دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
چکیده
موضوع این پژوهش بررسی میزان اضطراب در میان زنان شاغل و خانه دار می باشد و هدف اصلی ما شناخت آثار و نتایج اشتغال زنان بر روی بیماری اضطراب است و کار زنان چه میزان بر اضطرابشان تاثیر می گذارد؟ فرضیه این پژوهش این است که بین اضطراب زنان شاغل و زنان خانه دار تفاوت وجود دارد نمونه آماری در این تحقیق 100 نفر از زنان تهرانی می باشند که در سال 85-84 به صورت تصادفی انتخاب شده اند و با استفاده از تست اضطراب کتل از 50 زن شاغل و 50 زن خانه دار بین 25 سال تا 45 سال گرفته شده است. بر اساس تجزیه و تحلیل آماری می توان گفت که به احتمال 99 در صد و P > %1 بین اضطراب زنان خانه دار و شاغل تفاوت معنی داری وجود دارد.
پس در این تحقیق به این نتیجه می رسیم که کار باعث کاهش اضطراب زنان می شود و مشغله های خانه داری و تربیت فرزندان و به عبارتی خانه دار بودن زنان در بالا بردن اضطرابشان نقش موثری دارد.
پیشگفتار
در عصر حاضر زن در جامعه نقش قابل توجهی دارد و اغراق نگفته ایم اگر به گوئیم بخشهایی از جامعه در دست زنان شاغل است وجامعه بروی آنها حساب می کند زن در عصر حاضر در خانواده و هم در جامعه نقش مهمی را ایفا می کند ، از جمله تربیت فرزندان آگاه و عالم، فراهم کردن محیط آرام و ایجاد آرامش در خانواده و فعالیت در امور اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی و سیاسی موجب شده است که باری از جامعه را بدوش بکشند و پا به پای مردان در پیشبرد اهداف جامعه نقش مهمی داشته باشند حتی زنان در بخشهایی مشغول فعالیتهایی هستند که مردان نمی توانند جایگزین آنها شوند در عین حال شرایط اجتماعی فرهنگی جامعه در خیلی از موارد پویایی متناسب با آنرا نداشته است. اشتغال زنان از سوئی با مسائل جاد و برخی از موارد مواجه گردیده و از سوی دیگر اختلاف عقیده را در میان گروه های مختلف مردم موجب شده است. (ساروخانی، باقر، 1370ص 167)
هر چه نقش زنان در فعالیت های اجتماعی بیشتر می شود، و هرچه از تفاوتهای زنان و مردان در به عهده گرفتن مقامها و مسئولیتهای گوناگون کاسته می شود، زنان بیشتری به مناصب مدیریتی در سازمانها و نهادهای مختلف دست می یابند و همراه با آن با دشواریها و مسائل پیچیده مدیریت مواجه می شوند که متاسفانه هنوز این گونه دشواریها برای مدیران زن به قوت دو چندان خود نمایی میکند . (مریلین . نینگ 1376)
جامعه امروز، اجتماع تبادل اطلاعات است و آنچه رشد همه جانبه را در جامعه تسریع می کند، سرعت بخشیدن به این تبادل است .
زنان به عنوان نیمی از پیکره اجتماع از این قاعده مستثنی نیستند، و بی تردید آنچه می تواند این قشر از جا معه را به رشد مورد انتظار و به شرایط مطلوب برساند، انتقال و تبادل اطلاعات در مقولات مختلف مورد نیاز و مربوط به آنهاست.
آسیب شناسی این موضوع می تواند گویای بخش بزرگی از موانع رشد زنان درجامعه ما باشد انتقال اطلاعات مورد نیاز بانوان و حتی آنچه درباره آنها و مختص آنهاست. در جامعه ما بسیار ضعیف است . این ضعف از یک سو ریشه در ضعف ابزار اطلاع رسانی زنان دارد که به طور خاص نشریات تخصصی زنان را شامل می شود، این ضعف بیشتر در بعد کمی خود نمایی می کند؛ چنان که با وجود رشد بسیار در خور توجه تعداد عناوین نشریات در سالهای گذشته، تعداد نشریات تخصصی زنان همچنان محدود و معدود است و مهمتر آنکه هیچ تلاشی از سوی دست اندرکاران برای جبران این کمبود شدید صورت نمی گیرد. (سروش بانوان، 1384، سونیا پور یامین) .
مقدمه
زندگی و مشکلات مربوط به آن امری است که همواره مورد بحث بوده و خواهد بود. مشکلاتی که نه تنها رو به افزون هستند بلکه با تنوع و تغییر شکل زندگی مدرن هر چه بیشتر حاد تر و بدون راه حل تر جلوه می کند، همه افراد بشر در طول زندگی خود با موانع و مسائلی رو به رو می شوند که حل آن برایشان دشوار و یا حتی نشدنی جلوه میکند، ولی همین انسان خودش نیز در بیشتر کردن مشکلات و مصائب سهیم است و ناخواسته و یا نادانسته بر مسائلی که در زندگی و روح و روان و جسم او اثر مخرب دارند دامن زده و حتی گاهی در صدد رفع آن نیز بر نمی آید و شاید از اینکه خود او باعث ایجاد مشکلات می باشد ناآگاه است. هر فردی میتواند با آگاهی و شناخت اطراف خود با مسائل محیطی به مبارزه برخاسته، خود را از فشارهای عصبی، روانی، و یا جسمی موجود به هر نحو که ممکن باشد، دورنگه دارد. پرهیز از شرایط بیمارزا، امری ضروری است که باید مورد توجه همگان باشد. (چارتهم 1373، ص 3)
اضطراب یک نوع مشکل بیماری زاست ، در تشریح حالات روانی فرد، اضطراب رایج ترین اصطلاحی است که بکار برده می شود. رویکردهای گوناگون برای مطالعه اضطراب وجود دارد که اغلب با هم متفاوت و ما حصل عملکرد آنان برخی مواقع نادرست و تاثیرات آن غیر قابل دستیابی است؛ به طور حتم فردی که از اضطراب در رنج است به مجموعه ای از شیوه ها به محرک پاسخ می دهد که برخی از این واکنشها در سطح (خودآگاهی) او نمی باشد.
بین تمام سندرم های بالینی اختلالات مطرح و مورد مطالعه در روان شناسی بالینی اختلالات اضطرابی شایع تر از همه هستند. طبق انجمن «انستیتو ملی بهداشت ملی» (ایالات متحده) قریب پانزده میلیون آمریکایی از نوع اختلال اضطرابی در رنج هستند و عصر حاضر را عصر اضطراب خوانده اند.پیچیده گی های جاری تمدن، سرعت تغییرات و بی توجهی نسبی به مذهب و ارزشهای خانوادگی برای افراد و اجتماعی، تعارض ها و اضطراب های تازه ای به وجود آورده است . (پور افرکاری، 1369، ص361)
اضطراب یکی از شایعترین مسائلی است که در کار طبابت به آن برخورد می شود، که عده ای بیماران مبتلا به اختلال اضطراب مزمن نسبت به پزشکان چهل برابر است و 30% کسانی که به پزشک عمومی مراجعه می نمایند، از این ناراحتی در عذابند، حتی در بیماران مبتلا به آسیب عضوی نیز اضطراب به علت احساس بی کفایتی، ناتوانی یا درماندگی خصوصیت بارزی از اختلال است .
اضطراب به طور معمول به حالتی انفعالی مبهم و ناخوشایند اطلاق می شود که با مشخصه هایی چون احساس خطر قریب الوقوع ، بیم، درماندگی و ناآرامی همراه است و غالبا از ترس بدین صورت متمایز می شود، که حالت اضطراب عموما بی علت است در صورتی که ترس وانمودی از یک موضوع مشخص ترسناک از شخص یا رویدادی است . (وبر 1985 ، ص 43)
احتمالا اضطراب شدید و عمیق ، شایع ترین نشانه در همه اختلالات عصبی است. برای برقراری فاصله ای بین اضطراب عادی و اضطرابی که مربوط به تشخیص بیماری می شود با مشکلاتی رو به رو می شویم، همه ما گاهگاهی مضطرب هستیم ولی این نوع مثبت اضطراب است و این امکان را به ما می دهد که با سودمندی به طور اساسی در زندگی پیشرفت کنیم. اضطراب مربوط به بیماری انسان را مجبور به گریز از واقعیت کرده و او را به سوی امراض حتی (پریشانیهای روانی، وازدگی، آسم و ...) که بر ضد شخص وقت تاثیر اضطراب حمایت می شوند هدایت می کند (چارتهم ، 1373، ص 38)
از واژه اضطراب مانند غالب واژه های روان شناختی سوء استفاده گشته است و بیشتر بیانگر توجیه حالتی کلیشه ای است که برخی افراد در واکنش به بعضی موقعیتها از خود نشان می دهند. آنچه که سبب جلب توجه می شود. استواری و عدم تزلزل افراد است. ما اغلب خود را با قالب مشخص انسانی نیرومند می سنجیم با این شگفتی که افراد نیرومند چگونه بی اعتنا به آسیبهای زندگی ادامه می دهند تا جایی که استحکام آنان تحسین ما را بر می انگیزد. (الیور، 1383)
اضطراب در واقع همه انسانها تجربه می کنند. اضطراب یک احساس منتشر بسیار ناخوشایند، مبهم ، دلواپسی است که با یک یا چند تا از احساسهای جسمی همراه می گردد، مثل احساس خالی شدن سردل، تنگی قفسه سینه، طپش قلب، تعویق ، سر درد یا میل جبری ناگهانی برای دفع ادرار، بی قراری و میل برای حرکت نیز از علائم شایع است (کاپلان و سادوک 1927) .
در طی سه قرنیکه ، شخصیتهای ممتاز زن مورد کاوش و بررسی قرار گرفتند. 38% این زنان نامدار نویسنده بوده و بقیه شامل زنان ملکه – رهبر، سیاستمدار و معشوقه های رجال نامدار بودند (کامل ، 1913)
بررسیها نشان می دهند که حتی امروز نیز 80% زنان به مشاغل سنتی جنسیتی چون مددکاران اجتماعی، تکنیکهای بهداشتی، پرستار، اپراتور تلفن، منشی و غیره اشتغال دارند. (رسکین ، 1986)
عجیب این است که دستاوردهای بزرگ زنان نیز بازتابی دریافت نمی کند و در حالت خاص این دستاوردها به سرقت می رود و به حساب مردان منظور می شود. فرضا مولکول ژنتیکی (DNA) را در نظر بگیرید. این کشف بزرگ به دانشمندانی چون واتسون (WATSON) نسبت داده شده است : لیکن هیچ نامی از همکارش یعنی روزالیند فرانکلین برده نشده است . (سایر، 1978)
از نظر ژنتیکی یک فرق اساسی بین زن و مرد وجود دارد، زن جفت بیست و سومش XX است ولی مرد XY است .
از نظر غدد داخلی بدن زنان فرق اساسی در دو غده با مردان دارند: 1- تخمدانها 2- جفت
تخمدانها : 1- هورمونهای استروژن 2- پروژسترون
1- در ایجاد میل جنسی زنانگی دخالت دارد و صفات ثانویه جنسی زنانگی را سبب میشود، کمبود آن سبب عقب افتادگی تظاهرات جنسی و صفات جنسی می شود.
2- رحم را برای حاملگی آماده می سازد کمبود آن سبب سقط جنین می شود.
جفت: 1- پلاسنتاگوتادوترفین 2- استروژن
1- سب توقف قاعدگی و خروج اوول از تخمدان می گردد.
2- در ایجاد شیر در پستان مادر سهم دارد.(یوسف کریمی، 1382،ص 19)
در اجتماع امروزی کار بیش از پیش اهمیت پیدا می کند. وقتی یکدیگر را ملاقات می کنیم، پس از سلام و احوالپرسی، اولین سوالی که معمولا مطرح می شود این است: چه کار می کنی؟ کار نه تنها منابع مالی و سطح زندگی افراد را بهبود می بخشد، بلکه بر سلامت جسمی و روانی آنها نیز اثر مثبت می گذارد.
از سالها پیش، سازمانها و کارخانه های صنعتی به این فکر افتاده اند که کمیت تولیدات خود را بالا ببرند، بر کیفیت آنها بیفزایند و بدین وسیله بقای خود را، در دنیای رقابت تضمین کنند، در واقع، رقابت صنعتی، لزوم سازگاری با شرایط کار و اثر آشکار عوامل انسانی و محیط فیزیکی بر تولید، صاحبان کارخانه ها و روان شناسان را و اداره کرده است که کار را به طور عمیق و با دید علمی مطالعه کنند. (دکتر حمزه گنجی، 1381)
بیان مساله
در این تحقیق به بررسی میزان اضطراب بین زنان شاغل و زنان خانه دار پرداخته می شود و مساله اصلی این است که آیا اشتغال در اضطراب زنان موثر است؟ در این رابطه محقق بر آن شد تا مروری بر نظریات روان شناسان داشته و دیدگاه آنان را با مسئله اضطراب و میزان آن در زنان شاغل و خانه دار بررسی نماید.
پرسش پژوهش
1- آیا بین اضطراب زنان شاغل با زنان خانه دار غیر شاغل تفاوت معنی داری وجود دارد؟
فرضیه پژوهش
1- بین اضطراب زنان شاغل و زنان خانه دار تفاوت وجود دارد؟
اهداف پژوهش
اهتمام نسبت به گسترش فرهنگ، منطقی ترین راه برای حصول به آرمان ها و اهدافی است که می بایست بر پایه و اساس متسحکمی استوار باشد. با تکیه بر فرهنگ اصیل و درست میتوان تعادل و توازن را در زمینه های کار زنان در جامعه و خانه حفظ کرد و زمینه های کار زنان در جامعه و خانه حفظ کرد و زمینه های پیشرفت زنان را در اداره امور خود فراهم آورد. با وجود تحولات عظیمی که در جامعه ایران به وجود آمده، مسلما زنان که نیمی ازمنابع انسانی بیشمار می روند تحت تاثیر این تحولات قرار گرفته و امروزه در صد زیادی از زنان به بازار اشتغال راه یافته اند. بنابراین می خواهیم بدانیم رابطه اضطراب در بین زنان شاغل که عامل پیشبرد اهداف توسعه اقتصادی و اجتماعی هستند و زنان غیر شاغل به چه میزان است. آیا زنان شاغل می توانند در محیط خانواده هم به همان نسبت زنان خانه دار موثر واقع شوند؟ در واقع هدف اصلی ما شناخت آثار و نتایج اشتغال زنان بر روی بیماری اضطراب است کار زنان چه میزان بر اضطرابشان تاثیر می گذارد؟
اهمیت و ضرورت پژوهش
در طول تاریخ آنجایی که ایسمهای مادی و یا فرهنگ های غلط به اشتباه اسلامی ریشه کرد زنان همواره مورد سوء استفاده قرار گرفته اند، باید اذعان داشت که زنان در مقام پایین مرحله انتخاب قرار گرفتند و همیشه مجبور بوده اند که انتخابشان موکول و موخربه انتخاب شدنشان باشد و به مرور زمان این فرهنگهای غلط حکم بر جوامع باعث تنش های رفتاری و اخلاقی در زنان چه آنها در محیط خانواده بودند و چه آنها که هم در محیط کار و هم در خانواده نقش هایی را بر عهده داشته اند شد. از آنجا که الگو ها دارای خصیصه خط شکنی و محبوبیت هستند، معرفی هر چه افزون تر آنان و خوب معرفی کردن آنان نقش فرهنگی بسیار قابل تاملی دارد.
آگاهی به زمان امروز وقوف به زمان ، ایجاب می کند که در معرفی الگوها از شیوه های مدرن و حساب شده ای استفاده می شود که برای عامه مردم دارای جذابیت باشد. شناسایی و معرفی الگوهای برتر به همان اندا زه که انگاره های عاجزانه را در زنان از بین می برد و آنان را برای رویارویی با موانع ومعضلات مهیا می کند، در مردان نیز پنداره های غلطی را که حکایت از ناتوانی زنان دارد سست می کند و یا از بین می برد . (روزنامه همبستگی).
در کلام نهایی باید گفت هر چه میزان حاشیه ای بودن زنان در جامعه کاسته می گردد به همان نسبت بحران هویت فردی و اجتماعی اضطراب وبی اعتمادی و احساس ناتوانی و ... در این قشر عظیم کاسته خواهد شد. (آلن، بیرون، ترجمه: باقر ساروخانی)
«متغیر ها»
متغییر مستقل
یعنی متغییری که منجر به تغییر سایر متغییر ها می شود و پژوهشگر تاثیر آن را بر متغییر دیگر مورد بررسی قرار می دهد، در پژوهش حاضر «اضطراب» متغیر مستقل است چرا که محقق می خواهد تاثیر آن را بر زنان بررسی کند.
متغییر وابسته
متغییری است که تحت تاثیر متغییر مستقل قرار میگیرد و بر اثر تغییرات آن متغییر می کند. در حقیقت متغییر وابسته متغییری است که مورد پیش بینی است. در پژوهش حاضر «شغل زنان» متغییر وابسته است . زیرا شغل زنان بسته به متغییر مستقل (اضطراب) است.
متغییر تعدیل کننده
متغییر تعدیل کننده، متغییری است که رابطه بین متغییر مستقل و وابسته را تحت تاثیر قرار می دهد. در پژوهش حاضر «شاغل و غیر شاغل بودن» متغییر تعدیل کننده است.
متغییر کنترل کننده
به متغییرهایی که پژوهشگر با روش هایی خاص، اثر آنها را خنثی می کند، متغیر کنترل کننده است. سطح فرهنگی، تحصیلات ، سن ، موقعیت خانوادگی ، جنس
«تعاریف واژه ها»
الف : مفهومی
1- اضطراب : قرار گرفتن در معرض فشار روانی ممکن است واکنشهای قابل مشاهده ای را موجب شود که اضطراب نامیده می شود . (شریفی ، 1376)
2- زنان شاغل: به افرادی اطلاق می شود که علاوه بر انجام کارهای منزل و خانه داری ، در جامعه نیز به کار اشتغال دارند (زندی پور، طیبه، 1383)
3- زنان خانه دار: به افرادی گفته می شود که به انجام امور منزل و خانه دا ری و مراقبت از فرزندان و تربیت آنها اهتمام می ورزند. (همان منابع)
ب: عملیاتی
اضطراب : منظور از اضطراب در این پژوهش نمره ای است که افراد مورد آزمون در مقیاس اضطراب کتل بدست می آورند.
زنان شاغل : منظور زنانی هستند که در کنار همسرشان به کار بیرون اشتغال میورزند و در آمدی دارند.
زنان خانه دار: منظور زنانی هستند که مدیریت منزل را به عهده دارند.
اضطراب
اضطراب نتیجه وجود یک «سیستم سازه» در فرد است که سبب شکست وی می گردد زیرا برخی تجربیات در خارج از حیطه سازه های موجود فرد قرار گرفته و دیگر نمی تواند درباره اتفاقات آینده پیش بینی نماید.
اضطراب، ترس از یک عامل ناشناخته و نامعلوم که موجب پریشانی فکر و گاه بروز علایم احساس خطر از جمله طپش قلب و رنگ پریدگی نیز می شود. بنابراین در فرایند اضطراب، بر خلاف (ترس طبیعی و واقعی) یک عامل حقیقی ترس آور یا خطرناک یا آسیب زننده وجود ندارد بلکه فقط به طور خودکار ذهن آدمی دچار احساس خطر می شود. حالت اضطراب غالبا در هنگام شب تشدید می شود و فرد را از خوابیدن باز می دارد و شاید بدین علت که در شب به علت تاریکی، خود به خود ذهن انسان حساس تر و حواس او تیزتر می شوند و لذا مغز آمادگی بیشتر برای تولید فرایند «احساس خطر» پیدا می کند. (میلانی فر- بهروز 1378)
Anxienty
کلمه Anxienty احتمالا از کلمه لاتین Anxientas که به معنای ناآرامی می باشد، گرفته شده است و به حساسیتهای جسمانی وروانی که در پاسخ به تهدید حقیقی یا خیالی به وسیله ارگانیزم ابراز و ایجاد می شود، اشاره می کند. همچنین اضطراب ممکن است در پاسخ به آنچه که موجب تهدید، اعتماد به نفس می شود و یا از پیدایش موقعیتی که شخص در آن وضعیت از انجام کاری که خارج از محدوده توانایی اوست احساس فشار می کند، به وجود می آید. (فرجاد، محمد حسین 1377)
هنگامی که فشار روحی شدت یابد و یا احساس های متعدد شخص را تحت فشار قرار دهد فرد به واکنشهای دفاعی متوسل می شود.
اضطراب با نشانه هائی چون، تحریک پذیری، بی خوابی، بی اشتهائی یا پرخوری، تنفس سریع، افزایش ضربان قلب، اختلالهای گوارشی، ناتوانیهای جنسی و در موارد شدید با انقباض ماهیچه ای و گاهی حمله های آنژین مشخص می شود.
اضطراب های روانی اگر دوام و شدت داشته باشند به حالت اضطرابی و افسردگی منجر شده و تغییرات مشخص در اعمال و رفتار و اندیشه فرد ایجاد می کند. اضطراب به صورت نگرانی دایم و تشویش احساس می شود و بر حسب شدت اضطراب نشانه هائی مانند نگرانی شدید، بی قراری، تحریک پذیری، ترس و خشم، عصبانیت، اختلال در خواب، بیاد آوردن خاطرات دردناک و احساس گرفتگی گلو، لرزش، دردهای ماهیچه ای، تاکی کاردی و افزایش خون جلب توجه می کند.
در واقع حالت اضطرابی با احساس تنش، نگرانی و اضطراب مبرم مشخص می شود که بیماری دلیلی برای آن نمی یابد. فرد مضطرب همیشه برای همه چیز، حتی سلامتی خود، نگران است اما غالبا نمی داند که چرا در یک حالت نگرانی دائم به سر می برد. نشانه دیگری که ممکن است جلب توجه کند این است که بیمار می ترسد ولی نمی داند این ترس از چه و به چه علت است (دکتر نوری 1368)
اجزای اضطراب
اضطراب مستقیما با آینده ارتباط دارد و فاقد یک عامل عینی و شخصی است و دارای دو جنبه اصلی است.
الف) جنبه فیزیولوژیکی :
بر انگیختگی جنبه فیزیولوژیکی مربوط به سیستم عصبی است که آن را به صورت یک هیجان معرفی میکند. این برانگیختگی شامل عکس العملهایی می شود که از فردی به فرد دیگر متفاوت است. این عکس العملها ممکن است با تغییراتی در میزان ضربان قلب، فشار خون، تعرق بدن، ترشح بزاق ، رنگ پوست، اختلالات تفنسی، حالات تهوع، انقباض معده یا اسهال همراه باشد.
ب) جنبه شناختی
اضطراب به طور یقین تلقی نامطبوعی از رفتار مبهم و تهدید آمیز آینده است که فرد نمیتواند آنها را توصیف کند. چون غیر قابل توصیف هستند ، فرد احساس می کند که آمادگی مقابله با آن را ندارد. اضطراب ممکن است احساس مصیبت و بلای تهدید کننده، فاجعه، از هم پاشیدگی و یا حتی مرگ باشد. (راس .ا. آلن، 1378)
خصیصه های اضطراب
1- اضطراب در واقع یک فرایند آگاه کننده است و اخطاری است به فرد درباره یک خطر قریب الوقوع و به این ترتیب شخص را برای مقابله با تهدید خطر آماده می سازد.
2- یک حالت روانی بسیار پریشان کننده است و به این دلیل شخص معمولا برای مدتی طولانی قادر تحمل آن نیست.
3- اضطراب با ترس متفاوت است؛ اضطراب ترس نیست، عکس العملهای فیزیولوژیکی بدن نسبت به اضطراب و ترس یکسان و یا خیلی به هم شبیه هستند. نخستین اختلاف بین ترس و اضطراب این است که ترس یک عامل مشخص و عینی دارد، فرد می داند که از چه چیزی می ترسد، اما اضطراب یک حالت مبهم و نامعلوم است . (دکرا پیتز 1369)
واکنش های اضطراب
الف) اضطراب خفیفه: ممکن است به عنوان یک واکنش طبیعی موجب هوشیاری فرد گردید تا او را در مقابل تهدید نسبت به نگرشهای ابراز شده محافظت نماید و نیز در فرایند تلاش برای حل موقعیتهای توام با مشکل وی را از خطر محفوظ دارد.
ب) اضطراب متوسط: اضطراب در حد متوسط و یا شدید ممکن است به عنوان یک واکنش احساسی ناراحت کننده فراگیر نسبت به تهدید درک شده باشد و یک رفتار دفاعی را بر انیگزد که هدف آن به طور ناخودآگاه یا خود آگاه و یا تسکین اضطراب توام با ناراحتی باشد. (همان منبع بالا)
ج) اضطراب مزمن : احساس و هیجانی ناخوشایند است که شخص مضطرب، روشهای گوناگونی را برای کاهش آن به کار می گیرد . در این راستا ممکن، تلاش منطقی و مستقیم برای کم کردن و یا از بین بردن محرکهایی که موجب بروز اضطراب می گردد صورت پذیرد. (فرجاد، محمد حسین، 1377)
اضطراب عمیق به چه شکل صورت می گیرد؟
همه مردم کم و بیش با علائم اضطراب عمیق آشنا هستند.
1- اول از همه یک نوع از انقباض، اغلب در حوالی قلب، که یک احساس نامرتبی ضربان به قلب می دهد ایجاد می شود؛ به طور عادی مشکل تنفس وجود دارد و غیره،
2- بیشتر اوقات باعث می شود این احساس در معده نیز به وجود آید، بنابراین شخص مبتلا فشاری بر روی قلب خود حس می کند، تنفس او مشکل شده، معده او سخت فشرده می گردد و غیره (دکتر نوری، 1368)
هنگامی که اضطراب افزایش می یابد
ممکن است اضطراب غیر قابل تحمل شود و سپس فرد مبتلا علائم مشخص فیزیکی را بروز خواهد داد. لرزش شدید ، رنگ پریدگی، تعرق، تشنج موضعی، درد معده، دردهای غیر قابل تحمل، احساس خفگی، سستی و ضعف در عضلات پاها ، درد قفسه سینه و غیره . اغلب هنگامی که اضطراب افزایش می یابد و به یک مرحله مربوط به تشخیص و وجود بیماری می رسد و وسوسه ذهن و هراس از فضای باز در شخص پدیدار می شوند. (همان منبع بالا)
تظاهرات بدنی اضطراب
درجات متفاوتی از اضطراب ممکن است در تظاهرات رفتاری متعددی مانند تغییر در آهنگ صدا، سرعت ، تکلم، خود مشغولی با افکاری خاص سخن بیش از حد در مورد موضوعی خاص، اجتناب از صحبت کردن در زمینه ای خاص و یا قطع ارتباط مشاهده گردد. اضطراب همچنین ممکن است به عنوان جنبه ذاتی از ناآرامی، عرق ریزی ، خستگی، طپش قلب، افزایش تعداد نبض و تنفس، تکرر ادرار، بی اشتهائی، بی خوابی، لرزش، احساس بر آمدگی و با گرفتن در گلو، استفراغ، تغییر در حسهای شکمی، واکنشهای مردمک چشم ودیگر علائم متشابه مشاهده می گردد. (مان، 1369)
تظاهرات روانی اضطراب
تظاهرات روانی اضطراب عبارتست از احساس تشویش و درک این ناراحتی توسط قشر مخ، بنابراین شامل شناخت پاسخ های فیزیولوژیک و نیز با خبر شدن از تشویش است. گرچه فرد آگاهانه تشویش را درک می نماید، اما علت اضطراب معمولا دور از سطح آگاهی باقی می ماند. اضطراب را از نظر روانی می توان به درجاتی تقسیم کرد:
الف) اضطراب امواج آزاد
این نوع از اضطراب ، اضطرابی است شدید ، مداوم، عمومی و ناپیوسته به چیز معین
ب) بی تابی
یک حالت بی قراری و ناراحتی که اغلب مشخص می شود با تظاهرات عضلانی مثل بی قراری حرکتی و تشویش روانی
ج) تنش
عبارت است از کشیدگی، بیم و بی قراری حرکتی و روانی
د ) هراس
عبارت است از یک حمله اضطرابی با شدت در هم کوبنده که منجر به نابسامانی در اعمال (ایگو) شده و باعث تغییر فیزیولوژیکی و وحشت می گردد. (همان منبع بالا)
عکس العمل به اضطراب
1- اضطراب در شدید ترین حالت ممکن هیجانی تهدید کننده است و منجر به آسیب دیدگی جدی توانایی فرد و عملکرد موثر وی می گردد.
2- آنکه اگر اضطراب فی نفسه مشکل ساز نبود توسل به مکانیسمهای دفاعی به منظور مراقبت از خود چه در مقابل تهدیدات نهاد و یا در مقابل تجربیات ناخوشایند محیطی می توانست منجر به رفتارهای نابهنجار گردد.
اگر بخواهیم مراقبت از شخص را بر اساس اضطراب های مراجع / بیمار طراحی کنیم، باید به تظاهرات آن با ذهنی باز نظر افکنیم. مشخص گشته است که اضطراب ضرورتا به وسیله نشانه های آشکار تظاهر نمی کند. بنابراین فردی که ظاهری آرام دارد ممکن است اضطراب شدیدی را در خود پنهان داشته باشد. (الیور 1382)
انواع اضطراب
1- اضطراب عینی
اضطراب عینی یا واقعی که فرویدآن را مترادف «ترس» پنداشته از ادراک خطر از دنیای بیرون حاصل می گردد. اضطراب واقعی می تواند بنابراین دلایل مختلف ایجاد شود مثل اضطرابی که به شکل واکنشی فطری از نسل گذشته بازمانده و یا در پی تجربه پیشین موقعیت خطر بروز نماید. به نظریه بازنگری شده، فروید بر می گردیم که در آن خاستگاه های اضطراب به واکنش خود نسبت داده شده است . پی آمد منطقی این نظریه آن است که اگر اضطراب به مثابه علامتی هشدار دهنده جهت تطابق یا سرکوب فرآیند های غریزی و یا دوری جستن از موقعیت های خطرناک عمل نماید و یا اگر «خود» در فرد نابالغ بوده و فرد از نظر جسمانی ضعیف باشد، شخص توانایی تطابق با موقعیت را نداشته و عقده ترس در او پی ریزی اساسی می گردد. (همان منبع بالا)
2- اضطراب روان نژندی
فروید معتقد بود که اضطراب روان نژندی از تعارض ناخودآگاه بین تکانه های نهاد «عمدتا جنسی و پرخاشگرانه» و محدودیتهای اجباری خود و فرا خود به وجود می آید که می تواند سه شکل اساسی به خود گیرند: بیمناکی، ترسهای مرضی و وحشت زدگی. فرد بیمناک فردی نوعا عصبی است ، از این رو در هراس است، که خود نتواند ایجاد تطابق نماید و سعی در توجیه این ترس دارد. در این حالت نهاد غالب گشته و فرد ناچارا تسلیم می گردد. در تحلیل فردی که ترسی غیر منطقی دارد در می یابیم که وی از تمایل انجام کارهایی که خلاف اخلاق در نظر گرفته می شود، هراس داشته و همین ترس به صورت مرضی بروز می نماید، به رفتار فردی که وحشت زدگی نشان می دهد، مثل تخلیه عصبی که پیرو نیاز نهاد ، فرد را به سوی رفتار وحشت زده عصبی سوق می دهد، غالبا به عنوان رفتار تکانشی نمایشی نگریسته می شود. (الیور، رابرت، 1382)
3- اضطراب اخلاقی
اضطراب اخلاقی بدین جهت که از تعارض بین نهاد و خود و فرا خود به وجود آمده و باعث تجربه احساس گناه یا شرم می گردد، بسیار شبیه اضطراب روان نژندی است. وجدان فرد او را به دلیل تخطی از مسیر آرمانی تنبیه می کند. گاه افراد بعضی کارها مثل شکستن شیشه ها و یا جرائم جدی تر از روی عمد انجام می دهند تا با دستگیر شدن احساس گناه آنان جبران گردد. (همان منبع)
راههای کاهش اضطراب
دو جنبه فیزیولوژیکی و شناختی اضطراب چنان با هم ارتباط دا رند که اگر داروئی تجویز شود که میزان ضربان قلب را افزایش دهد فرد احساس اضطراب خواهد کرد و بر عکس اگر باعث شویم که فردی مضطرب شود میزان ضربان قلبش افزایش خواهد یافت. بنابراین این روش درمانی که برای کاهش اضطراب، در نظر گرفته می شود. می توان از طریق تاثیر هر یک از جنبه های فیزیولوژیک یا شناختی یا تاثیر بر هر دو آنها اعمال شود.
برای درمان اضطراب با تاکید بر جنبه فیزیولوژیکی آن دو روش وجود دارد.
1- دارو
در واسط دهه 1950 میل تاون (مپروبامیت) برای اولین بار در مورد بیماران مضطرب به کار برده شد. بیماران مضطرب چند دقیقه عمیقا آرام می شوند، ولی هشیار می ماندند و مشکلات آنها که لحظات قبل از مصرف دارو آنها را تحلیل می برد، اکنون به نظر می رسید که از بین رفته اند، آنها راحتتر می توانستند بخوابند ، میل تاون وسیعا تجویز میشود.
لیبریوم (کلردیازپوکسید) جایگزین میل تاون شد و مقام اول تجویز را در دنیا کسب کرد و والیوم (دیازپام) که پنج برابر قوی تر است جای لیبریوم را گرفت . (برگر1970، کوهن، 1970)
وقتی کسی مصرف داورهای اضطراب زداها را متوقف می کند، اضطراب معمولا با تمام نیرو بر می گردد، وقتی اضطراب از یک مشکل واقعی ناشی می شود، فرد در می یابد که در این فاصله برای حل کردن آن هیچ کاری انجام نداده است داورهای اضطراب به اندازه داروهای ضد روان پریشی و ضد افسردگی آثار جانبی خیلی نیرومندی ندارد.
آنها حتی با مقدار مصرف زیاد، احتمالا مهلک نیستند. اما بر خلاف داروهای ضد روان پریشی و ضد افسردگی هر چه شما داروهای ضد اضطراب را به مدت طولانی تر مصرف کنید، کمتر موثر واقع می شوند و احتمالا اعتیاد آورند .(برگ، تینکلن، 1977)
علاوه بر این ، داروها بر دو اختلال اضطراب اساسی تاثیری ندارند:
1) اختلال وحشتزدگی 2) اختلال اضطراب فراگیر (تایرر، مورفی و همکاران 1988) داروهای ضد اضطراب قوی تر چون آلپرازولام (اکساتاکس) ویتابلوکرها ، بهبودی نسبتا کمتری (حدود 50 در صد) به دست می آید ، نرخ بالا بر گشت بیماری در اثر قطع دارو بیانگر اثر سطحی آنها بر اضطراب افراد فوبیک است . (ورسیانی، ماندیم، ناروی و همکاران 1988)
داروهای ضد اضطراب تا زمانی که مصرف دارو ادامه دارد. نشانه های اضطراب را آشکارا کاهش می دهند. با این حال، چون پس از توقف مصرف دارو، برگشت بیماری محتمل است، و از آنجایی که این داروها تا اندازه ای پتانسیل اعتیاد دارند، داروهای ضد اضطراب درمان ایده آلی نیستند. جای تاسف است که حتی بررسیهای دارویی بخوبی کنترل شده در این زمینه، پس از پی گیری بیمارانی که مصرف دارو را قطع کرده اند، نتیجه خوبی از آن نگرفته اند. (مک لئور، هون، زیمولی 1990)
2- «ریلکسیشن»
روش دیگر، این است که به فرد مضطرب شیوه آرام بخشی عضلانی را بیاموزیم که البته هر دو این روشها این ایراد را دارند که تنها تا زمانی که به کار گرفته می شوند، می توانند اضطراب را کاهش دهند و به محض آنکه فرد مصرف دارو یا تمرین آرام بخشی را متوقف سازد اضطراب دوباره باز می گردد. (برگر، کوهن 1970)
3- رفتار درمانی
به عنوان روشی درمانی برای کاهش اضطراب در قالب حساسیت زدایی منظم است . در این روش به مراجع، آرام بخشی عضلانی آموزش داده می شود و سپس به تدریج تصورهای ذهنی «اضطراب برانگیز» از حالت کم تا زیاد در حالیکه مراجع در حالت آرامش قرار دارد، ارائه می گردد. اصول اساسی این روش از شرطی شدن کلاسیک، یعنی همراه کردن محرک اضطراب بر انگیز با پاسخ آرام بخش عضلانی که متضاد با اضطراب است اقتباس شده است. (همان منبع)
مکانیسمهای دفاعی اضطراب
سرکوبی
احتمالا شناخته شده ترین و از دیدگاه استدلال مهمترین مکانیسم دفاعی و نظریه روان تحلیل گری است . آنچه مسلم است آن است که موضوعات بالقوه تهدید کننده از ضمیر خود آگاه ازمیان برداشته می شوند. بنابراین دیگر امکان دسترسی به آن حتی بهنگام نیاز وجود ندارد. موضوعات سرکوب شده عمدتا یک آرزو یا تکانه ای نشات گرفته از نهاد هستند در نظریه فروید به سرکوبی به عنوان موضوعی که از بخش ناخود آگاه فن سرچشمه گرفته است ، نگریسته می شود، مهمترین سرکوبی ها در دوران کودکی روی می دهد. اگر چه سرکوبی فرد را از تهدیدات خارجی محافظت می کند، ولی هرگز او را از روبه رو شدن با مسائل نمی تواند باز دارد. سرکوبی ها معمولا دایمی بوده و تا دوره های بعدی زندگی پابرجا می مانند و احتمالا باعث بروز نشانگان عصبی در زندگی بزرگسالی می گردند. (الیور 1380) سرکوبی صرفا از فشار غیر قابل قبول تکانه ها و خاطرات زیر سطح آگاهی و نگهداری شده در سطح ناهشیار تشکیل شده است. تحریکات سرکوب شده، هرگز نابود نگردیده و زمانیکه خود سپر دفاعی خود را از دست می دهد. غالبا در سطح هوشیار ظاهر می گردند. (آلن .ا.اراس 1378)
سرکوب کردن یا واپس زدن یکی از مکانیسمهای دفاعی است که برخی از افراد برای انکار آرزوهای بدو و نامطبوع خود که مخالف موازین اخلاقی باشد انجام می دهند. با انجام این واکنش انگیزه ها و امیال نامطلوب سرکوب شده و با دور شدن از صحنه آگاهی فراموش می شوند . زنی که ازدواج نکرده و ارضای میل جنسی از راه نامشروع را گناه می داند، با بیرون راندن این انگیزه از وجدان آگاه از تنش و اضطراب خود می کاهد (دکتر نوری، 1368)
فرافکنی
فرافکنی زمانی به عنوان مکانیزم دفاعی به کار برده می شود که تحریکات غیر قابل قبول فرد به دیگران نسبت داده می شود . همین که فرافکنی رخ دهد، فرد انرژی زیادی را جهت آزار و اذیت آنهایی که تحریکات خود را بر او به کار گرفته اند مصروف می دارد. در این هنگام به نظر می رسد که خود قادر نیست به طور مناسب با تحریکات درونی مقابله کند و خود را در مقابل آنهایی که احتمالا تحریکات خارجی دارند، مجهز تر احساس می کند، که البته این دو مطلب نشان می دهد که فرافکنی نه تنها مکانیزم دفاعی موثر نبوده بلکه رابطه فرد را با سایر افراد نیز خرابتر می کند . (آلن .ا. راس 1378)
تکانه های خطر ناکی را که فرد در خود می پروراند ممکن است به صورت ناخود آگاه به فرد دیگری نسبت داده شود . فرافکنی به طرق گوناگون صورت می پذیرد. مانند این باور که دیگران قصد آسیب رساندن به فرد را دارند که در حقیقت این خود فرد است که آرزوی آسیب زدن به دیگران را دارد (الیور، 1382)
زن زشت و بیقواره ای که دیگران به او توجهی ندارند در محافل خاله زنکی به برون افکنی متوسل شده و می گوید می بینی خواهر! چقدر مردها مزاحم ما هستند! بدیهی است این زن تا حدودی از اضطراب خود کاسته و از فشار درون رهایی یافته است، اما اگر از این دفاع بیش از اندازه استفاده شود بتدریج اختلالهای روانی فرد را از آزار خواهد داد. (دکتر نوری 1368)
درون فکنی
این مکانیزم ضد فرافکنی است . با این وسیله دفاعی فرد می کوشد گرایشها، آرزوها و هدفهای دیگران را به خود نسبت دهد. در فرایند درون فکنی شخصیت اخلاقی، اجتماعی، عاطفی و حتی علمی فرد شکل می گیرد. یعنی جنبه های مثبت ، زشت یا زیبای پدران و مادران یا هر کسی که فرد با او ارتباط دارد انعکاس می یابد و اغلب فرا خود شخصیت او را تشکیل می دهد. (آلن. ا. راس 1378)
همانند سازی
همانند سازی یکی از وسیله های دفاعی است که فرد کوشش می کند به یاری آن خود را از نظر لباس، طرح ، آرایش موی سر و صورت و رفتار و کردار با شخص کامیاب همساز و همنوا کند و چنان خود را با او همبسته و نزدیک تصور نماید که پیشرفتها و کامیابی های او را نیز از آن خویش بپندارد. (همان منبع بالا)
هنگامی که ارضای برخی از نیازمندیهای انسان با ناکامی مواجه شود ممکن است فرد به مکانیسم همانند سازی متوسل شود. اگر چه بیشتر مردم از مکانیسم همانند شدن استفاده می کنند اما تردیدی نیست که در همانندسازی افراطی اختلالهای شدید روانی و شخصیتی عارض فرد می گردد. فرد با تصوری که از فرد دیگر دارد و اندیشه و رفتار آن شخص ارزش و اهمیتی در اجتماع دارد، اندیشه و رفتار خود را همانند او می سازد. (دکتر نوری 1368)
انکار
فرافکنی انکار عبارت است از نسبت دادن احساسها و تجربیاتی به دیگران که ما شخصا داشتن آنها را انکار می کنیم و معمولا آنها را سرکوب می کنیم . (آلن .ا.راس 1378) شاید آشکارترین مکانیسم های دفاعی انکار یک چیز ناخوشایند باشد. انکار می تواند نقش مهمی در فرآیند تالم بهنگام رود رویی با اخبار بد، ناخوشی ها و مرگ ایفا نماید. مراقبت از «من» تاجایی مهم است که باعث پیشبرد زندگی با آسایش روان شناختی بیشتر گردد زیرا ما آگاهانه به آنچه که مایلیم معتقدیم نه ضرورتا آنچه واقعا وجود دارد. (الیور، 1382)
جا به جایی
هنگامی که انگیزه ای ناکام می شود برای ارضاء مسیرش را تغییر می دهد و هدف دیگر را بر می گزیند . به عبارت دیگر وقتی افراد زیر فشار تاثیرات و احساسات هیجانی قرار می گیرند و نمی توانند در برابر آنهایی که موجب ناراحتی هایشان شده اند در مقام ایستادگی بر آیند گاهی با حمله کردن به افراد بی گناه خود را از فشار و تنش احساسهای نامطلوب رهایی می بخشد. (آلن. ا. راس 1378)
زمانی که موقعیت خطرناکی پیش آید و یا در جهت دهی تکانه ها و احساسات نسبت با اشیاء دچار خشم و ناکامی می گردیم (مانند آزار دیدن کودک از جانب پدر) متوجه موضوعات بی خطرتر مانند اسباب بازی ها، یا افرادی که کمتر تهدید کننده هستند مانند کودکی دیگر و یا حتی خودمان (بازگشت به سوی خود) می گردیم این حالت را جابه جایی می نامند. (الیور 1382)
خیالبافی
هنگامی که فرد نتواند به خواسته ها و آرزوهایش جامه عمل بپوشاند و با کشاکش و ناکامی دست به گریبان باشد، گاهی به خیالبافی پناه می برد (آلن .ا.ا راس 1378)
خیالپردازی مکانیسمی شناخته شده است و آن هنگامی است که فرد در تخیل خود سعی می کند نیازهای ارضا نشده اش را ارضا شده ببیند . (الیور، 1382)
والایش
همه مکانیزمهای دفاعی همانند واکنش وارونه و فرافکنی نتایج زیانباری به بار نمی آورند. والایش معمولا هم موثر است هم سازنده.
در اینجا انرژی غیر قابل قبول تحریکات ، به صورت والایش یافته ، تبدیل به رفتار مورد قبول جامعه می شود. (آلن. ا. راس 1378)
برخی از احساسات و تکانه ها کلا مورد قبول جامعه نیست و ممکن است به رفتارهایی مقابل پذیرش والایش یابد. برای مثال تکانه های رشد یافته پرخاشگرانه می تواند با ورزش والایش یابد اگر چه بیشتر افراد پس از انجام ورزشی پر تنش و یا حتی پس از تمرین در یک باشگاه ورزشی، تا درجاتی از کاهش میزان خشونت خویش آگاهی می یابند اما والایش نیز ناخودآگاه است . عده ای به سبب احساس آرامشی که از این نوع فعالیت ها در آنان ایجاد می گردد به سوی آن کشیده میشوند (الیور، 1382).
دلیل تراشی
افکار تهدید کننده می تواند باعث گردد تا فرد در مورد تجربیات ناخوشایند خویش از دید یک ناظر تحلیل گر و بی طرف صحبت نماید . برای انجام چنین کاری فرد افکار تهدید کننده را با این مکانیسم، سرکوب می کند . (آلن.ا. راس 1378)
دلیل تراشی به طرق گوناگون با توجیه عقلی ارتباط نزدیک دارد. تا جایی که افراد احساس گناه یا احساسات غیر مجاز خویش را به وسیله توجیه منطقی و محق قلمداد کردن آن به دیگران نسبت می دهند (الیور ، 1382)
فخر فروشی
یکی از معمول ترین وسیله های دفاعی فخر فروشی می باشد. کسی که فخر فروشی می کند در واقع گرفتار احساس حقارت است و خیال می کند از این راه می تواند برناتوانی و درماندگی خود، سرپوشی بگذارد و بطور غیر مستقیم می خواهد به دیگران بفهماند که او چنین و چنان است و نباید او را دست کم گرفت . (آلن. ا. راس 1378)
بازگشت
بعضی از افراد از مکانیزم دفاعی بازگشت در مقابله با اضطراب واقعی یا اضطراب ناشی از یک آسیب بالقوه استفاده می کنند . این شیوه رفتار که بر اساس سنین کودکی صورت می گیرد ، رفتاری مناسب و مطلوب در مراحل اولیه رشد است ، ولی در سنین بزرگسالی رفتار ناسازگارانه است، که متناسب با سنین فعلی فرد نیست. (همان منبع بالا)
هنگامیکه افراد با موقعیتی خطرناک رو به رو می شوند ، ممکن است به دوره ای از زندگی که احساس امنیت بیشتری در آن کرده اند بازگشت نمایند. شب ادراری به عنوان بخشی از یک واکنش ناخودآگاه در مقابل مدرسه رفتن و یا تولد نوزادی در خانو اده نمونه ای از مکانیسم بازگشت است (الیور، 1382)
عکس العمل سازی
گاه فرد به هنگام رو به رو شدن با احساسات و فشارهای ناخوشایند آنها را با احساسات و باورهای متضاد جایگزین می سازد. بدین ترتیب واکنش عکس العمل سازی و سرکوب همیشه با هم پدیدار و هر دو از بخش ناخودآگاه من سرچشمه می گیرند. خشمی که کودک نسبت به یکی از والدین سلطه جو احساس می کند ممکن است به عشق تبدیل گردد. بنابراین خشم سرکوب می گردد. در برداشت اول، رفتارهایی که در پی عکس العمل سازی پدیدار می گردند. صادقانه جلوه می کنند اما ماهیت آنان اغراق آمیز وسواسی است ، سرکوب غالبا یکی از ویژگی های عکس العمل سازی است و از عدم رویارویی با حقیقت سرچشمه گرفته و از نشانگان روان رنجوری است . (الیور ، 1382)
واکنش وارونه
در واکنش وارونه ، خود مجددا یک روزنه غیر مستقیم برای تخلیه فشارهای که به وسیله تحریکات سرکوب شده ایجاد شده ، پیدا می کند. لکن در این موقع تحریکات ناهشیار به صورت رفتار متضاد ظاهر شده وبالاخره نحوه بیانی در سطح هوشیار پیدا می کند (آلن. ا. راس 1378)
انزوا
بهنگام جدا کردن احساسات و هیجانات از یک تجربه و یا یک تفکر، از مکانیسم انزوا استفاده می شود. ولف چنین مثال می زند که مثلا کودکی که درباره نظافت ایرادگیر است. ظاهرا نسبت به بو و آلودگی شلوار کثیفش بی اعتنایی نشان می دهد. چنین رفتاری ناخودآگاه بوده واغلب با توجیه عقلی همراه است. (الیور ، 1382)
نظریه ها و اضطراب
نظریه روان تحلیل گری روانکاوی
یکی از مهمترین مفاهیم نظریه روان تحلیل گری فروید، اضطراب است که در رشد شخصیت دارای اهمیت بوده و در عین حال بخش کامل کننده نظریه و در تشریح روان پریشی ها و روان نژندی ها و متعاقب آن رویاهاست . در حقیقت فروید مهمترین ریشه های آسیب روانی را در منبع اضطرابهای سرکوب شده می بیند. فروید بین انواع مختلف اضطراب تمایز قائل گشته و سه نوع اضطراب را شرح می دهد. این اضطرابها عبارتند از: اضطراب روان نژندی، اضطراب عینی، اضطراب اخلاقی
هر چند فروید بر این باور بود که در تجربیات افراد، مانند آن دسته از تجربیاتی که در پی کنش های ناشی از نیازهای جسمانی به وجود می آیند . تفاوتهای چشمگیر ولی ناشناخته ای وجود دارد ولی متقاعد گردید که اینگونه تجربیات به صورت خود آگاه صورت می پذیرد.
در اوایل دهه 1890 فروید بر این باور بود که اضطراب از لحاظ فیزیکی از زیست مایه مشتق می گردد. این نظریه در سال 1916 هنگامیکه او خاستگاه اضطراب را به واکنش خود نسبت داد کاملا نقض گردید. فروید یک قدم دیگر بیشتر نهاد و علائم هشدار دهنده را به اضطراب نسبت داد. (الیور، 1382)
اضطراب در روانکاوی، بسته به ماهیت نتایج ترسناک ، به چهار طبقه تقسیم می شود، اضطراب سوپرایگو، اضطراب اختگی، اضطراب جدایی و اضطراب اید یا تکانه
فروید از نخستین کسانی بود که اضطراب را دارای اهمیت فراوانی شمرد. ولی بین اضطراب عینی و اضطراب روان رنجور تمایز قائل شد. بدین ترتیب که اولی را پاسخ واقع بینانه در برابر خطری برونی و همان ترس و دومی را اضطراب که ریشه در یک تعارض ناهشیار درونی دارد محسوب کرد.
در اضطراب روان رنجور چون تعارض خود یک امر ناهشیار است، بنابراین آدمی سبب اضطرابش را نمی داند. فروید اضطراب روان رنجور را نتیجه یک تعارض ناهشیار دانست که بین تکانه های نهاد «عمدتا تکانه های جنسی و پرخاشگری» و محدودیت هایی که خود و فرا خود اعمال می کنند ، ایجاد می شود . از آنجایی که بسیاری از تکانه های نهاد با ارزشهای اجتماعی یا ش