رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و بررسی در مورد حقّ کودک بر خطاکارى1

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی در مورد حقّ کودک بر خطاکارى1 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

حقّ کودک بر خطاکارى: مسئولیت کیفرى و صغیر نابالغ(1)

تلخیص(۲) و ترجمه: دکتر نسرین مهرااستادیار دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتىمقدّمه مترجم«گیلیان دوگلاس» استاد حقوق دانشکده حقوق کاردیف انگلستان است. وى مقطع کارشناسى را در دانشگاه منچستر و کارشناسى ارشد را در دانشگاه لندن به پایان رسانده است و هم‏اکنون کرسى تدریس در دانشگاههاى بریستون و سنگاپور را نیز در اختیار دارد. حوزه اصلى فعالیت پژوهشى وى حقوق خانواده است. دوگلاس تا کنون پنج کتاب تألیف کرده و همچنین در تألیف هشت کتاب دیگر نیز شرکت داشته است. همچنین دهها مقاله نیز به چاپ رسانده است. دوگلاس هم‏اکنون، سردبیر دو مجله مهم حقوقى در انگلستان مى‏باشد.درآمداینکه بزهکاران جوان مسئولیت بزه خود را بپذیرند و با خسارتى که به بزه‏دیده وارد کرده‏اند، روبه‏رو شوند و آن را متقبل شوند، درسى اخلاقى و اوّلین گام براى اصلاح و بازپرورى آنها محسوب مى‏شود.در این مقاله از یک سو، مسئولیت کیفرى کودکان در حقوق انگلستان و از سوى دیگر، تلاشهاى صورت‏گرفته براى گسترش دامنه این مسئولیت با لغو «اَماره قانونى عدم تکلیف»(۳) از سوى دولت کارگرى منتخب ۱۹۹۷ م. مورد بحث قرار مى‏گیرد. به موجب این اماره، فرض بر این است که اطفال بین ده تا چهارده سال از ارتکاب جرم ناتوان هستند. به نظر مى‏رسد که این تلاشها، در واقع بیانگر تمایلى براى توسعه نوع خاصّى از جامعه است که در آن، بازگشت به ارزشهاى سنّتىِ باثبات‏ترِ گذشته مطرح مى‏شود، اما این موضوع خیالى بیش نیست.در این نوشتار پیشنهاد شده است که «اماره قانونى عدم تکلیف» به صورت یک حقّ مهم براى کودک در نظر گرفته شود، حقى که نه‏تنها باید از الغاى آن صرف نظر کرد، بلکه باید آن را حفظ و حتى‏المقدور گسترش داد.سن مسئولیت کیفرى«دیوید گارلاند»(۴) استدلال کرده است: رویّه‏هاى کیفرى در محدوده فرهنگ کیفرى خاصى وجود دارد. این فرهنگ، خود با اشکال و صورتهاى فرهنگى وسیع‏تر حمایت و معنادار مى‏شود. این اشکال فرهنگى نیز، به نوبه خود بر الگوهاى زندگى مادى و اقدامات اجتماعى استوار شده است.واقعیت این امر هنگامى آشکار مى‏شود که سن مسئولیت کیفرى مورد بررسى قرار گیرد. در نظام «کامن‏لا»ى انگلستان کمترین سنى که امکان محکومیت شخصى به اتهام ارتکاب یک جرم وجود داشت، سن هفت سالگى بود. حداقل سن فعلى، ده سال است. در مورد کودکانى که سنّشان کمتر از ده سال است، اماره غیر قابل ردّ (مطلق) عدم تکلیف (یا فقدان توانایى ارتکاب جرم) وجود دارد.سن مسئولیت کیفرى در تعدادى از کشورهاى اروپایى به شرح زیر است: قبرس، ایرلند، لیختنشتاین و کشور سویس ۷ سال؛ اسکاتلند و ایرلند شمالى ۸ سال؛ جزیره مالت ۹ سال؛ در یونان، فلسطین اشغالى، هلند، سان‏مارینو و ترکیه ۱۲ سال؛ فرانسه ۱۳ سال؛ در اتریش، بلغارستان، آلمان، مجارستان، ایتالیا، لتونى، لیتوانى، رومانى و اسلوونى ۱۴ سال؛ جمهورى چک، دانمارک، استونى، فنلاند، ایسلند، نروژ، اسلوواکى و سوئد ۱۵ سال ـ آندورا، لهستان، پرتقال و اسپانیا ۱۶ سال‏ـ بلژیک و لوکزامبورگ ۱۸ سال.این گستره وسیع سن مسئولیت، گستردگى نگرشها و رویه‏ها را نسبت به کودکان منعکس مى‏نماید و نشان مى‏دهد که این رویکردها تا چه اندازه، از دیدگاه تاریخى و فرهنگى ـ حتّى در منطقه‏اى که همگنى نسبى در آن وجود داردـ خاص است. با وجود این، به رغم تغییرات به وجود آمده به مرور زمان در الگوهاى فرهنگى، افزایش حداقل سن مسئولیت در انگلستان، به طور تعجب‏آورى با مشکل مواجه بوده است. یکى از دلایل آن، ممکن است دوگانگىِ رفتارهاى جامعه نسبت به کودکان باشد که در جنبه‏هاى مختلف قانون انعکاس پیدا کرده است. این دوگانگى، بیش از پیش در حوزه عدالت کیفرى، به عنوان یکى از پرتنش‏ترین حوزه‏ها دیده مى‏شود. از یک سو، به صورت روزافزونى مى‏پذیریم که کودکان در سنین نسبتا پایین، توانایى و قابلیت بسیار پیچیده‏اى براى انتخاب در زندگى دارند (از قبیل رضایت دادن به درمان پزشکى) و از سوى دیگر، این تمایل نیز وجود دارد که آنها را در برابر عواقب آن دسته از اقداماتشان که غالبا بسیار غیر عقلانى و از روى بى‏فکرى انجام داده‏اند (مانند جرایم خشونت‏آمیز)، حمایت کنیم.یک امکان دیگر، چنان که آقاى «گارلاند»(۵) مورد اشاره قرار مى‏دهد، آن است که برداشتها و استنباط متضادى از عدالت، فردى کردن یا ثابت و یکسان بودن مجازات از یک سو و اِعمال مجازات یا اصلاح از سوى دیگر در درون فرهنگ جدید وجود دارد که آنها را مورد بررسى قرار مى‏دهیم.اَماره عدم توانایى ارتکاب جرمدر یک دوره طولانى در قوانین انگلستان این اَماره وجود داشته است که کودکان ده تا چهارده سال از خطا بودن آنچه انجام مى‏دهند، آگاه نیستند و بنابراین نمى‏توان آنها را بدون ادله مثبِتِ این علم و یا به اصطلاح، سوء نیّت، تحت محکومیت کیفرى قرار داد.(۶) یکى از قضات قرن هجدهم به نام «هال»(۷) صدق یک ملاک را براى تشخیص این سوء نیّت کافى دانسته است: «کودکان در زمان ارتکاب جرم مى‏بایست قدرت تشخیص بین خوب و بد را داشته باشد.» این چنین آزمونى در پرونده «جى.ام.» (یک کودک صغیر) علیه «رونکلس» صورت گرفت؛ بنابراین آزمون، کودک مى‏دانسته آنچه انجام مى‏دهد، «بسیار خطا» و فراتر از شیطنت است، هرچند نسبت به ماهیت غیر قانونى یا غیر اخلاقى عمل خود آگاه نبوده است. به هر حال براى ردّ این اماره، باید دلایل مجزایى براى ردّ اماره وجود داشته باشد.براى به دست آوردن این دلایل، اتکا به حقایق جرم کافى نیست و صرف این حقیقت که طفل از محل وقوع جرم فرار کرده نیز کافى نیست، بلکه این شواهد و دلایل را مى‏توان از گفته‏ها یا اعمال کودک در هنگام ارتکاب جرم و یا با مصاحبه بعدى، نتایج آزمایشات روانى، مخفى کردن جرم، سابقه کودک و وضعیت تربیتى او به دست آورد.همچنان که نحوه تفکّر درباره یک مجرم نوجوان در طى سالها عوض شده، تمایل به حفظ اماره مزبور نیز مورد تردید قرار گرفته است. اخیرا در پى قتل نوزادى به نام «جیمز بالگر»(۸) توسط دو پسر ده ساله و پوشش رسانه‏اى بسیار وسیع موضوع، جهت‏گیرى قابل توجهى در بحثهاى سیاسى براى تنبیه و مجازات بیشتر مجرمان ملاحظه شد.(۹) تلاش براى برداشتن اماره در دادگاهها، از طریق دادرسى مهم در دادگاه عالى(۱۰) در ۱۹۹۴ م. شاید به گونه‏اى غیر معمول انعکاسى از پاسخهاى سیاسى به شمار مى‏رفت. این پاسخ قضایى را مى‏توان به صورت آنچه «کولین هاى»(۱۱) آن را تحت عنوان «درونى شدن قضایىِ گفتمانِ حاکى از نگرانى اخلاقى» بیان نموده، مورد توجّه قرار داد. استدلال «هاى» این است که به محض اینکه رسانه‏هاى گروهى، یک نگرانى روحى ـ اخلاقى حول یک مسئله خاص اجتماعى را ایجاد کنند (مثلاً در اینجا قتل یک کودک به دست کودکان دیگر) سیستم قضایى ممکن است خود را ناگزیر ببیند تا با بازتاباندن این نگرانیها از خود واکنش نشان دهد. وى در این باره مى‏گوید:حداقل بخشى از این وضعیت، نتیجه بازتاب رسانه‏اى موضوع و نگرانى روحى ـ اخلاقى حاصل از آن، به عنوان محاکمه نه‏تنها متّهمین (که بدون تردید گناهکار فرض شده‏اند)، بلکه محاکمه سیستم قضایى انگلستان است. محاکمه متّهمین اصلى توسط هیئت منصفه به محاکمه سیستم قضایى انگلستان توسط رسانه‏هاى گروهى (به نمایندگى از مردم انگلستان) تبدیل مى‏شود. سیستم قضایى تنها مى‏تواند مقاومت خود را در برابر زوال سنّت، احترام و قدرت از راه رقابت با مطبوعاتِ کم‏اعتبار، با به کارگیرى لحن اقتدارمآبانه مردمى نشان دهد.(۱۲)دیوان کشور انگلستان با رد این تلاش، خواستار بررسى کامل موضوع از سوى پارلمان شد؛ از این رو، وزارت کشور (نهاد دولتى مسئول سیاست‏گذارى در زمینه عدالت کیفرى یعنى در واقع سیاست کیفرى) موضوع را مورد بررسى قرار داد.(۱۳) حزب کارگر الغاى اماره مورد بحث را به عنوان بخشى از موضع خود در مورد نوجوانان، به مناسبت فعالیتهاى انتخاباتى سال ۱۹۹۷ م. مطرح کرد که البته پس از به دست آوردن قدرت، این موضع خود را عملاً تأیید کرد. مسلما لغو این اماره با فضاى سیاسى موجود کاملاً همخوانى دارد که بیشتر به این موضوع خواهیم پرداخت.چیستى منطق اماره«اماره عدم توانایى ارتکاب جرم» شاید معرّف قدیمى‏ترین پذیرش آن چیزى باشد که امروز در حقوق انگلستان با عنوان «معیار صلاحیت گیلیک»(۱۴) استنباط مى‏شود، یعنى اینکه کودکان با آهنگهاى پرورشى متفاوتى پُخته و بالیده مى‏شوند و روند رشد ذهنى، احساسى و عاطفى آنها با یکدیگر متفاوت است. این موضوع باید در هنگام ارزیابى اینکه آیا عمل و انتخاب کودک، با درک کامل وى از عواقب آن بوده است یا نه، مورد تأمل قرار گیرد. درست است که آزمایش «گیلیک» در زمینه تصمیم‏گیرى از سوى کودک به عنوان مبناى مسئولیت کیفرى مطرح شده، اما این مبنا در حقوق انگلستان فقط در محدوده فرضى قرار دارد که افراد توانایى درک اعمال و عواقب آن را داشته باشند. همین توجه به مسئولیت کیفرى فرد، حفظ اماره را در قانون و همچنین انتقادهاى پیشین نسبت به آن را توجیه مى‏کند.(۱۵)«بلاک استون»(۱۶) با شناسایى وجود اماره تا دوران «ادوارد سوم»(۱۷) و استفاده از رویکردى از نوع معیار گیلیک، آن را این‏چنین توضیح مى‏دهد: ارزیابى قابلیت و استعداد انجام یافتن کار بد یا گناه، چندان بر اساس گذشت زمان (سالها و روزها) نیست، بلکه بر میزان درک و قضاوت فرد بزهکار مبتنى است؛ زیرا یک پسر یازده ساله مى‏تواند همان اندازه مکار باشد که یک پسر چهارده ساله مکار است؛ در این گونه موارد، (در خصوص افراد زیر چهارده سال) «قصد مجرمانه، تعیین‏کننده سن مسئولیت کیفرى است»(۱۸)، اگرچه اطفال در بادى امر فاقد توانایى ارتکاب جرم تلقّى مى‏شوند؛ با وجود این، چنانچه به نظر دادگاه و هیئت منصفه، آنها توانایى ارتکاب جرم را داشته باشند و بتوانند میان خوب و بد تمیز دهند، ممکن است محکوم شوند… .ضرورت تاریخى این اماره از سوى نویسندگان امروزى تبیین شده است. آنها این نکته را مورد توجه قرار داده‏اند که پیش از اواسط قرن نوزدهم، رفتار خاصى در مورد بزهکاران نوجوان وجود نداشته است. بدین‏معنا که اگر تشخیص داده مى‏شد که نوجوانان داراى توانایى ارتکاب جرم هستند، تفاوتى میان وضعیت آنها و وضعیت یک شخص بزرگسال وجود نداشت و بنابراین، کیفر آنها مانند کیفر بزرگسالان بود. براى مثال «موریس» و «گیلر» متذکر مى‏شوند که چگونه در یک روز پنج کودک هشت تا دوازده سال به سبب سرقتهاى کوچک به دار آویخته شدند. (در آن زمان، فرض بر این بود که اگر رفتار ملایم‏ترى نسبت به کودکان مجرم صورت گیرد، ممکن است این رفتار، انگیزه‏اى براى ارتکاب جرم شود). بدین ترتیب، این فرض براى نشان دادن ملایمت کمى نسبت به کودکان مورد استفاده قرار مى‏گرفت (هرچند که به نظر نمى‏رسد که دادستان براى اثبات خلاف آن و جلوگیرى از اعمال آن مشکل عمده‏اى داشته باشد) آن هم در یک سیستم بسیار خشن که در آن غالبا اعدام تنها کیفر موجود بود.«گلانویل ویلیامز»(۱۹) در بررسى این فرض در دهه ۱۹۵۰ م. مى‏گوید: معیار… با مجازات سزادهنده و نظریه مبهم مسئولیت اخلاقى مرتبط است. بر اساس تئورى مسئولیت اخلاقى، تنها اشخاصى مستعدِ ارتکاب عمل نادرست‏اند که تا حدودى باهوش بوده یا کارهاى هوشمندانه‏اى را انجام دهند. نظریه سزادهى کیفر، آموزه مسئولیت اخلاقى را وارد قانون مى‏کند؛ زیرا هیچ‏کس نمى‏تواند به صورت عادلانه مجازات شود، مگر اینکه از نظر اخلاقى مسئول باشد. در مورد کودکان، قانون، سنجش مبهمى را پذیرفته است که در آن کودکان با علم به نادرستى عمل خود، نه به عنوان یک طبقه، بلکه به عنوان افرادى داراى مسئولیت اخلاقى هستند.هم‏اکنون، قواعد حداقل سازمان ملل براى مدیریت عدالت کیفرى اطفال، یعنى قواعد پکن مصوّب سال ۱۹۸۵ م. در مجمع عمومى سازمان ملل، در مادّه ۴ خود پیشنهاد مى‏کند که آغاز سن مسئولیت کیفرى، «با توجه به بلوغ احساسى، فکرى و ذهنى کودک، نباید در سطح خیلى پایینى تعیین شود». بدین‏ترتیب، حداقل سن مسئولیت کیفرى و اماره عدم توانایى ارتکاب جرم براى این اطمینان است که تنها اطفالى با کیفر روبه‏رو شوند که نسبت به اعمالشان داراى مسئولیت اخلاقى باشند.اماره مورد بحث چگونه حقى است؟در نگاه اول، شاید کمى عجیب باشد که عدم توانایى ارتکاب جرم را به عنوان حقّى براى کودک توصیف کنیم. با استفاده از طبقه‏بندى سودمند «مایکل فریمن»(۲۰)، حقوق کودک را مى‏توان به چهار دسته طبقه‏بندى کرد:۱. حقوق رفاهى یا حقوق بشر، مانند حقوقى که در اعلامیه جهانى حقوق بشر وضع شده (و بسیارى از حقوق کنونى پیش‏بینى شده در کنوانسیون حقوق کودک)، و همچنین حقوقى که در برابر همه قابل استناد است؛۲. حقّ برخوردارى از حمایت در برابر سوء رفتار یا غفلت در رفتار که در وهله اول وظیفه‏اى به عهده پدر و مادر یا سرپرستان است؛۳. حقّ برخوردارى از رفتارى برابر با رفتار بزرگسالان، یعنى نوعى عدالت اجتماعى مبتنى بر عدم تبعیض بر مبناى نژاد و جنسیت؛۴. حقّ برخوردارى از استقلال در تصمیم‏گیرى.اگرچه «فریمن» حقوق کودک بزهکار را مورد بحث قرار داده است، به سن مسئولیت کیفرى، در هیچ جنبه آن توجه نکرده است. در عوض، بر این نکته تأکید مى‏کند که کودک باید از همان حقوقى برخوردار باشد که بزرگسالان از آن برخوردارند، بدین‏معنا که او تمرکز خود را روى حقوق دسته سوم قرار داده است، ولى به نظر مى‏رسد که بهتر است اماره مورد نظر به صورت حقّى در دسته دوم این طبقه‏بندى، در نظر گرفته شود (حقّ برخوردارى از حمایت). اگر نهاد تعقیب ملزم به اثبات علم کودک به ماهیت خطاى ارتکابى خود باشد، از بدنام شدن کودکان توسط سیستم عدالت کیفرى، پیش از آنکه به اندازه کافى رشد کرده و مسئولیت خود را بپذیرند و از خطاى خود عبرت بگیرند، جلوگیرى مى‏شود. همچنان که «اعلامیه جهانى حقوق بشر سازمان ملل متحد» و «کنوانسیون حقوق کودک» هر دو اشاره دارد به اینکه کودک، به علّت عدم رشد عمومى و ذهنى، به حمایت و توجه ویژه، از جمله حمایت مناسب قانونى نیازمند است.مادّه (۱)۴۰ کنوانسیون حقوق کودک در ادامه مقرر مى‏دارد:کشورهاى عضو در مورد کودکان مجرم یا متهم به نقض قانون کیفرى این حق را به رسمیت مى‏شناسند که با آنان مطابق با شئونات و ارزش کودک رفتار گردد. این امر موجب افزایش احترام کودک نسبت به حقوق بشر و آزادیهاى اساسى دیگران شده و سنّ کودک را در نظر گرفته و باعث افزایش خواست وى براى سازش با جامعه و به‏عهده گرفتن نقشى سازنده در اجتماع مى‏گردد.(۲۱)این متن هر دو موضوع را، یعنى «نیاز توجه به سطح رشد کودک در هنگام اِعمال قوانین کیفرى» و «میزان تمایل به سازگارسازى مجدّد او به جاى تنبیه»، به عنوان هدف در پاسخگویى به کودک مجرم، مورد توجه قرار مى‏دهد. خانم «جرالدین وان بورن»(۲۲) متذکر مى‏شود که در زمان تهیه پیش‏نویس مادّه ۴۰، مفهوم «سازگارسازى و بازپذیرسازى اجتماعى»(۲۳) کودک، به دو دلیل عمده، بیشتر از مفهوم «بازپرورى»(۲۴) کودک مطرح شده است:اوّلاً، بازپرورى کودک ممکن است به عنوان یک شکل نامطلوب کنترل اجتماعى مورد سوء استفاده قرار گیرد،ثانیا، چنین پنداشته مى‏شد که بازپرورى تلویحا این معنى را مى‏رساند که مسئولیت صرفا متوجه «مجرم» است و باید او را تحت اصلاح و درمان قرار داد تا مجددا به اجتماع بازگردد. ولى از «بازپذیر و یکپارچه‏سازى کودک»(۲۵) با جامعه چنین استنباط مى‏شود که این مفهوم بر «محیط اجتماعىِ کودک» و نقش «جامعه» در یارى رساندن به کودک تمرکز دارد، یعنى با کمک این عوامل است که کودک به عضوى مسئول در جامعه درمى‏آید.این مطلب قابل بحث است که آیا به تفکیک میان این دو مفهوم نیاز هست یا نه؟ با وجود این، آنچه از نظر حقوق کودک اهمیت دارد، شناسایى «حقّ کودکى» (کودک بودن) است، بدین‏معنا که با آنها همانند بزرگسالان رفتار نشود. در این باره، هرچند که اماره عدم توانایى ارتکاب جرم، همچون نوعى آزمون صلاحیت گیلیک عمل مى‏کند، هدف آن، حمایت از کودکى است که فاقد این توانایى است، نه کودکى که داراى آن است. این اماره را مى‏توان متضاد با حقّ خودمختارى کودک دانست که «جان اکلار»(۲۶) در نظریات خود درباره «معیار گیلیک»، آن را به عنوان «خطرناک‏ترین، اما در عین حال ارزشمندترین حقوق کودک مشخص کرده است، یعنى حقّ کودکان در ارتکاب خطاهاى خاص خودشان».(۲۷)در هر حال، این بحث را نیز مى‏توان مطرح کرد که شناسایى «حقّ عدم صلاحیت»، ارزش مفید و مؤثرى در زمینه عدالت کیفرى براى جامعه دارد. «ادوین لمرت»(۲۸) هنگام بحث درباره نیاز به «عدم مداخله قضایى» و در پاسخ به بزهکارى نوجوانان استدلال کرده است، «ارتکاب بزه»(۲۹) به طور نسبى بخشى عادى در فرایند رشد کودکان محسوب مى‏شود و غالب نوجوانان وقتى به مرحله رشد مى‏رسند، از آن رویگردان مى‏شوند. لکه‏دار شدن و برچسب‏خوردگى کودک ناشى از ورود به سیستم کیفرى، ممکن است اجتناب از جرم را در آینده براى او بسیار دشوارتر کند. بدین‏ترتیب، پذیرفتن حقّ کودک براى ارتکاب خطا ـ بدون تحمّل رنج، عذاب و مشکلاتى که در صورت بزرگسال بودن دامن او را مى‏گیردـ از احتمال کشیده شدنش به دنیاى جرم در بلندمدت، کاهش مى‏دهد.این منطق در عرصه بین‏المللى نیز پذیرفته شده است. در قواعد پکن و مادّه ۴۰ـ۳۰ـ ب کنوانسیون حقوق کودک، نیاز


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد حقّ کودک بر خطاکارى1

تحقیق و بررسی در مورد سازمان تربیت بدنی 45 ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی در مورد سازمان تربیت بدنی 45 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 47

 

مقدمه‌ای بر سازمان تربیت بدنی

تربیت بدنی و ورزش ، هم از دیدگاه تاریخ و هم از دیدگاه فرهنگ، به این دلیل که با ملل مختلف جهان سروکار دارد جالب و شایان توجه است از دیدگاه تاریخ و با تحقیق در ادوار گذشته می توان فهمید که کدام ورزش در کدامین سرزمین شکل گرفته است و چگونه به کشورهای دیگر راه یافته است و سیر تحول و تعالی آن چگونه بوده است، مثلا" می‌توان فهمید که ورزش چوگان که یک ورزش باستانی است ابتدا به چین و ژاپن و سپس به یکی از ایالت هند که در مرز برمه قرار دارد راه یافته و از آنجا به تبت و از همان طریق، به اروپا و آمریکا کشانده شده است . یا اینکه گاوبازی که ورزش متداول اسپانیایی‌ها است آنطور که از لوحه‌های سنگی یافت شده و در حفاری‌های هندوستان بر می‌آید حدود 3000سال قبل در این سرزمین رایج بوده و 1000 سال پس از آن به جزیره (کرت) در یونان راه یافته و از آنجا به دشتهای سرسبز ناحیه شمالی یونان کشیده شده و 500 سال بعد ، در شهر رم متداول شده و امروز در اسپانیا و در میان قبایل باسک رایج است و نیز می‌توان دریافت که تربیت بدنی و ورزش در آغاز جنبه اساطیری داشته جنبه رمانتیک و گاهی حماسی نیز دارد ، همواره به صورت یک پدیده تربیتی مطرح بوده است .

جالب تر این است که بسیاری از نوشته ها و نقوش مانده از روزگار باستان نشان می‌هند که انسان از آغاز خلقت میل به مبارزه با قدرت های برتر با خود را داشته یعنی از همان زمان که نیروهای طبیعت را شناخته، برای هر یک خدایی را متصور شده و الگو قرار داده است مثل آپولو و هرمس در یونان و …. حماسه سرایانی چون فردوسی از سرزمین خودمان، هومر بایرون و گوته از سرزمینهای دیگر از همین سرچشمه زلال به دنیای سرشار از هیجان و شور حماسه راه یافته و به حماسه سرایی پرداخته اند . فراتر از حماسه و افسانه، واقعیت های مملوس تاریخی در زمینه تربیت بدنی و ورزش است که به عنوان یک پدیده اجتماعی، با فرهنگ و آداب و سنن جوامع مختلف درآمیخته و همگام و همراه مردم هر زمان بنا به ضرورت ها و نیازها، پدیده های علم و تکنولوژی را دریافته و به آن پیوند خورده است .

به روایت تاریخ در گذرای زمان انسان به مرحله‌ای رسید که از حالت فردی به حالت اجتماعی متمایل شد و این نیاز را احساس کرد که بایستی به حالت جمع درآید و کسی را به عنوان هماهنگ کننده به سرپرستی جمع بگمارد و طبیعی بود کسی که برای این مسئولیت انتخاب می‌شد بایستی از همه قویتر باشد، بهتر از دیگران نیزه پرتاب کند، چابک تر از همه بدود و در هنر جنگ آوری نیز سرآمد دیگران باشد . انگیزه قویتر بودن و درک این واقعیت که زندگی انسان بستگی حرکت و جنبش او دارد و توجه به این اصل که مجموعه‌ای از حرکات سبب تامین سلامت وجود او خواهد شد، زمینه ساز توجه بیشتر به تربیت بدنی و ورزش گردید و بر این اساس است که گفته می‌شود تربیت بدنی و ورزش با حیات بشر توام بوده و حتی درآمیخته است همچنانکه گفته می‌شود (اولین حرکت انسان در بدو تولد ، نخستین گام در تامین سلامت انسان است ) و می‌توان باور داشت که تربیت بدنی و ورزش همپای زمان ،تولد یافته و با تکامل جسم و روح در این رهگذر ، تربیت و تقویت روحی و روانی انسان به اوج خود رسیده است . با این نگرش می‌توان گفت : انگیزه‌های نخستین برای گرایش به تربیت بدنی و ورزش مبتنی بر هدف های زیر بوده است:

1.      تکامل و توسعه استعداد جسمانی

2.      ایجاد گروههای نیرومند برای بهتر زیستن

3.      تقویت جسم برای ارضا احسن برتری جویی

4.      ایجاد سرگرمی

بدیهی است در برآوردن این هدف ها افراد مستعد تر از نظر قوت بدنی، بر دیگران برتری داشته‌اند و در طول زمان ضرورت قدرت بدنی بیشتر و لزوم پرداختن به تربیت بدنی و ورزش، سبب فرصت هایی برای گروه‌های هوشیارتر شده و به تدریج بازیها و سرگرمی‌هایی به وجود آمده که موجبات طراوت و نشاط بدن را فراهم ساخت .

به این ترتیب، تربیت بدنی در معنای تقویت بدن و کسب نیرومندی از یک سو سرگرمی‌ها و بازیهای سرگرم کننده از سوی دیگر زمینه سازندگی، رشد و تکامل، نوجوانان و جوانان صادر گردید.

به روایت تاریخ در سرزمین ما به عنوان کشوری کهن که غنای فرهنگی بسیاری دارد علاوه بر قدرت بدنی و پرورش جسمانی تربیت اخلاقی و روحانی نیز پایگاه ویژه‌ای داشته است . ایرانیان در عین حال که مانند دیگر ملل شرق پایبند به نظام اجتماعی خود بوده‌اند از روحیه آزادطلبی، احترام و توجه به ارزش های فردی و اجتماعی نیز برخوردار بودند. چنانچه در سخن گفتن صریح، در دوستی استوار و در میهمان نوازی و بخشندگی سرآمد دیگران بودند و پاکیزگی را بزرگترین نعمت حیات می‌دانستند .

در کتاب مقدس زرتشت فصل های طولانی در فواید پاکی جسم و جان آمده و از خانواده به عنوان مقدس ترین سازمان اجتماعی یاد کرده و گفته شده است که فرزند داشتن اسباب بزرگی و آبرومندی است . همچنانکه تربیت و تعلیم فرزندان اسباب


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد سازمان تربیت بدنی 45 ص

تحقیق و بررسی در مورد سازمان تربیت بدنی 45 ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی در مورد سازمان تربیت بدنی 45 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 47

 

مقدمه‌ای بر سازمان تربیت بدنی

تربیت بدنی و ورزش ، هم از دیدگاه تاریخ و هم از دیدگاه فرهنگ، به این دلیل که با ملل مختلف جهان سروکار دارد جالب و شایان توجه است از دیدگاه تاریخ و با تحقیق در ادوار گذشته می توان فهمید که کدام ورزش در کدامین سرزمین شکل گرفته است و چگونه به کشورهای دیگر راه یافته است و سیر تحول و تعالی آن چگونه بوده است، مثلا" می‌توان فهمید که ورزش چوگان که یک ورزش باستانی است ابتدا به چین و ژاپن و سپس به یکی از ایالت هند که در مرز برمه قرار دارد راه یافته و از آنجا به تبت و از همان طریق، به اروپا و آمریکا کشانده شده است . یا اینکه گاوبازی که ورزش متداول اسپانیایی‌ها است آنطور که از لوحه‌های سنگی یافت شده و در حفاری‌های هندوستان بر می‌آید حدود 3000سال قبل در این سرزمین رایج بوده و 1000 سال پس از آن به جزیره (کرت) در یونان راه یافته و از آنجا به دشتهای سرسبز ناحیه شمالی یونان کشیده شده و 500 سال بعد ، در شهر رم متداول شده و امروز در اسپانیا و در میان قبایل باسک رایج است و نیز می‌توان دریافت که تربیت بدنی و ورزش در آغاز جنبه اساطیری داشته جنبه رمانتیک و گاهی حماسی نیز دارد ، همواره به صورت یک پدیده تربیتی مطرح بوده است .

جالب تر این است که بسیاری از نوشته ها و نقوش مانده از روزگار باستان نشان می‌هند که انسان از آغاز خلقت میل به مبارزه با قدرت های برتر با خود را داشته یعنی از همان زمان که نیروهای طبیعت را شناخته، برای هر یک خدایی را متصور شده و الگو قرار داده است مثل آپولو و هرمس در یونان و …. حماسه سرایانی چون فردوسی از سرزمین خودمان، هومر بایرون و گوته از سرزمینهای دیگر از همین سرچشمه زلال به دنیای سرشار از هیجان و شور حماسه راه یافته و به حماسه سرایی پرداخته اند . فراتر از حماسه و افسانه، واقعیت های مملوس تاریخی در زمینه تربیت بدنی و ورزش است که به عنوان یک پدیده اجتماعی، با فرهنگ و آداب و سنن جوامع مختلف درآمیخته و همگام و همراه مردم هر زمان بنا به ضرورت ها و نیازها، پدیده های علم و تکنولوژی را دریافته و به آن پیوند خورده است .

به روایت تاریخ در گذرای زمان انسان به مرحله‌ای رسید که از حالت فردی به حالت اجتماعی متمایل شد و این نیاز را احساس کرد که بایستی به حالت جمع درآید و کسی را به عنوان هماهنگ کننده به سرپرستی جمع بگمارد و طبیعی بود کسی که برای این مسئولیت انتخاب می‌شد بایستی از همه قویتر باشد، بهتر از دیگران نیزه پرتاب کند، چابک تر از همه بدود و در هنر جنگ آوری نیز سرآمد دیگران باشد . انگیزه قویتر بودن و درک این واقعیت که زندگی انسان بستگی حرکت و جنبش او دارد و توجه به این اصل که مجموعه‌ای از حرکات سبب تامین سلامت وجود او خواهد شد، زمینه ساز توجه بیشتر به تربیت بدنی و ورزش گردید و بر این اساس است که گفته می‌شود تربیت بدنی و ورزش با حیات بشر توام بوده و حتی درآمیخته است همچنانکه گفته می‌شود (اولین حرکت انسان در بدو تولد ، نخستین گام در تامین سلامت انسان است ) و می‌توان باور داشت که تربیت بدنی و ورزش همپای زمان ،تولد یافته و با تکامل جسم و روح در این رهگذر ، تربیت و تقویت روحی و روانی انسان به اوج خود رسیده است . با این نگرش می‌توان گفت : انگیزه‌های نخستین برای گرایش به تربیت بدنی و ورزش مبتنی بر هدف های زیر بوده است:

1.      تکامل و توسعه استعداد جسمانی

2.      ایجاد گروههای نیرومند برای بهتر زیستن

3.      تقویت جسم برای ارضا احسن برتری جویی

4.      ایجاد سرگرمی

بدیهی است در برآوردن این هدف ها افراد مستعد تر از نظر قوت بدنی، بر دیگران برتری داشته‌اند و در طول زمان ضرورت قدرت بدنی بیشتر و لزوم پرداختن به تربیت بدنی و ورزش، سبب فرصت هایی برای گروه‌های هوشیارتر شده و به تدریج بازیها و سرگرمی‌هایی به وجود آمده که موجبات طراوت و نشاط بدن را فراهم ساخت .

به این ترتیب، تربیت بدنی در معنای تقویت بدن و کسب نیرومندی از یک سو سرگرمی‌ها و بازیهای سرگرم کننده از سوی دیگر زمینه سازندگی، رشد و تکامل، نوجوانان و جوانان صادر گردید.

به روایت تاریخ در سرزمین ما به عنوان کشوری کهن که غنای فرهنگی بسیاری دارد علاوه بر قدرت بدنی و پرورش جسمانی تربیت اخلاقی و روحانی نیز پایگاه ویژه‌ای داشته است . ایرانیان در عین حال که مانند دیگر ملل شرق پایبند به نظام اجتماعی خود بوده‌اند از روحیه آزادطلبی، احترام و توجه به ارزش های فردی و اجتماعی نیز برخوردار بودند. چنانچه در سخن گفتن صریح، در دوستی استوار و در میهمان نوازی و بخشندگی سرآمد دیگران بودند و پاکیزگی را بزرگترین نعمت حیات می‌دانستند .

در کتاب مقدس زرتشت فصل های طولانی در فواید پاکی جسم و جان آمده و از خانواده به عنوان مقدس ترین سازمان اجتماعی یاد کرده و گفته شده است که فرزند داشتن اسباب بزرگی و آبرومندی است . همچنانکه تربیت و تعلیم فرزندان اسباب


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد سازمان تربیت بدنی 45 ص

تاثیر قرآن بر زندگی انسان 29 ص

اختصاصی از رزفایل تاثیر قرآن بر زندگی انسان 29 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 36

 

تاثیرات تلاوت قرآن در زندگی

چکیده :

بی گمان تلاوت به معنای خواندن و تدبر در معنای آن در خصوص کتاب های آسمانی از جمله قرآن، می بایست به عنوان امری روزانه انجام شود؛ زیرا خواندن و تدبر در آیات قرآن افزون بر ایجاد شناخت نسبت به هستی، فرمان هایی را نیز به خواننده منتقل می کند که بر پایه آن می تواند به سعادت دنیا و آخرت دست یابد و زندگی خویش را به درستی مدیریت نماید. به ویژه آن که قرآن از سوی خداوندی فرو فرستاده شده است که آفریدگار و پروردگار هستی و انسان است و خیر و صلاح وی را بیشتر می داند و می خواهد.

به نظر می رسد که قرائت به معنای خواندن مطلق است ولی تلاوت به معنای خواندنی خاص است که شخص آیات و یا سوره های قرآنی را پشت سر هم می خواند. راغب اصفهانی براین باور است که تلاوت افزون بر ویژگی خواندن پیاپی و پشت سر هم از ویژگی دیگری نیز برخوردار می باشد که عبارت از تدبر در آیات و معانی آن است. بنابراین هر نوع قرائتی را نمی توان تلاوت نامید. (مفردات راغب ص167 ذیل ماده تلو و نیز نگاه کنید کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم ج1 ص505 ذیل مدخل التلاوه) ...

قرآن کریم افزون بر بیان ارزشمندی تلاوت (یونس آیه 61 و صافات آیه3) و توصیه بدان (احزاب آیه 34) به آثار تلاوت عموم کتب آسمانی و آثار تلاوت قرآن و تأثیر آن و نیز موانع تأثیر و آداب تلاوت اشاره می کند. در این نوشتار بخشی از این آیات برای تبیین جایگاه تلاوت و ارزش و آثار آن مورد بحث و بررسی قرار می گیرد تا انگیزه ای برای تلاوت همراه با تدبر پدید آید.

آثار تلاوت آیات آسمانی

قرآن در آیات چندی به مسئله آثار تلاوت آیات در زندگی بشر می پردازد تا افزون بر بیان ارزش و اهمیت آن، کارکردهای تلاوت را بنمایاند. به سخن دیگر بیان آثار تلاوت از سوی خداوند توجه دادن به کارکردهای تلاوت است و انسان می بایست با توجه به این کارکردها به تلاوت آیات بپردازد.از جمله نقش هایی که قرآن برای تلاوت برمی شمارد و آن را از آثار تلاوت می داند، مسئله اتمام حجت است. به این معنا که تلاوت آیات الهی برای مردم از سوی پیامبران به این قصد و منظور انجام می شد که اتمامی حجتی صورت پذیرد و کسی مدعی نشود که به حقایق آگاه نبوده و یا دسترسی به حقایق نداشته و نتوانسته است از حق و حقیقت آگاهی یابد.

ازآن جایی که توبیخ و مجازات می بایست برپایه آگاهی و علم و توان انجام شود و مجازات بدون آگاهی بخشی و ظرفیت سنجی، امری قبیح و از نظر عقل و عقلا نادرست و مذموم می باشد، خداوند از طریق آیات الهی می کوشد تا مردمان را به حق آگاه ساخته و باطل را به ایشان بازشناساند. از این رو هرگونه مجازات و عذاب و سرزنشی را موکول به بیان حکم و تبیین حق و حقیقت نموده است.

خداوند در آیه 59 سوره قصص می فرماید: و ما کان ربک مهلک القری حتی یبعث فی امها رسولا یتلوا علیهم آیاتنا و ماکنا مهلکی القری الا و اهلها ظالمون.

تلاوت قرآن زمینه ساز آگاهی بخشی

در این آیه به دو مسئله مهم توجه داده شده است: نخست آن که هرگونه مجازات توبیخی و عذابی متوقف بر بیان حکم و آگاهی بخشی از طریق تلاوت آیات الهی و آموزه های وحیانی شده است و خداوند نیز به حکم عقل و سیره عقلایی، مردمان را بدون اطلاع و آگاهی بخشی از حق و باطل، عذاب نمی کند. دوم این که تنها آگاهی برای عذاب و مجازات کافی نیست بلکه می بایست شخص در مقام عمل قرار گیرد و توان عمل به مطلب و حکم را داشته باشد. بنابراین هرگاه قادر به انجام کاری بود ولی باز رفتاری بیرون از حق و دایره قانون تلاوت شده انجام داد می توان وی را مجازات کرد. براین اساس احتمال خلاف و یا نیت عمل به تنهایی موجب نمی شود تا شخصی را حتی اگر به موضوع آگاه بود مجازات کرد. تنها کسانی از سوی خداوند مجازات می شوند که پس از آگاهی، برخلاف حق عمل کرده و با در پیش گرفتن ظلم یعنی تجاوز از حدود بیان شده رفتاری برخلاف قانون انجام می دهند.

بنابراین یکی از کارکردها و اهداف تلاوت آیات الهی بر گناهکاران و مجرمان از سوی خدا و پیامبران اتمام حجت خدا بر ایشان است. (مؤمنون آیات 103 و 105)

اصلاح افراد

از دیگر کارکردهای تلاوت می توان به اصلاح افراد اشاره کرد. تلاوت آیات الهی بر انسان زمینه ساز اصلاح وی می شود و او از این شایستگی برخوردار می گردد تا به مقام اهل تقوا و رستگاری برسد. (اعراف آیه 35)

قرآن در آیه 113 و 115 سوره آل عمران تلاوت آیات الهی به ویژه در شب را عامل مهمی برای انجام کارهای خیر و تزکیه انسان برمی شمارد.

تلاوت آیات الهی زمینه ساز تقواپیشگی انسان به شمار می رود (اعراف آیه 35) و موجب می شود انسان در زمره صالحان (آل عمران آیه 113 و 114) قرار گیرد.

از نظر قرآن تلاوت آیات الهی به هنگام شب و در حال سجده معیاری برای برتری و فضیلت انسان بر


دانلود با لینک مستقیم


تاثیر قرآن بر زندگی انسان 29 ص

تاثیر کلاس بندی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان

اختصاصی از رزفایل تاثیر کلاس بندی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 60

 

فهرست مطالب

عنوان صفحه

مقدمه 2

فصل اول :

تاریخچه تشکیل مدارس در ایران 4

تاریخچه کلاس بندی در ایران 9

مساله تحقیق 10

اهمیت و ضرورت تحقیق 12

فرضیه (های ) تحقیق 13

تعریف عملیاتی اصطلاحات تحقیق 13

طرح تحقیق 14

فصل دوم :

پیشینه تحقیق 15

فصل سوم :

روش تحقیق 16

جامعه آماری 16

نمونه آماری 16

حجم نمونه و روش نمونه گیری 16

ابزارهای تحقیق 16

روش تجزیه و تحلیل 17

مقدمه :

بچه با حرکات دست و پا کم کم مهارتها را یاد می گیرد و با مشاهده رفتار و حرکات اطرافیان , عادات و آداب آنها را جذب میکند و با رد یا قبول دنیایی که برای خود ساخته , آن را تجربه می کند . پس بیشتر از طریق آزمایش تا خطا , شادی تا غم , تجربه تا تلقین و گفتگو تا هدایت , مسائل را فرا می گیرد .

در نتیجه کودک بیشتر از طریق عشق ,از راه شکیبایی ,از طریق درک و فهم ,از راه احساس تعلق داشتن به دیگری ,از طریق عملی و از راه احساس موجودیت کردن ,مسائل را می آموزد .با گذشت هر روز از زنمدگی ,طفل اندکی از آنچه از دیگران می دانند ,می اندیشند و درک می کنند ,را فرا می گیرد .

اگر خوب دقت کنیم می بینیم بچه ها از نظر استعدادها یی که دارند با یکدیگر متفاوتند .دو کودک را نمی توان پیدا کرد که از همه لحاظ شبیه هم باشند .مثلاً اگر در کلاس درس سوالاتی از آنان شود هر کدام از این دانش آموزان به وسیله هوش و استعداد های ذاتی که دارند ,جوابهای گوناگونی را خواهند داد.

لذا روانشناسان و جامعه شناسان با کمک علم زیست شناسی ,پرونده تحصیلی را جهت هر یک از محصلین اتداع نموده اند که هر یک از این پرونده ها ,می توانند بیانگر خصوصیات و شایستگی های فرد فرد دانش آموزان باشد .

امروزه همه تلاش ها کنکا شها و تحقیقات به این جهت است که تمام نو نهالان برای تعلیم و تربیت بهتر و ترقی و تکامل باید از همه متمایز و شناخته شوند .

آگاهی از تفاوتهای فردی می تواند ما را در حل بسیاری از دشواریها یاری دهد ,وقتی قبول کردیم که انسانها از نظر تواناییهای ذاتی و اکتسابی تفاوت دارند ,در پی این نخواهیم بود که از همه ,رفتارهای یکسانی را انتظار داشته باشیم .

اگر کلاس بندی هر یک از دانش آموزان در پایه ها و مقاطع تحصیلی به صورت به صورت علمی و شایسته انجام گیرد ,امکان غفراگیری و کسب مهارت ,با توجه به کلاس بندی صحیح و مدون ,وجود خواهد داشت .

دنیای ما دریاست هر کودکی ماهیست

دنیای بی ماهی یک ذره زیبا نیست

هر ماهی دریا رنگی به خود دارد

بعضی سفید و سرخ بعضی سیاه و زرد

این ماهیان با هم یک رو و یک رنگند

بیگانه با گینه بیگانه با جنگد


دانلود با لینک مستقیم


تاثیر کلاس بندی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان