دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
چکیده
پناهگاه در مسائل اصولی، منطق و خرد است.
اصولاً پناهگاه بشر در مسائل اصولی و اساسی، عقل و خرد است پیروی از هر مقامی ولو هر اندازه بزرگ باشد اگر توأم با منطق و استدلال نگردد از نظر اسلام بیارزش است. دانشمند بزرگ شیعه مرحوم علامه حلی صریحاً از عموم علمای اسلام نقل مینماید که تقلید و پیروی از قول دیگران در مسائل اصولی که راه درک و فهم آن برای همه باز است، حرام است و هر فردی باید این رشته از مسائل را از طریق دلیل و گواه خود به دست آورد.
اجمع العلماء علی وجوب معرفه الله، و صفاته الثبوتیه، و ما یصح علیه و ما یمتنع عنه، و النبوه و الامامه و المعاد بالدلیل لا بالتقلید.
یعنی دانشمندان اسلام به اتفاق آرا میگویند که هر فرد مسلمانی باید عقیده خود را نسبت به مسایل خداشناسی و صفات او و موضوع نبوت و امامت و معاد، روی دلیل و برهان استوار سازد، هرگز جایز نیست در این مسائل تقلید نماید.
اما این سؤال مطرح میگردد که نقش یک استاد در باورهای دینی یک دانشجو چیست؟ از ابتدا آغاز میکنیم از کودک، از یک نوزاد. میدانیم که هر کودک و نوزادی با استعداد و شایستگیهای خاصی دیده به جهان میگشاید و دست آفرینش او را در مسیر تکامل و خوشبختی قرار میدهد. سعادت و نیکفرجامی از آن کودکی است که پس از شناخت قابلیت و شایستگی ویژه او به پرورش استعداد وی همت گمارده شود. در واقع میتوان گفت که حقیقت تربیت، جز شناخت ویژگیهای کودک و فعلیت بخشیدن به استعداد و شایستگیهای پنهانی او چیز دیگری نیست، به عبارت روشنتر، واقعیت تربیت پس از شناخت شایستگیها، فراهم ساختن زمینه برای تکامل و پیشرفت همهجانبه موجودی است که قابلیت رشد و نمو را دارد، تا هر نوع کمالی که به طور نامرئی در آن هست، به مرحله بروز برسد.
تربیت در لغت به معنای رشد و افزایش است و استاد فردی است که اسباب رشد و افزایش مورد تربیت را فراهم میکند و کاری صورت میدهد که پدیده کمالات بالقوه خود را به حالت فعلیت درآورد به تعبیر دیگر هر کمالی که در پدیده است مربوط به فرد است نه استاد و اگر استاد نسبت داده شود به خاطر این است که او شرایط رشد را فراهم ساخته تا پدیده، چهره واقعی خود را نشان دهد، حال این حقیقت را با مثالی روشن میسازیم. باغبان پدید آورنده کمال در درخت نیست بلکه هموار کننده شرایطی است که خود درخت کمالات خود را نشان دهد؛ زیرا شاخ و برگ و میوههای رنگارنگ در دل نهال، به صورت بالقوه نهفته است، اما در هر شرایطی امکان عرضه کمال نیست، بلکه تا زمین هموار نباشد و ریشهها فعالیت نکند و درخت از انرژی خورشید بهره نگیرد و آب به ریشه نرسد امکان اظهار کمال برای آن نیست پس به طور کلی میتوان گفت یک استاد ممکن است در تحکیم باورهای دینی دانشجویان خود نقش داشته باشد اما هرگز در ایجاد آنان نقش بر عهده ندارد زیرا همانطور که نهال خشکیدهای که فاقد استعداد و لیاقت باشد از حوزه کار باغبان خارج است، و کار باغبان جز فراهم ساختن زمینههای گوناگون برای رشد، نمو درخت چیز دیگری نیست نقش استاد نیز چنین است.
هدف این مقاله ذکر اموری مهم و قابل توجه در امر تعلیم و تربیت است که دانستن آنها برای هر انسانی که پا در این عرصه نهاده و بار چنین مسئولیت سنگین را به دوش گرفته، ضروری است اموری که توجه به آنها بدون تردید نقش بسیار مهمی در موفقیت استاد داشته، او را به سرمنزل مقصود رهنمون خواهد گشت. سخن لزوم شناخت عوامل خطیری است که اگر استاد بر آنها واقف نباشد به مثابه شخصی میماند که بدون داشتن ابزار و آلات نبرد و یا بدون آگاهی استفاده صحیح از آنها به رزم دشمنی زورمند و حیلهگر شتافته و او را به نبرد با خویش فرا خوانده است.
برخی از عوامل و موانع مؤثر بر فرآیند تأثیرگذاری
1. استمرار و مداومت
یکی از نکات قابل توجه در فرایند تأثیرگذاری توجه به نقش والای «استمرار و مداومت» است. چنانکه میدانید: نفوس انسانها دارای تأثیرات و اختلافات گاه فراوانی [نسبت به یکدیگر] بوده و از این رو مخاطبین و فراگیران نیز از استعدادها و شرایط متفاوتی نسبت به هم برخوردار میباشند. آنها در مثال مانند دوندگانی میباشند که برخی از آنها در انتهای خط مسابقه، برخی دیگر در میانه راه و برخی دیگر در ابتدای راه آنند.
تفاوتهای وجودی آنها از حیث تأثیرپذیری نیز گاه مانند موادی نظیر آب و پنیر و سنگ است بدین معنی که چنانکه آب با کمترین عاملی منفعل میشود و پنیر اندکی سختتر و سنگ بسیار دیر و سخت منفعل و متأثر میگردد؛ انسانها نیز این گونهاند. بنابراین یک استاد آگاه توجه دارد که در خصوص برخی از «آموزهها» و نیز «برخی از متعلمین» بهرهگیری از «تذکر مستمر» و البته کارشناسانه و اصولی؛ به مثابه چکیدن قطرات آب بر روی سنگ سخت است که بالأخره تأثیر خود را خواهد گذاشت.
2. تنوع روش و محتوا
«تذکر و تکرار» لزوماً باید به جا، اصولی و با بهرهگیری از انواع آموزههای متنوع و روشهای گوناگون صورت پذیرد وگرنه «تکرار تنها» و صرف، نهتنها مفید واقع نمیشود، بلکه اثر عکس نیز داشته و موجب ملال و خستگی، دلزدگی و واپسگرایی مخاطبین نیز میگردد. برای مثال استادی که در خصوص اهمیت «حجاب» تنها به ذکر این جمله که «حجاب مصونیت است نه محدودیت» بسنده نماید و اصلاً از مثالهای زیبا و متنوع بهرهبرداری نکند، بیتردید سخنان او تأثیراتی مطلوب نخواهد داشت.
در امر تربیت، گاه »سخن نو بدیع» از قدرت اعجازی شگرف در تأثیرگذاری برخوردار میباشد. چنانکه پیش از این ذکر شد از آنجا که نفوس انسانها متفاوت از یکدیگرند، غذای روح آنها نیز لزوماً باید متنوع و به دور از یکنواختی باشد. چنانکه در خصوص غذای جسم، طبع و ذائقه انسانها با یکدیگر متفاوت است و هر کدام غذایی را میپسندد که شاید دیگری حتی از آن خوشش نیاید؛ سخنان و معارف ارائه شده نیز از آنجا که غذای روح انسان را تشکیل میدهد، باید به گونهای باشد که انواع ذائقهها را تحت پوشش قرار داده و ارضا نماید.
طرح مباحث به شکل استدلالی
یکی دیگر از عوامل مؤثر بر تأثیرگذاری و تأثیرپذیری، بیان مباحث به شکلی کاملاً منطقی، استدلالی ودور از خرافات است. پرداختن به اموری غیر قابل اثبات و غیر مستند و گاه خرافی، میتواند خسارتهای جبرانناپذیری را در پی داشته باشد. باید توجه داشت که: «انسانها فطرتاً حقیقتجو و