تعداد کلمات: 945 کلمه
تعداد کاراکترها (بدون فاصله): 3395 عدد
تعداد کاراکترها (با فاصله): 4325 عدد
تعداد پاراگراف: 18 عدد
تعداد سطر: 60 سطر
تأثیر ترس بر سلامتی
واژه لیمبیک Limbic به معنی مرز یا حاشیه است. در ابتدا واژه لیمبیک برای توصیف تشکیلات
حاشیه ای در اطراف نواحی قاعده ای نیمکره های مغزی به کار می رفت، اما به تدریج که ما اطلاعات بیشتری در مورد اعمال سیستم لیمبیک فرا گرفته ایم واژه لیمبیک گسترش یافته و به معنی تمام مدارهای نورونی است که در رفتار هیجانی و احساسی و اعمال هدف دار را کنترل میکند. سیستم لیمبیک به عنوان منطقه مهیج مغز پذیرفته شده است.
سیستم لیمبیک یک مدار بندی نورونی مرکب است که رفتار هیجانی و نیروهای انگیزشی را کنترل میکند.این سیستم شامل نورونهای Cortical, Subcortical بوده و سه قسمت مهم آن شامل آمیگدال، سپتوم و هیپوکامپ است که اطلاعات آورانی را کامل کرده و بر عملکرد سیستم اتونوم، اندوکرین و حسی تاثیر می گذارد.
گروه زیر قشری هیپوتالاموس، سپتوم، ناحیه ورای بویایی(Paraolfactory) ، اپی تالاموس، هسته قدامی تالاموس، بخشهایی از هسته های قاعده ای، هیپوکامپ و آمیگدال است. قشر لیمبیک که پیرامون ساختمانهای زیر قشری را فرا گرفته متشکل از قشر اربیتوفرونتال، شکنج زیر پینه ای، شکنج سینگولیت و شکنج پاراهیپوکامپ می باشد.هیپوتالاموس مهمترین منبع خروجی در میان ساختمانهای زیر قشری است. بخش عمده ای از سسیتم لیمبیک هیپوتالاموس با ساختارهای وابسته به آن است. این نواحی علاوه بر نقشی که در کنترل رفتار دارند، بسیاری از شرایط داخلی بدن از قبیل دمای بدن، اسمولالیته مایعات بدن، میل به خوردن و آشامیدن و وزن بدن را کنترل میکنند. این اعمال روی هم موسوم به اعمال نباتی مغز بوده و کنترل آنها ارتباط نزدیکی با رفتار دارد.
از لحاظ فیلوژنی و جنین شناسی هیپوکامپ، سپتوم، آمیگدال و هیپوتالاموس به هم نزدیک هستند و مسیر بین آنها مستقیم است. هنگامیکه مغز جلویی در حال گسترش است دستگاه لیمبیک همراه با فیبرهایش شکل می گیرد. به طور کلی سیستم لیمبیک شبیه حرف C بوده و آمیگدال در عمق قسمت گیجگاهی و متصل به قسمت انتهایی پارارهیپوکامپ در انتهای حرف C میباشد.
1-1-1-تعریف ترس:
1-1-2-تاریخچه ترس :
1-1-3-نواحی مغزی درگیر در فرایند ترس:
1-1-3-1-سیستم لیمبیک(Limbic system)
1-1-3-2-هیپوتالاموس(Hypothalamus) : یک قرار گاه عمده کنترل برای سیستم لیمبیک
1-1-3-3-سپتوم (Septum)
1-1-3-4-آمیگدال(Amygdala)
1-1-3- 5 اثرات تحریک آمیگدال:
1-1-3-9- هیپوکامپ(Hippocampus)
1-2-نوروترانسمیترهای دخیل در فرایند ترس و اضطراب
1-2-1-سروتونین(Serotonin):
1-4-مشخصات سیستماتیکی گیاه خرزهره
1-4-2- مشخصات خانواده
1-4-3- ترکیب شیمیایی گیاه خرزهره
1-4-6- تحقیقات جدید
2-3-مواد و داروهای مورد نیاز
2-4- گیاهان
2-5- روش عصاره گیری
2-5-1- عصاره گیری به روش خیساندن الکلی
2-7- روش انجام پژوهش
2-7-1-روش جراحی حیوان
2-7-4- روش تزریق دارو به داخل ناحیه بطن مغز
2-8- روش ارزیابی ترس
2-9- شاخصهای مورد سنجش
2-10-1- کارهای بافت شناسی
2-11- آزمون آماری
3-2-نتایج مربوط به گیاه خرزهره :
شامل 86 صفحه فایل word
راهبردهای پلیس برای کاهش ترس از جرم
بصورت ورد ودر214صفحه
چکیده
امنیت و ترس از جرم دو مقولة متمایز است که نزد شهروندان یک جامعه واجد اهمیت بسیار است. از آنجا که پدیدة ترس از جرم گاه بیش از خود جرم زیان می رساند و کاهش کیفیت زندگی شهروندان را به همراه دارد، مبارزه با جرم و برقراری امنیت عینی، بدون توجه به ترس از جرم تلاشی ناتمام است. به این دلیل امروزه جرم و ترس از جرم بیش از پیش به یکی از اصلی ترین نگرانیهای دولتها تبدیل شده است و هر یک به فراخور امکانات و شرایط خود نهادهایی را جهت رفع این معضل اجتماعی، ایجاد نموده¬اند که از مهم ترین آنها می توان به سازمان انتظامی جوامع یعنی پلیس اشاره نمود. بنابراین میتوان گفت پلیس به عنوان یکی از سازمانهای رسمیکنترل اجتماعی و متولی برقراری نظم و امنیت، بخشی از مسئولیت تأمین امنیت و کنترل ترس از جرم را بر عهده دارد و در این راستا میتواند راهبردهای متعددی را در پیش گیرد. در تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، ضمن تبیین راهبردهای عمومی پلیس برای کاهش ترس از جرم و بررسی تأثیر هر یک از آنها، به مطالعة راهبردهای پلیس برای کنترل ترس از جرم در میان زنان و سالمندان به عنوان دو گروه آسیب پذیر جامعه نیز پرداخته شده است. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که صرف مبارزه با جرم از سوی پلیس تنها بر افکار عمومی در خصوص کاهش جرم تأثیرگذار است اما نقش مؤثری در کنترل ترس از جرم نخواهد داشت. در حالی که پلیس با اتخاذ راهبردهای الگوی پلیسی جامعه محور، مکان محور – در صورتی که با مسأله محوری همراه باشد- می تواند علاوه بر کاهش نرخ واقعی جرایم، در زمینه کاهش ترس از جرم نیز نقش چشمگیری داشته باشد.
ترس چیست؟
ترس معقول ترسى است که در آن وقوع یک خطر واقعى وجود داشته باشد. در این ترس، هیچگونه سرزنشى متوجه شخص نمىگردد بلکه از این جهت که از یک امر خطرناک ترسیده و پرهیز نموده است مورد تأیید دیگران قرار مىگیرد. مثلاً اگر کسى از ترس مواجه شدن با یک حیوان درنده خطرناک از رفتن به بیابان و یا جنگل خوددارى کند هیچکس او را بابت این ترس سرزنش نمىکند و بلکه اگر او به این ترس خود اعتنا نکند و خود را در موضع خطر قرار دهد مورد سرزنش افراد عاقل قرار مىگیرد.در مقابل ترس معقول ترس موهوم قرار دارد یعنى درواقع خطرى انسان را تهدید نمىکند اما توهمات انسان به گونهاى است که او خود را مواجه با خطر مىبیند مانند شخصى که از تاریکى مىترسد و گمان مىکند خطرى در تاریکى او را تهدید مىکند در حالى که مىداند در آن مکان تاریک هیچ چیز خطرناکى وجود ندارد. این ترس موهوم جبن نامیده مىشود و چیز خوبى نیست و انسان باید این توهمات را از خود دور کند تا بتواند شجاعت لازم در زندگى را داشته باشد.ترس غیر معقول یا هراس ریشه در بدآموزی ها دارد و اغلب اکتسابی است. بشر به علت نادانسته ها(جهل ها) از بدو پیدایش و نیز به دلیل نیافتن راه حل های منطقی از بسیاری عوامل ناشناخته زیستی، چون مرگ و میر، ترس از حیوانات، ترس از آینده ای مبهم و .... همواره هراسان بوده است. البته شروع بسیاری از هراس ها ان قدر تدریجی است که مشکل بتوان بر وجود عوامل تسریع کننده خاص صحه گذاشت.
برخی محققین ترس ها را به 5 نوع دسته بندی کرده اند: 1. ترس از تفرد، مثل گریز از ازدحام یا تنها ماندن در خانه. 2. ترس از حیوانات. 3. ترس از قطع عضو. 4. ترس های اجتماعی مثل ترس از زیر نظر بودن دیگران هنگام کار. 5. ترس از طبیعت مثل بلندی کوه.
طبیعی است که برای غلبه بر هر یک از انواع ترس که در بالا به آن اشاره شد، راهکارهای مختلفی ارائه شده است. علاوه بر این باید دید این ترس در چه مرحله ای از مراحل رشد انسان شکل گرفته است و متناسب با آن مرحله (کودکی یا نوجوانی یا جوانی و...) راه های غلبه را پیگیری نمود. در عین حال چند نکته را برای غلبه بر ترس سعی کنید که جای ترس را به اعتماد بدهید. اول , آن که ترس واقعی نهفته در پشت ترس فعلی تان را بشناسید و آن وقت ترس اصلی خود را به عنوان افسانه ای از بین ببرید و هر وقت که بدان فکر می کنید بگویید این ترس پنهانی در واقع افسانه است نه واقعیت , در این صورت ترس شما هر اندازه که شدید باشد باز به صورت یک دروغ در نظرتان جلوه گر خواهد شد, زیرا واقعیتی ندارد. دوم , باید با ترس یا واقعه ترسناک خودتان را مواجه کنید. مثلا" در زمان دعوا باید بدانید که درگیری یک امر غیر قابل تصور نیست و باید سعی در مقابله با آن داشته باشید. ترس موجب بی قراری می شود و شخص اگر موردی برای ترسیدن هم نداشته باشد مثلا" نکند چنین یا چنان شود را برای خود مجسم می کند و برای خودش ترس می تراشد, بنابراین باید سعی کنید در چنین مواقعی دراز بکشید و یکایک قسمت های بدنتان را به حال خود رها کنید, عضلاتتان را شل نمایید. فکرتان را به هیچ چیز متوجه نکنید و یا اگر متوجه کردید خاطرات خویش زندگی تان را مرور کنید. روزی دو سه بار به همین قسم روح و جسمتان را استراحت دهید از جملات خودآموزی استفاده کنید. مثلا" با خود بگویید هر وقت دچار وحشت شوم این امر نشانه آن است که خود را آدم خوبی بدانم و یقین داشته باشم که به زودی آرامش به دست خواهم آورد. کلمات مثبت را دائم تکرار کنید.
راههای دفع ترس
با عمل به راهکارهای زیر ترس موهوم را از خود دوز سازید:
1. به عوامل ترس زای موجود در ذهنتان پاسخ دهید مثلا با خود می گوئید چرا از موش می ترسم و چرا موش ترس دارد بعد به خود بگوئید به این دلائل ... موش ترس ندارد یعنی با دلیل قانع کننده به مقابله ذهنی و شناختی ترس خود بروید.
2. عکس و تصویر این گونه حیوانات را در اندازه ها و حالات مختلف تهیه کرده و با خود نگهدارید و زیاد به آنها نگاه کنید و آنها را لمس کنید حتی رفتار محبت آمیز مانند نوازش، محبت و .. نسبت به عکس آنها انجام دهید.
3. مجسمه و اسباب بازی و مانکن این گونه حیوانات را تهیه کنید (به خصوص انواعی که از نظر رنگ و اندازه شبیه نوع واقعی آنهاست) و با خود همراه کنید و دائم با آنها دست ورزی نموده و بازی کنید و احساس انس نمائید.
4. مطالب علمی را که درباره این نوع حیوانات نوشته شده به همراه تشریح اعضای آنها و عکسهای مربوط زیاد مطالعه کنید و ذهنتان را با این امور چندش آور آشنا کنید.
5. اگر در خیابان و کوچه با این حیوانات مواجه شدید رفتار عادی خود را ادامه دهید حتی چشمان خود را باز نگهدارید.
6. بعد از مدتی که از تمرین موارد فوق گذشت به همراه شخصی به باغ وحش رفته (یا آزمایشگاه های طبی) و به مدت یک ماه هر سه الی چهار روز یک بار از 10 دقیقه تا یک ساعت وقت خود را در این محیط بسر ببرید و به این حیوانات نگاه کنید. و همیشه بی آزار بودن این حیوانات را به تعابیر مختلف در ذهن خود مرور کنید.
با عمل کردن به راهکارهای فوق به مدت 30 روز و ارائه گزارش از کیفیت تأثیر مرحله بعدی راهکار تقدیم خواهد شد.
همه انسانها، از کودکان گرفته تا سالخوردگان، در برخی از مراحل زندگی خود احساساتی مثل ترس و اضطراب را تجربه می کنند. برای کودکان، این احساسات نه تنها نرمال و طبیعی است، بلکه لازم هم هست.
ترس در کودکان
تجربه کردن چنین احساسی در کودکان باعث می شود بتوانند در آینده با تجربیات و موقعیت های آشفته و نابسامان زندگی راحت تر کنار بیایند.
ترس و اضطراب طبیعی است
اضطراب به صورت " هراس و تشویش بدون هیچگونه دلیل آشکار " تعریف می شود. معمولا زمانی اتفاق میافتد که هیچ گونه تهدید فوری برای امنیت یا سلامت فرد وجود ندارد، اما این تهدید برای فرد احساسی واقعی است و باعث می شود فرد مضطرب قصد فرار از آن موقعیت را نماید. قلب او به شدت می تپد، بدن او عرق می کند و کلیه سیستم بدنش دچار اختلال می شود. اما، کمی اضطراب باعث می شود افراد هوشیار و مراقب باشند. داشتن ترس و اضطراب در مورد برخی امور، برای کودکان لازم است چون باعث می شود به طریقی مطمئن و بیخطر رفتار کنند. مثلا کودکی که ترس از آتش دارد، از بازی کردن با آن خودداری می کند.
طبیعت این اضطرابها و ترسها با بزرگ شدن بچه ها تغییر می کند:
- به خاطر اضطراب از برخورد با غریبه ها، کودکان با دیدن افرادی که نمی شناسند، نزد والدین خود می مانند.
- کودکان تازه راه افتاده بین 10 تا 18 ماهه اضطراب ناشی از جدایی را تجربه می کنند که با ترک یکی از والدین ایجاد می شود
- کودکان 4 تا 6 ساله ترس هایی خیالی دارند که فراتر از واقعیت است، مثل ترس از دیو و روح
- کودکان 7 تا 12 ساله نیز ترسهایی را تجربه می کنند که ناشی از اتفاقات واقعی محیط پیرامون آنهاست، مثل زخم و جراحت های فیزیکی یا بلایای طبیعی.
با بزرگ شدن کودکان، یک ترس از میان رفته و ترسی دیگر جایگزین آن می شود. مثلا کودکی که تا سن 5 سالگی نمی توانست در اتاقی تاریک بخوابد، چند سال بعد ممکن است از خواندن داستانهای مربوط به ارواح لذت ببرد. برخی ترسها نیز به خاطر انگیزه های بخصوصی است، مثلا کودکی که حتی نمی تواند به سگ همسایه نزدیک شود، ممکن است در خیالات خود دوست داشته باشد که شیر باغ وحش را حیوان خانگی خود کند.
شناخت علائم ترس و اضطراب
ترسهای معمول کودکی با بالا رفتن سن تغییر میکند. این ترسها شامل ترس از غریبه ها، ترس از بلندی، تاریکی، ترس از حیوانات و حشرات، ترس از خون یا تنها ماندن در خانه می باشد. کودکان معمولا پس از گذراندن یک تجربه ناخوشایند ، ترس از آن را در ذهن خود پرورش می دهند، مثل گاز گرفتگی از سگ یا تصادف.
اضطراب از جدایی نیز معمولا موقع آغاز مدرسه رفتن کودکان شروع می شود و ترس نوجوانان نیز معمولا در مورد اینکه مورد پذیرش اجتماع قرار بگیرند و یا موفقیت های درسی است.
اگر این احساسات بیمناک و اضطراب آور پایدار باشند، ممکن است باعث صدمه زدن به سلامت کودک شود. اضطراب های ناشی از اجتناب ها و کناره گیری های اجتماعی، تاثیرات طولانی مدتی در برخواهد داشت. مثلا کودکی که می ترسد از سوی اطرافیان طرد شود، ممکن است در آینده نیز نتواند مهارت های اجتماعی و ارتباطی را یاد بگیرد و اجتماع گریز شود. بسیاری از نوجوانان به خاطر ترسهایی که ریشه در تجربیات کودکی بوده دچار رنج و عذاب هستند. ترس یک نوجوان از صحبت در جمع ممکن است به خاطر خجالتی باشد که از کودکی گریبانگیرش بوده است.
بعضی از علائم اضطراب کودکان را در اینجا برای شما عنوان می کنم:
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 16 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله بررسی ترس و ریشه های اضطراب و وحشت از جمله ترس های معمولی روزمره و فوبیا های حاد از دیدگاه روانشناسی و روانکاوی این مقاله نثری روان دارد و علاوه بر دانشجویان و روانشناسان، برای عموم که میخواهند از ترس های خود و ریشه های آن مطلع شوند، میتواند بسیار مفید باشد.