رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود رایگان گروه های مرجع در جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی 27 ص

اختصاصی از رزفایل دانلود رایگان گروه های مرجع در جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی 27 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 43

 

گروه های مرجع در جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی

با تاکید بر نظریه های مرتن و فستینگر

چکیده

در فرآیند شکل گیری نگرش، تصمیم گیری و کنش افراد در جامعه، عواملی چند نقش دارند. از جمله مهمترین آنها افراد یا گروههای مرجع اند که مبنا و معیار داروی و ارزیابی کار کنش گران اجتماعی قرار می گیرند. گروههای مرجع دو کارکرد عمده ی هنجاری و مقایسه ای دارند. سوال اصلی دراین مقاله آن است که گرایش و نیاز افراد تا چه حد بنیانی اجتماعی دارد و در جامعه ساخته می شود و تا چه حد مستقل از عوامل اجتماعی و فرهنگی شکل می گیرد . در پاسخ به این سوال مهم، رویکردهای روان شناختی و روان شناسی اجتماعی به ویژگی ها وابعاد فردی توجه می‌کنند و رویکرد جامعه شناختی به عامل ساختارها و نظام ارزشی حاکم در جامعه می پردازد. این مقاله به شرح و تفصی و مقایسه این رویکردها به ویژه دیدگاههای مرتن و فستینگر خواهد پرداخت.

واژگان کلیدی :گروه مرجع، تعامل، مقایسه اجتماعی، ساخت اجتماعی، کارکرد، منزلت .

مقدمه

در جریان تصمیم گیری ها، کنش ها و حتی شکل گیری نگرش انسانها در جامعه، عواملی چند نقش آفرینند که از جمله مهمترین آنها افراد یا گروههایی هستند که مبنا و معیار قضاوت و ارزیابی کنشگران اجتماعی قرار می‌گیرند. اینها که «گروه مرجع» گفته می شوند دو کارکرد عمده ایفا می‌کنند: اولاً هنجارها، رویه ها، ارزشها و باورهایی را به دیگران القا می کنند و به اصطلاح کارکرد هنجاری دارند، ثانیاً‌ استانداردها و معیارهایی در اختیار کنشگران قرار می دهند که کنش و نگرش خود را با آنها محک می زنند و اصطلاحاً کارکرد مقایسه ای و تطبیقی ایفا می کنند. با ملاکهای عینی به صحت رفتارها یا باورهای خود یقین پیدا کنند، مقایسه با گروههای مرجع وارجاع به آنها راهی برای برون شدن از این معضل و بن بست است. این ارجاع حتی اگر خود آگاهانه نباشد، نقش انکار ناپذیر و به سزایی در تصمیم گیریها و رفتارهای اعضای جامعه ایفا می کند.

در تحلیل و بررسی این موضوع، سوالی که مطرح می شود این است که‌، این گرایش و نیاز تا چه حد از نیازها و انگیزشهای فردی ناشی می شود و چه میزان از ساختارهای فرهنگی و اجتماعی تاثیر می پذیرد؟ به عبارت دیگر در تعیین گروههای مرجع- که نقطه اتکا و مبنای مقایسه، ارزیابی و تصمیم گیری افراد قرار می گیرند، عوامل و عناصر اجتماعی یا گروهی و فردی چه میزان تاثیر گذار هستند؟

در رویکرد روانشناختی و روانشناسی اجتماعی به ویژگیها و ابعاد فردی مساله در گروه توجه می‌شود، اما در رویکرد جامعه شناختی، ارزشهای اجتماعی و ساختارهای حاکم در جامعه نقش آفرین تلقی می شوند و بیشتر مورد توجه قرار می گیرند. زیرا اساساً موضوع جامعه شناسی بررسی ساختارها و تعاملات اجتماعی است در حالی که روانشناسی اجتماعی به رفتارهای فردی انسانها در بستر جامعه می پردازد وعلائق و انگیزشهای فردی را در تعامل با دیگران مورد توجه قرار میدهد. « روانشناسی اجتماعی و جامعه شناسی هر دو رفتار افراد را در گروه یا نسبت به قالبهای گروهی یا دریافت جمعی مطالعه می کنند، اما جامعه شناسی به رفتارها آن چنان که در افراد خاصی ظاهر می شوند، کاری ندارد، بلکه آنها را به صورت جمعی ، یا به بیان بهتر به صورت تعیین اجتماعی در نظر می گیرد، در حالی که رواشناسی اجتماعی به عکس در رفتارها به مطالعه ی چگونگی ایجاد آنها در فرد می پردازد.» (استوتزل 1374، صص 30-29).

مقایسه این دو رویکرد و بهره گیری از امتیازات هر یک می تواند پرتویی روشنگر بر موضوع بحث بیافکند و با توجه به کاربردهای رو به گسترش آن در زمینه های مختلف از قبیل جامعه شناسی سیاسی، جرم شناسی،


دانلود با لینک مستقیم


دانلود رایگان گروه های مرجع در جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی 27 ص

دانلود رایگان روانشناسی در تربیت 13 ص

اختصاصی از رزفایل دانلود رایگان روانشناسی در تربیت 13 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

مقدمه

تمام مردم با ایمان اهل بردباری و خویشتن داری و فروتنی و گذشت و حیاء هستند.

« الذین یمشون علی الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماًَ »

‹ هموار و آسان بر روی زمین گام بردارند و آنگاه که نابخردان آنان را به سخن وادارند سلامی گویند.›

(فرقان 63)

آنان را به: طولانی بودن سکوتشان و پیوستگی و استمرار اندیشیدنشان و آهسته بودن صدایشان و برحذر بودن آنان از بی بندوباری و عذبده جویی و اجتناب آنها از لعن و نفرین می شناسی.

و نیز در اعمالی که به آنها واگذار سازی شخصیت ایمانی آنانرا از رهگذر تانی و استوامندی و درستکاریشان باز می یابی و نیز می توانی نرم خوئی و طبع ملایم و وفاء بعهد و اعتدال و میانه‌روی انها در انتخاب از هر چیزی را نمایانگر شخصیت آنها بدانی.

اگر بخواهیم یک خصیصه جامع و فراگیری برای شخصیت ایمانسی یک فرد مومن یاد کنیم باید بگوئیم: این خصیصه عبارت است از سکینه و آرامش او. پس آرامش مشخصه مستقلی است که حاکی از توانائی انسان در تسلط بر مملکت درونی و فرمانروائی و تدبیر او بر خویشتن می باشد.

آرامش مومن یک خصوصیت ویژه ای است که نمایانگر انسجام عناصر اون او و سازمندی او میان درخواستهای متناقض و رام بودن نفس از نظر خضوع و راهوار بودن دربرابر صاحب آن می باشد. چنین موهبتی فقط به مرد مومن اعطاء شده است.

تو می توانی این آرامش را در صحیفه چهره فرد با ایمان بخوانی، این آرامش، آرامش رویه ای و سطحی نیست، بلکه سکوت و آرامش تمرکز اندیشه و زلالی فکر و همبستگی اهتمام و اراده و وضوح و روشنی دید و نگرش است و گویا فرد مومنی را که در برابر خود می بینی دریای پرگسترده ای را در درون خود جای داده است.

دریا آرام است، ولی در عین آرامی دارای جنبشی است که درها و صدفها و مرجانها را لحظه به لحظه از اعماق خود به ساحل می آورد، پس مومن همانند چنین دریایی، بی نهایت غنی و سرشار از ثروت درونی است.

و این است ویژگی مومن … و این است آرامش در خشان و پرمایه او… این ویژگی از کجا و برای چیست؟

زیرا رابطه مومن با یرامونش رابطه خاص و متفاوت از هر گونه روابط آرام دیگر است … رابطه او با گذشته و فردا و آینده … رابطه او با مرگ … رابطه او با مردم … و رابطه او با رفتارش، با دید وطرز نگرش او به اخلاق می‌باشد.

پس اخلاق با مفهوم عملی ومعنای فلسفی عبارت از این است که تو تمایلات و خواسته های خویش را به گونه ای اشباع سازی که با حق دیگران دراشباع تمایلاتشان اصطکاک پیدا نکند. چنین مفهومی برای اخلاق دردرجه اول یک مفهوم مادی و اجتماعی است و هدف آن نیز عبارت است از تقسیم و توزیع بهتر و عادلانه لذات و شهوات می باشد.

اما اخلاق به مفهوم دینی – به عکس مفهوم مادی و اجتماعی آن – عبارت از این است که تو قدرت تمایلات هوس آلود خود را در هم شکسته و نفس خود را دراختیار و اراده خویش قرار دهی و با هوس خود به مخالفت برخیزی، بر شهوات خویش چیره گردی تا در سایه مقام و منزلت شگر خود همچون «خلیفه االله» و وارث جهان هستی – که این جهان به خاطر تو مسخر تو گشت – مرتبت درخور خویش را بازیابی. تو نمی توانی عوامل لیاقت و شایستگی دریافت عنوان خلافت و سیادت بر جهان را در خود ایجاد نمائی، مگر آنکه بر خویشتن حکومت و سیادت نمایی و بر کشور درونت حکمفرما شوی …

مفهوم اخلاق دراینجا فردی و شخصی است و هدف آن عبارت است از رسیدن فرد به کمال درخور او باشد، اگر چه دارای ثمره و بازده اجتماعی است، ولی این ثمره نتیجه و پی آمد حالت فردی است … پس حامعه ای که از اینگونه افراد تشکیل می شود سرشار از هماهنگی و صلح و محبت خواهد بود

به خدمت گرفتن روانشناسی در تربیت روانی

تردیدی نیست که تربیت – با وجود اینکه در تکوین اخلاق افراد و جامعه از ارزش خاصی برخوردار است – شامل تعلیم و ایجاد ملکات اخلاقی و عقلی و نیز تربیت روانی می گردد. لکن متاسفانه درعصر حاضر در امر تعلیم، سهم و نقش زیادی را دارا نیست.

اما در تربیت اخلاقی باید گفت: اهتمام مربوط به آن فقط محدود به ذاکره و حافظه می باشد. یه این معنی که تربیت عقل، منحصر به اهتمام در امر حفظ و از بر کردن است. بنابراین امتحاماتی که برای دانش آموزان و یا دانشجویان مدارس و دانشگاهها مقرر شده است، امتحانی است برای آزمایش اندوخته هایی که در حافظه خود انباشته اند و به هیچوجه نمایانگر هوش و پیشرفت علمی آنها نیست.

ما می بینیم بسیاری از جوانانی که از دبیرستانها و دانشگاه ها – به اصطلاح – فارغ التحصیل می گردند، غالباً نسبت به معلوماتی که به دست آورده اند ناراضی می باشند؛ و بلکه احساس می کنند که این معلومات هیچگونه نفع را عائد آنها نساخته است.

حقیقت این است: تربیت لفشی – که از طریق محاکات و حفظ کردن – به افراد تلقین می شود متناسب با حقیقت زندگانی نیست، زیرا علمی که با هر امری در تماس است اگر در عمق چیزی راه نداشته باشد علمی است که باید از آن برحذر بود؛ از آن جهت که می دانیم صرفاً ذاکره و حافظه فرد با الفاظ و تعابیر علمی و ادبی، هیچ اهمیت و ارزشی ندارد؛ بلکه در صورتی دارای ارزش و اهمیت است که با عمل و رفتار روزمره آدمی در زندگانی و اجتماع پیوند داشته باشد.

چنانچه مشکل است ما از مربیانی – که در اثناء درس خواندنشان دردوران خردسالی، در برابر نظام و سازمان روش خاصی قرار داشته و تحت تاثیر آن واقع شده اند – بخواهیم که آن نظام و سازمان و روش را به صورت جدی برای شاگردان خود دگرگون سازند، چون معنی این کار آن است که ما از آنها می خواهیم مزاج عقلی خود را دگرگون نمایند.

مثلاً این مربیان روش تربیتی را مبتنی بر سیر از مرکبات به بسیط آموختند، با اینکه فرض بر این است که روش درست عبارت از سیر بسیط به مرکب و یا به عبارت دیگر: سیر از آسان به مشکل می باشد؟

روش روشنی که غزالی آن را گزارش کرده و آن را برای تربیت نفس و ارزشیابی معارف و تایید روش خویش در زندگانی خود، و برای خود و اجتماع، سودمند یافته است با محسوسات – که آسان تر و هموارتر است – آغاز می گردد، چون محسوسات با جزئیات و مشخصات روشنی پیوند دارد.

سپس غزالی در این محسوسات تشکیک می کند و توضیح می دهد که محسوسات نمی تواند منجر به یک معرفت درستی گردد، لذا می گوید: از کجا می توان به محسوسات اعتماد کرد، در حالیکه قویترین قوای حسی عبارت است از حس بینائی. انسان با همین حس بینائی، سایه را ساکن و غیر متحرک می بیند. بنابراین به مدد حس بینایی به نفی حرکت سایه حکم می کند و سپس لحظه و یا لحظاتی بعد به مدد تجربه و مشاهده، کشف می کند که سایه، متحرک است نه ساکن، منتهی حرکت آن دفعی نیست، بلکه به تدریج انجام می گیرد.

هم چنین انسان به ستاره می نگرد و آن را به اندازه یک سکه کوچک می بیند. سپس اثبات علمی و هندسی نشان می دهد مه مثلاً همان ستاره کوچک –حتی – از کره زمین نیز بزرگتر می باشد، بدنسان حاکم عقل، حاکم حس را تکذیب می کند.

غزالی سپس در حاک عقل دچار شک و تردید می گردد، زیرا حاکم حس به او می گوید: اطمینان و اتکاء تو به من تا بحال کامل بود تا اینکه عقل سررسید و مرا تکذیب کرد. چه بسا ممکن است و راه عقل، حاکمی دیگر باشد که حکم عقل را تکذیب کند، پس به چه علت، عقل را تصدیق می کنی و مرا تکذیب می نمایی؟!


دانلود با لینک مستقیم


دانلود رایگان روانشناسی در تربیت 13 ص

دانلود رایگان روانشناسی رشد کودک 7 ص

اختصاصی از رزفایل دانلود رایگان روانشناسی رشد کودک 7 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

روانشناسی تربیتی کودک

نگاه اجمالی

در رابطه با منضبط کردن کودک غیر ممکن است او را مجبور به انجام کار درست کرد. زیرا او توانایی فکری لازم برای تشخیص «درست و غلط» را ندارد، اراده او نیز بسیار قوی است. والدین باید بدانند که کودک آنها کارها را در رابطه با آنها انجام نمی‌دهد و او نمی‌تواند رفتار خود را به دلیل درخواست والدینش تغییر دهد. بنابراین اسرار بر این مطلب بی‌فایده است. با این حال والدین باید در آموزش انضباط از روشهای مخصوصی در زمانهای معینی استفاده نمایند.

بعضی از این روشها و زمانها عبارتند از وضع مقررات ، تعیین وظایف ، آموزش انضباط زمان غذاخوردن ، تعیین زمان خواب و بیداری و … . این روش روشهای ساده‌ای هستند که حتی در مورد کودکان بسیار خردسال نیز قابل استفاده است.

ایجاد یک محیط خانوادگی صمیمی

آموزش انضباط در یک محیط «آرام ، صمیمی و دوست داشتنی» و نه همراه با خشونت شدید. کودکان از والدین خود الگوبرداری می‌کنند. والدینی موفق‌ترند که از خلق و خوی مناسبتری برخوردار باشند. مهربان و صمیمی بودن والدین با کودکانشان باعث ایجاد یک دلبستگی عمیق بین فرزند و والدین می‌شود که در آموزش صحیح رفتار درست و منضبط مؤثر است. در واقع در چنین فضایی احتمال تربیت کودکان خوش خلق ، باملاحظه و منضبط خیلی بیشتر از خانواده‌هایی می‌شود که فاقد این صمیمیت بوده و روابط مصنوعی با یک دیگر دارند. در چنین خانواده‌هایی کودک در تشخیص رفتارهای صحیح و غیرصحیح ناکام می‌شود.

وضع مقررات همره با دلیل

یکی از دلایل اینکه چرا یک تربیت کاملا بی‌انضباط برای کودک مضر است، این است که کودک با والدین اندکی مقتدر بهتر رشد و شکوفا می‌شود. روی هم رفته ، کودکان دوست دارند راهنمایی‌های مشخص در ارتباط با مقررات و معیارها داشته باشند. این الگویی است که سبب پرورش عزت نفس و محبوبیت کودک می‌شود.

والدین هم باید پیامد یک رفتار و عمل کودک را توضیح دهند، «نظیر : اگر علی را بزنی دردش می‌گیرد.» و هم باید مقررات را بطور واضح ، صریح و با احساس بیان کنند «نظیر: تو نباید مردم را بزنی.» این بسیار مهم است که به کودک گفته شود چرا نباید کاری را انجام دهد(بویژه از نظر تأثیر آن بر دیگران) در کنار آن ، این مقررات به شیوه مثبتی باید بارها تکرار شود.

تعیین وظایف آموزنده

کودک را برای انجام کارهای مثبت در محیط خانه یا مدرسه آزاد بگذارید. این قبیل کار می‌تواند «آشپزی ، کمک در تمیز کردن خانه ، یاد دادن طریقه بازی با برادران و خواهران کوچکتر» باشد. البته تمامی کودکان چنین کارهایی را خودبه‌خود انجام نمی‌دهند و بایستی از آنها خواسته شود، مورد تشویق قرار گیرند و حتی گاهی آنها را مجبور کرد. (اگر چه این بایستی با ملایمت باشد چون ممکن است نتیجه برعکس داشته باشد).

استفاده مثبت از انضباط

انضباط چیزی بیش از اصلاح رفتار نامطلوب است. یکی از معانی آن کمک به کودک در جهت رشد سالم «ذهنی ، احساسی و بدنی» است. اصلاح رفتار بد و انتظار این که کودک آنچه را که والدین فکر می‌کنند درست است، تکرار کنند چندان مناست نیست مهم این است که کارها و رفتارها در مقطع حاضر (زمان حال) اصلاح شوند، بدون انتظار داشتن از این که کودک دفعه بعد نیز موضوع را به یاد داشته باشد. این مطلب به والدین کمک می‌کند که «عصبانی» نشوند و بارها و بارها رفتار صحیح را ارائه دهند. بیشتر کودکان به مقداری نظم و انضباط در زندگی خانوادگی پاسخ مثبت می‌دهند. نظم در زندگی سریعا به یک عادت ، آن هم یک عادت بسیار لذت بخش ، تبدیل می‌شود و این موضوع به رفع بسیاری از مشکلات و کشمکشها و مشاجرات در موقع «خوردن ، خوابیدن و حمام کردن و …» کمک می‌کند.

انضباط موقع غذا خوردن

باهم غذا خوردن

یکی از روشهای جمع کردن خانواده به دور هم و آموزش چگونگی تعامل با یک گروه به کودکان ، باهم غذا خوردن است. هیچگاه زمان غذا خوردن را به «میدان جنگ یا هرج و مرج» تبدیل نکنید. در کنار آن بگونه‌ای نباشد که اعضای خانواده سر غذا بیایند، چیزی را بردارند و فقط بخورند.

ساعت غذا خوردن

سر ساعت مشخص غذا خوردن به ایجاد نظم در زندگی خانوادگی کمک می‌کند. جمع شدن سر میز غذا سر ساعت معین باعث ایجاد «احساس باهم بودن ، نشاط فراوان و امنیت خاطر» می‌شود.

آداب غذا خوردن

هنگام غذا خوردن باید بر رفتارهای خاصی تأکید ورزید تا به واقعه آرامش بخش برای تمام اعضای خانواده تبدیل شود. مخصوصا برای کودکان خردسال لازم است که محیط آرام و بدون سر و صدا و دور از مزاحمت رادیو و تلویزیون یا کسی که در اطرافش بازی می‌کند، باشد. صحبت‌های موقع غذا خوردن را به گونه‌ای ترتیب دهید که کودکان نیز در آن شرکت داده شوند تا آن تبدیل به زمانی برای «گوش دادن ، مشارکت ، ایجاد رابطه ، گفتگو و آموختن» شود. یک پایان خوب برای غذا خوردن ، این است که به کودک بیاموزیم قبل از ترک میز غذا «اجازه بگیرد» و این صرفا یک «رسم قدیمی» نیست بلکه روش مفیدی است برای این که بدانید چه کسی غذای خود را تمام کرده است.

انضباط در خوابیدن و بیدار شدن

انضباط موقع خواب

لازم نیست ساعت خواب زمان مشخص و تغییر ناپذیری داشته باشد، بلکه باید همراه با نوعی اعمال منظم (چیزی شبیه مراسم خاص) تا کودک آن را به عنوان پایان خوشی برای روز در نظر بگیرد و انتظار آن را بکشد. کودک به محض شروع تشریفات خواب باید منتظر ساعتی دوست داشتنی با «مامان و بابا» باشد. این موضوع خودبه‌خود سبب


دانلود با لینک مستقیم


دانلود رایگان روانشناسی رشد کودک 7 ص

گزینش های ما در عشق از دیدگاه روانشناسی

اختصاصی از رزفایل گزینش های ما در عشق از دیدگاه روانشناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

گزینش های ما در عشق از دیدگاه روانشناسی

عشق پدیده ای است که از دیر باز ذهن انسان را به خود مشغول کرده است. دانشمندان حوزه های گوناگون به نوعی به تحلیل این پدیده در انسان پرداخته اند.مطلبی که در زیر آمده است سعی دارد به طور اجمالی یک سری از فاکتور های روانی را که در ایجاد این حس نقش بازی می کنند را باز شمارد.

معشوق انعکاسی ازعاشق

جستجوی فردی که انعکاسی از ما باشد از شایع ترین تئوری هایی است که به عنوان دلیل انتخاب معشوق بیان می شود. به این مفهوم که در فرد مقابل چیزی که در خودمان نیز وجود دارد، ما را به طرف او جذب می کند. در حقیقت در این نوع عشق انسان در جستجوی "منی دیگر" است. منی که بتواند تصویر مرا چون آیینه در خود انعکاس دهد. منی که برایم آشناست و برایم امنیت به همراه می آورد.

گاهی نیز در جستجوی آیینه ای هستیم که "من ایده آل " را به ما باز گرداند. اگر به عنوان مثال "سخت کوش بودن" جزو ایده آل های ما باشد، اینکه بتوانیم عشق فردی سخت کوش را به خود معطوف کنیم، برایمان تائیدی است از تصویری که می خواهیم از خودمان داشته باشیم.

در حقیقت، ما در این نوع عشق، در جستجوی نگاهی هستیم که ما را در آن تصویری که دوست داریم از خودداشته باشیم تائید کند.هر چه تردید در صحت این تصویراز خود بیشتر باشد، حضور این دیگری به عنوان عاملی اطمینان بخش برای ما حیاتی تر می شود.

البته باید گفت در اغلب عشق ها، به میزانی این بعد به چشم می خورد. هر فردی در رابطه با معشوق تا حدی در جستجوی بازسازی نگاهی است که از خود دارد. نگاه تائید کننده ی دیگری برای ما نمودی است که چقدر با"ایده آل هامان"منطبق هستیم. ولی زمانی که عشق تنها به این جنبه خلاصه شود، می تواند نمودی از شخصیت شکننده فرد عاشق باشد که بدون نگاه مثبت معشوق تمام روانش متزلزل می شود.

یکی دیگر از مشخصاتی که این عشق دارد،ایده آلیزه کردن فرد معشوق است. زیرا که شخص برای اینکه بتواند دیگری را بعنوان آیینه ای که تصویرش را به او باز می گرداند مورد تائید قرار دهد،باید از او در ذهنش شخص "معتبری" بسازد.

معشوق به عنوان موجودی مکمل

در این عشق تفاوت های فرد است که ایجاد کننده ی این احساس کشش بین دو نفر می شود. در اینجا دیگر شخص در جستجوی همتای خود نیست، بلکه در جستجوی کسی است که جایگزین یک سری فقدان های وجودی اش شود. به عنوان مثال فرد منزوی عاشق فردی بسیار اجتماعی می شود.عامل اصلی این کشش یافتن ابعادی است که فرد در خود نمی تواند ایجاد کند. به گفته ی روانشناسان در بسیاری موارد این تفاوت نه تنها می تواند با زمان جذابیتش را از دست بدهد، بلکه بصورت عامل اختلاف طرفین بروز کند. یعنی جنبه هایی که در اول ارتباط عامل اصلی انتخاب فرد بوده اند، به مرور زمان برای فرد عاشق به صورت ضعف هایی غیر قابل تحمل در می آیند تا جایی که می توانند جدایی دو فرد را باعث شوند. به عنوان مثال در نمونه ی بالا اجتماعی بودن فرد به "سبک بودن" یا "فضا گیر بودن" تعبیر شود.

می توان گفت در نوع اول عشق( جستجوی فرد مشابه خود) نیز سیر رابطه می تواند به همین جا ختم شود. یعنی با مرور زمان شخص مقابل انعکاسی می شود از ضعف هایی که فرد درخود تحمل دیدنشان را ندارد و به این صورت عشق کمرنگ تر و کمرنگ تر می شود. زیرا فرد از حضور مداوم کسی که او را پی در پی به یاد ضعف های خودش می اندازد احساس راحتی نمی کند.

برخلاف چیزی که می توانیم تصور کنیم، این دو نوع گرایش( کشش به فرد مشابه و یا متفاوت ) می توانند به طور هم زمان در یک فرد وجود داشته باشد. در حقیقت روان انسان به دلیل پیچیدگی که دارد، قادر است در خود تناقضات بسیاری را جا بدهد. در روانشناسی احساسات متناقض، حضور یکدیگر را همیشه نفی نمی کنند.سیاه و سفید می توانند هم زمان با هم وجود داشته باشند و همین تناقضات هستند که دینامیک روانی ما را باعث می شوند.

روانشناسان معتقدند یک سری از دلایل انتخاب عشقی از ناخود آگاه و بخش دیگرش آگاهانه می باشد.

به عقیده "وینچ"[1]، ما در خیلی مواقع در بخش "خود آگاه ذهن مان" برای انتخاب در جستجوی شباهت های فرد مقابل هستیم."ارزش ها و علائق مشترک"در این انتخاب نقش بازی می کنند. در صورتی که بخش"مکمل" عشق را تا حدود زیادی "ساختار شخصیت" افراد و نیاز های عاطفی و عمیق و در خیلی موارد ناخود آگاه شان عامل می شوند. اساس این نظر وینچ عقاید فروید در این زمینه است. در حقیقت فروید در کتاب "مقدمه ای بر نارسیسیسم"[2]، عنوان می کند که در تجربیات بالینی اش مشاهده نموده است که افراد خود شیفته گرایش زیادی به انتخاب اشخاص وابسته و مطیع دارند.

در حقیقت وینچ در کاری تحقیقی، می خواست صحت و سقم این گفته ی فروید را به محک آزمایش بگذارد. او با استفاده از متدهای آماری(


دانلود با لینک مستقیم


گزینش های ما در عشق از دیدگاه روانشناسی

روانشناسی تربیتی

اختصاصی از رزفایل روانشناسی تربیتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 36

 

روانشناسی تربیتی

روان شناسی تربیتی یکی از مهترین رشته‌هایی است که به بحث و بررسی پیشرفتهای درسی و نارسائی‌های تحصیلی یاد گیرندگان می‌پردازد. به عبارتی روان شناسی تربیتی شاخه‌ای از علم روان شناسی است که هدف آن کمک به دست اندرکاران تربیت در برخورد درست با مسائل آموزشی و تربیتی است.

دید کلی

تربیت معادل اصطلاح انگلیسی education است که گاهی نیز به پرورش ترجمه شده است. در هر حال تربیت عبارت است از جریانی منظم و مستمر که هدف آن کمک به رشد جسمانی ، شناختی ، روانی ، اخلاقی و اجتماعی یا بطور کلی رشد شخصیت افراد در جهت کسب هنجارهای مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعدادهای آنهاست. به این ترتیب واژه تربیت معنی کلی‌تری می‌یابد و از آنجا که نظام تربیتی ، نظامی گسترده است، روان شناسی تربیتی در بدو تاسیس عمده زمینه‌های تربیت را شامل می‌شد، اما با رشد سایر حوزه‌های روان شناسی حیطه عمل آن محدودتر گشته و تنها مسائل تربیتی مربوط به شرایط آموزشگاهی و آموزش را شامل شد.

تاریخچه

از زمانی که « ویلهلم وونت » (Willhelm Wundt) در سال 1879 آزمایشگاه روان شناسی خود را در دانشگاه لایپزیک تاسیس نمود، همه پژوهشهایی که از آن پس در مورد مسائل رشد آدمی ، تفاوت فردی ، هوش ، انگیزش ، یادآوری و فراموشی ، ارزشیابی تحصیلی ، شیوه‌های یادگیری و هر نوع پژوهشی که با آموزش و پرورش ارتباط داشته است، انجام گرفتند، ستون اصلی روان شناسی تربیتی را تشکیل می‌دهند. نخستین کتاب روان شناسی تربیتی که به وسیله « ثرندایک » (Thorndike,E.L) در سال 1913 انتشار یافت، به تحقیق در مورد طبیعت و فطرت آدمی تفاوتهای فردی و قانونهای یادگیری پرداخت و مسائل آموزشی را با روشهای علمی توصیفی و آزمایشی مورد بررسی قرار داد.

نقش و تاثیر در زندگی

امروه رونق اقتصادی ، پویائی فرهنگی ، آسایش عمومی و بطور کلی توانائی صنعتی و خودکفائی هر جامعه‌ای به نظام آموزشی برتر و پیشرفته‌تر آن وابسته است. زمانی که به دستگاههای عظیم آموزشی در کشورهای قدرتمند جهان نظر بیافکنیم، مشاهده می‌کنیم که چه نیروی بزرگی و با چه برنامه‌های سنجیده‌ای برای تربیت و آموزش کودکان و نوجوانان ، کارگران فنی ، مهندسان ، حسابداران ، مدیران ، معلمان و بسیاری متخصصان دیگر دست‌اندرکارند و برای تربیت مدرسان و کارشناسان هر یک از این رشته‌ها سازمانهای گوناگون دیگری با برنامه‌ها ، تکنیکها و روشهای خاص به فعالیت ادامه می‌دهند. موفقیت این سازمان آموزشی ، وابستگی تام به اجرای درست یافته‌ها و دستاوردهای روان شناسی تربیتی دارد.

ساختار

ساختار عمل روان شناسی تربیتی بطور کلی در سه مرحله انجام می‌گیرد: در مرحله نخست که فعالیتهای پیش از آموزش نامیده می‌شود، مواردی چون بررسی اهداف شناختها و ویژگیهای یاد گیرنده را در برمی‌گیرد. در مرحله دوم یا فعالیتهای ضمن آموزش مسائلی چون انگیزش _ فرایند یادگیری ، ویژگیهای معلمان و تدریس موثر مورد بحث قرار می‌گیرد و آخرین مرحله یا فعالیتهای پس از آموزش ، به موضوع ارزشیابی از عملکرد اختصاص دارد.

شیوه عمل

در هر یک از ساختارهای فوق ، روان شناسی تربیتی با استفاده از شیوه‌های پژوهش علمی به شناسایی مسائل تربیتی می‌پردازد. شیوه عمل آن هر چند کاملا از دسته پژوهشهای آزمایشی در علوم تجربی نیست، اما به روشهای علمی و دقیق اهمیت فراوان داده می‌شود.

ارتباط با سایر علوم

روان شناسی تربیتی دانشی است که به دین ، فلسفه و پژوهشهای آزمایشگاهی وابسته است. به ویژه با روان شناسی علمی پیوندی استوار دارد. در این حوزه با روان شناسی رشد ، روان شناسی شخصیت ، روان شناسی کودک ، اندازه گیری و ارزشیابی و روان شناسی یادگیری مرتبط است.

کاربردها

روان شناسی تربیتی نقش کارسازی در شناخت شاگردان ، تربیت معلمان و طرح و اجرای برنامه‌های آموزشی و پرورشی به عهده دارد. تدوین و طرح ریزی محتوای درسی سالهای مختلف تحصیلی بر پایه اصول و کشفیات روان شناسی تربیتی ، آشناسازی معلمان با شیوه‌های تدریس نوین که حاصل پژوهشهای روان شناسی تربیتی است و کاربست دیگر یافته‌های تربیتی در شرایط آموزشگاهی به بهبود عملکرد یاد گیرندگان و در نتیجه رسیدن به اهداف جزئی و کلی تربیتی در سطح فردی و جامعه خواهد شد.با شناخت تاثیر مهم یافته‌های این شاخه از علم در پیشرفت فرد و جامعه توجه بیشتری بر این علم مبذول می‌شود. استفاده از یافته‌های این علم سرعت بیشتری را در رشد علمی ، تکنولوژیک اقتصادی و ... جامعه خواهد داشت

سخنانی از محمد صالح ابوسعیدی در باب تربیت فرزند

 

فنلن : اگر از من سئول شود که برای والدین چه صفتی بیش از هر صفت دیگر ضرورت دارد پاسخ من بطور قطع صبر است . صبر در برابر خلق و طبیعت مخصوص کودک ، صبر در برابر طرز فکر و رشد او

 محمد صالح ابوسعیدی : این را باید بدانیم که سرنوشت بچه بدست خود ما و مسئول انحراف و بد اخلاقی او نیز خود ما هستیم

 محمد صالح ابوسعیدی : ارزش فرد بستگی به پرورش ماهرانه قوا و استعدادهای طبیعی او در خردی دارد .

 محمد صالح ابوسعیدی : خوب یا بد بچه هر چه هست مخلوق رفتار ماست . هر موقع که می خواهیم به بچه خود پر خاش کنیم و او را سرزنش دهیم باید اول بخود پرخاش کنیم که چون یک حیوان با بچه رفتار کرده و او را بیچاره ساخته ایم.


دانلود با لینک مستقیم


روانشناسی تربیتی