رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درمورد خلاصه ای از زندگی حضرت فاطمه معصومه

اختصاصی از رزفایل مقاله درمورد خلاصه ای از زندگی حضرت فاطمه معصومه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درمورد خلاصه ای از زندگی حضرت فاطمه معصومه


مقاله درمورد خلاصه ای از زندگی حضرت فاطمه معصومه

دسته بندی : معارف اسلامی _ دینی  ،

فرمت فایل:  Image result for word ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

فروشگاه کتاب : مرجع فایل 

 


 قسمتی از محتوای متن ...

تعداد صفحات : 18 صفحه

خلاصه ای از زندگی حضرت فاطمه معصومه نام شریف آن بزرگوار فاطمه و القاب ایشان ((معصومه)), ((ستى)), و ((فاطمه کبرى)) است.
پدرش حضرت موسى بن جعفر علیه السلام و مادرش نجمه خاتون مادر حضرت رضا علیه السلام است.
از ولادت تا هجرت آن حضرت اول ذى القعده سال 173هـ.
ق در مدینه منوره به دنیا آمدند.
و در سن 28 سالگى در روز دهم(وسیله المعصومیه,ص 65, به نقل از نزهه الابرار) یا دوازدهم (مستدرک سفینه البحار, ج 8, ص 258) ربیع الثانى سال 201هـ.
ق در شهر قم از دنیا رفتند.
  سفر مقدس به شهر مقدس در سال 200هـ.
ق و یک سال پس از سفر تبعیدگونه حضرت رضا علیه السلام به شهر ((مرو)) حضرت فاطمه معصومه علیها السلام همراه عده اى از برادران خود براى دیدار برادر و تجدید عهد با امام زمان خویش راهى دیار غربت شد.
در طول راه به شهر ساوه رسیدند, ولى از آنجا که در آن زمان مردم ساوه از مخالفین اهل بیت بودند با ماموران حکومتى همراهى نموده و با همراهان حضرت وارد نبرد و جنگ شدند که عده اى از همراهان حضرت در این حادثه غم انگیز به شهادت رسیدند.
(زندگى حضرت معصومه, نوشته آقاى منصورى, ص 14.
(به نقل از ریاض الانساب, تالیف ملک الکتاب شیرازى).
) حضرت در حالى که از غم و حزن بسیار مریضه بود با احساس ناامنى درشهر ساوه فرمود: مرا به شهر قم ببرید, زیرا از پدرم شنیدم که فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما مى باشد;(دریاى سخن, تالیف سقازاده تبریزى (نقل از ودیعه آل محمد, نوشته آقاى انصارى), ص 12) سپس حضرت به طرف قم حرکت نمود.
بزرگان قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند و در حالى که ((موسى بن الخزرج)) بزرگ خاندان ((اشعرى)) زمام شتر آن مکرمه را به دوش مى کشید; ایشان در میان شور و احساسات مردم قم وارد آن شهر مقدس شد و در منزل شخصى ((موسى بن الخزرج)) اجلال نزول فرمود.
(تاریخ قدیم قم, ص 213) آن بزرگوار هفده روز در شهر ولایت و امامت به سر برد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود و واپسین روزهاى عمر پربرکت خویش را با خضوع و خشوع در برابر ذات پاک الهى به پایان رساند.
غروب مهتاب در شهر ستارگان سرانجام آن همه شوق و شور و شعف ((از اجلال نزول کوکب ولایت و توفیق زیارت بانویى از تبار فاطمه اطهر)), با افول ن

  متن بالا فقط تکه هایی از محتوی متن مقاله میباشد که به صورت نمونه در این صفحه درج شدهاست.شما بعد از پرداخت آنلاین ،فایل را فورا دانلود نمایید 

 


  لطفا به نکات زیر در هنگام خرید دانلود مقاله :  توجه فرمایید.

  • در این مطلب،محتوی متن اولیه قرار داده شده است.
  • به علت اینکه امکان درج تصاویر استفاده شده در ورد وجود ندارد،در صورتی که مایل به دریافت  تصاویری از ان قبل از خرید هستید، می توانید با پشتیبانی تماس حاصل فرمایید.
  • پس از پرداخت هزینه ،ارسال آنی مقاله یا تحقیق مورد نظر خرید شده ، به ادرس ایمیل شما و لینک دانلود فایل برای شما نمایش داده خواهد شد.
  • در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون بالا ،دلیل آن کپی کردن این مطالب از داخل متن میباشد ودر فایل اصلی این ورد،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد.
  • در صورتی که محتوی متن ورد داری جدول و یا عکس باشند در متون ورد قرار نخواهند گرفت.
  • هدف اصلی فروشگاه ، کمک به سیستم آموزشی میباشد.
  • بانک ها از جمله بانک ملی اجازه خرید اینترنتی با مبلغ کمتر از 5000 تومان را نمی دهند، پس تحقیق ها و مقاله ها و ...  قیمت 5000 تومان به بالا میباشد.درصورتی که نیاز به تخفیف داشتید با پشتیبانی فروشگاه درارتباط باشید.

دانلود فایل   پرداخت آنلاین 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درمورد خلاصه ای از زندگی حضرت فاطمه معصومه

کمال همنشین

اختصاصی از رزفایل کمال همنشین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

محیطی که ما در آن زندگی می‌کنیم، تأثیر زیادی در اخلاق و رفتار و سرنوشت ما دارد. در این محیط هم افراد درستکار با ایمان و فداکار زندگی می‌کنند، هم افراد نادان و خلاف‌کار، این بستگی به عقل و تدبیر ما دارد که با چه کسانی معاشرت و همنشینی کنیم. اگر با افراد موفق و با ایمان معاشرت کنیم از دانش و اخلاق و رفتار خوب آنان بهره می‌بریم. یا حداقل از تجربه‌های خوب آنان استفاده می‌کنیم؛ اما اگر با افراد نادان معاشرت و دوستی کردیم، اخلاق و رفتار بد آنان بر روی ما تأثیر می‌گذارد و ما را منحرف می‌کند. رسول اکر(ص)

درباره اهمیت همنشینی با دیگران با مثال زیبایی فرموده است: مَثَل همنشین نیکوکار و همنشین ناصالح، مانند همنشینی با کسی است که مُشک حمل می‌کند یا در کوره آهنگری می‌دمد. اگر با کسی که حامل مادة خوشبوی مُشک است همنشینی و دوستی کردی یا از آن به تو می‌رسد یا از آن خریداری می‌کنی یا حداقل از بو و عطر آن بهره‌مند می‌شوی، اما همنشینی با شخصی که در کوره می‌دَمد یا سبب سوختن لباس تو می‌شود یا از بوی بد آن آزرده خاطر می‌شوی.

از گفتار نیکو و کلام زیبای آن حضرت می‌فهمیم که در زمان حاضر، خطرهای زیادی ما را تهدید می‌کند، پس باید با عقل و تدبیر عمل کنیم و در انتخاب دوستان خود دقت کنیم. اگر فهمیدیم که در انتخاب دوست و همنشین اشتباه کرده‌ایم، خیلی زود از آنان فاصله بگیریم و به دوست و همنشین صالح و نیک بپیوندیم تا موجب تباهی خود و خانواده خود نشویم؛ زیرا دوستان خوب و صالح موجب پیشرفت ما خواهند شد. ما از تجربه‌های آنان استفاده می‌کنیم و می‌گویم آنان چکار کردند که موفق شدند ما هم همان راه را ادامه می‌دهیم.

به فرموده امام علی(ع) اگر می‌خواهیم در دنیا و آخرت سعادتمند باشیم، با مردم بزرگوار دوستی و همنشینی داشته باشیم.

پسر نوح با بدان بنشست

خاندان نبوتش گم شد

سگ اصحاب کهف روزی چندان

پی نیکان برفت آدم شد

چرا بیراهه برویم. وقتی خدا الگویی به خوبی ائمه اطهار(ع) برای ما قرار داده است. امامان معصوم علیه السلام روی قضیه انتخاب دوست و رفیق به عنوان همنشین توصیه های بسیاری داشته اند و ضمن اینکه سفارش نموده اند بخشی از شبانه روز را برای این امر اختصاص بدهیم؛ به طور کلی معیار اصلی را انتخاب دوست و دوستانی معرفی نموده اند که بودن در کنارشان ما را به یاد خدا بیاندازد. ما را هر چه بیشتر به خدا نزدیکتر کند. نه اینکه گذراندن وقت ارزشمندمان با او موجب شود که از نماز جماعت در مسجد و شرکت درنماز جمعه و مراسمات مذهبی و ... بیندازد. یا خدای ناکرده موجب شود که ما هرچه بیشتر در منجلاب فساد آلوده شویم.

انسان موجودی اجتماعی و ذاتا معاشرتی است. مطمئناً تاثیر همنشینی با دوستان در افزایش نکات مثبت یا منفی اخلاقی و یا بر سرعت تغییرات اجتماعی و تربیتی انکارناپذیر است. یک دوست می تواند شما را مثلا در معنویات شما را از نردبان ترقی بالا تر ببرد و در شما انگیزه بیشتری ایجاد کند و یا با ایجاد رقابت صمیمی و سالم در راه رسیدن به پیشرفتهای علمی و ورزشی و... برای شما هدفگذاری ونقطه گذاری کند و یا حتی برعکس به اصطلاح مخ شما را بزند و از حضور پور شورتان درمساجد و یا... بکاهد. انتخاب دوست پایین تر از شما توصیه نمی شود مگر اینکه شما آنقدر از لحاظ اعتقادی روی خودتان کار کرده باشید و پایه قوی اعتقادی داشته باشید که موجب تقویت معنوی سایرین شود و این نوعی امر به معروف و نهی از منکر عملی محسوب میشود. جهاد اکبر را به همین خودسازی و تهذیب نفس میگویند. ولی متاسفانه گاهی هم پیش میآید که تاثیر منفی روی شما داشته باشد که بیشتر ناخودآگاه است. یهو می بینیدکه لحن صحبتتان تغییر کرده و از اصطلاحات بخصوصی استفاده میکنید و یا طرز تفکرتان تغییر میکنید. اگر بارز شد باید بیشتر روی خودتان کار کنید و ارتباطات منفی را کاهش بدهید.

نظر به اهمیت این موضوع احادیثی گرانقدر از حضرات معصوم(ع) می آورم. امید است که مطلوب شما واقع شود:

امام باقر علیه السلام می فرماید:

«پدرم به من سفارش کرد با پنج نفر دوستی نکن: 1- با فاسق و گنه کار رفاقت نکن، که تو را به کمتر از یک لقمه بفروشد، 2- و با بخیل و تنگ نظر رفاقت نکن که هنگام تنگدستی تو را تنها گذارد؛ 3- و با دروغگو دوست مشو که مانند سراب است، دور را نزدیک و نزدیک را دور جلوه می دهد، 4- و با نادان دوست مشو زیرا به قصد سود رسانی به تو زیان می رساند، 5- و با کسی که قطع رحم کرده، رفاقت مکن زیرا او را در سه جای قرآن ملعون یافتم».[۱]

حضرت علی علیه السلام می فرماید:

«لاخیر فی صحبة من اجتمع فیه ستّ خصال ان حدثّک کذّبک و ان ائتمنته خانک و ان ائتمنک اتّهمک و ان انعمت علیه کفّرک و ان انعم منّ علیک بنعمته»[۲]

کسی که شش خصلت داشته باشد شایستگی رفاقت ندارد: کسی که با تو سخن به دروغ گوید و اگر به او اعتماد کردی خیانت می کند و اگر او به تو اعتماد کرد تو را متهم به خیانت کند وچون به او خیر رسانی کفران کند و چون به تو خیری رساند منت گذارد.

نیز می فرماید:

«جالس العلماء تسعد»[۳]

باعالمان بنشین تا خوشبخت شوی.

نیز می فرماید:

«جالس الحکماء یکمل عقلک»[۴]

با حکیمان بنشین تا عقلت کامل، روحت بزرگ و جهل تو زایل گردد.

نیز می فرماید:

«لا تصحب الّا عاقلاً تقیّاً»[۵]

جز با خردمندان با تقوا رفاقت مکن.

نیز می فرماید:

«صدیقک من نهاک عدّوک من اغراک»[۶]

دوست تو کسی است که تو را از گناه نهی کند، و دشمنت کسی است که تو را به گناه تشویق نماید.

نیز می فرماید:


دانلود با لینک مستقیم


کمال همنشین

تحقیق در مورد هر انسانی در زندگی فردی و اجتماعی خویش

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد هر انسانی در زندگی فردی و اجتماعی خویش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

هر انسانی در زندگی فردی و اجتماعی خویش، خواه ناخواه اسرار مگو دارد که بایستی در نگه داری آن کوشا باشد. برخی از این اسرار مربوط به خودش و برخی مربوط به خانواده یا جامعه اوست. امروزه با توجه به وجود ابزار پیشرفته و حساس جاسوسی و اطلاعاتی و کاربرد گسترده آنها برای دگرگونی سرنوشت ملت ها، ضرورت رازداری، بدیهی و انکارناپذیر است و گذشته از آنکه فضیلتی اخلاقی به شمار می آید، در نیک بختی انسان ها نیز تأثیر بسزا دارد. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرموده است:اَلظَّفَرُ بِالحَزْمِ وَالْحَزْمُ بِإِجالَةِ الرَّأیِ وَالرَّأْیُ بِتَحصینِ الأَسْرارِ.پیروزی، به محکم کاری بسته است و آن هم به اندیشه بستگی دارد و اندیشه نیز به نگه داری رازهاست.

هر فرد، خانواده، تشکیلات و جامعه ای، کم و بیش اسرار و اطلاعاتی دارند که دیگران نباید از آنها آگاه شوند؛ زیرا آشکار ساختن آن برای دیگران، چه بسا آسیب ها و گرفتاری های بزرگی در پی آورد.ازداری بر دو گونه است: یکی، راز دیگران را نگاه داشتن و دیگری، اسرار خود را پوشیدن و آشکار نکردن. فاش کردن رازها، از ضعف نفس و سستی عقل است؛ چه اسرار آدمی از دو حال بیرون نیست: یا بیان گر دولت و سعادت و نیک فرجامی است یا خبر از نکبت و شقاوت و ناکامی می دهد. رازداری در هر دو حال نیکوست؛ زیرا اگر راز، از دولت و سعادت انسان خبر دهد، اظهار آن موجب دشمنی بدخواهان و حسد ابنای زمان و توقع ارباب طمع و دون همتان می شود و اگر راز، از ناکامی و نکبت آدمی خبر دهد، بروز آن، شماتت دشمنان و اندوه دوستان و خفت در نظر ظاهربینان را در پی دارد. همچنین آن که رازدار خویش نیست، نمی تواند اسرار دیگران را حفظ کند، چنان که امام علی علیه السلام می فرماید:مَن ضَعُفَ عَنْ حِفْظِ سِرِّهِ لَم یَقْوَ لِسِّرِ غَیرهِ.کسی که نتواند رازدار اسرار خود باشد، نمی تواند اسرار دیگران را نیز حفظ کندو انسان اسرار خویش را بهتر از هر کس دیگری می تواند حفظ کند. بسیارند کسانی که بر زیان خود می کوشند.بنابراین، آدمی باید مراقبت کند در اینکه چه می گوید و با که می گوید. آیا هر کسی شایستگی شنیدن همه گفته های او را دارد یا خیر؟ ممکن است کسی رازی را بشنود، آن گاه نه از سر دشمنی، بلکه به خاطر نداشتن ظرفیت درونی و آمادگی روحی بر پذیرش آن سخن، ناخودآگاه به افشای آن بپردازد. ازاین رو، حقایقی هست که برای برخی از افراد، به ویژه آنها که دل و جانشان را زنگار هوای نفس و نادانی و لجاجت دربرگرفته است، باید همیشه ناگفته بماند.

عوامل افشای راز

برخی عوامل که به افشای رازها می انجامند، عبارتند از:

1. پرحرفی: اشخاص پرحرف، برای اشباع میل سخن گویی، از هر دری سخن به میان می آورند و یافته های خویش را به دیگران انتقال می دهند. چنین کاری سبب پرده برداشتن از اسرار آدمی می شود.

2. عقده حقارت: در هم نشینی ها گاه از مطالب گوناگون سخن می گویند. افرادی که کمبود شخصیت و ضعف نفس دارند، می کوشند تا با سخنانی جدید، نظر حاضران را به خود جلب و احساس حقارت خود را جبران کنند و بدین ترتیب، برخی رازها را برملا می سازند.

3. دوستی و رفاقت: سومین انگیزه فاش سازی اسرار، دوستی ها و رفاقت هاست. شخص دانای اسرار باید توجه داشته باشد که مرز دوستی و رفاقت را از حریم اسرار پنهانی خویش جدا کند و نه تنها اسرار خود، بلکه اسرار شخصی دیگران را نیز در اختیار دوستانش قرار ندهد

4. احساساتی شدن و عصبانیت: یکی دیگر از عوامل افشای اسرار، صبر نکردن بر بدی هاست. بسیار اتفاق می افتد که فرد یا افرادی بر اثر ناراحتی از شخصی و سپس احساساتی شدن، اسراری را فاش می سازند، ولی پس از آن، دچار پشیمانی می شوند. بر این اساس، آنهاکه بازیچه احساسات نمی شوند و بر خشم خویش مسلط هستند، بر حفظ اسرار خود و دیگران تواناترندیکی از عواملی که موجب افشای سر برای دشمنان می‌گردد، حسن ظن بر اساس دوستی‌هاست؛ لذا خداوند مسلمانان را از دوستی با مشرکان به شدت برحذر داشته تا گرفتار فاش کردن اسرار مردم یا حکومت نشوند راز فاش شده، مثل یک زندانیِ گریخته از محبس است که بازگرداندنش به بازداشتگاه بسیار دشوار است افشای راز مردم، نشانه سستی اراده و ضعف ایمان و گاهی برای خودنمایی است. باید «امین مردم» بود و گوهر راز را در صندوق سینه نگه داشت. «آبرو» از هر سرمایه ای بالاتر است و با رازداری می توان «آبروداری» کرد. کسی که از عیب پنهان و راز مخفی کسی مطلع می شود و آن را در بوق و کرنا می کند، گناهکار است و مدیون حق مردم. تعجب است که گاهی رازهای خصوصی بعضی خانواده ها زبان به زبان نقل می شود و صغیر و کبیر از آن آگاهند حضرت رضا(ع) در حدیثی فرموده است: مؤمن، هرگز مؤمن راستین نخواهد بود مگر آنکه سه خصلت داشته باشد: سنتی از پروردگار، سنتی از پیامبر و سنتی از ولیّ خدا. آنگاه سنت و روشی را که مؤمن باید از خدا آموخته و به کار بندد، «رازداری» معرفی می کند: «وَ امّا السُنَّةُ مِنْ رَبّهِ کِتمانُ سِرِّهِ»(4)

اگر حرفی را از کسی شنیدی که راضی به نقل آن برای دیگری نبود، نقل آن گناه است. اگر بیان یک راز، آبروی خانواده ای را به خطر اندازد، فردای قیامت مسؤولیت دارد و پاسخ گفتن به آن بسیار دشوار است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد هر انسانی در زندگی فردی و اجتماعی خویش

زندگی نامه فردوسی

اختصاصی از رزفایل زندگی نامه فردوسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

چکیده

شاهنامه تبارنامه ملت کهن ماست که از دیر باز نقل مجلس و محفل ایرانیان بوده است و همواره خصلتهای ایرانین را همچون دلیری، آزادگی، یکتا پرستی، میهن دوستی و ... را گوش زد نموده و اشتیاق دفاع از وطن و همچنین فرهنگ ملی را در دلها پرورانیده است.

با خلق حماسه عظیم خود، برخورد و مواجهه دو فرهنگ ایران و اسلام را به بهترین روش ممکن عینیت بخشید، با تأمل در شاهنامه و فهم پیش زمینه فکری ایرانیان و نوع اندیشه و آداب و رسومشان متوجه می‏شویم که ایرانیان همچون زمینی مستعد و حاصلخیز آمادگی دریافت دانه و بذر آیین الهی جدید را داشته و خود به استقبال این دین توحیدی رفته‏اند. (www.irib.com)

چنان که در سالهای آغازین ظهور اسلام، در نشر و گسترش و دفاع از احکام و قوانینش به دل و جان می‏کوشیدند. از این منظر، اهمیت «شاهنامه» فقط در جنبه شاعرانه آن خلاصه نمی‏شود و پیش از آن که مجموعه‏ای از داستانهای منظوم باشد، تبارنامه‏ای است که بیت بیت و حرف حرف آن ریشه در اعماق آرزوها و خواسته‏های جمعی ملتی کهن دارد؛ ملتی که در همه ادوار تاریخی، نیکی و روشنایی را ستوده و با بدی و ظلمت ستیز داشته است. (www.irib.com)

حال در این مجال به بررسی شخصیت فردوسی، ابعاد شاهنامه و مسائل پیرامون آن می پردازیم.

مقدمه

اما فردوسی! نام او را «حسن» یا «منصور» گفته اند. نام پدرش نیز به درستی معلوم نست. آنان که نامش را «حسن» نوشته اند نام پدرش را «اسحاق» یا «علی» گفته اند و آنکه نامش را «منصور» گفته نام پدرش را «حسن» نگاشته است. اما کنیه او را همه جا «ابوالقاسم» نوشته اند. (غمنامه رستم و سهراب، ص )

در مورد تولد این حکیم فرزانه اطلاعات دقیقی را نمی توان یافت و به آن استناد نمود ولی مواردی که معروف است را در زیر به آن اشاره می کنیم:

مرحوم مجتبی مینوی (متوفی1355) در کتاب «فردوسی و شعر او» زمان تولد وی را ما بین 325 الی 329 هجری قمری آورده است که در بیشتر اسناد 329 هجری قمری گفته شده است.

329 هجری شمسی (غمنامه رستم و سهراب، ص )

14 دیماه 318 هجری شمسی (www.ferdowsi.org)

313 هجری شمسی (www.fa.wikipedia.org)

5 مهر 313 هجری شمسی (www.naghed.net)

320 الی 329 هجری قمری (www.irib.com)

فردوسی در طبران طوس هجری بدنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و در آن ولایت مکنتی داشت. از احوال او در عهد کودکی و جوانی اطلاع درستی نداریم؛ اینقدر معلوم است که در جوانی از برکت درآمد املاک پدر بکسی محتاج نبوده است؛ اما اندک اندک آن اموال را از دست داده و به تهیدستی افتاده است. چنان که خود او می گوید:

آلا ای برآورده چرخ بلند چه داری به پیری مرا مستمند

چو بودم جوان برترم داشتی به پیری مرا خوار بگذاشتی

به جای عنانم عصا داد سال پراکنده شد مال و برگشت حال

همانطور که گفته شد وی دوران کودکی و جوانی را در خانواده ای که همه دهقان و ایرانی پاک نژاد بودند؛ در فضایی سرسبز و آرام به تحصیل علم و ادب گذراند. علاقه او به داستان های کهن باعث می شد تا گهگاه طبع خود را در سرودن تاریخ ایران قدیم آزمایش کند اما در آن زمان هیچ کس باور نمی کرد که این سروده های پراکنده ادامه یابد و به یک اثر عظیم حماسی به نام «شاهنامه» تبدیل شود.

فردوسی اوایل حیات را به کسب مقدمات علوم و ادب گذرانید و از همان جوانی شور شاعری در سر داشت . از همان زمان برای احیای مفاخر پهلوانان و پادشاهان بزرگ ایرانی بسیار کوشید و همین طبع و ذوق شاعری و شور و دلبستگی او بر زنده کردن مفاخر ملی، باعث بوجود آمدن شاهکاری برزگ به نام «شاهنامه» شد. (www.irib.ir)

او نظم شاهنامه را حدود سالهای 370 یا 371 ه . ق شروع کرد و حدود سی و پنج سال، بی‏وقفه در انجام و اتمام این کار کوشش نمود. به عبارتی، او تمام هستی خود را وقف این کار کرد و با وجود چند تن از دوستانش که حامی او در انجام این کار ملی و ادبی بودند، همان طور که گفتیم، به روزگار پیری ثروت دوران جوانی را از دست داد و فقیر و تهیدست، باقی عمر را در بی‏چیزی و افلاس گذراند. حماسه‏سرای بزرگ ایران در سال 411 ه.ق درگذشت. (www.irib.com)

برخی تاریخ درگذشت او را 416 ه.ق نیز نوشته اند.

تاریخچه سیستان

از آنجا که حکیم فردوسی داستانها و پهلوانانش را از خطه سیستان انتخاب نموده نگاهی گذرا به تاریخچه این سرزمین می اندازیم.

با ورود اخرین دسته از آریایها در حدود سال 128ق- م که سکه نامیده می شدند از شمال افغانستان به طرف جنوب یعنی قندهار و سپس به طرف غرب راه پیمودند تا به ایالت زرنک و کناره های دریاچه زره رسیدند و نام زرنک به واسطه ورود سکاها به سکستان تبدیل گردید و عربها سجستان می گفتند و بالاخره به سیستان تغییر نام یافت.که امروزه به همین نام خوانده و شناخته می شود. گرچه در قرن 19 توسط بریتانیا قسمتی از سیستان به وسیله ی عهد نامه پاریس از سیستان جدا گردید،و درآن سوی مرز ماند،اما فرهنگ مردم ،آداب و رسوم،زبان ادبیات آنها همچنان پایدار و پا برجا و یکسان است. (www.fa.wikipedia.org)

مردم سیستان از نژاد آریایی و زبانشان فارسی و با گویش زابلی(زاولی) است،اکثریت شیعه اثنی عشری و دارای افتخارات در این مورد و خصوصا دوران بنی امیه به علت سب نکردن امام علی (ع) هستند. زندگی اکثریت مردم کشاورزی و دامداری می باشد. تاریخ ایران به نام سیستان افتخار می کند،هر گاه از سیستان نامی به میان آمده،سلحشوری،شجاعت، مهمان نوازی،مرزداری،اعتقاد،قناعت ووفای این مردم به نظرآمده است، بی دلیل نیست که فردوسی متون،داستانها و قصه های تاریخی شاهنامه خود را از سرزمین نیمروز (سیستان) انتخاب و قهرمانان آن رااز این خطه انتخاب نموده است. اگر همت والای مردانی چون یعغوب لیث صفاری نبود که وقتی در برابرش مدح به زبان عربی می خواندند،بر آشفت و گفت(چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت)چه بسا که امروزاثری از زبان فارسی نبود. (www.fa.wikipedia.org)


دانلود با لینک مستقیم


زندگی نامه فردوسی

زندگی نامه عبدالعظیم (ع)

اختصاصی از رزفایل زندگی نامه عبدالعظیم (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

عبدالعظیم (ع)

عبدالعظیم علیه السّلام فرزند عبدالله بن علی، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت می رسد .پدرش عبدالله نام داشت و مادرش فاطمه دختر عقبه بن قیس .ولادت با سعادت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در سال 173 هجری قمری در شهر مقدّس مدینه واقع شده است و مدّت 79 سال عمر با برکت او با دوران امامت چهار امام معصوم یعنی امام موسی کاظم علیه السّلام ، امام رضا علیه السّلام، امام محمّدتقی علیه السّلام و امام علیّ النّقی علیه السّلام مقارن بوده ، محضر مبارک امام رضا علیه السّلام  ، امام محمّد تقی علیه السّلام  و امام هادی  علیه السّلام را درک کرده و احادیث فراوانی از آنان روایت کرده است .این فرزند حضرت پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم، از آنجا که از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است به حسنی شهرت یافته است .حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام از دانشمندان شیعه و از راویان حدیث ائمه معصومین علیهم السّلام و از چهره های بارز و محبوب و مورد اعتماد ، نزد اهل بیت عصمت علیهم السّلام و پیروان آنان بود و در مسایل دین آگاه و به معارف مذهبی و احکام قرآن ، شناخت و معرفتی وافر داشت .ستایشهایی که ائمه معصومین علیهم السّلام از وی به عمل آورده اند، نشان دهنده شخصیّت علمی و مورد اعتماد اوست؛ حضرت امام هادی علیه السّلام گاهی اشخاصی را سؤال و مشکلی داشتند، راهنمایی می فرمودند که از حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام  بپرسند و او را از دوستان حقیقی خویش می شمردند و معرّفی می فرمودند .در آثار علمای شیعه نیز، تعریفها و ستایشهای عظیمی درباره او به چشم می خورد، آنان از او به عنوان عابد، زاهد، پرهیزکار، ثقه، دارای اعتقاد نیک و صفای باطن و به عنوان محدّثی عالیمقام و بزرگ یاد کرده اند؛ در روایات متعدّدی نیز برای زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام  ، ثوابی همچون ثواب زیارت حضرت سیّد الشهدا، امام حسین علیه السّلام بیان شده است. زمینه های مهاجرت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام  از مدینه به ری و سکونت در غربت را باید در اوضاع سیاسی و اجتماعی آن عصر جستجو کرد؛ خلفای عبّاسی نسبت به خاندان حضرت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و شیعیان ائمه علیه السّلام  بسیار سختگیری می کردند، یکی از بدرفتارترین این خلفاء متوکّل بود که خصومت شدیدی با اهل بیت علیهم السّلام داشت، و تنها در دورت او چندین بار مزار حضرت امام حسین علیه السّلام  را در کربلا تخریب و با خاک یکسان ساختند و از زیارت آن بزرگوار جلوگیری به عمل آوردند.

سادات و علویّون در زمان او در بدترین وضع به سر می بردند .حضرت عبدالعظیم علیه السّلام  نیز از کینه و دشمنی خلفا در امان نبود و بارها تصمیم به قتل آن حضرت گرفتند و گزارشهای دروغ سخن چینان را بهانه این سختگیری ها قرار می دادند، درچینن دوران دشوار و سختی بود که حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به خدمت حضرت امام هادی علیه السّلام  رسید و عقاید دینی خود را بر آن حضرت عرضه کرد، حضرت امام هادی علیه السّلام  او را تأیید فرموده و فرمودند: تو از دوستان ما هستی.

دیدار حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در سامرا با حضرت امام هادی علیه السّلام  به خلیفه گزارش داده شد و دستور تعقیب و دستگیری وی صادر گشت، او نیز برای مصون ماندن از خطر، خود را از چشم مأموران پنهان می کرد و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس رفت و آمد می کرد و شهر به شهر می گشت تا به ری رسید و آنجا را برای سکونت انتخاب کرد. علّت این انتخاب به شرایط دینی و اجتماعی ری در آن دوره بر می گردد که وقتی اسلام به شهرهای مختلف کشور ما وارد گشت و مسلمانان در شهرهای مختلف ایران به اسلام گرویدند، از همان سالها ری یکی از مراکز مهمّ سکونت مسلمانان شد و اعتبار و موقعیّت خاصّی پیدا کرد . زیرا سرزمینی حاصلخیز و پرنعمت بود، عمرسعد هم به طمع ریاست یافتن بر ری در حادثه جانسوز کربلا، حضرت حسین بن علی علیه السّلام را به شهادت رساند. در ری هم اهل سنّت و هم از پیروان اهل بیت علیهم السّلام زندگی می کردند و قسمت جنوبی و جنوب غربی شهر ری بیشتر محلّ سکونت شیعیان بود .

حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به صورت یک مسافر ناشناس ، وارد ری شد و در محلّه ساربانان در کوی سکّه الموالی به منزل یکی از شیعیان رفت، مدّتی به همین صورت گذشت . او در زیرزمین آن خانه به سر می برد و کمتر خارج می شد ، روزها را روزه می گرفت و شبها به عبادت و تهجّد می پرداخت، تعداد کمی از شیعیان او را می شناختند و از حضورش در ری خبر داشتند و مخفیانه به زیارتش می شتافتند، امّا می کوشیدند که این خبر فاش نشود و خطری جانِ حضرت را تهدید نکند .پس از مدّتی، افراد بیشتری حضرت عبدالعظیم علیه السّلام را شناختند و خانه اش محلّ رفت و آمد شیعیان شد، نزد او می آمدند و از علوم و روایاتش بهره می گرفتند و عطر خاندان عصمت علیهم السّلام را از او می بوئیدند و او را یادگاری از امامان خویش می دانستند و پروانه وار گردِ شمعِ وجودش طواف می کردند .

حضرت عبدالعظیم علیه السّلام میان شیعیان شهرری بسیار ارجمند بود و پاسخگویی به مسایل شرعی و حلّ مشکلات مذهبی آنان را برعهده داشت؛ این تأکید ، هم گویای مقام برجسته حضرت عبدالعظیم علیه السّلام است و هم می رساند که وی از طرف حضرت امام هادی علیه السّلام در آن منطقه ، وکالت و نمایندگی داشته است؛ مردم سخن او را سخن امام علیه السّلام می دانستند و در مسایل دینی و دنیوی ، وجود او محور تجمّع شیعیان و تمرکز هواداران اهل بیت علیهم السّلام بود.روزهای پایانی عمر پربرکت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام با بیماری او همراه بود، آن قامت بلند ایمان و تلاش، به بستر افتاده بود و پیروان اهل بیت در آستانه محرومیّت از وجود پربرکت این سیّد کریم قرارگرفته بودند، اندوه مصیبتهای پیاپی مردم و


دانلود با لینک مستقیم


زندگی نامه عبدالعظیم (ع)