رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و بررسی در مورد شاه عباس اول صفوى 10 ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی در مورد شاه عباس اول صفوى 10 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

شاه عباس اول صفوى

«996 - 1038 ق / 1588 - 1629 م»

شاه عباس در رمضان «978 ق / فوریه 1571 م» در هرات دیده به جهان گشود. هنگام ولادت او، پدرش محمد میرزا حکومت هرات داشت. سالهاى کودکى عباس در همین تختگاه پر آوازه خراسان گذشت؛ در همانجا، و در همان سالهاى کودکى، مدتها حکومت اسمى خراسان به او تعلق داشت و از همان دیار هم بود که در آغاز جوانى، عازم تختگاه صفوى در قزوین شد و تخت و تاج پدر را در عهد حیات او به دست گرفت.

هنگام دست یابى به تاج و تخت صفویان هجده سال داشت و به سعى امراى قزلباش خراسان که در واقع بر پدر او شوریده بودند به تخت سلطنت نشست «ذى‏الحجه 996 ق / 1588 م». هنگام جلوس او بر تخت سلطنت، اغتشاش و آشوب ناشى از سستى و بى لیاقتى پدرش سراسر ایران را فرا گرفته بود. خراسان از همان هنگام که او عازم قزوین شد، عرصه تاخت و تاز ازبک واقع شد. عبدالله خان ثانى، فرمانرواى ازبک، این تختگاه خراسان را با وجود یک مقاومت طولانى هشت ماهه در برابر محاصره او، از دست حکام قزلباش بیرون آورد. پسرش عبدالمؤمن خان، حتى مشهد را هم بر قلمرو ازبکان افزود و دامنه تاخت و تاز را تا نواحى قومس و بسطام کشاند. شروان و گرجستان و حتى لرستان هم تحت اشغال یا نظارت آنها قرار داشت. در دولتخانه قزوین هم قدرت واقعى در دست مرشد قلى خان استاجلو متمرکز بود که خود را مربى پادشاه جوان مى‏دانست و حتى گه گاه به او تحکم نیز مى‏کرد.

حضور سران قزلباش که در توطئه قتل برادرش حمزه میرزا دست داشتند و برخى از آنها حتى متهم به دخالت در قتل مادرش مهد علیا بودند، جو دربار را براى وى آزار دهنده مى‏کرد و قدرت و نفوذ این قاتلان را براى خود نوعى کابوس موحش مى‏یافت که بدون دفع آنها حفظ حیات و دوام سلطنت برایش غیر ممکن یا آکنده از تشویش و تزلزل بود.

با آنکه هنوز کم تجربه و جوان بود، غریزه حفظ حیات و تجربه سرنوشت پدر و برادر، این اندازه به او آموخته بود که تمام این عوامل تهدید و خطر را نمى‏توان یک باره از میان برداشت و باید با سعه صدر، یک به یک و به نوبت ، از سر راه دور کرد. بدین گونه از احتمال اتحاد آنها بر ضد خویش در امان ماند. شاه عباس با حوصله و تأنى، سران گستاخ و نافرمان قزلباش را که مادر و برادرش به تحریک یا مداخله آنها به قتل رسیده بودند، به کمک مرشد قلى خان از بین برد. خود مرشد هم که مزاحم قدرت او بود و دخالتش در جزییات امور عرصه را بر وى تنگ مى‏کرد، به تدبیر و حیله، در اولین فرصت از میان برداشت؛ بدین گونه، نیروهایى را که در داخل دربار قدرت او را تهدید یا محدود مى‏کرد، به تدریج سرکوب کرد و در آنچه به کار فرمانروایى مربوط مى‏شد به قدرت مطلقه که لازمه استبداد او در تمام امور فرمانروایى بود، دست یافت. سرکشان داخلى را هم به مجرد آن که فرصت مناسب براى سرکوبى آنها برایش حاصل شد، دفع یا آرام کرد و خود را براى مبارزه با تهاجمات خارجى که قلمرو او را از شرق و غرب اشغال یا مورد تهدید قرار داده بودند آماده یافت.

این دشمنان خارجى، هر دو اهل تسنن و هر دو مهاجم بودند و چون به شدت تعصب ضد تشیع داشتند، احتمال اتحاد آنها و درگیر شدن شاه عباس در دو جبهه، متضمن خطر و ریسک فراوان بود. پادشاه قزلباش که شروع جنگ همزمان در دو جبهه را با دشمنان خود، محرک حصول اتحاد مابین آنها مى‏یافت، ترجیح داد اول با دولت عثمانى که قواى آنها در آذربایجان به تختگاه او در قزوین نزدیکتر بود و درگیرى با آنها دشواریهاى بیشترى داشت، کنار بیاید؛ تا براى دفع ازبکان که فقدان ارتش منظم و قدرت منسجم بودند؛ بدین سان، جنگ با قواى ازبک را آسانتر یافت و با آسایش خاطر به آن دست زد. از این رو، حیدر میرزا، برادر زاده خود را که بعد از کشته شدن پدرش حمزه میرزا به موکب او پیوسته بود، جهت مذاکره صلح نزد سلطان عثمانى فرستاد. در معاهده صلحى که بسته شده شاه جوان، ولایات آذربایجان، کردستان، شروان و گرجستان را که در دست قواى عثمانى بود، به آنها واگذاشت، تا در وقت مقتضى آنها را باز پس گیرد و در عین حال مانع اتحاد آنها با ازبکان شود.

شاه عباس اول و سرکوب مخالفان

عبدالمؤمن خان، معروف به خان خرد، پسر عبدالله خان دوم که در حوالى خراسان مشغول تاخت و تاز بود، به محض شنیدن خبر حرکت پادشاه قزلباش از تهران، با عجله آن دیار را ترک و به ماوراءالنهر بازگشت «1005 ق / 1596 م». شاه عباس که نیازى به تعقیب او در آن سوى جیحون ندید، چندى در خراسان، کرمان و یزد به تنبیه سرکشان و برقرارى نظم در داخل مملکت پرداخت. در عین حال، هم به تسخیر لرستان که در دست بازماندگان امراى لر کوچک بود توفیق یافت و هم حکام محلى ولایت استمداد را در مازندران به اطاعت درآورد. چون در همین ایام، عبدالمؤمن خان که بار دیگر در خراسان به تاخت و تاز مشغول بود به دست امراى خود به قتل رسید و خراسان همچنان عرصه غارت ازبک ماند، شاه، بار دیگر، لشکر به خراسان برد و مشهد را در محرم 1006 ق / اوت 1597 م گرفت و ازبکان را به سختى شکست داد؛ پس از آن تاخت و تازى در ماوراءالنهر کرد و خراسان را از دست راهزنى و غارتگرى قوم ایمن ساخت.

شاه عباس بزرگ نیاز به ارتشی جدید و مجهز

در بازگشت از لشکرکشى خراسان، شاه عباس، دو برادر انگلیسى را که در ظاهر براى جهانگردى همراه عده‏اى ملازم به شرق آمده بودند «1006 ق / 1597 م»، در قزوین به حضور پذیرفت؛ آنتونى شرلى و برادرش رابرت شرلى که با همراهان خویش به ظاهر به طور اتفاقى و در واقع به قصد باریابى به درگاه صوفى اعظم به ایران آمده بودند، در باریابى به حضور شاه، هدایایى به وى تقدیم کردند و از جانب شاه با محبت و علاقه پذیرفته شدند. شاه چون دریافت که برخى از همراهان این دو برادر در فن توپ ریزى و ساختن سلاحهاى آتشین مهارت دارند، به وسیله آنها ارتش شخصى خود را که در حال تشکیل بود، به اینگونه سلاحها مجهز کرد. شاه چون دیگر به ارتش قزلباش که افراد آن فقط از سرکردگان خود فرمانبردارى داشتند، و سرکردگان هم گرچه با وجود اظهار جانسپارى و اخلاص زبانى، لزوما" به وى وفادار نبودند؛ تشکیل یک ارتش جدید را که داراى انضباط محکم، و تحت فرمان مستقیم خود او باشد، لازم مى‏دید. به علاوه، از روى تجربه شخصى دریافته بود که ارتش عثمانى نیز غالبا" پیروزیهاى خود در جنگ با ایران را مدیون برترى و کارآیى اسلحه و تجهیزات خود بود؛ از این رو، ضرورت تجهیز ارتش به سلاح آتشین و مدرن و به ویژه به توپخانه مؤثر و کارساز، کاملا" احساس مى‏شد؛ و این شرط نخست براى آمادگى در جنگ با عثمانى بود؛ به احتمال قوى، شاه دانا، بر مبناى همین نیازها بود که نبرد با عثمانى را به عهده تعویق انداخت؛ و از ارتش قزلباش تنها براى دفع ازبکان و سرکوب متمردان داخلى سود جست.

بازیافتن وحدت وتمامیت ارزی ایران در عهد شاه عباس بزرگ

شاه در اولین فرصت، با ارتش جدید منظم و تعلیم یافته و جنگ آزموده تازه‏اى که تجهیز کرده بود، لشکر به آذربایجان برد، تبریز را از چنگ عثمانى بیرون آورد «1011 ق / 1602 م»، سپاه عثمانى را از ایروان بیرون کرد و چقالى اغلى، سردار عثمانى را که ماشین جنگى عظیم روم را با یکصد هزار مرد جنگى براى مقابله تعرضى به ایران، به نواحى وان و قارص در ارمنستان همراه آورده بود، شکست سختى داد «جمادى الثانى 1013 ق / نوامبر 1604 م». به دنبال آن در 1015 ق / 1606 م تفلیس و شروان و حتى موصل و دیار بکر را هم از دست عثمانى خارج ساخت. با آنکه دو سال بعد، سلطان احمد خان، پادشاه عثمانى، طى یک لشکرکشى مجدد که به سردارى صدر اعظم خود مراد پاشا به راه انداخت و تبریز را دوباره فتح کرد «1017 ق / 1608 م»، سپاه عثمانى بلافاصله در همانجا مغلوب و منهزم گردید. بالاخره،عثمانى که بیشتر مناطقى را که مقارن آغاز سلطنت شاه عباس طى یک متارکه طولانى به حساب خود به دست آورده بود، در طى این جنگها از دست داد و خود را براى برقرارى یک صلح پایدار ناچار یافت. سرانجام، طى مقاوله نامه‏اى رسمى، الحاق ولایات غصب شده ایران، به خاک اصلى، مورد تأیید و قبول قرار گرفت. شاه عباس هم براى دفع هر گونه بهانه غرامت جویى از جانب آنها، موافقت کرد که در مدت برقرارى صلح، سالانه معادل دویست بار ابریشم خام به دولت عثمانى تحویل نماید «1020 ق / 1611 م». بدین گونه در پایان سه سال جنگ، شاه عباس بهادر خان، توانست وحدت و تمامیت ارضى سرزمین ایران را که در دوران فرمانروایى پدرش محمد خدابنده به سختى لطمه دیده بود، دوباره برقرار نماید و به تجاوز دو نیروى مهم خارجى - ازبک و عثمانى - و همچنین سرکشى و گردنکشى حکام محلى خاتمه دهد.

شاه عباس بزرگ و اثبات مجدد برتری نظامی ایران

با این حال صلح میان دو کشور چند سالى بیش نپایید و پناهنده شدن حاکم شورشى گرجستان به دربار عثمانى که نقض عهدنامه بود، جنگ دیگرى را پیش روى دو دولت قرار داد. این جنگ که سه سال به طول انجامید، برترى نظامى ایران را بار دیگر نشان داد و براى سلطان عثمانى ثمره‏اى نداشت، جز آنکه در معاهده دیگرى که به امضاء رسید، میزان ابریشم دریافتى عثمانى به نصف تقلیل یافت.

معاهده دوم بین دو دولت، هنوز مسئله بغداد را که در دست نیروهاى عثمانى رود، بلاتکلیف مى‏گذاشت. تسلط بر این دیار براى شاه عباس، غیر از تأمین وحدت و تمامیت ارضى ایران که بغداد و عراق جزء لاینفک آن محسوب مى‏شد، به ویژه به خاطر وجود ابقاع متبرکه ائمه شیعه و نیز به عنوان پایگاه علمى تشیع و زیارتگاه شیعیان ایران، حائز اهمیت فراوان بود و جدا ماندن آن از خاک ایران، لطمه‏اى به حیثیت دولت شیعى به شمار مى‏رفت. از این رو، شاه عباس در اولین فرصت مناسب لشکر به بین النهرین برد و بغداد را در ربیع الاول 1032 ق / ژانویه 1623 م تسخیر کرد؛ بقاع متبرکه را زیارت نمود و خرابیهاى آن را مرمت و بناهاى تازه نیز احداث کرد.

این اقدام شاه عباس، البته لطمه‏اى به حیثیت دولت عثمانى تلقى شد؛ به ویژه آنکه در همان ایام و اندکى پیش از فتح بغداد، ایران توانسته بود پرتغالیها را از جنوب ایران و بندر جرون«گمبرون» و بحرین و هرمز و قشم بیرون راند، مایه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد شاه عباس اول صفوى 10 ص

تحقیق وبررسی در مورد زندگینامه عباس میرزا

اختصاصی از رزفایل تحقیق وبررسی در مورد زندگینامه عباس میرزا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

ایران

آغاز تجربه ای نامطلوب برای ایران، تجربه ای که به سیه روزی ایران انجامید

سال میلادی 1803 آغاز تجربه تازه ای برای ایران بود که نتایجی بس نا مطلوب برای این ملت کهن و قرنها یک ابر قدرت توانمند به بار آورده است.     از فوریه این سال، رقابت قدرتهای اروپایی بر سر ایران و استفاده از ایران برای رسیدن به هدفهای استعماری خود در مشرق زمین وارد مرحله تازه و شدید خود شد و مقامات دولتی ایران که با این بازی نا آشنا، وآگاهی های درست و جامعی از اوضاع جهان و تحولات روز نداشتند و بیشتر وقتشان در حرمسرا و چاپلوسی از یگدیکر می گذشت وطن را قربانی و بازنده دراز مدت آن کردند . این اصحاب اختیار به دلیل این گرفتاری ها و نیز کوته فکری ؛ حتی تلاشی برای آشنا شدن با تحولات سیاسی روز به عمل نیاوردند و سرزمین ایران کوچک و از قافله پیشرفت عقب افتاد و ....    تا این سال لرد«ولسلی Lord Wellesley» نماینده انگلستان در هند این سرزمین را به صورت گوشه ثابت امپراتوری در آورده بود. وی که به عنوان نماینده انگلستان در بنگال وارد هند شده بود با سرکوب قدرتهای محلی هند که با هم اتحاد ضمنی داشتند و اخراج فرانسویان و سایر اروپائیان همه این سرزمین پهناور را مستعمره انگلستان کرده بود و فرماندار کل و تام الاختیار آن شده بود و در صدد بستن راههای رخنه غیر به هند و مسدود کردن دیوارهای کوتاه اطراف آن بر آمده بود و ایران را رخنه گاه تشخیص داده بود و به طرح نقشه مداخله پرداخته بود .         ناپلئون دشمن سوگند خورده انگلستان که این را می دانست به فرستادن نماینده پشت نماینده به تهران و دادن هر گونه وعده مساعدت دست زده بود . الکساندر اول تزار تازه روسیه که به سبب برخورداری ازآموزگاری همچون« لاهارپ » سویسی ، نسبت به پدرش اطلاعات تاریخ ــ جغرافیایی و منطقه ای بیشتری داشت در صدد گسترش قلمرو روسیه در جهات جنوب و شرق برآمده بود و در اجرای این سیاست به ژنرال« سی سیانوف » دستور حرکت از تفلیس به سوی ارس را داده بود و در این میان تهران بی خبر از همه جا ، صحنه بازی های این سه قدرت شده بود. نمایندگان این سه قدرت ، هرکدام بر پایه منافع دولت متبوع و بر ضد دو حریف دیگر حرفهایی به مقامات تهران می زدند ؛ به گونه ای که تهران به تدریج به صورت ابزاری در آمده بود که هر چند وقت در دست یکی از قدرت های اروپایی قرار می گرفت و از آن پس ، تاریخ ایران عمدتا شرح همین بازی ها بوده و....     برای دولت وقت تهران ( زمان سلطنت فتحعلی شاه و ولیعهد نسبتا لایق او عباس میرزا) خطر روسیه لمس شدنی بود ، زیرا نیروهای آن دولت به سرعت شهرهای قفقاز را تصرف می کردند و پیش می آمدند و معلوم نبود که در کجا متوقف شوند .     در این شرایط عباس میرزا دست بکار شد ، نیروهای سی سیانوف را در برخورد اول شکست داد و بسیاری از شهرهای از دست رفته از جمله ایروان ، شوشی ، گنجه و باکو را پس گرفت که در این میان ژنرال روس هم در باکو کشته شد .     عوامل انگلستان و فرانسه که همانند سایه عباس میرزا را دنبال می کردند آموخته بودند که چگونه راه او را به سود سیاست خود تغییر دهند و دیدیم که همین بازی ها ایران را به روز سیاه نشاندو ....     سازش ناپلئون و تزار الکساندر اول در هفتم ژوئیه 1807 در « تیلسیت » و تقسیم اروپا میان خود و باز شدن دست روسیه برای جنگ با عثمانی و ایران و تصرف آلاسکا طعم تلخ دیپلماسی غرب را به عباس میرزا چشانید و تهران با مرخص کردن مستشاران نظامی فرانسه به فرماندهی ژنرال گاردان عملا در آغوش قدرت سوم یعنی انگلستان قرار گرفت که در آرزوی چنین فرصتی بود.    

از راست : ویلیام پیت نخست وزیر انگلستان ، الکساندر اول تزار روسیه ، ناپلئون ، عباس میرزا ، و فتحعلی شاه قاجار

... و به این سان ایران از منطقه سلیمانیه صرف نظر کرد !

در فوریه سال1846 میلادی دولت محمدشاه قاجار به اصرار انگلستان و روسیه از حاکمیت خود بر منطقه سلیمانیه صرف نظر و با انتقال آن به دولت عثمانی موافقت کرد. این منطقه تا آن زمان گوشه ای از قلمرو بلامنازع ایران بود .در آن زمان کشورهای عربی از جمله عراق جزئی از خاک عثمانی بودند.به استناد همین موافقنامه ، تاکنون جمهوری ترکیه چند بار مدعی ضمنی منطقه نفت خیز سلیمانیه عراق شده است.

اصلاح قانون اساسی توسط تنهاشش تن!

شش نفر به انتخاب مجلس شورای ملی برای تدوین اصول متمم قانون اساسی انتخاب شدند و از 14 بهمن ماه سال 1285 خورشیدی کار خود را آغاز کردند. به عبارت دیگر وظایف مجلس موسسان به این هیات کوچک واگذار شده بود!.

تهران در چنگ قحطی

کمبود مواد غذایی که از آغاز زمستان 1296 خورشیدی(1917 و 1918 ) در شهر تهران آشگار شده بود از 14 بهمن این سال شدت یافت و مردم در چند نقطه شهر تشکیل اجتماع داده و به دولت اعتراض کردند که چرا قبلا پیش بینی های لازم را بعمل نیاورده بود . یکی از دلایل این کمبود در تهران نا امنی راهها بود . راهزنان از ضعف نیروی انتظامی به دلیل وجود سربازان خارجی در کشور سوء استفاده کرده بودند و راهها و روستاها و حتی پاره ای از شهرهای کوچک را نا امن ساخته بودند.سرانجام دولت مجبور شد در چند نقطه تهران به صورت محدود آشپزخانه رایگان دایر کند.

در قلمرو اندیشه

توماس پین « حقوق انسان » را منتشر کرد

سوم فوریه سال 1791 درلندن توماس پین Thomas Paine     نویسنده و اندیشمند بلند آوازه بیانیه ای مفصل در دفاع از انقلاب فرانسه را که در جریان بود منتشر ساخت . وی ماه بعد فصول دیگری براین بیانیه افزود و به صورت کتاب منتشر ساخت و عنوان آن را « حقوق انسان » گذارد که پایه اعلامیه حقوق بشر قرار گرفته است.    پین قبلا با انتشار « عقل سلیم » مهاجرنشینان انگلیسی آمریکای شمالی را تشویق به برگیری پرچم انقلاب استقلال کرده بود.    وی در کتاب حقوق انسان نوشته است که یک انسان حق دارد امنیت و آزادی داشته باشد و شخصیت و شئون او رعایت شود و حق او ست که در برابر ستم از خود دفاع کند و به دادگاه مستقل برای تظلم دسترسی داشته باشد . انسان حق مالکیت بر انسان را ندارد و استثمار به هر شکل و نیز بازداشت خودسرانه ممنوع است.    توماس پین 29 ژانویه 1737 متولد و هشتم ژوئن 1809 درگذشت . وی در انقلاب استقلال آمریکا و انقلاب فرانسه نقش موثر داشت.

سایر ملل

« کمون پاریس » و دفاع بی سابقه و طولانی همشهریان

واحدهای ارتش فرانسه مامور دفاع از پاریس 29 ژانویه سال 1871 پس از پنج ماه مقاومت در برابر ارتش آلمان به دلیل کمبود خوار وبار در شهر؛ اعلام تسلیم کردند ، ولی گارد ملی شهر ، روشنفکران و کارگران با ایجاد جنبش « کمون Commune» به مقاومت ادامه دادند و این بار ، عمدتا در برابر دولت شکست خورده فرانسه و مانع بازگشت مقامات دولتی شدند که با نزدیک شدن آلمانی ها از پاریس خارج شده بودند.     در پی ایجاد کمون پاریس ، جنبش های مشابهی در چند شهر دیگر فرانسه از جمله لیون و مارسی تشکیل و زمام امور را به دست گرفتند.    ارتش فرانسه در دوم سپتامبر 1870 در« سدان » از ارتش پروس(برلن) شکست خورده بود و 18 ژانویه امپراتور پروس در « ورسای » فرانسه تاج امپراتوری آلمان واحد را برسر گذارده بود و خود را قیصر همه آلمان اعلام داشته بود. بیسمارک طرح جنگ با فرانسه را به عنوان سومین جنگ اصطلاحا محدود خود تهیه کرده بود، ولی با چند دسیسه فرانسه را تحریک به آغاز آن کرده بود.    هدف بیسمارک از این جنگها تامین وحدت آلمان بود که در طول تاریخ عمدتا به صورت امیر نشین های مستقل عمل کرده بود.    « کمون پاریس » به نام مخالفت با شرایط قرارداد صلح با آلمان که دولت فرانسه آن را امضاء کرده بود و متعهد به پرداخت غرامت شده بود دست به قیام زده بود و از دولت سلب حاکمیت و صلاحیت کرده بود.    حکومت « کمون » برپاریس ماهها طول کشید . کمونار(Communard) ها که سربند سرخ رنگی بر سر می بستند و مرکب از مردان و زنان عمدتا مسلح بودند تا 28 ماه مه بدون برخورد با نیروهای دولتی فرانسه به حکومت کردن پرداختند و اعلام داشتند که به همان گونه که پیش از تشکیل حکومت ، گروهای انسانی برادر وار باحقوق مساوی و استفاده مشترک از منابع، زندگی می کردند و طبقه و امتیاز نبود از این پس هم نخواهد بود ؛ همه برابر و کارگرند و در تولید ومصرف شریک یکدیگرند ومطلقا برتری وجود نخواهد داشت . مردم در حکومت شریکند و تصمیمات به صورت گروهی گرفته می شود.    دولت فرانسه که نمی توانست این وضعیت را برای مدتی طولانی تحمل کند ، نیمه شب 28 ماه مه واحدهای ارتش را از طریق محله اعیان نشین پاریس وارد شهر کرد و جنگ خیابانی سربازان باکمونارها نزدیک به دوماه طول کشید. نبرد خیابانی و خانه به خانه ، بسیار شدید و قهرمانانه بود . محله های کارگر نشین از کمونارها شدیدا دفاع کردند. یک گردان از زنان مسلح کمونار که به ابتکار یک زن روس تشکیل شده بود تا آخرین نفر جنگید . همه خیابانها و کوچه های پاریس سنگر بندی شده و به صورت خاکریز در آمده بود.     در نبرد خیابانی پاریس جمعا 25 هزار تن کشته شدند. پس از پایان نبرد خیابانی پاریس و بازگشت مقامات دولتی به شهر ، اعلام شد که نظام فرانسه جمهوری خواهد بود . سالها بود که باردیگر نظام سلطنتی به فرانسه باز گشته بود و پادشاه فرانسه در «سدان » تسلیم نیروهای آلمان شده بود. کمون پاریس در آن سال شکست خورد ، ولی این اندیشه همچنان باقی مانده است.    

 

جمعی از کشته شدگان جنگهای خیابانی سال 1871 پاریس در تابوتها

    

 

منظره خیابان اصلی پاریس یک روز پس از زدو حوردهای سربازا و کمونارها

سالروز درگذشت « هینکل » سازنده شکاری بمب افکنهای آلمان در دو جنگ و مخترع جت موشکی

دکتر ارنست هینکل

امروز سالروز درگذشت دکتر ارنست هینکل Ernest H. Heinkel سازنده هواپیماهای نظامی آلمان در دو جنگ جهانی در 70 سالگی در سال 1958 است . وی در ساختن هواپیمای دریایی به ژاپن و جت جنگنده اف ــ 104 به آمریکا کمک کرد.    هینکل که در 1888 در سوابیای آلمان متولد شده بود نخستین هواپیما را درسال 1911 ساخت. وی در طول جنگ جهانی اول نخستین هواپیماهای نطامی را برای ارتش آلمان ساخت که سی فروند از آنها هم در اختیار اتریش ، متحد آلمان قرار گرفت .     پس از جنگ ، چون آلمان تامدتی از ساختن هواپیما محروم بود به اختراع هواپیمای دریایی موفق شد که آن را در سوئد به تولید انبوه رساند و از آنجا به ژاپن رفت و نوع نظامی هواپیمای دریایی (هواپیمایی که می تواند از روی آب به پرواز درآید و روی آب فرود آید ) برای این کشور ساخت . پس از افتادن زمام امور آلمان به دست هیتلر به ساختن شکاری و بمب افکن برای « لوفت وافه ( نیروی هوایی آلمان ) پرداخت و بمب افکن دوموتوره « ه ـ 111 » باسرعت 375 کیلومتر در ساعت اولین اختراع او بود. وی همزمان در کارخانه خود هواپیمای مسافری « ه ــ 70 » را تولید می کرد.      هینکل پس از ساختن هفت هزار و 300 فروند « ه ــ 111 » که بر خلاف هواپیماهای نظامی سایر کشورها قادر به شیرجه رفتن روی هدف بودند به ساختن بمب افکن های سنگین « ه ــ 177 » اقدام کرد و سپس به ساختن جنگنده « ه ــ 100 » با سرعت747 کیلومتر در ساعت پرداخت که حد اکثر سرعت هواپیمای ملخدار بود.     هینکل از آن پس تلاش خود را صرف ساخت هواپیمای با موتور موشکی بکار برد و هواپیمای آزمایشی « ه ــ 178 » را تولید کرد. همزمان ، بمب افکنهای ویژه حملات شبانه « ه ــ 219 » را برای نیروی هوایی آلمان ساخت .     آخرین کار او ساخت نخستین هواپیمای جت با سرعت 930 کیلومتر در ساعت به نام « ه ــ 280 » بود که دیگر خیلی دیر شده بود.     پس از جنگ جهانی دوم ، هینکل کارخانه خود را که چندین بارهم بمباران شده بود به تولید دوچرخه و موتوسیکلت تبدیل کرد و از سال 1955 که محدودیت ها رفع شد با ادغام شرکت خود با یک شرکت بزرگتر بار دیگر به تولید هواپیما و این بار هواپیمای غیر نظامی دست زد .    هینکل تجربه خود در ساخت جت را در اختیار آمریکا برای تولید جنگنده اف ــ 104 از نوع « جی » قرار داد.    

 

جت موشکی « ه ـ 178 »


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد زندگینامه عباس میرزا

تحقیق و بررسی در مورد زندگینامه عباس میرزا

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی در مورد زندگینامه عباس میرزا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

ایران

آغاز تجربه ای نامطلوب برای ایران، تجربه ای که به سیه روزی ایران انجامید

سال میلادی 1803 آغاز تجربه تازه ای برای ایران بود که نتایجی بس نا مطلوب برای این ملت کهن و قرنها یک ابر قدرت توانمند به بار آورده است.     از فوریه این سال، رقابت قدرتهای اروپایی بر سر ایران و استفاده از ایران برای رسیدن به هدفهای استعماری خود در مشرق زمین وارد مرحله تازه و شدید خود شد و مقامات دولتی ایران که با این بازی نا آشنا، وآگاهی های درست و جامعی از اوضاع جهان و تحولات روز نداشتند و بیشتر وقتشان در حرمسرا و چاپلوسی از یگدیکر می گذشت وطن را قربانی و بازنده دراز مدت آن کردند . این اصحاب اختیار به دلیل این گرفتاری ها و نیز کوته فکری ؛ حتی تلاشی برای آشنا شدن با تحولات سیاسی روز به عمل نیاوردند و سرزمین ایران کوچک و از قافله پیشرفت عقب افتاد و ....    تا این سال لرد«ولسلی Lord Wellesley» نماینده انگلستان در هند این سرزمین را به صورت گوشه ثابت امپراتوری در آورده بود. وی که به عنوان نماینده انگلستان در بنگال وارد هند شده بود با سرکوب قدرتهای محلی هند که با هم اتحاد ضمنی داشتند و اخراج فرانسویان و سایر اروپائیان همه این سرزمین پهناور را مستعمره انگلستان کرده بود و فرماندار کل و تام الاختیار آن شده بود و در صدد بستن راههای رخنه غیر به هند و مسدود کردن دیوارهای کوتاه اطراف آن بر آمده بود و ایران را رخنه گاه تشخیص داده بود و به طرح نقشه مداخله پرداخته بود .         ناپلئون دشمن سوگند خورده انگلستان که این را می دانست به فرستادن نماینده پشت نماینده به تهران و دادن هر گونه وعده مساعدت دست زده بود . الکساندر اول تزار تازه روسیه که به سبب برخورداری ازآموزگاری همچون« لاهارپ » سویسی ، نسبت به پدرش اطلاعات تاریخ ــ جغرافیایی و منطقه ای بیشتری داشت در صدد گسترش قلمرو روسیه در جهات جنوب و شرق برآمده بود و در اجرای این سیاست به ژنرال« سی سیانوف » دستور حرکت از تفلیس به سوی ارس را داده بود و در این میان تهران بی خبر از همه جا ، صحنه بازی های این سه قدرت شده بود. نمایندگان این سه قدرت ، هرکدام بر پایه منافع دولت متبوع و بر ضد دو حریف دیگر حرفهایی به مقامات تهران می زدند ؛ به گونه ای که تهران به تدریج به صورت ابزاری در آمده بود که هر چند وقت در دست یکی از قدرت های اروپایی قرار می گرفت و از آن پس ، تاریخ ایران عمدتا شرح همین بازی ها بوده و....     برای دولت وقت تهران ( زمان سلطنت فتحعلی شاه و ولیعهد نسبتا لایق او عباس میرزا) خطر روسیه لمس شدنی بود ، زیرا نیروهای آن دولت به سرعت شهرهای قفقاز را تصرف می کردند و پیش می آمدند و معلوم نبود که در کجا متوقف شوند .     در این شرایط عباس میرزا دست بکار شد ، نیروهای سی سیانوف را در برخورد اول شکست داد و بسیاری از شهرهای از دست رفته از جمله ایروان ، شوشی ، گنجه و باکو را پس گرفت که در این میان ژنرال روس هم در باکو کشته شد .     عوامل انگلستان و فرانسه که همانند سایه عباس میرزا را دنبال می کردند آموخته بودند که چگونه راه او را به سود سیاست خود تغییر دهند و دیدیم که همین بازی ها ایران را به روز سیاه نشاندو ....     سازش ناپلئون و تزار الکساندر اول در هفتم ژوئیه 1807 در « تیلسیت » و تقسیم اروپا میان خود و باز شدن دست روسیه برای جنگ با عثمانی و ایران و تصرف آلاسکا طعم تلخ دیپلماسی غرب را به عباس میرزا چشانید و تهران با مرخص کردن مستشاران نظامی فرانسه به فرماندهی ژنرال گاردان عملا در آغوش قدرت سوم یعنی انگلستان قرار گرفت که در آرزوی چنین فرصتی بود.    

از راست : ویلیام پیت نخست وزیر انگلستان ، الکساندر اول تزار روسیه ، ناپلئون ، عباس میرزا ، و فتحعلی شاه قاجار

... و به این سان ایران از منطقه سلیمانیه صرف نظر کرد !

در فوریه سال1846 میلادی دولت محمدشاه قاجار به اصرار انگلستان و روسیه از حاکمیت خود بر منطقه سلیمانیه صرف نظر و با انتقال آن به دولت عثمانی موافقت کرد. این منطقه تا آن زمان گوشه ای از قلمرو بلامنازع ایران بود .در آن زمان کشورهای عربی از جمله عراق جزئی از خاک عثمانی بودند.به استناد همین موافقنامه ، تاکنون جمهوری ترکیه چند بار مدعی ضمنی منطقه نفت خیز سلیمانیه عراق شده است.

اصلاح قانون اساسی توسط تنهاشش تن!

شش نفر به انتخاب مجلس شورای ملی برای تدوین اصول متمم قانون اساسی انتخاب شدند و از 14 بهمن ماه سال 1285 خورشیدی کار خود را آغاز کردند. به عبارت دیگر وظایف مجلس موسسان به این هیات کوچک واگذار شده بود!.

تهران در چنگ قحطی

کمبود مواد غذایی که از آغاز زمستان 1296 خورشیدی(1917 و 1918 ) در شهر تهران آشگار شده بود از 14 بهمن این سال شدت یافت و مردم در چند نقطه شهر تشکیل اجتماع داده و به دولت اعتراض کردند که چرا قبلا پیش بینی های لازم را بعمل نیاورده بود . یکی از دلایل این کمبود در تهران نا امنی راهها بود . راهزنان از ضعف نیروی انتظامی به دلیل وجود سربازان خارجی در کشور سوء استفاده کرده بودند و راهها و روستاها و حتی پاره ای از شهرهای کوچک را نا امن ساخته بودند.سرانجام دولت مجبور شد در چند نقطه تهران به صورت محدود آشپزخانه رایگان دایر کند.

در قلمرو اندیشه

توماس پین « حقوق انسان » را منتشر کرد

سوم فوریه سال 1791 درلندن توماس پین Thomas Paine     نویسنده و اندیشمند بلند آوازه بیانیه ای مفصل در دفاع از انقلاب فرانسه را که در جریان بود منتشر ساخت . وی ماه بعد فصول دیگری براین بیانیه افزود و به صورت کتاب منتشر ساخت و عنوان آن را « حقوق انسان » گذارد که پایه اعلامیه حقوق بشر قرار گرفته است.    پین قبلا با انتشار « عقل سلیم » مهاجرنشینان انگلیسی آمریکای شمالی را تشویق به برگیری پرچم انقلاب استقلال کرده بود.    وی در کتاب حقوق انسان نوشته است که یک انسان حق دارد امنیت و آزادی داشته باشد و شخصیت و شئون او رعایت شود و حق او ست که در برابر ستم از خود دفاع کند و به دادگاه مستقل برای تظلم دسترسی داشته باشد . انسان حق مالکیت بر انسان را ندارد و استثمار به هر شکل و نیز بازداشت خودسرانه ممنوع است.    توماس پین 29 ژانویه 1737 متولد و هشتم ژوئن 1809 درگذشت . وی در انقلاب استقلال آمریکا و انقلاب فرانسه نقش موثر داشت.

سایر ملل

« کمون پاریس » و دفاع بی سابقه و طولانی همشهریان

واحدهای ارتش فرانسه مامور دفاع از پاریس 29 ژانویه سال 1871 پس از پنج ماه مقاومت در برابر ارتش آلمان به دلیل کمبود خوار وبار در شهر؛ اعلام تسلیم کردند ، ولی گارد ملی شهر ، روشنفکران و کارگران با ایجاد جنبش « کمون Commune» به مقاومت ادامه دادند و این بار ، عمدتا در برابر دولت شکست خورده فرانسه و مانع بازگشت مقامات دولتی شدند که با نزدیک شدن آلمانی ها از پاریس خارج شده بودند.     در پی ایجاد کمون پاریس ، جنبش های مشابهی در چند شهر دیگر فرانسه از جمله لیون و مارسی تشکیل و زمام امور را به دست گرفتند.    ارتش فرانسه در دوم سپتامبر 1870 در« سدان » از ارتش پروس(برلن) شکست خورده بود و 18 ژانویه امپراتور پروس در « ورسای » فرانسه تاج امپراتوری آلمان واحد را برسر گذارده بود و خود را قیصر همه آلمان اعلام داشته بود. بیسمارک طرح جنگ با فرانسه را به عنوان سومین جنگ اصطلاحا محدود خود تهیه کرده بود، ولی با چند دسیسه فرانسه را تحریک به آغاز آن کرده بود.    هدف بیسمارک از این جنگها تامین وحدت آلمان بود که در طول تاریخ عمدتا به صورت امیر نشین های مستقل عمل کرده بود.    « کمون پاریس » به نام مخالفت با شرایط قرارداد صلح با آلمان که دولت فرانسه آن را امضاء کرده بود و متعهد به پرداخت غرامت شده بود دست به قیام زده بود و از دولت سلب حاکمیت و صلاحیت کرده بود.    حکومت « کمون » برپاریس ماهها طول کشید . کمونار(Communard) ها که سربند سرخ رنگی بر سر می بستند و مرکب از مردان و زنان عمدتا مسلح بودند تا 28 ماه مه بدون برخورد با نیروهای دولتی فرانسه به حکومت کردن پرداختند و اعلام داشتند که به همان گونه که پیش از تشکیل حکومت ، گروهای انسانی برادر وار باحقوق مساوی و استفاده مشترک از منابع، زندگی می کردند و طبقه و امتیاز نبود از این پس هم نخواهد بود ؛ همه برابر و کارگرند و در تولید ومصرف شریک یکدیگرند ومطلقا برتری وجود نخواهد داشت . مردم در حکومت شریکند و تصمیمات به صورت گروهی گرفته می شود.    دولت فرانسه که نمی توانست این وضعیت را برای مدتی طولانی تحمل کند ، نیمه شب 28 ماه مه واحدهای ارتش را از طریق محله اعیان نشین پاریس وارد شهر کرد و جنگ خیابانی سربازان باکمونارها نزدیک به دوماه طول کشید. نبرد خیابانی و خانه به خانه ، بسیار شدید و قهرمانانه بود . محله های کارگر نشین از کمونارها شدیدا دفاع کردند. یک گردان از زنان مسلح کمونار که به ابتکار یک زن روس تشکیل شده بود تا آخرین نفر جنگید . همه خیابانها و کوچه های پاریس سنگر بندی شده و به صورت خاکریز در آمده بود.     در نبرد خیابانی پاریس جمعا 25 هزار تن کشته شدند. پس از پایان نبرد خیابانی پاریس و بازگشت مقامات دولتی به شهر ، اعلام شد که نظام فرانسه جمهوری خواهد بود . سالها بود که باردیگر نظام سلطنتی به فرانسه باز گشته بود و پادشاه فرانسه در «سدان » تسلیم نیروهای آلمان شده بود. کمون پاریس در آن سال شکست خورد ، ولی این اندیشه همچنان باقی مانده است.    

 

جمعی از کشته شدگان جنگهای خیابانی سال 1871 پاریس در تابوتها

    

 

منظره خیابان اصلی پاریس یک روز پس از زدو حوردهای سربازا و کمونارها

سالروز درگذشت « هینکل » سازنده شکاری بمب افکنهای آلمان در دو جنگ و مخترع جت موشکی

دکتر ارنست هینکل

امروز سالروز درگذشت دکتر ارنست هینکل Ernest H. Heinkel سازنده هواپیماهای نظامی آلمان در دو جنگ جهانی در 70 سالگی در سال 1958 است . وی در ساختن هواپیمای دریایی به ژاپن و جت جنگنده اف ــ 104 به آمریکا کمک کرد.    هینکل که در 1888 در سوابیای آلمان متولد شده بود نخستین هواپیما را درسال 1911 ساخت. وی در طول جنگ جهانی اول نخستین هواپیماهای نطامی را برای ارتش آلمان ساخت که سی فروند از آنها هم در اختیار اتریش ، متحد آلمان قرار گرفت .     پس از جنگ ، چون آلمان تامدتی از ساختن هواپیما محروم بود به اختراع هواپیمای دریایی موفق شد که آن را در سوئد به تولید انبوه رساند و از آنجا به ژاپن رفت و نوع نظامی هواپیمای دریایی (هواپیمایی که می تواند از روی آب به پرواز درآید و روی آب فرود آید ) برای این کشور ساخت . پس از افتادن زمام امور آلمان به دست هیتلر به ساختن شکاری و بمب افکن برای « لوفت وافه ( نیروی هوایی آلمان ) پرداخت و بمب افکن دوموتوره « ه ـ 111 » باسرعت 375 کیلومتر در ساعت اولین اختراع او بود. وی همزمان در کارخانه خود هواپیمای مسافری « ه ــ 70 » را تولید می کرد.      هینکل پس از ساختن هفت هزار و 300 فروند « ه ــ 111 » که بر خلاف هواپیماهای نظامی سایر کشورها قادر به شیرجه رفتن روی هدف بودند به ساختن بمب افکن های سنگین « ه ــ 177 » اقدام کرد و سپس به ساختن جنگنده « ه ــ 100 » با سرعت747 کیلومتر در ساعت پرداخت که حد اکثر سرعت هواپیمای ملخدار بود.     هینکل از آن پس تلاش خود را صرف ساخت هواپیمای با موتور موشکی بکار برد و هواپیمای آزمایشی « ه ــ 178 » را تولید کرد. همزمان ، بمب افکنهای ویژه حملات شبانه « ه ــ 219 » را برای نیروی هوایی آلمان ساخت .     آخرین کار او ساخت نخستین هواپیمای جت با سرعت 930 کیلومتر در ساعت به نام « ه ــ 280 » بود که دیگر خیلی دیر شده بود.     پس از جنگ جهانی دوم ، هینکل کارخانه خود را که چندین بارهم بمباران شده بود به تولید دوچرخه و موتوسیکلت تبدیل کرد و از سال 1955 که محدودیت ها رفع شد با ادغام شرکت خود با یک شرکت بزرگتر بار دیگر به تولید هواپیما و این بار هواپیمای غیر نظامی دست زد .    هینکل تجربه خود در ساخت جت را در اختیار آمریکا برای تولید جنگنده اف ــ 104 از نوع « جی » قرار داد.    

 

جت موشکی « ه ـ 178 »


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد زندگینامه عباس میرزا

مقاله در مورد امام رضا و بنی عباس

اختصاصی از رزفایل مقاله در مورد امام رضا و بنی عباس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد امام رضا و بنی عباس


مقاله در مورد امام رضا  و بنی عباس

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات: 33

تاکنون اجمالاً با نحوه پیدایش ساسله ای بنام بنی العباس آشنا شدیم و دانستیم که اینان انسانهای جاه طلب و دنیا پرستی بودند که منافقانه قدرت را بدست گرفته و برای حفظ آن از هیچ جنایت و خیانتی خودداری نکرده و علیرغم اینکه خود را پسر عم رسول اکرمو ائمه می دانستند،اما همانند امویان دست به خون پاکترین و شریفترین انسانها همچون ائمه (ع)یا یزید و هزاران                                                                                           بیت المال مسلمانان ،حقوق جامعه را در راه عیش و نوشهای خود و اطرافیان ضایع نمودند.حال باید وارد موضوع اصلی این نوشتار یعنی مسئله ولایتعهد حضرت رضا(ع)شویم و ببینیم چگونه از میان سلاله ی خون ریز و سفاکی ،فردی همچون مأمون حاضر می شود خلافت و یا ولایتعهد را در اختیار دشمن و رقیب سرسخت خود قرار دهد.برای تبیین بهتر و جامع تر این موضوع لازم است به روند پیشامدهائی که منجر به قدرت رسیدن مأمون شد،بپردازیم.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد امام رضا و بنی عباس

تحقیق درمورد حضرت ابوالفضل110

اختصاصی از رزفایل تحقیق درمورد حضرت ابوالفضل110 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 31

 

نگاهى به شخصیت و عملکرد حضرت عباس علیه‏السلام

 

ولادت و نام‏گذارى

کودکى و نوجوانى

شرکت در جنگ‏ها، نمونه‏هاى بارزى از شجاعت

1ـ آب رسانى در صفین

2ـ تقویت روحیه جنگاورى عباس علیه‏السلام

3. درخشش در جنگ صفین

دوشادوش امام حسن علیه‏السلام

یاور وفادار امام حسین علیه‏السلام

 زندگانى حکمت‏آمیز و غرور آفرین پیشوایان معصوم علیهم‏السلام و فرزندان برومندشان، سرشار از نکات عالى و آموزنده در راستاى الگوگیرى از شخصیت کامل و بارز آنان بوده و نیز درس‏هاى تربیتى آنان نسبت به فرزندان خویش، در تمامى زمینه‏هاى اخلاقى و رفتارى، سرمشق کاملى براى تشنگان زلال معرفت و پناهگاه استوارى براى دوستداران فرهنگ متعالى اهل‌بیت عصمت علیهم‏السلام و به ویژه براى نسل جوان، خواهد بود. از آن جا که زندگانى پر خیر و برکت اهل‌بیت علیهم‏السلام در بردارنده دو اصل استوار «حماسه و عرفان» است، پرداختن به بُعد حماسى زندگانى آنان و فرزندانشان که در معرض پرورش و تربیت ناب اسلامى قرار داشته‏اند، براى عامّه مردم و به ویژه جوانان جذّاب و گام مؤثرى در عرصه تبلیغ اهداف خواهد بود.

اى ام‏البنین! نور دیده‏ات نزد خداوند منزلتى سترگ دارد و پروردگار در عوض آن دو دست بریده، دو بال به او ارزانى مى‏دارد که با فرشتگان خدا در بهشت به پرواز درآید؛ آن سان که پیشتر این لطف به جعفربن ابى‏طالب شده است.

همچنین غبار برخى شبهات عامیانه را از چهره مخاطبان مبلغان دینى، در راستاى معرفى و تبلیغ اهداف و انگیزه‏هاى اهل‌بیت علیهم‏السلام خواهد سترد. شبهاتى از قبیل این که چرا مبلغان بیشتر به جنبه‏هاى عاطفى و خصوصاً به مظلومیت اهل‌بیت پیامبر علیهم‏السلام مى‏پردازند؟ اگر چه پاسخ به این پرسش ساده، براى مبلغان بسیار روشن و بدیهى است، اما باید به خاطر داشت که مبلّغ مى‏بایست ضمن پاسداشت احترام شنوندگان و مخاطبان خود، براى تأثیرگذارى بیشتر در آنان، پاسخگو و برآورنده نیازهاى روحى آنان، با اطلاع رسانى بیشتر در ابعاد حماسى آن بزرگ مردان حماسه و اندیشه و هدایت نیز باشد. با این پیش درآمد، مى‏توان با تبیین جنبه‏هاى حماسى شخصیت پور بى هماورد حیدر علیه‏السلام در زوایایى از زندگانى آن حضرت که کمتر بیان شده است، گام مؤثرى برداشت. این نوشتار سعى دارد، با بررسى زندگانى حضرت عباس علیه‏السلام پیش از رویداد روز دهم محرم سال 61 هجرى، به ابعاد حماسى شخصیت او، با نگاهى به فعالیت‏هاى دوران نوجوانى و شرکت وى در جنگ‏ها، چهره روشن‏ترى از آن حضرت به تصویر کشد.

ولادت و نام‏گذارى

داستان شجاعت و صلابت عباس علیه‏السلام مدت‏ها پیش از ولادت او، از آن روزى آغاز شد که امیرالمؤمنین علیه‏السلام از برادرش عقیل خواست تا براى او زنى برگزیند که ثمره ازدواجشان، فرزندانى شجاع و برومند در دفاع از دین و کیان ولایت باشد.(1) او نیز «فاطمه» دختر «حزام بن خالد بن ربیعة» را براى همسرى مولاى خویش انتخاب کرد که بعدها «ام‏البنین» خوانده شد. این پیوند، در سحرگاه جمعه، چهارمین روز شعبان سال 26 هجرى، به بار نشست.(2) نخستین آرایه‏هاى شجاعت، در همان روز، زینت‌بخشِ غزل زندگانى عباس علیه‏السلام گردید؛ آن لحظه‏اى که على علیه‏السلام او را «عباس» نامید. نامش به خوبى بیانگر خلق و خوى حیدرى بود. على علیه‏السلام طبق سنت پیامبر (صلى‏الله‏علیه ‏و آله) در گوش او اذان و اقامه گفت. سپس نوزاد را به سینه چسباند و بازوان او را بوسید و اشک حلقه چشانش را فراگرفت. ام‏البنین علیهاالسلام از این حرکت شگفت زده شد و پنداشت که عیبى در بازوان نوزادش است. دلیل را پرسید و نگارینه‏اى دیگر بر کتاب شجاعت و شهامت عباس علیه‏السلام افزوده شد. امیرالمؤمنین علیه‏السلام حاضران را از حقیقتى دردناک، اما افتخارآمیز، که در سرنوشت نوزاد مى‏دید، آگاه نمود که چگونه این بازوان، در راه مددرسانى به امام حسین علیه‏السلام از بدن جدا مى‏گردد و افزود: اى ام‏البنین! نور دیده‏ات نزد خداوند منزلتى سترگ دارد و پروردگار در عوض آن دو دست بریده، دو بال به او ارزانى مى‏دارد که با فرشتگان خدا در بهشت به پرواز درآید؛ آن سان که پیشتر این لطف به جعفربن ابى‏طالب شده است.(3)

امیرالمؤمنین علیه‏السلام فرمود: جلوتر بیا. عباس علیه‏السلام پیش روى پدر ایستاد و امام با دست خود، شمشیر را بر قامت بلند او حمایل نمود. سپس نگاهى طولانى به قامت او نمود و اشک در چشمانش حلقه زد. حاضران گفتند: یا امیرالمؤمنین! براى چه مى‏گریید؟ امام پاسخ فرمود: گویا مى‏بینم که دشمن پسرم را احاطه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد حضرت ابوالفضل110