رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق وبررسی در مورد نگارگری

اختصاصی از رزفایل تحقیق وبررسی در مورد نگارگری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 26

 

نگارگری دوره صفوی

نگارگری ؛ جریانی در متن فرهنگ ایرانی

دوران رونق هنر در عصر صفویه در دارالسلطنه های شهرهایی چون اصفهان و قزوین و تبریز که در آن دوران مرکزیت به حساب می آمدند، ماجراهایی دارد که در تاریخ به ثبت رسیده است. اما دوران زوال و پراکندگی هنر و حرمان و دربه دری هنرمندان تحت الحمایه دارالسلطنه های آن دوران، پس از افول عصر صفویه داستان جالب تری دارد که در نهایت به رهایی موازین هنر از قید دربار و گسترش آن به اعماق جامعه انجامید. پس از افول حکومت صفویه و استقرار سلسله افشاریه و مرگ نادر و ایجاد هرج و مرج در کشور و متعاقب آن به روی کار آمدن کریمخان زند و سلطه آغامحمدخان و استقرار سلسله قاجاریه پس از زوال عصر زندیه؛ نگارگری ایرانی نیز دستخوش تغییرات و تحولاتی در نوع نگاه، مواد و مصالح، رویکردهای اجتماعی و همچنین طرز ارائه و تکنیک می شود.

آن توجه و اهمیتی که شاهان صفوی برای هنر و هنرمند قائل بودند، از سوی کریمخان زند نسبت به هنرمندان صورت نگرفت، در نتیجه هنرمندان که حمایت دربار و رونق اقتصادی دوران صفویه را از دست داده بودند، ناگزیر شدند به طبقات پائین تر و برخی اشراف با فرهنگ و به ویژه به سمت طبقات متوسط جامعه گرایش پیدا کنند.

این رویکرد تازه در هنر، ناشی از حضور مخاطبان تازه ای بود که هنرمندان باید با سطح سلیقه و روحیات آنان خود را هماهنگ سازند.

درست است که مخاطبان برخاسته از طبقات متوسط شهری توقعات زیباشناسانه نازل تری نسبت به درباریان داشتند، اما این اختلاف سطح، تنها به حذف برخی آرایه ها و تزیینات ظاهری منجر شد. لذا عنصر مردمی و ذوق عامیانه را جایگزین درخشش بصری و ذوق فئودالی پیشین ساخت.

از درون این گرایش تازه که با روان جمعی توده ها هماهنگ بود و نوعی عامیانگی بی سابقه را به نگارگری ایرانی وارد ساخته بود؛ چیزی به دست آمد که قرن ها در پشت دیوار دارالسلطنه ها و در درون سینه مردمان عادی حبس شده بود: آن چیز، عشق سوزان مردم به حماسه های ملی در قالب شعر و همچنین ایمان آنان به شور نهفته در فلسفه عاشورا بود.

حالا دیگر، نبض دگرگونی آشکارا در قلب شهرها می تپید. برخی از هنرمندان نیز هم نفس با مردم، گوش به نقل نقالان سپرده و قهوه خانه را به دارالسلطنه ترجیح دادند.

در فرایند عبور از نگارگری عصر صفویه تا دوران قاجاریه، تغییراتی تدریجی در شگردها، ابزار کار و نوع نگاه در نقاشی ایرانی پدید آمد.

نشانه های این تغییرات را می توان در رواج یافتن نوعی شمایل کشی ردیابی کرد که در دل خود یک هنر قصه گو و روایتگر موسوم به »نقاشی قهوه خانه ای» را پرورانید. نکته حائز اهمیت آنجاست که به خاطر داشته باشیم که از صفویه به این سو، نقاشی اروپایی آرام آرام به جامعه ایرانی راه پیدا می کند و هنرمند ایرانی، بی آن که چشم بسته به پذیرش و تقلید «ایسم»های هنر غربی بپردازد؛ صرفاً از ابزارهای جدیدی مثل رنگ و روغن و بوم بهره گرفت. اما آنچه را که با این لوازم وارداتی نقش کرد، از فرهنگ ملی و دینی، از ایمان، احساس و تخیل و ادب و تاریخ خودش سرشار بود. به گواه تاریخ هنر، تا قبل از صفویه در میان نقاشان ما رنگ و روغن و بوم مورد استفاده قرار نمی گرفته است.

سلسله های پادشاهی با غرور ملی و ایمان مردم کاری کرده بودند که وقتی صحنه برای ترکیدن بغض های خفه در سینه ها فراهم شد، جریانی در متن فرهنگ ایرانی پدید آمد که نظیرش را در هیچ فرهنگی نمی توان سراغ گرفت. بغض تاریخ با صدای خسته نقالان می ترکید و دست نقاشان به جای زینت گری پرزرق و برق به نقش کردن ظالمان و اشقیا پرداخت و پاکان روزگار را با چهره های نورانی و روح عدالت جویی در مرکز پرده به تصویر کشید. «مقاتل خوانی» که شیون شیعیان مؤمن بر ستم یزیدیان است از حنجره نقالان و پرده خوانان بر هر کوی و برزنی خوانده می شد. نگارگران نیز به ترسیم این شیون و دادخواهی مؤمنانه می پرداختند. افشار و زند و قاجار آمدند و رفتند... اما در اعماق فرهنگ این مردمان، مقاتل خوانی و نقالی و نقاشی قهوه خانه ای سربرآورد.

«نگارگران رسمی» که همواره در قرون و اعصار سر در آستان دارالسلطنه ها داشتند، به تدریج در موج عظیم مردمان با ایمان و ساده ای که در پشت دیوارهای دارالسطنه ها، قصه ها و غصه ها و رنج ها و آمال و آرزوهای خود را سینه به سینه و با جان سختی حفظ می کردند؛ محو شدند. مردم که در بیخ گوش خود و در فضای گرم و صمیمی قهوه خانه، »نگارگران حقیقی» خود را باز می یافتند، چیزی را در گذرگاه ها و کوچه پس کوچه های شهرها به وجود آوردند که هرگز، حتی تا این لحظه آن طور که شایسته است، مورد تبلیغ قرار نگرفته است. در حالی که در اروپای قرن نوزدهم و در شهر پاریس، کافه مولن روژ که پاتوق رقاصه ها و نقاشان پاریسی بود، به تاریخ مکتوب هنر پیوسته است و همه دانشجویان هنر در همه جای دنیا با این نام و مسائل اطراف آن آشنا هستند.

وقتی که نقاش هنرمند هموطن ات را نشناسی، آشنایی با »لوترک» نقاش فرانسوی و پاتوق مولن روژ به برگی از خاطرات هنر تبدیل می شود. آشنایی با نقاش قابلی مثل لوترک خیلی هم ضروری است، اما درد اینجاست که کسی حسین قوللر آغاسی را نمی شناسد.

اینچنین است که معضلی موسوم به «نوگرایی نسنجیده» پدید می آید. معضلی که پیامدهای بعدی مثل «سنت گرایی متعصبانه» و «بی ریشگی و بی چهره گی غافلانه» را نیز به دنبال خود می آورد.

هر چه از صفویه دورتر و به قاجاریه نزدیکتر می شویم، روند آشنایی با هنر اروپایی ابعاد فزون تری به خود می گیرد. این آشنایی، بیشتر به یک دیدار می ماند، دیداری که نخستین نتایج آن به نوعی «تلفیق» می انجامد و نه «تقلید».

تلفیقی که به علت فقدان عنصر نقد و عامل نگاهدارنده ای چون تاریخ نویسی علمی وتجزیه و تحلیل عوامل فرهنگی؛ سخت شکننده است و هر آن ممکن است به ورطه تقلید بلغزد. با دقت در این دوران است که می توان دو رویکرد عمده در نقاشی (قرن نوزدهم میلادی) ایران را به وضوح مشاهده کرد: رویکرد نخست، که ریشه در اعماق جامعه دارد و به نقاشی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد نگارگری

تحقیق و بررسی در مورد شاه عباس اول صفوى 10 ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی در مورد شاه عباس اول صفوى 10 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

شاه عباس اول صفوى

«996 - 1038 ق / 1588 - 1629 م»

شاه عباس در رمضان «978 ق / فوریه 1571 م» در هرات دیده به جهان گشود. هنگام ولادت او، پدرش محمد میرزا حکومت هرات داشت. سالهاى کودکى عباس در همین تختگاه پر آوازه خراسان گذشت؛ در همانجا، و در همان سالهاى کودکى، مدتها حکومت اسمى خراسان به او تعلق داشت و از همان دیار هم بود که در آغاز جوانى، عازم تختگاه صفوى در قزوین شد و تخت و تاج پدر را در عهد حیات او به دست گرفت.

هنگام دست یابى به تاج و تخت صفویان هجده سال داشت و به سعى امراى قزلباش خراسان که در واقع بر پدر او شوریده بودند به تخت سلطنت نشست «ذى‏الحجه 996 ق / 1588 م». هنگام جلوس او بر تخت سلطنت، اغتشاش و آشوب ناشى از سستى و بى لیاقتى پدرش سراسر ایران را فرا گرفته بود. خراسان از همان هنگام که او عازم قزوین شد، عرصه تاخت و تاز ازبک واقع شد. عبدالله خان ثانى، فرمانرواى ازبک، این تختگاه خراسان را با وجود یک مقاومت طولانى هشت ماهه در برابر محاصره او، از دست حکام قزلباش بیرون آورد. پسرش عبدالمؤمن خان، حتى مشهد را هم بر قلمرو ازبکان افزود و دامنه تاخت و تاز را تا نواحى قومس و بسطام کشاند. شروان و گرجستان و حتى لرستان هم تحت اشغال یا نظارت آنها قرار داشت. در دولتخانه قزوین هم قدرت واقعى در دست مرشد قلى خان استاجلو متمرکز بود که خود را مربى پادشاه جوان مى‏دانست و حتى گه گاه به او تحکم نیز مى‏کرد.

حضور سران قزلباش که در توطئه قتل برادرش حمزه میرزا دست داشتند و برخى از آنها حتى متهم به دخالت در قتل مادرش مهد علیا بودند، جو دربار را براى وى آزار دهنده مى‏کرد و قدرت و نفوذ این قاتلان را براى خود نوعى کابوس موحش مى‏یافت که بدون دفع آنها حفظ حیات و دوام سلطنت برایش غیر ممکن یا آکنده از تشویش و تزلزل بود.

با آنکه هنوز کم تجربه و جوان بود، غریزه حفظ حیات و تجربه سرنوشت پدر و برادر، این اندازه به او آموخته بود که تمام این عوامل تهدید و خطر را نمى‏توان یک باره از میان برداشت و باید با سعه صدر، یک به یک و به نوبت ، از سر راه دور کرد. بدین گونه از احتمال اتحاد آنها بر ضد خویش در امان ماند. شاه عباس با حوصله و تأنى، سران گستاخ و نافرمان قزلباش را که مادر و برادرش به تحریک یا مداخله آنها به قتل رسیده بودند، به کمک مرشد قلى خان از بین برد. خود مرشد هم که مزاحم قدرت او بود و دخالتش در جزییات امور عرصه را بر وى تنگ مى‏کرد، به تدبیر و حیله، در اولین فرصت از میان برداشت؛ بدین گونه، نیروهایى را که در داخل دربار قدرت او را تهدید یا محدود مى‏کرد، به تدریج سرکوب کرد و در آنچه به کار فرمانروایى مربوط مى‏شد به قدرت مطلقه که لازمه استبداد او در تمام امور فرمانروایى بود، دست یافت. سرکشان داخلى را هم به مجرد آن که فرصت مناسب براى سرکوبى آنها برایش حاصل شد، دفع یا آرام کرد و خود را براى مبارزه با تهاجمات خارجى که قلمرو او را از شرق و غرب اشغال یا مورد تهدید قرار داده بودند آماده یافت.

این دشمنان خارجى، هر دو اهل تسنن و هر دو مهاجم بودند و چون به شدت تعصب ضد تشیع داشتند، احتمال اتحاد آنها و درگیر شدن شاه عباس در دو جبهه، متضمن خطر و ریسک فراوان بود. پادشاه قزلباش که شروع جنگ همزمان در دو جبهه را با دشمنان خود، محرک حصول اتحاد مابین آنها مى‏یافت، ترجیح داد اول با دولت عثمانى که قواى آنها در آذربایجان به تختگاه او در قزوین نزدیکتر بود و درگیرى با آنها دشواریهاى بیشترى داشت، کنار بیاید؛ تا براى دفع ازبکان که فقدان ارتش منظم و قدرت منسجم بودند؛ بدین سان، جنگ با قواى ازبک را آسانتر یافت و با آسایش خاطر به آن دست زد. از این رو، حیدر میرزا، برادر زاده خود را که بعد از کشته شدن پدرش حمزه میرزا به موکب او پیوسته بود، جهت مذاکره صلح نزد سلطان عثمانى فرستاد. در معاهده صلحى که بسته شده شاه جوان، ولایات آذربایجان، کردستان، شروان و گرجستان را که در دست قواى عثمانى بود، به آنها واگذاشت، تا در وقت مقتضى آنها را باز پس گیرد و در عین حال مانع اتحاد آنها با ازبکان شود.

شاه عباس اول و سرکوب مخالفان

عبدالمؤمن خان، معروف به خان خرد، پسر عبدالله خان دوم که در حوالى خراسان مشغول تاخت و تاز بود، به محض شنیدن خبر حرکت پادشاه قزلباش از تهران، با عجله آن دیار را ترک و به ماوراءالنهر بازگشت «1005 ق / 1596 م». شاه عباس که نیازى به تعقیب او در آن سوى جیحون ندید، چندى در خراسان، کرمان و یزد به تنبیه سرکشان و برقرارى نظم در داخل مملکت پرداخت. در عین حال، هم به تسخیر لرستان که در دست بازماندگان امراى لر کوچک بود توفیق یافت و هم حکام محلى ولایت استمداد را در مازندران به اطاعت درآورد. چون در همین ایام، عبدالمؤمن خان که بار دیگر در خراسان به تاخت و تاز مشغول بود به دست امراى خود به قتل رسید و خراسان همچنان عرصه غارت ازبک ماند، شاه، بار دیگر، لشکر به خراسان برد و مشهد را در محرم 1006 ق / اوت 1597 م گرفت و ازبکان را به سختى شکست داد؛ پس از آن تاخت و تازى در ماوراءالنهر کرد و خراسان را از دست راهزنى و غارتگرى قوم ایمن ساخت.

شاه عباس بزرگ نیاز به ارتشی جدید و مجهز

در بازگشت از لشکرکشى خراسان، شاه عباس، دو برادر انگلیسى را که در ظاهر براى جهانگردى همراه عده‏اى ملازم به شرق آمده بودند «1006 ق / 1597 م»، در قزوین به حضور پذیرفت؛ آنتونى شرلى و برادرش رابرت شرلى که با همراهان خویش به ظاهر به طور اتفاقى و در واقع به قصد باریابى به درگاه صوفى اعظم به ایران آمده بودند، در باریابى به حضور شاه، هدایایى به وى تقدیم کردند و از جانب شاه با محبت و علاقه پذیرفته شدند. شاه چون دریافت که برخى از همراهان این دو برادر در فن توپ ریزى و ساختن سلاحهاى آتشین مهارت دارند، به وسیله آنها ارتش شخصى خود را که در حال تشکیل بود، به اینگونه سلاحها مجهز کرد. شاه چون دیگر به ارتش قزلباش که افراد آن فقط از سرکردگان خود فرمانبردارى داشتند، و سرکردگان هم گرچه با وجود اظهار جانسپارى و اخلاص زبانى، لزوما" به وى وفادار نبودند؛ تشکیل یک ارتش جدید را که داراى انضباط محکم، و تحت فرمان مستقیم خود او باشد، لازم مى‏دید. به علاوه، از روى تجربه شخصى دریافته بود که ارتش عثمانى نیز غالبا" پیروزیهاى خود در جنگ با ایران را مدیون برترى و کارآیى اسلحه و تجهیزات خود بود؛ از این رو، ضرورت تجهیز ارتش به سلاح آتشین و مدرن و به ویژه به توپخانه مؤثر و کارساز، کاملا" احساس مى‏شد؛ و این شرط نخست براى آمادگى در جنگ با عثمانى بود؛ به احتمال قوى، شاه دانا، بر مبناى همین نیازها بود که نبرد با عثمانى را به عهده تعویق انداخت؛ و از ارتش قزلباش تنها براى دفع ازبکان و سرکوب متمردان داخلى سود جست.

بازیافتن وحدت وتمامیت ارزی ایران در عهد شاه عباس بزرگ

شاه در اولین فرصت، با ارتش جدید منظم و تعلیم یافته و جنگ آزموده تازه‏اى که تجهیز کرده بود، لشکر به آذربایجان برد، تبریز را از چنگ عثمانى بیرون آورد «1011 ق / 1602 م»، سپاه عثمانى را از ایروان بیرون کرد و چقالى اغلى، سردار عثمانى را که ماشین جنگى عظیم روم را با یکصد هزار مرد جنگى براى مقابله تعرضى به ایران، به نواحى وان و قارص در ارمنستان همراه آورده بود، شکست سختى داد «جمادى الثانى 1013 ق / نوامبر 1604 م». به دنبال آن در 1015 ق / 1606 م تفلیس و شروان و حتى موصل و دیار بکر را هم از دست عثمانى خارج ساخت. با آنکه دو سال بعد، سلطان احمد خان، پادشاه عثمانى، طى یک لشکرکشى مجدد که به سردارى صدر اعظم خود مراد پاشا به راه انداخت و تبریز را دوباره فتح کرد «1017 ق / 1608 م»، سپاه عثمانى بلافاصله در همانجا مغلوب و منهزم گردید. بالاخره،عثمانى که بیشتر مناطقى را که مقارن آغاز سلطنت شاه عباس طى یک متارکه طولانى به حساب خود به دست آورده بود، در طى این جنگها از دست داد و خود را براى برقرارى یک صلح پایدار ناچار یافت. سرانجام، طى مقاوله نامه‏اى رسمى، الحاق ولایات غصب شده ایران، به خاک اصلى، مورد تأیید و قبول قرار گرفت. شاه عباس هم براى دفع هر گونه بهانه غرامت جویى از جانب آنها، موافقت کرد که در مدت برقرارى صلح، سالانه معادل دویست بار ابریشم خام به دولت عثمانى تحویل نماید «1020 ق / 1611 م». بدین گونه در پایان سه سال جنگ، شاه عباس بهادر خان، توانست وحدت و تمامیت ارضى سرزمین ایران را که در دوران فرمانروایى پدرش محمد خدابنده به سختى لطمه دیده بود، دوباره برقرار نماید و به تجاوز دو نیروى مهم خارجى - ازبک و عثمانى - و همچنین سرکشى و گردنکشى حکام محلى خاتمه دهد.

شاه عباس بزرگ و اثبات مجدد برتری نظامی ایران

با این حال صلح میان دو کشور چند سالى بیش نپایید و پناهنده شدن حاکم شورشى گرجستان به دربار عثمانى که نقض عهدنامه بود، جنگ دیگرى را پیش روى دو دولت قرار داد. این جنگ که سه سال به طول انجامید، برترى نظامى ایران را بار دیگر نشان داد و براى سلطان عثمانى ثمره‏اى نداشت، جز آنکه در معاهده دیگرى که به امضاء رسید، میزان ابریشم دریافتى عثمانى به نصف تقلیل یافت.

معاهده دوم بین دو دولت، هنوز مسئله بغداد را که در دست نیروهاى عثمانى رود، بلاتکلیف مى‏گذاشت. تسلط بر این دیار براى شاه عباس، غیر از تأمین وحدت و تمامیت ارضى ایران که بغداد و عراق جزء لاینفک آن محسوب مى‏شد، به ویژه به خاطر وجود ابقاع متبرکه ائمه شیعه و نیز به عنوان پایگاه علمى تشیع و زیارتگاه شیعیان ایران، حائز اهمیت فراوان بود و جدا ماندن آن از خاک ایران، لطمه‏اى به حیثیت دولت شیعى به شمار مى‏رفت. از این رو، شاه عباس در اولین فرصت مناسب لشکر به بین النهرین برد و بغداد را در ربیع الاول 1032 ق / ژانویه 1623 م تسخیر کرد؛ بقاع متبرکه را زیارت نمود و خرابیهاى آن را مرمت و بناهاى تازه نیز احداث کرد.

این اقدام شاه عباس، البته لطمه‏اى به حیثیت دولت عثمانى تلقى شد؛ به ویژه آنکه در همان ایام و اندکى پیش از فتح بغداد، ایران توانسته بود پرتغالیها را از جنوب ایران و بندر جرون«گمبرون» و بحرین و هرمز و قشم بیرون راند، مایه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد شاه عباس اول صفوى 10 ص

نگارگری دوره صفوی

اختصاصی از رزفایل نگارگری دوره صفوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 26

 

نگارگری دوره صفوی

نگارگری ؛ جریانی در متن فرهنگ ایرانی

دوران رونق هنر در عصر صفویه در دارالسلطنه های شهرهایی چون اصفهان و قزوین و تبریز که در آن دوران مرکزیت به حساب می آمدند، ماجراهایی دارد که در تاریخ به ثبت رسیده است. اما دوران زوال و پراکندگی هنر و حرمان و دربه دری هنرمندان تحت الحمایه دارالسلطنه های آن دوران، پس از افول عصر صفویه داستان جالب تری دارد که در نهایت به رهایی موازین هنر از قید دربار و گسترش آن به اعماق جامعه انجامید. پس از افول حکومت صفویه و استقرار سلسله افشاریه و مرگ نادر و ایجاد هرج و مرج در کشور و متعاقب آن به روی کار آمدن کریمخان زند و سلطه آغامحمدخان و استقرار سلسله قاجاریه پس از زوال عصر زندیه؛ نگارگری ایرانی نیز دستخوش تغییرات و تحولاتی در نوع نگاه، مواد و مصالح، رویکردهای اجتماعی و همچنین طرز ارائه و تکنیک می شود.

آن توجه و اهمیتی که شاهان صفوی برای هنر و هنرمند قائل بودند، از سوی کریمخان زند نسبت به هنرمندان صورت نگرفت، در نتیجه هنرمندان که حمایت دربار و رونق اقتصادی دوران صفویه را از دست داده بودند، ناگزیر شدند به طبقات پائین تر و برخی اشراف با فرهنگ و به ویژه به سمت طبقات متوسط جامعه گرایش پیدا کنند.

این رویکرد تازه در هنر، ناشی از حضور مخاطبان تازه ای بود که هنرمندان باید با سطح سلیقه و روحیات آنان خود را هماهنگ سازند.

درست است که مخاطبان برخاسته از طبقات متوسط شهری توقعات زیباشناسانه نازل تری نسبت به درباریان داشتند، اما این اختلاف سطح، تنها به حذف برخی آرایه ها و تزیینات ظاهری منجر شد. لذا عنصر مردمی و ذوق عامیانه را جایگزین درخشش بصری و ذوق فئودالی پیشین ساخت.

از درون این گرایش تازه که با روان جمعی توده ها هماهنگ بود و نوعی عامیانگی بی سابقه را به نگارگری ایرانی وارد ساخته بود؛ چیزی به دست آمد که قرن ها در پشت دیوار دارالسلطنه ها و در درون سینه مردمان عادی حبس شده بود: آن چیز، عشق سوزان مردم به حماسه های ملی در قالب شعر و همچنین ایمان آنان به شور نهفته در فلسفه عاشورا بود.

حالا دیگر، نبض دگرگونی آشکارا در قلب شهرها می تپید. برخی از هنرمندان نیز هم نفس با مردم، گوش به نقل نقالان سپرده و قهوه خانه را به دارالسلطنه ترجیح دادند.

در فرایند عبور از نگارگری عصر صفویه تا دوران قاجاریه، تغییراتی تدریجی در شگردها، ابزار کار و نوع نگاه در نقاشی ایرانی پدید آمد.

نشانه های این تغییرات را می توان در رواج یافتن نوعی شمایل کشی ردیابی کرد که در دل خود یک هنر قصه گو و روایتگر موسوم به »نقاشی قهوه خانه ای» را پرورانید. نکته حائز اهمیت آنجاست که به خاطر داشته باشیم که از صفویه به این سو، نقاشی اروپایی آرام آرام به جامعه ایرانی راه پیدا می کند و هنرمند ایرانی، بی آن که چشم بسته به پذیرش و تقلید «ایسم»های هنر غربی بپردازد؛ صرفاً از ابزارهای جدیدی مثل رنگ و روغن و بوم بهره گرفت. اما آنچه را که با این لوازم وارداتی نقش کرد، از فرهنگ ملی و دینی، از ایمان، احساس و تخیل و ادب و تاریخ خودش سرشار بود. به گواه تاریخ هنر، تا قبل از صفویه در میان نقاشان ما رنگ و روغن و بوم مورد استفاده قرار نمی گرفته است.

سلسله های پادشاهی با غرور ملی و ایمان مردم کاری کرده بودند که وقتی صحنه برای ترکیدن بغض های خفه در سینه ها فراهم شد، جریانی در متن فرهنگ ایرانی پدید آمد که نظیرش را در هیچ فرهنگی نمی توان سراغ گرفت. بغض تاریخ با صدای خسته نقالان می ترکید و دست نقاشان به جای زینت گری پرزرق و برق به نقش کردن ظالمان و اشقیا پرداخت و پاکان روزگار را با چهره های نورانی و روح عدالت جویی در مرکز پرده به تصویر کشید. «مقاتل خوانی» که شیون شیعیان مؤمن بر ستم یزیدیان است از حنجره نقالان و پرده خوانان بر هر کوی و برزنی خوانده می شد. نگارگران نیز به ترسیم این شیون و دادخواهی مؤمنانه می پرداختند. افشار و زند و قاجار آمدند و رفتند... اما در اعماق فرهنگ این مردمان، مقاتل خوانی و نقالی و نقاشی قهوه خانه ای سربرآورد.

«نگارگران رسمی» که همواره در قرون و اعصار سر در آستان دارالسلطنه ها داشتند، به تدریج در موج عظیم مردمان با ایمان و ساده ای که در پشت دیوارهای دارالسطنه ها، قصه ها و غصه ها و رنج ها و آمال و آرزوهای خود را سینه به سینه و با جان سختی حفظ می کردند؛ محو شدند. مردم که در بیخ گوش خود و در فضای گرم و صمیمی قهوه خانه، »نگارگران حقیقی» خود را باز می یافتند، چیزی را در گذرگاه ها و کوچه پس کوچه های شهرها به وجود آوردند که هرگز، حتی تا این لحظه آن طور که شایسته است، مورد تبلیغ قرار نگرفته است. در حالی که در اروپای قرن نوزدهم و در شهر پاریس، کافه مولن روژ که پاتوق رقاصه ها و نقاشان پاریسی بود، به تاریخ مکتوب هنر پیوسته است و همه دانشجویان هنر در همه جای دنیا با این نام و مسائل اطراف آن آشنا هستند.

وقتی که نقاش هنرمند هموطن ات را نشناسی، آشنایی با »لوترک» نقاش فرانسوی و پاتوق مولن روژ به برگی از خاطرات هنر تبدیل می شود. آشنایی با نقاش قابلی مثل لوترک خیلی هم ضروری است، اما درد اینجاست که کسی حسین قوللر آغاسی را نمی شناسد.

اینچنین است که معضلی موسوم به «نوگرایی نسنجیده» پدید می آید. معضلی که پیامدهای بعدی مثل «سنت گرایی متعصبانه» و «بی ریشگی و بی چهره گی غافلانه» را نیز به دنبال خود می آورد.

هر چه از صفویه دورتر و به قاجاریه نزدیکتر می شویم، روند آشنایی با هنر اروپایی ابعاد فزون تری به خود می گیرد. این آشنایی، بیشتر به یک دیدار می ماند، دیداری که نخستین نتایج آن به نوعی «تلفیق» می انجامد و نه «تقلید».

تلفیقی که به علت فقدان عنصر نقد و عامل نگاهدارنده ای چون تاریخ نویسی علمی وتجزیه و تحلیل عوامل فرهنگی؛ سخت شکننده است و هر آن ممکن است به ورطه تقلید بلغزد. با دقت در این دوران است که می توان دو رویکرد عمده در نقاشی (قرن نوزدهم میلادی) ایران را به وضوح مشاهده کرد: رویکرد نخست، که ریشه در اعماق جامعه دارد و به نقاشی


دانلود با لینک مستقیم


نگارگری دوره صفوی

دانلود تحقیق نثر فارسی در عهد صفوی

اختصاصی از رزفایل دانلود تحقیق نثر فارسی در عهد صفوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق نثر فارسی در عهد صفوی


دانلود تحقیق نثر فارسی در عهد صفوی

لینک دانلود و پرداخت پایین مطلب

فرمت فایل:word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:8

نثر فارسی در عهد صفوی

از آغاز قرن دهم تا میانه قرن دوازدهم عهد صفوی (907 ـ 1148)نثر فارسی در عهد صفوی از منشیان دوره صفوی هم خواه آنان که در ایران در دستگاه صفویان بوده‏اند و خواه آنان که در هند در دستگاه گورکانیان و سایر امرای محلی بسر می‏بردند نامه‏های تکلف آمیزی در دست است. از بزرگترین این نویسندگان میرزا طاهر وحید قزوینی (متوفی به سال 1120) است که منشی و مورخ دربار شاه عباس دوم و وزیر شاه سلیمان بوده است. ازو منشآتی مانده که در پاره‏ای از آنها با تکلفی بسیار کوشیده است سخنان پارسی بدون استعمال لغات عربی به کار برد. میرزا طاهر وحید در شعر نیز دست داشته و از مشاهیر استادان سبک هندی بوده است. از آثار منثور این دوره در مسایل مختلف به ذکر این چند کتاب مبادرت می‏شود: حبیب السیر تألیف غیاث الدین خواندمیر که از مورخان آخر عهد تیموری و آغاز عهد صفوی بوده است (متوفی به سال 941) و کتاب او تا حوادث آخر عمر شاه اسمعیل صفوی را شامل است. تذکره شاه طهماسب صفوی به قلم شاه طهماسب اول(930-984 ) پسر شاه اسمعیل که در وقایع سلطنت خود نوشته است. احسن التواریخ تالیف حسن بیک روملو که تا وقایع سلطنت شاه طهماسب صفوی را شامل است. عالم آرای عباسی تالیف اسکندر بیک منشی شاه عباس بزرگ که تا پایان حیات شاه عباس صفوی (985-1038) در آن به رشته تحریر در آمده و از میان کتب دوره صفوی به حسن انشاء ممتاز است. بهار دانش که تهذیبی است از کلیله و دمنه بقلم شیخ ابوالفضل دکنی (مقتول به سال 1013) وزیر اکبرشاه. از شیخ ابوالفضل کتب دیگری مانند اکبرنامه در شرح سلطنت اکبرشاه و کتاب آیین اکبری باقی مانده است. هشت بهشت در تاریخ آل عثمان از مولانا ادریس البتلیسی معاصر سلطان بایزید (886-918 ) و پسرش ابوالفضل محمد الدفتری که آن را تا وقایع سال 952 که شامل اتفاقات قسمی از دوره سلطان سلیم ثانی است نوشتند. مجالس المومنین از قاضی نورالله ششتری (متوفی به سال 1019) در شرح احوال گروهی بزرگ از شعرا و ادبا و فضلای شیعه. از جمله مسائلی که در این عصر مورد توجه بود تذکره نویسی است. از کتب تذکره در این دوره یکی تحفه ثانی تألیف سام میرزا (983 . م) پسر شاه اسماعیل صفوی است شامل شرح حال عده‏ای از شعرا اواخر قرن نهم تا اواخر قرن دهم. دیگر لطایف نامه ترجمه مجالس النفائس امیر علیشیر است که به دست فخری بن امیری در سال 927 صورت گرفت. از ترجمه این کتاب اثر معروف دیگری داریم به نام تذکرة المثال یا جواهر العجایب. دیگر مذکر الاحباب تألیف نثاری بخارایی است که شامل شعرای دوره علیشیر نوایی تا حدود سال 974. دیگر نفایس المآثر در شرح احوال شعرای ایرانی هند عصر اکبر شاه. دیگر خلاصة الاشعار و زبدة الافکار تألیف تقی الدین کاشانی که در سال 985 تألیف شد. دیگر تذکره هفت اقلیم تألیف امین احمد راضی که در


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق نثر فارسی در عهد صفوی

زندگی و اقدامات شهید نواب صفوی

اختصاصی از رزفایل زندگی و اقدامات شهید نواب صفوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

زندگی و اقدامات شهید نواب صفوی


زندگی و اقدامات شهید نواب صفوی

زندگی و اقدامات شهید نواب صفوی  

24 صفحه

 

شهیدان نواب صفوی و یارانش در دوران رژیم ستمشاهی با دعوت حوزه‌ها به حضور در عرصه سیاسی کشور، ایجاد ایده تشیع انقلابی و با هدف تشکیل حکومت اسلامی و تدوین قانون اساسی کشور براساس آموزه‌های قرآن دست به مبارزه با رژیم شاه زدند. آنها معتقد بودند روحانیون باید سکوت در مقابل حکومت را کنار بگذارند، حکومت اسلامی جایگزین مشروطه و حکومت غربگراها شود و جنبش‌های انقلابی مسلمان در سراسر جهان متحد شوند. تدوین قانون اساسی براساس آموزه‌های قرآن و دین اسلام از برجسته‌ترین تفکرات این گروه محسوب می‌شد.

 


دانلود با لینک مستقیم


زندگی و اقدامات شهید نواب صفوی