن به این اهداف بیان شده‌اند. شدت اهتمام اسلام به رعایت این دستورات وتوصیه‌ها نشانه‌ی آن است که اسلام هرگز به از دست دادن این اهداف رضایت نمی‌دهد و نمی‌پسندد که ازدواجی انجام پذیرد، ولی اهدافش تأمین نشود.

 

تذکر این نکته خالی از فایده نیست که اسلام با بیان اهداف تعریف شده برای ازدواج، مسلمانان را از برخی اهداف نابجا و ناپسند برحذر می‌دارد و سخت هشدار می‌دهد که مبادا برای رسیدن به اهدافی غیر از آن‌چه بیان شد یا به غرض نیل به اهدافی که با فلسفه و جایگاه ازدواج در تعارض است، به سراغ ازدواج بروند.

 

پس اسلام از ازدواج، اولاً اهدافی خاص و معین را تعقیب می‌نماید و برای نیل به اهداف مطلوب در مراحل مختلف انجام ازدواج تدابیری را اندیشیده است و با توجه به شدت اهتمام به این تدابیر و توصیه‌ها هرگز به از دست دادن این اهداف رضایت نمی‌دهد. ثانیاً، اهداف ناثواب و نابجا را مردود می‌شمارد و مسلمانان را از این گونه ازدواج‌ها که به این نوع اهداف ختم می‌شود، منع می‌کند.

 

در بررسی متون دین اسلام، اهداف ازدواج به دو دسته تقسیم می‌شوند: اهداف مستقیم و بدون واسطه و اهداف غیرمستقیم و با واسطه. اهداف مستقیم ازدواج که در ذیل آن، اهداف غیر مستقیم قرار دارند، به قرار ذیل است:

 


1- تشکیل خانواده

 

از جمله اساسی‌ترین اهداف اسلام از ازدواج، تشکیل خانواده است. اسلام با تعیین این هدف، به مسلمانان این پیام را تفهیم می‌کند که تمام علل و چرایی‌های ازدواج مانند پاسخ به نیاز‌های روحی، روانی، شناختی و جسمی و حفظ نوع بشر و تولید نسل سالم و پاک و... باید در چهارچوبی تعریف شده و در قالب کانونی به نام خانواده تأمین و فراهم شود.

 

پس خانواده آن کانون محبت، عاطفه و لطفی است که با ازدواج پی‌ریزی می‌شود و از محبوب‌ترین و عزیزترین کانون‌ها نزد خداوند است که هرگز بنایی با این جایگاه ویژه و رفیع بنا نشده است: «ما بنی فی الاسلام بناء احب الی الله ـ عزّوجلّ ـ و اعز من التزویج.»

 

اگر ازدواجی انجام پذیرد، ولی به تشکیل این کانون مهر و محبت منتهی نشود و صرفاً عقد و قراری بین دو انسان باشد، چنین ازدواجی شاید از دیدگاه عرفی و حقوقی یک ازدواج صحیح باشد، ولی از دیدگاه اسلام - به ویژه تربیت اسلامی- ازدواجی مطلوب و مورد پسند نیست؛ هر چند به تولید نسل و بر آوردن برخی نیازهای جسمی و... بیانجامد.

 

با این بیان مشخص می‌شود که چرا این هدف از اولین و اساسی‌ترین اهداف ازدواج است؛ چرا که بدون این هدف، تأمین دیگر اهداف، ناممکن است یا به صورت ناقص فراهم می‌شود. اندکی تأمل در این معنا، آن را از اثبات بی‌نیاز می‌سازد. واضح است که اسلام به هیچ یک از این دو رضایت نمی‌دهد.
اسلام، خانواده را به عنوان یک هدف واسطه‌ای در نظر می‌گیرد تا در پرتو آن به اهداف بعدی خود نایل آید. در واقع از دیدگاه اسلام تنها با تشکیل خانواده می‌توان به اهدافی خاص دست یافت و هیچ مسیری برای رسیدن به آن اهداف، جز از طریق خانواده وجود ندارد. به عنوان مثال، تأمین محبت و مودت، یکی از اهداف اسلام از ازدواج است؛ اما این هدف به صرف ازدواج و تنها از طریق این قرارداد و پیمان به دست نمی‌آید. از دیدگاه اسلام، محل ارزانی نمودن محبت و مودت تنها کانون گرم خانواده است. اگر اسلام به محبت فرزندان اهمیت می‌دهد و بوسیدن آنان را موجب رحمت و حسنه می‌شمارد (رک. عندلیب، 1422ق: ج1، ص162، ح342)، آن را در کوچه و برزن نمی‌جوید؛ بلکه در کانون خانواده تعقیب می‌نماید. در این‌جا نکته‌ای اجتماعی قابل ذکر است که اگر اسلام به محبت بر ایتام اهتمام دارد و مسلمانان را به آن ترغیب می‌نماید، هرگز آن را جز از طریق خانواده نمی‌طلبد. هر مسلمانی از نظر اخلاقی، موظف است یتیمی را در خانه و خانواده خود تربیت کند و در خانواده به او محبت نماید؛ نه آن‌که در خیابان با مشاهده‌ی یک یتیم دست ترحم بر سر وی بکشد. بی‌تردید، این شکل یتیم‌نوازی، ضررش بیش از نفع آن است و آن نوازش از صد نیش زبان برای آن یتیم دردناک‌تر است. یتیم‌خانه ساختن، تحفه‌ی فرهنگ غیر اسلامی است که دامن‌گیر مسلمانان شده است.

 

چنان‌که بیان گردید، خانواده خود در پرتو ازدواج تشکیل می‌شود و از جمله اهداف بی‌واسطه ازدواج، تشکیل خانواده است. اما اهداف با واسطه‌ی ازدواج به قرار ذیل است:

 

- محبت و مودت نسبت به همسر و فرزندان

 

قرآن کریم با انتساب «آرامش و سکون» به ازدواج، آن را هدف مستقیم ازدواج بیان می‌نماید: «خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیهاً ...» (روم، 21) بر طبق این معنا، هدف از ایجاد زوجیت با همسرانی از جنس خود، همانا «آرامش و سکون» است؛ ولی آن‌گاه که از«مودت و رحمت» به عنوان اهداف بعدی نام می‌برد، آن‌ها را در یک ظرف ارتباطی می‌جوید و لذا با لفظ «بینکم» این هدف را بیان می‌کند. از این شکل بیان می‌توان به دست آورد که «آرامش و سکون» هدف مستقیم و «محبت و مودت»، هدف غیر مستقیم ازدواج هستند و در یک شکل ارتباطی خاص، به نام خانواده تعقیب می‌شوند. پس «مودت و محبت» نیز از جمله‌ی اهداف ازدواج هستند که در قالب روابط خانوادگی (بینکم) قرار می‌گیرند.

 

اسلام تنها به نیازهای جسمی انسان‌ها توجه ندارد، بلکه به نیازهای روحی، روانی و معنوی انسان‌ها نیز توجه دارد. یکی از این نیازها، نیاز به محبت و مهربانی است. این نیاز را اسلام در خانواده تأمین می‌نماید. لذا از جمله اهداف مستقیم ازدواج، تشکیل خانواده و از جمله اهداف با واسطه‌ی آن، تأمین محبت، مهربانی و مودت همسران و فرزندان نسبت به یکدیگر و دیگران است. این اهداف باید در فضای خانواده فراهم شود. اگر خانواده به بر آوردن این نیاز اقدام نمود، جامعه لبریز محبت می‌شود و هرگز دچار کمبود و کاستی در محبت نخواهد شد و از تمام مفاسد این کاستی در امان خواهد ماند.

 

- تولید مسلمان کارآمد

 

در ابتدا لازم به یادآوری است که پرورش نسل پاک و برخوردار از طهارت، هدف مستقیم ازدواج است و برای رسیدن به آن، ازدواج تنها راه است تا در پرتو عقدی شرعی، نسلی پاک و سالم تولید شود؛ لذا این هدف جزء اهداف مستقیم ازدواج بیان می‌شود. اما اسلام تنها به تولید کمی مسلمانان فارغ از فاکتورهای کیفی بسنده نمی‌کند؛ بلکه درصدد پرورش انسان‌هایی آگاه و کارآمد است و این هدف همانند اهداف پیشین تنها از رهگذر خانواده به دست می‌آید؛ چرا که عواملی بیش از ازدواج در رسیدن به آن نقش دارند و ازدواج تنها زمینه‌ساز آن است. براین اساس مشاهده می‌شود که اسلام برای رسیدن به این هدف، مسئولیت‌های فراوانی را بر عهده‌ی خانواده می‌گذارد. بی‌تردید هر مسئولیت سپاری برای رسیدن به هدفی انجام می‌گیرد. در این‌جا نیز این مسئولیت‌ها به منظور نیل به «تولید نسل آگاه و مسلمان کارآمد»، بر عهده‌ی خانواده نهاده شده است. از جمله‌ی مسئولیت‌های سپرده شده به خانواده، همانا دانش آموختن (نک. عندلیب، 1422ق: ج2، ص31، ح1619)، قرآن آموختن (نک. همان: ج1، ص502، ح1482)، آموزش عقاید، احکام و مقررات دین (نک. همان: ج2، ص29، ح1608)، حرفه‌آموزی (همان: ج2، ص33، ح1628) آموزش آداب و سنن مسلمانی (همان: ج2، ص85، ح1789) و... است. گرچه امروز، برخی از این وظایف را دولت یا نهاد‌های دیگر اجتماعی بر عهده دارند، ولی این موجب سلب مسئولیت از خانواده نمی‌شود. لذا با وجود تعهد این سازمان‌ها و نهادها، در صورت عدم فراهم شدن اهداف فوق، خانواده مسئول شناخته شده و مورد مؤاخذه قرار می‌گیرد. هم‌چنان که اگر این نهاد‌ها آموزش‌های فوق را بر اساس منابع و آموزه‌های اسلام ارائه نکنند، خانواده مسئول خواهد بود. مقصود آن است که این آموزش‌ها به هدف تولید مسلمان آگاه و کارآمد منتهی شود وگرنه ضرورتی برای سنگین ساختن بار مسئولیت خانواده وجود ندارد.
با انجام این مهم، اهداف بعدی همانند: شکوفاسازی استعدادها، ایجاد روحیه‌ی تعاون، همکاری، همدلی و همراهی، تأمین سعادت فردی، پرورش حس مسئولیت‌پذیری، رشد و تکامل شخصیت انسانی، هدایت به حق و حقیقت‌طلبی که خود از اهمیت خاصی در دیدگاه اسلام بر خوردار است، نیز فراهم می‌شود. پس اسلام هیچ هدفی را فراموش نکرده و در پرتو خانواده به تمام اهداف خود از ازدواج دست می‌یابد. به این ترتیب و بر این اساس، جایگاه اهداف و ارتباط و تعامل آن‌ها با یکدیگر و تأثیر و تأثر آن‌ها نیز معین می‌شود که اسلام احساس تعهد را در برابر دین، ارزش‌های دینی و انسانی می‌خواهد، همان‌گونه که رشد و تکامل انسان و شکوفاسازی استعدادها، همدلی و تعاون و... را فارغ از تعهد دینی نمی‌جوید. اسلام اهداف خود را از ازدواج، که همان تربیت انسان کامل کار آمد مسلمان است، در خانواده، آن هم در خانواده‌ای بناشده بر پایه‌ی تعالیم اسلام می‌طلبد.

 

2- پرورش نسل سالم و پاک

 

از جمله اهداف مهم و خطیر اسلام از ازدواج، پرورش نسل سالم و پاک است. اسلام اگر خواهان بنای مدینه‌ی فاضله می‌باشد که این‌گونه نیز هست و اگر در اندیشه سعادت جامعه‌ی انسانی است که این‌چنین می‌باشد و اگر... این مهم جز با تربیت انسان‌های سالم و پاک ممکن نمی‌شود. بنابر اندیشه‌ی اسلام، هرگز بی‌وجود انسان‌های سالم و پاک، نمی‌توان جامعه‌ی پاک بنا نمود و مدینه‌ی فاضله پی‌ریزی کرد و جز از رهگذر ازدواج، نمی‌توان به این آمال رسید. تنها ازدواج مطابق با قوانین و شرایط اسلام است که می‌تواند این انتظار را برآورده سازد.
به منظور رسیدن به این هدف، اسلام شرایط خاصی را برای ازدواج در نظر می‌گیرد. این شرایط بسیار متنوع است؛ چرا که به واسطه‌ی اهمیت این هدف، اسلام حتی شرایط تغذیه، حالات روحی و... موثر را از نظر دور نداشته است؛ لذا به رعایت برخی امور و اجتناب از بـرخی عوامل موثـر دیگر توصیه می‌نماید. (الحر العاملی، 1403ق: ج14، صص50-68) به عنوان نمونه، اسلام از ازدواج با فرد شراب خوار و بد اخلاق، کم خرد و احمق نهی می‌نماید. (همان: صص59-53) قابـل توجه اسـت که در بـرخی از اسناد اسلامی توصیه شده است که اگر با این افراد تن به ازدواج دادید، از آن‌ها بچه‌دار نشوید. (رک. همان: ص57 ، باب 34) این توصیه از طرف منابع اسلامی نشان می‌دهد که این شرایط حداقل به منظور تولد نسل سالم و پاک مورد نظر اسلام قرارگرفته است. هم‌چنان که در برخی اسناد، به این هدف عالی ازدواج توجه صریح شده و به شرافت خانوادگی به عنوان یک شرط اساسی می‌نگرد و می‌فرمایند: «تزوجوا فی الحجر الصالح، فان العرق دساس»، «با خاندانی صالح ازدواج کنید، زیرا عرق (ژن) دساس و بسیار تأثیرگذار است.» (طبرسی، بی‌تا: ج1، باب 8 ، ص373)

 

3- حفظ عفت و حیای فردی و اجتماعی

 

توجه به صفات برجسته‌ی انسانی و زمینه‌سازی به منظور تأمین آن‌ها، از جمله‌ی اهداف مهم و خطیری است که اسلام از طرق مختلف در صدد تأمین آن‌ها است. عفت و حیا از جمله‌ی این صفات می‌باشند که یکی از راه‌های تأمین این صفات و سجایا، ازدواج است. اسلام با تشریع و تبلیغ ازدواج، به دو شکل مسیر نیل به این هدف را هموار می‌سازد: یکی از این جهت که ازدواج را بهترین و طبیعی‌ترین راه تأمین نیازهای جنسی معرفی می‌کند. اسلام با ابراز این اندیشه نه تنها به ازدواج به عنوان عملی پست نگاه نمی‌کند، بلکه آن را عملی با ارزش، مقدس و شایسته‌ی ثواب تلقی می‌نماید و با ارائه‌ی این گونه تلقی از ازدواج، مسیر صحیح پاسخ به نیازهای جنسی را معرفی و ترویج می‌کند تا آدمی را از پرتگاه رفتارهای جنسی بی‌ضابطه دور ساخته و به این نوع رفتار او نظم و قانون بخشد و از رهگذر قانونمندسازی رفتارهای جنسی، عفت و حیا را به جامعه‌ی بشری ارزانی نماید. مسیر دومی که اسلام برای رسیدن به هدف عفت عمومی پیش می‌گیرد، همانا تشریع قوانین خاص در محدوده‌ی درونی ازدواج است. یعنی اگرچه ازدواج را مسیر نیل به عفت و حیا می‌داند، ولی به گونه‌ای ازدواج را ترویج و تشریع نمی‌کند که خود تهدیدی برای عفت اجتماعی محسوب شود و افراد هرزه در قالب ازدواج به اهداف زشت خود برسند و عفت عمومی را به یغما برند. در واقع، اسلام با پیش گرفتن مسیر تعادل نه راه ازدواج صحیح را به روی نیازهای بشر بسته است تا به بیراهه رود و عفت را پایمال سازد و نه با نگاه افراطی به ازدواج، خود ازدواج را وسیله‌ای برای بی عفتی قانونی دیگران قرارداده است تا در قالب ازدواج به اهداف پلید خود برسند.

 

4- تأمین آرامش و سکون دل

 

آرامش بخشیدن به نهاد ناآرام و دل بی‌قرار انسان، نیازمند ارتباط با جنس مخالف است که اسلام آن را با ازدواج برای افراد تأمین می‌نماید. آدمی در مراحل مختلف حیات خود به مرحله‌ای می‌رسد که افزون بر نیازهای جسمی و جنسی، خود را نیازمند ارتباط با جنس مخالف می‌بیند. این نیاز به گونه‌ای است که حتی با ارضای نیاز جنسی هم برطرف نمی‌شود و آدمی حتی در حالی‌که به تمایلات جنسی او پاسخ قانع داده شده است، باز هم احساس کمبود ارتباطی و همنوایی با جنس مخالف را دارد. این نیاز، در برخی مواقع، آن‌قدر شدید می‌شود که تمرکز و آرام و قرار را از دل انسان سلب می‌نماید. تنها عاملی که می‌تواند به این انسان بی‌قرار، آرامش بخشد و وی را به ساحل امن سلامتی روحی و روانی مسکن دهد، ازدواج است. اسلام هم یکی از اهداف ازدواج را پاسخ به این نیاز درونی معرفی می‌نماید و تأمین آن را از جمله‌ی آیات و نشانه‌های خداوند می‌شمارد: «و من ایاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها...» (روم، 21) «از نشانه‌های خداوند این است که همسرانی را از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار هم آرامش یابید.»

 

آرامش و سکون، نیاز همیشگی انسان‌ها است. انسان جز در ظرف روانی آرامش و قرار، قادر به انجام فعالیت نیست و تنها در این صورت می‌تواند به اهداف خویش برسد و حتی وجود خویش را حفظ نماید. چه روی دیگر سکه‌ی آرامش و قرار، اضطراب و آشوب است. دل آشوب‌زده و انسان مبتلا به اضطراب، سلامت خود را در معرض تهدید می‌بیند تا چه رسد که در پی اهداف زندگی خود برآید. آدمی هیچ‌گاه از اضطراب استقبال نکرده و همیشه از آن گریزان است؛ چرا که آن را بزرگ‌ترین تهدید برای خود می‌داند. اسلام با تشریع ازدواج و تأمین آرامش و قرار، بزرگترین خواسته‌ی بشر را به او هدیه داده است. با تأمین «آرامش و سکون»، کلید سلامت روح و روان در اختیار آدمی قرار می‌گیرد و مسیر تکامل و تعالی به روی وی باز می‌شود.

 

اهداف مذموم ازدواج از دیدگاه اسلام

 

اسلام تنها به بیان اهداف مثبت و مورد پذیرش ازدواج نمی‌پردازد، بلکه در کنار بیان اهداف عالی ازدواج، مسلمانان را از ازدواج به منظور رسیدن به برخی اهداف نامناسب و زشت بر حذر می‌دارد. براین اساس، اسلام ازدواج‌هایی را که به منظور کسب مال و ثروت، فخرفروشی، خودنمایی، رسیدن به موقعیت و منزلت اجتماعی و دنیوی و صرفاً ارضای غریزه‌ی جنسی انجام می‌پذیرد، سخت نکوهش می‌نماید. به این ترتیب می‌توان گفت که اسلام تنها با نظر ایجابی به ازدواج نگاه نمی‌کند و تنها به بیان اهداف ایده‌آل ازدواج اکتفا نمی‌نماید، بلکه از ازدواج به قصد رسیدن به اهداف ناپسند و نادرست نیز ممانعت می‌نماید و به مسلمانان توصیه می‌کند که تنها به منظور رسیدن به اهداف مقدس و متعالی بیان شده به سراغ ازدواج بروید و به آن‌ها هشدار می‌دهد که اگر به منظور آن اهداف مطرود ازدواج کنید، به آن اهداف نمی‌رسید و اگر هم آن‌ها تأمین شوند، سعادت‌آفرین نیستند و موجب گرفتاری خواهند بود.

 

ازدواج در مسیحیت
قبل از توصیف و تبیین فلسفه و بیان اهمیت و اهداف ازدواج در آیین مسیحیت، توجه به سه نکته ضرورت دارد:
الف)- در این بررسی، همان‌گونه که در توصیف اسلام گذشت، به نظریه و دیدگاه دینی مسیحیت در خصوص ازدواج به عنوان دین الهی پرداخته می‌شود و به فرهنگ رایج و آداب و رسوم متداول در بین مسیحیان در ازدواج توجه نمی‌شود. به بیان دیگر، آن‌چه در این نوشتار به تطبیق و مقایسه گذارده می‌شود، فرهنگ رایج و آداب و رسوم بومی و اجتماعی متداول و مرسوم در جامعه‌ی مسیحی نیست؛ بلکه آموزه‌های برگرفته از منابع اصیل و متون قابل استناد مسیحیت می‌باشد که با تعالیم برگرفته از متون اسلامی مقایسه می‌شود.
ب)- در این موضوع، مقایسه صرفاً بر مبنای آموزه‌های مستند به متون دینی صورت گرفته و تحلیل تحلیل‌گران و پژوهش‌گران در مورد متون اسلامی و مسیحیت، مبنای تطبیق قرار نگرفته است و بر پایه تحلیل‌های انجام شده تطبیق انجام نمی‌شود؛ لذا تطبیق‌ها بر اساس معارف برگرفته از منابع دینی انجام می‌گیرد.
ج)- در بررسی نظریه اسلام، ابتدا به فلسفه و علل ازدواج پرداخته شد؛ ولی در بررسی دیدگاه مسیحیت، اهمیت و جایگاه ازدواج بر مبحث علل و فلسفه ازدواج مقدم گردید. این اختلاف در بررسی، محصول مقایسه و تطبیق است که جدای از آشنایی با جایگاه ازدواج در مسیحیت نمی‌توان به سراغ علل و فلسفه‌ی آن رفت؛ زیرا در سطور بعدی روشن خواهد شد که مسیحیت بعد از ناتوانی در حفظ طهارت و پاکی، ازدواج را تشریع می‌نماید و ازدواج در این آئین از یک جایگاه دست دومی برخوردار است.

 

الف- اهمیت و جایگاه ازدواج در مسیحیت
1- تقدیس ازدواج
مسیحیت با معرفی ازدواج به عنوان یکی از آیین‌های مقدس و شعائر دینی، جایگاهی خاص برای ازدواج قائل است. در الاهیات مسیحی شعائر دینی آدابی هستند که به واسطه‌ی آن‌ها فیض خداوند از طریق نامرئی به انسان می‌رسد. (مولند، 1381: ص37) نزد مسیحیان شعار مذهبی عبارت است از یک عمل محسوس که به موجب تأسیس الهی‌اش تنها شکل و صورت نیست؛ بلکه چیزی است که در نجات و تقدس انسان اثر دارد. (همان: ص66) هر شعاری یک شکل مرئی و محسوس از فیض نامرئی به شمار می‌رود. مسیحیان کاتولیک رم، هفت شعار را به رسمیت می‌شناسند که ازدواج یکی از آن شعائر است.[ii] آن هفت شعار عبارتند از: تعمید، توبه، تایید (تثبیت ایمان)، عشای ربانی، تدهین نهایی، اعتراف و ازدواج. از بین این گروه شعائر، پنج شعار اول، برای سلامت روح هر فرد مسیحی انجام می‌شود؛ در حالی‌که دو شعار اخیر، یعنی اعتراف و ازدواج برای خدمت به کلیسا و تشکیل خانواده انجام می‌پذیرد. (همان: صص67-66)

 

ازدواج مقدس[iii] تنها شامل تشریفات ازدواج که صرفاً عمل تقدیسی است، نمی‌شود؛ بلکه پیمان میان زن و شوهر و اموری را که ازدواج با آن‌ها تکمیل می‌شود را نیز شامل می‌شود. از نظر تاریخی، مدرک ازدواج به عنوان یک آیین مذهبی، به کتاب مقدس برمی‌گردد که از آن به «سر عظیم» تعبیر می‌کند.[iv] سر عظیم به ارتباط میان زن وشوهر اشاره دارد. زندگی زناشویی صفت شعاری خود را از این عقیده گرفته است که نمونه‌ای زمینی از یک حقیقت آسمانی است. (همان: ص80)

 

بر این اساس، ازدواج در مسیحیت یک پدیده طبیعی و صرفاً عملی دنیوی و انسانی تلقی نمی‌شود؛ بلکه جایگاهی آسمانی و برتر از حیات دنیوی دارد. شاید بتوان گفت که ازدواج در مسیحیت تنها برآورنده نیازهای مادی نیست و به قصد رسیدن به این هدف یا به منظور تأمین اغراض دنیوی ـ تا چه رسد به اهداف غریزی و حیوانی ـ انجام نمی‌پذیرد. البته پروتستان‌ها معتقدند، این شعائر جزء ضمائم گزینشی در زندگی مسیحیـان اسـت که هـر کـس بخواهـد می‌توانـد آن‌ها را بپذیـرد یا رهـا کنـد. چـون پروتستان‌ها به نیت بیش از عمل اهمیت می‌دهند، معتقدند رستگاری موهبتی است که از جانب خداوند اعطا می‌شود نه از راه برگزاری شعائر مقدس مانند ازدواج. (مک‌آفی برون، 1920م: ص285)

 

2- ازدواج اتحادی دایم و ناگسستنی
در مسیحیت، ازدواج نشانه‌ی محبت خداوند به بشریت است و به وسیله‌ی این عمل، زن ومرد اتحادی مقدس و غیر قابل انفصال بر قرار می‌کنند. در واقع، در مسیحیت ازدواج عبارت است از یکی شدن محبت دو شخص که با یکد

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله فلسفه ازدواج در اسلام و مسیحیت