دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
مقدمه :
در زمانه ای که عصرپدیداری تازه ها و نو آوری ها ست ، نوع جدیدی از سازمان در حال ظهور است . این سازمان را سازمان مجازی [1] نام نهاده اند که از نوعی تلفیق میان گروه ها و واحد های پراکنده که به مدد شبکه های ارتباطی با هم پیوند خورده اند ، تشکیل می گردد. سازمان های مجازی نمونه ای از سازمان های آینده هستند که در آن ها پیچیدگی ، وسعت و حجم عملیات به گونه ای است که دیگر نمی توان آن ها را به صورت متمرکز و واحد اداره کرد ، بل که برای ادامه کار آن ها نیاز به سازمان های دیگر است( الوانی ،1379،275)
بکارگیری چنین سازمان ها،ادارات وساختارهای جدید مستلزم تغییر درشیوه های سازماندهی سنتی سازمان ها است . فرایند تغییر درسبک ها و روشهای سنتی وکاربرد الگوهای جدید بدون کسب شناخت از جوانب متعدد فرهنگ حاکم بر سازمان ها میسرنخواهد بود فرهنگ همانند سایر مقوله های علوم انسانی و اجتماعی ازجمله عواملی است که روابط خطی علت و معلولی پدیده ها را دستخوش تغییر قرار می دهد.
بیان و تعریف موضوع تحقیق :
اکنون که به آستانه قرنی نو پا می گذاریم به نگرش های دیگری نیازمندیم تا بتوانیم خود را از قید و بند های پیشین رها سازیم و به سامان دهی تازه ای دست پیدا کنیم. گرچه اکنون همه از اقتصاد و پیشرفت اقتصادی و تفوق تکنولوژیک سخن می گویند و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را نتیجه نابسامانی صرف اقتصادی می دانند ، ولی نباید از نظر دور داشت که درست در همین مقطع عرصه ی فرهنگ از اهمیت و توجه فزاینده ای برخوردار می شود.(پهلوان،1378،10)
برای مدیران و پژوهشگران مساله شناخت فرهنگ سازمانی همواره دارای اهمیت فراوان است(الوانی،1378،30)در بیست سال گذشته به دلیل رشد شتابان صنعت و بازرگانی در شماری از کشورها ، فرهنگ سازمانی به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده موثر در این پیشرفت شناخته شده است و گروهی از پژوهش گران به بررسی آن پرداخته اند(طوسی،1372،پیش گفتار).
در یک بررسی سطحی می توان دریافت که حیطه علوم انسانی با علوم طبیعی تفاوت های اساسی دارد و به منظور مطالعه در این گستره باید به مطالعات فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و … پرداخت .
از طرف دیگر پیدایش نظریه های جدید سازمان و مدیریت و کاربرد روزافزون این نظریات از اهمیت ویژه ای برخوردار است. نو پا بودن مبحث سازمان های مجازی و کاربرد روزافزون آن در عمل ، اهمیت مطالعه در مورد این سازمان ها و چگونگی کاربرد آن ها در سازمان های مختلف را نشان می دهد.
آماده شدن برای فردایی که خواهد آمد ، میل طبیعی انسان است و برنامه ریزی ابزاری برای دستیابی به این خواسته به شمار می آید. در سازمان های امروزی ظرفیت ها و قابلیت های سازمان برای استفاده بهینه از ظرفیت ها و منابع با برنامه ریزی توام است.
رویکرد مجازی سازی سازمان ها که بعنوان یک استراتژی مطرح است به همراه خود مقولات سودمندی چون کیفیت جامع ، تولید با انعطاف ، تطابق با نیاز مشتری و ده ها موضع دیگر را به ارمغان آورده است. پیش بینی آینده امری است که روز به روز پیچیده تر و غیرقابل اطمینان تر می شود. شاید مهم ترین تفاوت کسب و کار در اواخر قرن 20 را تحول ماهیت “تغییرات “ بتوان دانست . در اوایل قرن حاضر روند تغییرات شرایط کسب و کار با مدل های ساده و محاسبه پذیری قابل تفسیر بود و روش هایی هم چون سری های زمانی و رگرسیون روش های اثر بخشی برای پیش بینی آینده به شمار می آمدند. با افزایش سرعت و پیچیدگی تحولات این روش ها قدرت پاسخ گویی خود را از دست داده اند و اندیشمندان با استفاده از نظریاتی هم چون تئوری آشفتگی و منطق فازی تلاش کردند تفسیری قابل استفاده از آینده را برای سازمان ها ارائه دهند . [2] همه این تلاش ها برای این است که سازمان ها بتوانند خود را برای بهره گیری از فرصت ها و اجتناب از تهدیدات مهیا سازند.
مدیران و خط مشی گذاران سازمان های ما با توجه به حرکت به سمت جهانی شدن برای هم سویی با آن بایستی به یکی از ویژگی های آن که ساختار مبتنی بر شبکه های کامپیوتری و ارتباطات ماهواره ای است اهمیت قائل شده و فرهنگ آنرا ایجاد نمایند.
واقعیت این است که “برآورد آینده“ روز به روز غیر ممکن تر می شود. امروز ما در مقابل آینده ای غیر قابل پیش بینی قرار گرفته ایم . در این شرایط تلاش برای پیش بینی آینده و ایجاد آمادگی به منظور پذیرش آن با موانع مهمی مواجه می گردد به این مفهوم که :
“ اگر نمی توانید ، آینده را پیش بینی کنید ، سرعت تطابق خود را با محیط افزایش دهید. این گونه است که ایده سازمان های مجازی [3]متولد می شود.“
اهمیت پژوهش
مطرح شدن تئوری های جدید مدیریت ، این پرسش را به ذهن متبادر می سازد که آیا کاربرد گونه های جدید با وضع موجود سازمان ها ممکن است یا اینکه مستلزم ایجاد تغییر در وضع موجود سازمان ها می باشد. به عبارتی دیگر، اگر تئوری های جدید مدیریت را هم چون دارویی جهت درمان بیماری های موجود سازمان ها یا تقویت کننده هایی برای پیکره نه چندان قدرت مند سازمان ها در نظر بگیریم ، یک پرسش اساسی مطرح می گردد و آن این که آیا حیطه علوم انسانی همانندعلوم طبیعی است که برای مداوا شناخت فیزیولوژی انسان بیمار کافی است یا این که به شناخت اقلیم ، بوم و فرهنگ جوامع نیز نیازمند می باشیم؟
بدین معنی که تجویز یک شیوه درمان برای سازمان ها در جوامع مختلف همانند درمان نوعی ازبیماری قلبی است که استفاده از نوع خاصی از دارو جهت درمان کفایت می کند و فرقی ندارد که ملیت این بیمار ایرانی باشد یا آمریکایی ، شرقی باشد یا غربی … یا اینکه مداوا تابع اصول دیگری است. از این رو به نظر می رسد مطابق با نمودار ذیل در مجموعه علوم طبیعی میان پدیده ها رابطه علی و معلولی مستقیم و بی واسطه ای وجود دارد ولی در علوم انسانی عوامل فرهنگی ، اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و … نیز تاثیر گذار خواهد بود.
معلول علت علوم طبیعی
عوامل فرهنگی
عوامل اقتصادی