رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق ریشه تاریخی ضرب المثل

اختصاصی از رزفایل تحقیق ریشه تاریخی ضرب المثل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق ریشه تاریخی ضرب المثل


تحقیق ریشه تاریخی ضرب المثل

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

ریشه تاریخی ضرب المثل «از کیسه خلیفه می بخشد»

 

ریشه تاریخی ضرب المثل  قوز بالا قوز

ریشه تاریخی ضرب المثل چیزی که عیان است...

ریشه تاریخی ضرب المثل آتش بیار معرکه

ریشه تاریخی ضرب المثل آب زیر کاه

هر گاه کسی از کیسه دیگری بخشندگی کند و یا از بیت المال عمومی گشاده بازی نماید، عبارت مثلی بالا را مورد استفاده و استناد قرار داده، اصطلاحاً می گویند: «فلانی از کیسه خلیفه می بخشد».

اکنون ببینیم این خلیفه که بود و چه کسی از کیسه وی بخشندگی کرده که به صورت ضرب المثل درآمده است:

عبدالملک بن صالح از امرا و بزرگان خاندان بنی عباس بود و روزگاری دراز در این دنیا بزیست و دوران خلافت هادی، هارون الرشید و امین را درک کرد. مردی فاضل و دانشمند و پرهیزگار و در فن خطابت افصح زمان بود. چشمانی نافذ و رفتاری متین و موقر داشت؛ به قسمی که مهابت و صلابتش تمام رجال دارالخلافه و حتی خلیفه وقت را تحت تأثیر قرار می داد. به علاوه چون از معمرین خاندان بنی عباس بود، خلفای وقت در او به دیده احترام می نگریستند.

به سال 169 هجری به فرمان هادی خلیفه وقت، حکومت و امارت موصل را داشت. ولی پس از دو سال یعنی در زمان خلافت هارون الرشید، بر اثر سعایت ساعیان از حکومت برکنار و در بغداد منزوی و خانه نشین شد. چون دستی گشاده داشت پس از چندی مقروض گردید. ارباب قدرت و توانگران بغداد افتخار می کردند که عبدالملک از آنان چیزی بخواهد، ولی عزت نفس و استغنای طبع عبدالملک مانع از آن بود از هر مقامی استمداد و طلب مال کند. از طرف دیگر چون از طبع بلند و جود و سخای ابوالفضل جعفر بن یحیی بن خالد برمکی معروف به جعفر برمکی وزیر مقتدر هارون الرشید آگاهی داشت و به علاوه می دانست که جعفر مردی فصیح و بلیغ و دانشمند است و قدر فضلا را بهتر می داند و مقدم آنان را گرامیتر می شمارد؛ پس نیمه شبی که بغداد و بغدادیان در خواب و خاموشی بودند، با چهره و روی بسته و ناشناس راه خانه جعفر را در پیش گرفت و اجازه دخول خواست. اتفاقاً در آن شب جعفر برمکی با جمعی از خواص و محارم من جمله شاعر و موسیقی دان بی نظیر زمان، اسحاق موصلی بزم شرابی ترتیب داده بود، و با حضور مغنیان و مطربان شب زنده داری می کرد. در این اثنا پیشخدمت مخصوص، سر در گوش جعفر کرد و گفت: «عبدالملک بر در سرای است و اجازه حضور می طلبد». از قضا جعفر برمکی دوست صمیمی و محرمی به نام عبدالملک داشت که غالب اوقات فراغت را در مصاحبتش می گذرانید.

در این موقع به گمان آنکه این همان عبدالملک است نه عبدالملک صالح، فرمان داد او را داخل کنند. عبدالملک صالح بی گمان وارد شد و جعفر برمکی چون آن پیرمرد متقی و دانشمند را در مقابل دید به اشتباه خود پی برده چنان منقلب شد و از جای خویش جستن کرد که «میگساران، جام باده بریختند و گلعذاران، پشت پرده گریختند، دست از چنگ و رباب برداشتند و رامشگران پا به فرار گذاشتند». جعفر خواست دستور دهد بساط شراب را از نظر عبدالملک پنهان دارند؛ ولی دیگر دیر شده کار از کار گذشته بود. حیران و سراسیمه بر سرپای ایستاد و زبانش بند آمد. نمیدانست چه بگوید و چگونه عذر تقصیر بخواهد. عبدالملک چون پریشانحالی جعفر بدید، بسائقه آزاد مردی و بزرگواری که خوی و منش نیکمردان عالم است، با خوشرویی در کنار بزم نشست و فرمان داد مغنیان بنوازند و ساقیان لعل فام، جام شراب در گردش آورند. جعفر چون آنهمه بزرگمردی از عبدالملک صالح دید بیش از پیش خجل و شرمنده گردیده، پس از ساعتی اشاره کرد بساط شراب را برچیدند و حضار مجلس (بجز اسحاق موصلی) همه را مرخص کرد. آنگاه بر دست و پای عبدالملک بوسه زده عرض کرد: «از اینکه بر من منت نهادی و بزرگواری فرمودی بی نهایت شرمنده و سپاسگزارم. اکنون در اختیار تو هستم و هر چه بفرمایی به جان خریدارم». عبدالملک پس از تمهید مقدمه ای گفت: «ای ابوالفضل، می دانی که سالهاست مورد بی مهری خلیفه واقع شده، خانه نشین شده ام. چون از مال و منال دنیا چیزی نیندوخته بودم، لذا اکنون محتاج و مقروض گردیده ام. اصالت خانوادگی و عزت نفس اجازه نداد به خانه دیگران روی آورم و از رجال و توانگران بغداد، که روزگاری به من محتاج بوده اند، استمداد کنم. ولی طبع بلند و خوی بزرگ منشی و بخشندگی تو که صرفاً اختصاص به ایرانیان پاک سرشت دارد مرا وادار کرد که پیش تو آیم و راز دل بگویم، چه می دانم اگر احیاناً نتوانی گره گشایی کنی بی گمان آنچه با تو در میان می گذارم سر به مهر مانده، در نزد دیگران بر ملا نخواهد شد. حقیقت این است که مبلغ ده هزار دینار مقروضم و ممری برای ادای دین ندارم».

جعفر بدون تأمل جواب داد: «قرض تو ادا گردید، دیگر چه می خواهی؟»

عبدالملک صالح گفت: «اکنون که به همت و جوانمردی تو قرض من مستهلک گردید، برای ادامه زندگی باید فکری بکنم، زیرا تأمین معاش آبرومندی برای آینده نکرده ام».

جعفر برمکی که طبعی بلند و بخشنده داشت، با گشاده رویی پاسخ داد: «مبلغ ده هزار دینار هم برای ادامه زندگی شرافتمندانه تو تأمین گردید، چه میدانم سفره گشاده داری و خوان کرم بزرگمردان باید مادام العمر گشاده و گسترده باشد. دیگر چه می فرمایی؟»

عبدالملک گفت: «هر چه خواستم دادی و دیگر محلی برای انجام تقاضای دیگری نمانده است».

جعفر با بی صبری جواب داد: «نه، امشب مرا به قدری شرمنده کردی که به پاس این گذشت و جوانمردی حاضرم همه چیز را در پیش پای تو نثار کنم. ای عبدالملک، اگر تو بزرگ خاندان بنی عباسی، من هم جعفر برمکی از دودمان ایرانیان پاک نژاد هستم. جعفر برای مال و منال دنیوی در پیشگاه نیکمردان ارج و مقداری قایل نیست. می دانم که سالها خانه نشین بودی و از بیکاری و گوشه نشینی رنج می بری، چنانچه شغل و مقامی هم مورد نظر باشد بخواه تا فرمانش را صادر کنم».


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق ریشه تاریخی ضرب المثل

پاورپوینت موفقیت در ضرب المثل ایرانی 28 اسلاید

اختصاصی از رزفایل پاورپوینت موفقیت در ضرب المثل ایرانی 28 اسلاید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

دسته بندی : پاورپوینت 

نوع فایل:  ppt _ pptx

( قابلیت ویرایش )

 


 قسمتی از اسلاید پاورپوینت : 

 

تعداد اسلاید : 28 صفحه

بسم اللّه الرحمن الرحیم عنوان : موفقیت در ضرب المثل ایرانی ................
2 آستین بالا زدن : کنایه از با عزمی جزم کاری را شروع کردن نظیر : دامن به کمر زدن از تو حرکت از خدا برکت : اگر انسان تلاش و کوشش کند خداوند حتماً به او روزی و موفقیت در انجام کاری که در آن قدم برداشته عطا خواهد کرد .
آشپز که دو تا شد آش یا شور می شود یا بی نمک : کار را باید به کاردان واگذار شود و در دخالت دیگران در امور ، پریشان احوالی و نابسامانی است .
3 اگر علی ساربونه می‌دونه شتر و کجا بخوابونه : آدم وارد و با تجربه مهارت دارد و می داند چه باید کند . با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود : از حرف زدن کاری درست نمی شود باید تنبلی را کنار گذاشت و اقدام کرد .
این مثل در مورد افراد بلند پروازی می‌گویند ، که برنامه های دراز مدت و طولانی و کارهای بزرگ برای خود در نظر می گیرند ولی دست به کار نمی شوند .
4 بخت یک بار در خونه آدم را می زنه : اشاره به اینکه باید از فرصت های بدست آمده حداکثر استفاده را برد.
به امید همسایه باید بی شام خوابید : این مثل هشداری است به انسان که نباید به امید کسی باشد و خود باتلاش و پشتکار کارها راانجام دهد .
مثل کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من ..
5 به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است : مراد از این مثل تطبیق دادن خود با زمان و مکان است .
بایک دست نمی توان دو هندوانه برداشت : درآن واحد نمی توان چند کار مختلف را با هم انجام داد چرا که در نهایت هیچکدام به سرانجام درستی نمی‌رسد وباید یک را به درستی تا انتها انجام داد .
6 بی گدار به آب می زند: کنایه از نسنجیدن و بدون تعمق به کاری پرداختن ، بدون نقشه و رویه کاری کردن که به این صورت کاری را انجام دادن باعث شکست است و قبل از هر کاری باید سنجید و بعد عمل کرد .
به یک تیر دو نشان زدن : در اصطلاح عامیانه این سخن را در جایی می گویند که با یک تلاش دو کار انجام شود و در مقصود بدست آید ولی بادیدگاه عمیق تر یعنی تمام جنبه‌های کار رابررسی کردن و با انجام یک کار به هدفهای زیادی رسیدن 7 به سیم آخر زدن : قید هم چیز را زدن ، برای رسیدن به هدف خود رااز قید هر تکلیف و آبرو یا حرمت رها کردن ، نهایت تلاش را انجام دادن بی مایه فطیره : بدون زحمت و خرج کار پیش نمی رود . پا را به اندازه گلیم باید دراز کرد : همانند : پا را از دایره بیرون گذاشتن ، درانجام کار ما باید حد و مرز خود را بشناسیم و به اندازه شان و وسع و توان خود پیش رفت .
8 پایان شب سیه سپید است : برای امید دادن به آینده و انگیختن مردم به دنبال کردن ، تلاش مردن و دل نسپردن به اندوه و نامیدی است .
نباید نا امید شد زیرا بالاخره پس از هر رنج و سختی خوشی و راحتی است .
تا تنور گرم است باید نان پخت : تا اسباب و وسایل کاری فراهم است باید آن را به انجام رساند و از همه فرصت ها تا نگذشته است ، باید سود جست .
9 تا ریشه در آب است امید ثمری هست : هیچگاه نباید ناامید شد همیشه روزنه امیدی وجود دارد . تا نسوزد بر نیاید بوی عود : این سخن در تشویق به سختکوشی و رنج پذیری در راه مقصود است چنان که در قابوسنامه می گوید « تا رنج کهتری بر خویشتن ننهی به آسایش مهتری ترسی که برگ نیل

  متن بالا فقط قسمتی از اسلاید پاورپوینت میباشد،شما بعد از پرداخت آنلاین ، فایل کامل را فورا دانلود نمایید 

 


  لطفا به نکات زیر در هنگام خرید دانلود پاورپوینت:  توجه فرمایید.

  • در این مطلب، متن اسلاید های اولیه قرار داده شده است.
  • به علت اینکه امکان درج تصاویر استفاده شده در پاورپوینت وجود ندارد،در صورتی که مایل به دریافت  تصاویری از ان قبل از خرید هستید، می توانید با پشتیبانی تماس حاصل فرمایید
  • پس از پرداخت هزینه ،ارسال آنی پاورپوینت خرید شده ، به ادرس ایمیل شما و لینک دانلود فایل برای شما نمایش داده خواهد شد
  • در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون بالا ،دلیل آن کپی کردن این مطالب از داخل اسلاید ها میباشد ودر فایل اصلی این پاورپوینت،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
  • در صورتی که اسلاید ها داری جدول و یا عکس باشند در متون پاورپوینت قرار نخواهند گرفت.
  • هدف فروشگاه کمک به سیستم آموزشی و یادگیری ، علم آموزان میهن عزیزمان میباشد. 


 

 

 « پرداخت آنلاین و دانلود در قسمت پایین »




دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت موفقیت در ضرب المثل ایرانی 28 اسلاید

تحقیق درباره ریشه تاریخی ضرب المثل 9ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق درباره ریشه تاریخی ضرب المثل 9ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

ریشه تاریخی ضرب المثل «از کیسه خلیفه می بخشد»

 

ریشه تاریخی ضرب المثل  قوز بالا قوز

ریشه تاریخی ضرب المثل چیزی که عیان است...

ریشه تاریخی ضرب المثل آتش بیار معرکه

ریشه تاریخی ضرب المثل آب زیر کاه

هر گاه کسی از کیسه دیگری بخشندگی کند و یا از بیت المال عمومی گشاده بازی نماید، عبارت مثلی بالا را مورد استفاده و استناد قرار داده، اصطلاحاً می گویند: «فلانی از کیسه خلیفه می بخشد».

اکنون ببینیم این خلیفه که بود و چه کسی از کیسه وی بخشندگی کرده که به صورت ضرب المثل درآمده است:

عبدالملک بن صالح از امرا و بزرگان خاندان بنی عباس بود و روزگاری دراز در این دنیا بزیست و دوران خلافت هادی، هارون الرشید و امین را درک کرد. مردی فاضل و دانشمند و پرهیزگار و در فن خطابت افصح زمان بود. چشمانی نافذ و رفتاری متین و موقر داشت؛ به قسمی که مهابت و صلابتش تمام رجال دارالخلافه و حتی خلیفه وقت را تحت تأثیر قرار می داد. به علاوه چون از معمرین خاندان بنی عباس بود، خلفای وقت در او به دیده احترام می نگریستند.

به سال 169 هجری به فرمان هادی خلیفه وقت، حکومت و امارت موصل را داشت. ولی پس از دو سال یعنی در زمان خلافت هارون الرشید، بر اثر سعایت ساعیان از حکومت برکنار و در بغداد منزوی و خانه نشین شد. چون دستی گشاده داشت پس از چندی مقروض گردید. ارباب قدرت و توانگران بغداد افتخار می کردند که عبدالملک از آنان چیزی بخواهد، ولی عزت نفس و استغنای طبع عبدالملک مانع از آن بود از هر مقامی استمداد و طلب مال کند. از طرف دیگر چون از طبع بلند و جود و سخای ابوالفضل جعفر بن یحیی بن خالد برمکی معروف به جعفر برمکی وزیر مقتدر هارون الرشید آگاهی داشت و به علاوه می دانست که جعفر مردی فصیح و بلیغ و دانشمند است و قدر فضلا را بهتر می داند و مقدم آنان را گرامیتر می شمارد؛ پس نیمه شبی که بغداد و بغدادیان در خواب و خاموشی بودند، با چهره و روی بسته و ناشناس راه خانه جعفر را در پیش گرفت و اجازه دخول خواست. اتفاقاً در آن شب جعفر برمکی با جمعی از خواص و محارم من جمله شاعر و موسیقی دان بی نظیر زمان، اسحاق موصلی بزم شرابی ترتیب داده بود، و با حضور مغنیان و مطربان شب زنده داری می کرد. در این اثنا پیشخدمت مخصوص، سر در گوش جعفر کرد و گفت: «عبدالملک بر در سرای است و اجازه حضور می طلبد». از قضا جعفر برمکی دوست صمیمی و محرمی به نام عبدالملک داشت که غالب اوقات فراغت را در مصاحبتش می گذرانید.

در این موقع به گمان آنکه این همان عبدالملک است نه عبدالملک صالح، فرمان داد او را داخل کنند. عبدالملک صالح بی گمان وارد شد و جعفر برمکی چون آن پیرمرد متقی و دانشمند را در مقابل دید به اشتباه خود پی برده چنان منقلب شد و از جای خویش جستن کرد که «میگساران، جام باده بریختند و گلعذاران، پشت پرده گریختند، دست از چنگ و رباب برداشتند و رامشگران پا به فرار گذاشتند». جعفر خواست دستور دهد بساط شراب را از نظر عبدالملک پنهان دارند؛ ولی دیگر دیر شده کار از کار گذشته بود. حیران و سراسیمه بر سرپای ایستاد و زبانش بند آمد. نمیدانست چه بگوید و چگونه عذر تقصیر بخواهد. عبدالملک چون پریشانحالی جعفر بدید، بسائقه آزاد مردی و بزرگواری که خوی و منش نیکمردان عالم است، با خوشرویی در کنار بزم نشست و فرمان داد مغنیان بنوازند و ساقیان لعل فام، جام شراب در گردش آورند. جعفر چون آنهمه بزرگمردی از عبدالملک صالح دید بیش از پیش خجل و شرمنده گردیده، پس از ساعتی اشاره کرد بساط شراب را برچیدند و حضار مجلس (بجز اسحاق موصلی) همه را مرخص کرد. آنگاه بر دست و پای عبدالملک بوسه زده عرض کرد: «از اینکه بر من منت نهادی و بزرگواری فرمودی بی نهایت شرمنده و سپاسگزارم. اکنون در اختیار تو هستم و هر چه بفرمایی به جان خریدارم». عبدالملک پس از تمهید مقدمه ای گفت: «ای ابوالفضل، می دانی که سالهاست مورد بی مهری خلیفه واقع شده، خانه نشین شده ام. چون از مال و منال دنیا چیزی نیندوخته بودم، لذا اکنون محتاج و مقروض گردیده ام. اصالت خانوادگی و عزت نفس اجازه نداد به خانه دیگران روی آورم و از رجال و توانگران بغداد، که روزگاری به من محتاج بوده اند، استمداد کنم. ولی طبع بلند و خوی بزرگ منشی و بخشندگی تو که صرفاً اختصاص به ایرانیان پاک سرشت دارد مرا وادار کرد که پیش تو آیم و راز دل بگویم، چه می دانم اگر احیاناً نتوانی گره گشایی کنی بی گمان آنچه با تو در میان می گذارم سر به مهر مانده، در نزد دیگران بر ملا نخواهد شد. حقیقت این است که مبلغ ده هزار دینار مقروضم و ممری برای ادای دین ندارم».

جعفر بدون تأمل جواب داد: «قرض تو ادا گردید، دیگر چه می خواهی؟»

عبدالملک صالح گفت: «اکنون که به همت و جوانمردی تو قرض من مستهلک گردید، برای ادامه زندگی باید فکری بکنم، زیرا تأمین معاش آبرومندی برای آینده نکرده ام».

جعفر برمکی که طبعی بلند و بخشنده داشت، با گشاده رویی پاسخ داد: «مبلغ ده هزار دینار هم برای ادامه زندگی شرافتمندانه تو تأمین گردید، چه میدانم سفره گشاده داری و خوان کرم بزرگمردان باید مادام العمر گشاده و گسترده باشد. دیگر چه می فرمایی؟»

عبدالملک گفت: «هر چه خواستم دادی و دیگر محلی برای انجام تقاضای دیگری نمانده است».

جعفر با بی صبری جواب داد: «نه، امشب مرا به قدری شرمنده کردی که به پاس این گذشت و جوانمردی حاضرم همه چیز را در پیش پای تو نثار کنم. ای عبدالملک، اگر تو بزرگ خاندان بنی عباسی، من هم جعفر برمکی از دودمان ایرانیان پاک نژاد هستم. جعفر برای مال و منال دنیوی در پیشگاه نیکمردان ارج و مقداری قایل


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ریشه تاریخی ضرب المثل 9ص

مقاله منشاء ضرب المثل های ایرانی

اختصاصی از رزفایل مقاله منشاء ضرب المثل های ایرانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

مقالة:

منشاء ضرب المثل های ایرانی

فهرست:

مثل چیست ؟

 مثل ها چند نوعند ؟

 مثل ها از کجا می آیند ؟

مثل چه فایده دارد ؟

آشنایی با ریشة چند ضرب المثل ایرانی

مثل چیست ؟

 

مثل ،‌سخن کوتاه و مشهوری است که به قصه ای عبرت آمیز یا گفتاری نکته آموز اشاره می کند و جای توضیح بیشتر را می گیرد .

کلمه” مثل ” عربی است و کلمه فارسی آن “ متل ” است . وقتی مثل گفتن صورت بی ادبانه پیدا کند آن را متلک می گویند . البته ضرب المثل یک ترکیب عربی است به معنای مثل زدن .

در همه زبانهای دنیا ضرب المثل فراوان است . بعضی از مثل ها در همه زبانها به هم شباهت دارند .

هر قدر تاریخ تمدن ملتی درازتر باشد بیشتر حادثه در آن پیدا شده و مثل های بیشتری در آن وجود دارد . و در زبان فارسی نیز ده ها هزار ضرب المثل وجود دارد . 

 مثل ها چند نوعند ؟

 ·  عبارت مثل گاهی کوتاه است و در دو یا سه کلمه خلاصه می شود مانند (فیل و فنجان ) که می فهماند دو چیز از جهت کوچکی وبزرگی با هم تناسب ندارند . این مثل در اصل دارای 5 کلمه بوده ( آب دادن فیل با فنجان ) ولی معمولا با همان دو کلمه به اصل مثل اشاره میکند .

·         عبارت مثل گاهی دراز است مانند ( آفتابه و لولهنگ هر دو یک کار را می کنند ولی ارزش آنها وقت گرو گذاشتن معلوم می شود ) چون لولهنگ از سفال ساخته شده ارزشش از آفتابه که از مس است کمتر است .

·         مثل گاه یک عبارت ساده است و گاه یک خط شعر

( شتر در خواب بیند پنبه دانه         گهی لپ اپ خورد گه دانه دانه )

 مثل ها از کجا می آیند ؟

 ·         بعضی از مثلها حاصل پندهای دانایان یا پیشوایان مذهبی یا تجربه های زندگی مردم است . اینگونه مثل ها را حکمت می نامند .

·         بعضی گفتار اشخاص نامدار تاریخی یا عادی بوده که در موقع خاصی خیلی بجا و مناسب بوده و از بس به ذوق دیگران خوش آمده مشهور شده است .

·         بسیاری از مثل ها نتیجه داستانی است ، خواه حقیقی یا افسانه ای باشد . در حالی که مردم از داستان اصلی آن ممکنست بی خبر باشند و یا  ممکنست در هر شهری به صورتی نقل شود .

·         بعضی از مثلها از یک قطعه شعر معروف گرفته شده است مانند، ( از ماست که بر ماست )که از شعر معروف ناصر خسرو گرفته شده است .

مثل های منظوم گاه ساخته و پرداخته شاعر است و گاهی از مثل های ساده گرفته شده و در شعر زیبا و مناسبی جا افتاده و جانشین مثل قدیمتر شده است .

 

 مثل چه فایده دارد ؟

 ·         دانشمندان تاریخ و جامعه شناس در بررسی روحیات و اخلاق گذشتگان از مثل های جاری هر محلی استفاده می کنند .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله منشاء ضرب المثل های ایرانی

پاورپوینت موفقیت در ضرب المثل ایرانی 28 اسلاید

اختصاصی از رزفایل پاورپوینت موفقیت در ضرب المثل ایرانی 28 اسلاید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت موفقیت در ضرب المثل ایرانی 28 اسلاید


پاورپوینت موفقیت در ضرب المثل ایرانی 28 اسلاید

 

دسته بندی : پاورپوینت 

نوع فایل:  ppt _ pptx

( قابلیت ویرایش )

 


 قسمتی از محتوی متن پاورپوینت : 

 

تعداد اسلاید : 28 صفحه

بسم اللّه الرحمن الرحیم عنوان : موفقیت در ضرب المثل ایرانی ................
2 آستین بالا زدن : کنایه از با عزمی جزم کاری را شروع کردن نظیر : دامن به کمر زدن از تو حرکت از خدا برکت : اگر انسان تلاش و کوشش کند خداوند حتماً به او روزی و موفقیت در انجام کاری که در آن قدم برداشته عطا خواهد کرد .
آشپز که دو تا شد آش یا شور می شود یا بی نمک : کار را باید به کاردان واگذار شود و در دخالت دیگران در امور ، پریشان احوالی و نابسامانی است .
3 اگر علی ساربونه می‌دونه شتر و کجا بخوابونه : آدم وارد و با تجربه مهارت دارد و می داند چه باید کند . با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود : از حرف زدن کاری درست نمی شود باید تنبلی را کنار گذاشت و اقدام کرد .
این مثل در مورد افراد بلند پروازی می‌گویند ، که برنامه های دراز مدت و طولانی و کارهای بزرگ برای خود در نظر می گیرند ولی دست به کار نمی شوند .
4 بخت یک بار در خونه آدم را می زنه : اشاره به اینکه باید از فرصت های بدست آمده حداکثر استفاده را برد.
به امید همسایه باید بی شام خوابید : این مثل هشداری است به انسان که نباید به امید کسی باشد و خود باتلاش و پشتکار کارها راانجام دهد .
مثل کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من ..
5 به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است : مراد از این مثل تطبیق دادن خود با زمان و مکان است .
بایک دست نمی توان دو هندوانه برداشت : درآن واحد نمی توان چند کار مختلف را با هم انجام داد چرا که در نهایت هیچکدام به سرانجام درستی نمی‌رسد وباید یک را به درستی تا انتها انجام داد .
6 بی گدار به آب می زند: کنایه از نسنجیدن و بدون تعمق به کاری پرداختن ، بدون نقشه و رویه کاری کردن که به این صورت کاری را انجام دادن باعث شکست است و قبل از هر کاری باید سنجید و بعد عمل کرد .
به یک تیر دو نشان زدن : در اصطلاح عامیانه این سخن را در جایی می گویند که با یک تلاش دو کار انجام شود و در مقصود بدست آید ولی بادیدگاه عمیق تر یعنی تمام جنبه‌های کار رابررسی کردن و با انجام یک کار به هدفهای زیادی رسیدن 7 به سیم آخر زدن : قید هم چیز را زدن ، برای رسیدن به هدف خود رااز قید هر تکلیف و آبرو یا حرمت رها کردن ، نهایت تلاش را انجام دادن بی مایه فطیره : بدون زحمت و خرج کار پیش نمی رود . پا را به اندازه گلیم باید دراز کرد : همانند : پا را از دایره بیرون گذاشتن ، درانجام کار ما باید حد و مرز خود را بشناسیم و به اندازه شان و وسع و توان خود پیش رفت .
8 پایان شب سیه سپید است : برای امید دادن به آینده و انگیختن مردم به دنبال کردن ، تلاش مردن و دل نسپردن به اندوه و نامیدی است .
نباید نا امید شد زیرا بالاخره پس از هر رنج و سختی خوشی و راحتی است .
تا تنور گرم است باید نان پخت : تا اسباب و وسایل کاری فراهم است باید آن را به انجام رساند و از همه فرصت ها تا نگذشته است ، باید سود جست .
9 تا ریشه در آب است امید ثمری هست : هیچگاه نباید ناامید شد همیشه روزنه امیدی وجود دارد . تا نسوزد بر نیاید بوی عود : این سخن در تشویق به سختکوشی و رنج پذیری در راه مقصود است چنان که در قابوسنامه می گوید « تا رنج کهتری بر خویشتن ننهی به آسایش مهتری ترسی که برگ نیل

  متن بالا فقط قسمتی از محتوی متن پاورپوینت میباشد،شما بعد از پرداخت آنلاین ، فایل را فورا دانلود نمایید 

 


  لطفا به نکات زیر در هنگام خرید دانلود پاورپوینت:  توجه فرمایید.

  • در این مطلب، متن اسلاید های اولیه قرار داده شده است.
  • به علت اینکه امکان درج تصاویر استفاده شده در پاورپوینت وجود ندارد،در صورتی که مایل به دریافت  تصاویری از ان قبل از خرید هستید، می توانید با پشتیبانی تماس حاصل فرمایید
  • پس از پرداخت هزینه ،ارسال آنی پاورپوینت خرید شده ، به ادرس ایمیل شما و لینک دانلود فایل برای شما نمایش داده خواهد شد
  • در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون بالا ،دلیل آن کپی کردن این مطالب از داخل اسلاید ها میباشد ودر فایل اصلی این پاورپوینت،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
  • در صورتی که اسلاید ها داری جدول و یا عکس باشند در متون پاورپوینت قرار نخواهند گرفت.



دانلود فایل  پرداخت آنلاین 


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت موفقیت در ضرب المثل ایرانی 28 اسلاید