رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره عناوین و اسامی قرآن کریم

اختصاصی از رزفایل تحقیق درباره عناوین و اسامی قرآن کریم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

عناوین و اسامی قرآن کریم

قرآن کریم دارای اسامی و عناوین متعددی است که از این میان نیز در قرآن کریم یاد شده است در میان این اسامی چند نام دارای شهرت بیشتری است که مورد اتفاق اکثر دانشمندان علوم قرآنی است که عبارتند از قرآن- فرقان- کتاب- ذکر- تنزیل. (مقدم به جمع البیان ج 1 ص 14، مباحث فی علوم القرآن ص 13-12)

1- قرآن

از این نام در قرآن حدود 58 مورد یاد شده است درباره معنی قرآن و مبدأ برآن میال علاء اختلاف نظر است که شاخص می گوید: قرآن از هیچ مبدئی مشتق نشده است بلکه ارتجالاً و ابتداءً برای کلام الهی وضع شده است. بنابراین مشتق از قُرُأ نخواهد بود اگر قرار باشد از مشتق قرأ باشد پس باید بتوانیم برهر چیزی که قرائت می شود لفظ قرآن را اطلاق کنیم که این طور نیست.

نظر زجاج

زجاج می گوید قرآن از قرآ مشتق می شود به معنی جمع آوری و گردآوری و کلمه قرأ جمله قرأتُ الماء فی الحوض بهمین معنی است و چون قرآن، جامع ثمرات کتب پیشین آسمانی است آنرا قرآن نامیده اند. و قتاده دارای نظر زجاج را تأیید می کند.

نظر لحیافی

قرآن مشتق از قرء به معنب قرائت و پیرو هم آوردن و خواندن می باشد و چون قاری قرآن به هنگام تلاوت آن حروف و کلمات آن را به دنبال هم می آورد قرآن نامیده اند.

نظر ابن عباس

قرآن مصدری است به معنی مفعول یعنی تلاوت شده و چنانکه کتاب به معنی مکتوب است, قرآن نیز به معنی مقروء است.

2- فرقان

کلمه فرقان هفت بار در قرآن بکار رفته که در دو مورد کتاب موسی است (تورات)در دو مورد خود قرآن است تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیرا-سوره فرقان آیه اول وچون قرآن، فارق میان حق و باطل است، وآن دو را از هم جدا می کند.فرقان نامیده شده ونظر ابن عباس هم، همین است. (مقدمه مجمع البیان- جلد 1-ص 14)

ولی بعضی ها معتقدند که چون قرآن انسان را به نجات و موفقیت نایل می سازد از اینرو فرقان نامیده می شود و در آیه ذیل فرقان به معنی نجات دادن است.

یا ایها الذین آمنوا اِن تَتّقُوا الله یَجعَل لَکم فرقان اً. سوره انفال آیه 29 که کلمه فرقان به معنی نجات دادن است.

3- کتاب: کلمه کتاب در قرآن حدود 255 بار بکار رفته است که درموارد بسیاری منظور همان قرآن می باشد کتاب در اصل لغت به معنی گردهم آوردن است و هر نبشته ای را ازآن جهت کتاب می نامند که چون حروف و کلمات در آن گردهم آمده اندو قرآن را از آن جهت کتاب می نامند که انواع آیات وقصص و احکام در آن گردهم آمده است.و قرآن در منابع فقه اسلام به عنوان کتاب نام برده شده است چنانکه می گویند منابع فقه اسلام عبارتست از کتاب (قرآن) سنت . .عقل

4- ذِکر:این کلمه یک واژه اصیل تازی است که در موارد بسیاری از قرآن مورد استفاده قرار گرفته است که منظور آن همان قرآن است. مانند هذا ذِکرٌ مبارکٌ- انا نحنُُ َنزلنا الذکروانا له لحافظون - سوره حجر آیه 9 وذکر به معنی شرف در قرآن کریم نیز به کاررفته است.

باری، وجه تسمیه قرآن به ذکر از آن جهت است که خداوند متعال با سخن خود بندگان خویش را به فرایض واحکام یادآوری می کند. مقدمه مجمع البیان ج1 ص 14

5- تنزیل :این کلمه چندین بار در قرآن آمده که در اصل اصالت در زبان تازی است. مانند آیه و انه لتنزیل ر ب العالمین سوره شعرا آیه 192

و قرآن از آن جهت تنزیل خوانده می شود که آیات قرآن از طریق وحی بتدریج


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره عناوین و اسامی قرآن کریم

عناوین و اسامی قرآن کریم

اختصاصی از رزفایل عناوین و اسامی قرآن کریم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

عناوین و اسامی قرآن کریم

قرآن کریم دارای اسامی و عناوین متعددی است که از این میان نیز در قرآن کریم یاد شده است در میان این اسامی چند نام دارای شهرت بیشتری است که مورد اتفاق اکثر دانشمندان علوم قرآنی است که عبارتند از قرآن- فرقان- کتاب- ذکر- تنزیل. (مقدم به جمع البیان ج 1 ص 14، مباحث فی علوم القرآن ص 13-12)

1- قرآن

از این نام در قرآن حدود 58 مورد یاد شده است درباره معنی قرآن و مبدأ برآن میال علاء اختلاف نظر است که شاخص می گوید: قرآن از هیچ مبدئی مشتق نشده است بلکه ارتجالاً و ابتداءً برای کلام الهی وضع شده است. بنابراین مشتق از قُرُأ نخواهد بود اگر قرار باشد از مشتق قرأ باشد پس باید بتوانیم برهر چیزی که قرائت می شود لفظ قرآن را اطلاق کنیم که این طور نیست.

نظر زجاج

زجاج می گوید قرآن از قرآ مشتق می شود به معنی جمع آوری و گردآوری و کلمه قرأ جمله قرأتُ الماء فی الحوض بهمین معنی است و چون قرآن، جامع ثمرات کتب پیشین آسمانی است آنرا قرآن نامیده اند. و قتاده دارای نظر زجاج را تأیید می کند.

نظر لحیافی

قرآن مشتق از قرء به معنب قرائت و پیرو هم آوردن و خواندن می باشد و چون قاری قرآن به هنگام تلاوت آن حروف و کلمات آن را به دنبال هم می آورد قرآن نامیده اند.

نظر ابن عباس

قرآن مصدری است به معنی مفعول یعنی تلاوت شده و چنانکه کتاب به معنی مکتوب است, قرآن نیز به معنی مقروء است.

2- فرقان

کلمه فرقان هفت بار در قرآن بکار رفته که در دو مورد کتاب موسی است (تورات)در دو مورد خود قرآن است تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیرا-سوره فرقان آیه اول وچون قرآن، فارق میان حق و باطل است، وآن دو را از هم جدا می کند.فرقان نامیده شده ونظر ابن عباس هم، همین است. (مقدمه مجمع البیان- جلد 1-ص 14)

ولی بعضی ها معتقدند که چون قرآن انسان را به نجات و موفقیت نایل می سازد از اینرو فرقان نامیده می شود و در آیه ذیل فرقان به معنی نجات دادن است.

یا ایها الذین آمنوا اِن تَتّقُوا الله یَجعَل لَکم فرقان اً. سوره انفال آیه 29 که کلمه فرقان به معنی نجات دادن است.

3- کتاب: کلمه کتاب در قرآن حدود 255 بار بکار رفته است که درموارد بسیاری منظور همان قرآن می باشد کتاب در اصل لغت به معنی گردهم آوردن است و هر نبشته ای را ازآن جهت کتاب می نامند که چون حروف و کلمات در آن گردهم آمده اندو قرآن را از آن جهت کتاب می نامند که انواع آیات وقصص و احکام در آن گردهم آمده است.و قرآن در منابع فقه اسلام به عنوان کتاب نام برده شده است چنانکه می گویند منابع فقه اسلام عبارتست از کتاب (قرآن) سنت . .عقل

4- ذِکر:این کلمه یک واژه اصیل تازی است که در موارد بسیاری از قرآن مورد استفاده قرار گرفته است که منظور آن همان قرآن است. مانند هذا ذِکرٌ مبارکٌ- انا نحنُُ َنزلنا الذکروانا له لحافظون - سوره حجر آیه 9 وذکر به معنی شرف در قرآن کریم نیز به کاررفته است.

باری، وجه تسمیه قرآن به ذکر از آن جهت است که خداوند متعال با سخن خود بندگان خویش را به فرایض واحکام یادآوری می کند. مقدمه مجمع البیان ج1 ص 14

5- تنزیل :این کلمه چندین بار در قرآن آمده که در اصل اصالت در زبان تازی است. مانند آیه و انه لتنزیل ر ب العالمین سوره شعرا آیه 192

و قرآن از آن جهت تنزیل خوانده می شود که آیات قرآن از طریق وحی بتدریج


دانلود با لینک مستقیم


عناوین و اسامی قرآن کریم

اسماء پیامبر و امام زمان در قران کریم

اختصاصی از رزفایل اسماء پیامبر و امام زمان در قران کریم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

اسماء پیامبر در قرآن کریم

پیامبرمکرم اسلام(ص) با اسماء و القاب مختلفی در قرآن مورد خطاب قرارگرفته است تاجایی که برخی منابع بیش از سیصد عنوان را برای ایشان ذکر کرده اند.

در کتاب های مختلف که درباره پیامبر(ص) به جا مانده 300 اسم، لقب و صفت برای آن حضرت، ذکر شده است. نام هایی که برای پیامبراسلام‌(ص) در قرآن ذکر شده از نگاه برخی تا چهل اسم عنوان شده است.

محمد و احمد

مشهورترین نام پیامبر، محمد (ص) است. اسم شریف « محمد(ص)» در سوره های آل عمران (آیه 144)، احزاب (آیه 40)، محمد (آیه 2) و فتح بارها آمده است.

نام احمد تنها یک بار در قرآن در سوره مبارکه صف ذکر شده است. در تفسیر مجمع البیان آمده است که خداوند، نام محمد و احمد را که از اسامی مقدس خود برگرفته است برای او برگزید. در تفسیر نمونه عنوان شده است که نام « محمد (ص)» را عبدالمطلب، جد پیامبر برای ایشان انتخاب کرده و نام « احمد» را آمنه، مادر پیامبر برای او انتخاب کرد. همچنین ابوطالب، عموی پیامبر نیز از پیامبر(ص) با نام«محمد(ص) و احمد» یاد کرده است. در حدیث معراج نیز خداوند یک بار با «یا محمد» و چندین بار با «یا احمد» رسولش را مورد خطاب قرار داده است.

معنای محمد و احمد

«محمد» از ریشه «حمد» به معنای ستوده و ستایش شده است.«احمد» یعنی کسی که بیشترین حمد الهی را در بین جمیع مخلوقات دارد. «محمد» نام زمینی پیامبر(ص) و « احمد» نام آسمانی آن حضرت است. در روایتی آمده است که برخی از یهودیان از آن حضرت پرسیدند: چرا شما به این دو نام، نامگذاری شده اید؟ حضرت فرمودند: همانا من در زمین ستایش شده و در آسمان ستایش شده تر، هستم یعنی در آسمان، بیشتر از زمین، مورد ستایش اهل آسمان قرار گرفته ام. با تأسی به همین معانی است که دوستداران آن حضرت، نام آن بزرگوار را برای خود برمی گزینند. همچنین امام رضا (ع) از پیامبرمکرم اسلام(ص) روایت کرده است: هرگاه نام فرزند خود را محمد نهادید، او را گرامی دارید.

نبی و رسول

واژه رسول و نبی و مشتقات آن دو در آیات بسیاری تکرار شده و در بیشتر این موارد برای پیامبر (ص) به کار رفته اند. « نبی» کسی است که بر او وحی نازل می شود و حامل خبری از غیب است. پیام الهی را بیان می کند، هر چند مأمور به دعوت و تبلیغ علنی نیست. « رسول» کسی است که علاوه بر مقام نبوت، مأمور به دعوت و تبلیغ به سوی آیین الهی است. رسالت، مقامی بالاتر از نبوت است. « نبی» کسی است که در خواب می بیند، او وحی الهی را از این طریق دریافت می کند و صدای (فرشته) را می شنود ولی فرشته وحی را نمی بیند. ولی«رسول» کسی است که هم صدا را می‌شنود و هم فرشته وحی را می بیند و در خواب و بیداری با وحی در ارتباط است.

با توجه به معنای لغوی این دو، روشن می شود که بین آنها در مفهوم، اشتراکی نیست. نبوت چه به معنای « رفعت» و چه به معنای « باخبر بودن» باشد، به مفهوم رسالت نیست. هر چند لازمه رسالت که داشتن پیامی از طرف خداوند است، این است که رسول از آن پیام، باخبر باشد از این رو مفهوم نبوت اعم از رسالت است. از نظر مصداق نیز با توجه به آیات و روایات، بین نبوت و رسالت، نسبت عموم و خصوص مطلق است.

در میان انبیا، رسول کسی است که دارای رسالت خاصی باشد، گاه پیامبران به طور کلی به پرستش و اطاعت خدا و پیمودن راه حق که همان راه بندگی خداوند است، دعوت می کنند ولی گاه پیام خاصی را از سوی خداوند برای امت خویش به ارمغان می آورند. بنابراین به کسی که پیام مخصوصی از طرف خداوند دارد، رسول می گویند و به این دلیل که به طور کلی، مردم را به راه حق فرا می خواند، او را«نبی» می‌نامند از جمله نکاتی که می تواند دلیلی بر عظمت پیامبر (ص) باشد، این است که خداوند او را با نام خطاب نکرده است ولی انبیای دیگر را به اسم آنان، مورد خطاب قرار داده است. مانند: "یا موسی، یا داود و..." ولی درباره حضرت محمد (ص) می‌فرماید: «یا ایها النبی»،« یا ایها الرسول»؛ زیرا مقام رسول اعظم (ص) بالاترین مقام ها است.

عبد

این صفت، در سوره های متعددی از قرآن کریم، آمده است. از جمله سوره انفال، آیه 41، سوره اسراء، آیه یک، سوره کهف آیه یک، سوره فرقان آیه یک و... قرآن در ستایش انبیا، بعد از کلمه « عبد» و یا قبل از آن، نام خاص انبیا را می برد، مانند: "عبدنا ایوب" و... ولی درباره پیامبر خاتم (ص)، این کلمه همواره به صورت مطلق و بدون ذکر نام یا قرینه دیگری به کار رفته است. در قرآن کریم در هیچ موردی کلمه "عبد" بدون اسم یا قید ذکر نشده است جز در مورد پیامبر خاتم (ص). این شیوه‌ی بیان، نشانگر عبد مطلق بودن پیامبر(ص) است. عبد و بنده الهی بودن از ارزش های والای انسانی است بلکه والاترین ارزش انسانی است. بندگی خداوند، زمینه ساز دریافت کمالات معنوی است.

عبودیت، مقدمه پرواز و عروج است و بدون خروج از صفات رذیله و کسب صفات فضیلت، امکان ندارد، از این رو کمال عبودیت که به مفهوم کمال رهایی از غیر خداست از مختصات پیامبر گرامی اسلام (ص) است.

خاتم النبیین

این نام که در سوره احزاب، آیه 40 آمده، از ریشه « ختم» به معنی«پایان» گرفته شده است. « خاتم» چیزی است که با آن پای نامه‌ها، اسناد و دفاتر را مهر می زدند. از آنجا که مهر زدن در خاتمه و پایان، قرار می گیرد، نام خاتم بر وسیله مهر زدن، گذارده شده است. اگر یکی از معانی خاتم، نگین انگشتر است به خاطر این است که نقش مهرها را روی انگشترها نیز می‌کندند و به وسیله آنها، نامه ها و رسایل را مهر می زدند و یا به خاطر آن است که کار گذاشتن نگین انگشتر، آخرین عملی است که در ساختن انگشتر انجام می گیرد و این اشکال شبهه افکنان که پیامبر (ص) چون نگین انگشتری در میان انبیا است، نه پایان بخش آنان، وارد نیست.


دانلود با لینک مستقیم


اسماء پیامبر و امام زمان در قران کریم

دانلود تحقیق درمورد فضیلت و جایگاه تفکر در قرآن کریم

اختصاصی از رزفایل دانلود تحقیق درمورد فضیلت و جایگاه تفکر در قرآن کریم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

فضلیت و جایگاه تفکّر در قرآن کریم

قرآن کریم سراسر تفکر یا دعوت به تفکّر است و خداوند در آیات بسیاری امر به تفکّر و تدبر کرده است این امر در قرآن به راههای مختلف تذکر داده شده .

چنانکه مشاهده می شود . آیا دانایان و نادانان یکسانند؟ مسلم است که دانایی ثمره تفکّر است و علم نورانی نتیجه تفکر حقیقی . ملاحظه می شود که در بیش از سیصد آیه مردم به تفکّر و تذکّر و تعقّل دعوت شده اند و یا به پیامبر (ص) استدلالی را برای اثبات حقی و یا از بین بردن باطلی می آموزد فضیلت و جایگاه تفکر

آن حضرت دائم در تفکّر بود و هیچ کاری را بدون تفکّر انجام نمی داد در همۀ امور تدبّر و تأمل داشت . «یحزن لسانه الّا فیما یعنیه »

خود را از سخنان بی مورد باز می داشت و تنها به جا سخن می گفت انسانی که اهل تفکر باشد اهل سخنان بی فایده نیست و الینه لازم تفکّر سکوت است حضرت حسین (ع) گوید از پدرم پیرامون سکوت رسول خدا (ص) سوال کردم فرمود سکوت آن حضرت بر چهار مبنی بود : بردباری –دور اندیشی –اندازه نگاهداری و تفکّر سکوتش در اندازۀ نگاهداری از آن باب بود که همه مردم را به یک چشم ببیند و به گفتار هه به یک نحو گوش دهد اما سکوتش در تفکر آن بود که در چیزهای باقی و فانی فکر می کرد و بردباری و شکیبایی برای او با هم جمع شده بود و به همین جهت هیچ چیز او را به خشم نمی آورد و بر نمی انگیخت .

ثمرات فکر

ثمرات و پیامدها و نتایج فکر بسیار است و به طور کلی ثمره فکر علم و احوال و اعمال است اما محصول ویژه فکر همان علم است اگر علم در قلب حاصل شود حاصل قلب عوض می شود اعمال اعضا و جوارح تغییر می یابد چراکه عمل تابع حال قلب است حال هم تابع علم است علم نیز تابع فکر . قرآن کریم دعوت به تفکّر در مجاری گوناگون و اساسی می نماید از وجه

الف-انسان شناسی -«ما او را از آب نطفه مختلط آفریدیم و او را شنوا و بیان کردیم .

«ما از اوییم و به سوی او باز می گردیم » و از امیرالمونین نقل شده است . شناخت خود سودمندترین شناختهاست .

ب-جهان شناسی : «و فی الارض آیات للموقنین » در زمین نشانه هایی است برای اهل یقین به حقیقت در گردش شب و روز بلکه در هر چیزی که خدا در آسمانها و زمین خلق فرموده برای اهل خرد و تقوا علامت و نشانه های خدا پدیدار است .

به بیان امام خمینی : همه عالم اسم الله است . تمام عالم چون اسم نشانه است همۀ موجوداتی که در عالم هستند اینها نشانه ذات مقدس حق تعالی هستند منتها نشانه بودنش را بعضیها می توانند به عمقش برسند که این جور نشانه است و بعضی هم به طور اجمالی می توانند بفهمند که نشانه چیست تاریخ شناسی و شناخت سنن و قوانین تاریخ : تاریخ گذشتگان را بیان کن باشد که در آن تفکّر کنند .

قرآن کریم به گردش در زمین و نگرش به تحوّلات تاریخی و کسب اعتبار دعوت می کنند و روشن است که عبرت جز در سایه تفکّری عمیق میسر نیست .

قرآن اساساً بیان تاریخ را برای تفکّر و منبع آن می شمارد قرآن کریم زندگی گذشتگان و فراز و نشیب حیات آنان و دقت در علل عظمت و انحطاطشان را از موضوعات مهم تفکر می داند .

حرّیت

حریّت در اسلام به معنای از بیگانه رستن و به دوست پیوستن است طوق بندگی غیر خدا را باز کردن و بسته کمند محبوب گشتن . انسان آنگاه که به رستگاری می رسد و از دنیا آزاد می شود از خود خلاصی می یابد و عبد می شود محّر می گردد. آنکه هیچ تعلّقی از تعلّقات عالم او را اسیرش نکرده است .

سیرۀ پیامبر اکرم (ص) سیره حریت است و شأن او آزاد کردن انسان از همه غُلها و زنجیرهای اسارت تاحّر تربیت نماید .

حریت چیست و چه تفاوتی با آزادی در معنای متداول دارد ؟

واژه آزادی به معنایی که امروز متداول است بیش از چند قرن از عمرش نمی گذرد و این معنا به دنبال رنسانس غرب و پس از آنکه بشر غربی جهت خود را نسبت به عالم و آدم و خدای عالم و آدم تغییر داد پیدا شده است .

او بنا را بر این گذاشت که دیگر چیزی جز خود را پیوسته خود را عین حق پنداشت و به جای آنکه خود را مخلوق و مظهر اسم او بداند خدا را مخلوق خویش دانست . او بندگی اهوا و امیال نفسانی و عبودیت نفس اماره و بندگی شیطان را آزادی پنداشت .

چون انسان موجودی اجتماعی است طبعا به سوی اجتماع سوق داده شده و به موجب خاصۀ اجتماعی بودن همیشه اراده و افعال خود را در خود اراده و افعال دیگران قرار داده است و همین موجب شده است که در برابر قانون نیز خضوع کند و تسلیم باشد زیرا این قانون است که با ایجاد حدّ و مرز اراده و اعمال انسانها را تعدیل کرده و آنها را درحدّی معین نگه می دارد پس همان طبیعتی که آزادی اراده و عمل را ایجاب می کند همان موجب محدودتیش شده است اما تمدن جدید چون وضع قانون را بر اساس بهره مندی از لذائذ مادی می داند لذا انسانها را در امور دینی و اخلاقی آزاد می گذارد و چنین می گوید که انسان در خارج از چهارچوب قانون از آزادی کامل برخوردار است ولی اسلام قانونگذاری خود را بر اسا توحید و ثانیا بر اساس فضائل اخلاقی قرار داده است قانون اسلام تمام ///// فردی و اجتماعی انسانها را مورد توجّه قراد داده در هر امر بزرگی و یا کوچکی نظر داده شده است و هر موضوعی که به نحوی با انسان ارتباط داشته باشد نسبت به آن اظهار نظر کرده است چیزی که در این مکتب هست آنکه آدمی تمام اعمال و اراده های خود از قیّد عبودیّت و بندگی غیر خدا آزاد است .


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درمورد فضیلت و جایگاه تفکر در قرآن کریم

دانلود مقاله درباره توبه ـ دعا

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله درباره توبه ـ دعا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

قرآنِ کریم ، پنج مرحله برای اسـتغفار ( توبه : طلبِ بخشـش از خداوند ) بیان کرده است :

١. ابتدا ، انسان باید از تمام اعمال بدی که مرتکب شده ، پشیمان شود و باید از درون به آن برسد ،

حضورِ قلبش را در آستانِ خداوند قرار دهد و قلبش شهادت دهد که آن عمل ، بد بوده است .

۲. تصمیم بگیرد که از این پس به دنبالِ آن عمل نرود .

۳. اگر چیزی به مردم بدهـکار ( حقّ النّاس ) است به آنها بدهد و ادای دِین کند ( اگر غیبت کرده ، به

به کسی دروغ گفته ، کسی را به خشم آورده ، به کسی تهمت زده ، به کسی ناسزا گفته یا چنانچه

نسبت به کسی کینه دارد ، کینه را از دلِ خود بیرون کند و حلالیّت بطلبد . )

۴. اگر از واجبات ( نماز و روزه ) چیزی از او فوت شده که انجام نداده ، بایستی آنها را جبران کند .

۵. هنگامی که مرتکب گناه می شده ، برایش شیرین بوده و لذّتِ گناه زیرِ زبانش رفته است ؛ بنابراین

اکنون باید عبادت کند و ریاضت بکشد تا آن گناه برایش تلخ شود ، گریه کند تا تمام سلّول هایش

از گناه متنفّر شوند ؛ زیرا هنگامِ ارتکابِ گناه ، گناه در سلّول هایش نفوذ کرده است . پس بایستی

روزه بگیرد و ریاضت بکشد تا گوشتی از استخوانش بِرویَد که حلال باشد وهنگامی که ازخداوند

طلبِ توبه می کند و « أسـتَغفِرُالله » می گوید ، تمام سلّول های بدنش این عبارت را بگویند .

« دعا و شرایطِ آن برای استجابت »

استواریِ عبادت الهی ، بستگی به دعا و نیایش دارد . دعا ، عینِ عبادت است . انسان با دعا ، نهایتِ تواضع و زاری ، عبودیّت و بندگیِ خود را در پیشگاه خداوند متعال آشکار می سازد . دعا ، بهترین وسیلۀ قُرب به خدا و ارتباط نیک با ذات رُبوبی است .

حضرت محمّد «ص» می فرماید : « دعا ، برترین عبادت است . »

دعا یکی از آموزه های مهمّ تربیتی برای تهذیب نفس و صفاسازی باطن و رشد دادن ارزش ها و به کمال رساندنِ آنهاست .

دعا دارای درجات و مراحلی است . دعای عامّۀ مردم به اقوال و زبان است ، دعای عابدان به اعمال یعنی به مراقبت در اعمال است ، امّا دعای عارفان به احوال است یعنی عارف با تمام ذرّاتِ وجودش دعا می کند و این نوع دعا ، کامل ترین انواعِ دعاست .

حدیث قدسی : « اگر بندگانِ من بدانند که من چقدر مشتاق هستم که مرا بخوانند ، اگر یک قدم بسوی من بردارند ، من هَروَله کنان به سوی آنها می دوَم . »

قرآن می فرماید : « هنگامی که بندگانِ من از تو سؤال می کنند که خدای ما کجاست ، به آنها بگو من نزدیک هستم و به کسانی که مرا بخوانند جواب می دهم . »

قرآن می فرماید : « من از رگِ گردن به شما نزدیکتر هستم . »

قرآن می فرماید : « هنگامی که ضرری به انسان برسد ما را می خواند ، نشسته ، ایستاده ، خوابیده ، دائم ما را می خواند و من به او جواب می دهم امّا می دانم که عاقبتش چیست و وقتی دعایش را مستجاب می کنم ، او به مرحلۀ خوشی می رسد و مرا فراموش می کند . و من دوست ندارم که بندۀ من اینگونه باشد . »

در روایت است که : « در روز قیامت که خداوند به حساب همه رسیده ، به حساب آخرین نفر نیز رسیدگی می کند و حکم می آید که باید به دوزخ برود و او می رود . در اواسطِ راه به سمت خداوند نگاه می کند و خداوند به فرشتگانی که او را می برند می فرماید : بایستید ، ببینم چه شده است . و به بنده می گوید : چرا برگشتی و مرا نگاه کردی ؟ بنده می گوید : پرودگارا ، هنگامی که در دنیا بودم از رحمتِ تو شنیده بودم و گمان نمی کردم که اینگونه باشی . به همین دلیل برگشتم که ببینم آیا توهمان خدا هستی که وصف او را شنیده بودم ! خداوند می فرماید : او را به سمت بهشت ببرید . فرشـتگان می گویند : پروردگـارا ، تو که می دانی او خطـاکار بوده است . خداوند می فرماید : این را

می دانم و حتّی می دانم که آن سخن را زبانی و از روی حیله گفت و حتّی در قلبش هم ایمان نیاورده بود و از بخشش و رحمت من آگاه بود . من حتّی زبانی هم قبول دارم ! »

ما همیشه در دعا می گوئیم : « آیا کسی هست که مرا که دچار مشکل شده ام بخواند و بدی ها را از من دفع کند ؟ و خداوند می فرماید : « بله بندۀ من ، من هستم و با رحمتِ خود همۀ پرده های ظلمانی را از درونت برطرف می کنم ، امّا چند شرط دارد و دعای تو باید خالصانه باشد . »

قرآن می فرماید : « هنگامی که مرا می خوانید ، با اخلاص بخوانید . »

قرآن می فرماید : « ای پیامبر ، بگو پروردگارِ شما می گوید ، تو مرا بخوان ، استجابت از من . »

قرآن می فرماید : « برای خداوند اسماء نیکو و شریفی است ، با آن اسماء او را بخوانید . »

و بنا بر گفتۀ قرآن ، خداوند « سَمیعُ الدُّعا « است و دعای ما را می شنود .

عُلمای اخلاق ، ۳۰ إلی ۳۵ مورد دربارۀ شرایط دعا برای استجابت مطرح کرده اند که به چند مورد اشاره می کنیم :

۱. ابتدا تطهیرِ جسمی کنید .

۲. لباسِ پاکیزه بپوشید .

۳. حتّی الامکان ، مکان ثابتی را برای دعا قرار دهید .

۴. حضورِ قلب داشته باشید ، قلبتان راصاف کنید و آن را به خداوند بسپارید که این مهم ترین مورد

است .

۵. حالتِ خضـوع و فـروتنی داشته باشید و لحنِ طـلبکارانه نداشته باشید . لحن شما باید آمـرانه و

مؤدّبانه باشد ، زیرا خداوند ادب را دوست دارد .

امام سجّاد «ع» می فرماید : هنگام دعا ، سَرِ خود را مانند افراد شرمنده و شانه های خود را مانند

افراد شکست خورده و غم زده پائین بیاورید و مانند فردی که غرقِ گناه و خطاست بایستید زیرا

خداوند خضوع را دوست دارد و گردنکشی ، سینه سپر کردن و بلند و تند صحبت کردن را هنگام

دعا دوست ندارد . دعا باید شمرده و زیبا بیان شود تا اگر حضور قلب هم نداشته باشید خداوند

مجذوب لطافتِ گفتار شما شود و شما را مورد رحمت و مغفرت قرار دهد . »

۶. هنگام دعا ، هیچگاه از خداوند ناامید نباشید ، زیرا خداوند ناامیدی را دوست ندارد .

صـدبار اگر توبه شکســتی بازآ این درگهِ ما درگهِ نومیدی نیست

بنابراین ناامیدی ، گناه است .

« شخصی که از رحمت الی ناامید شده بود ، نزد حضرت علی «ع» رفت و شِکوه کرد که من میترسم دعا کنم . حضرت پرسید : چرا ؟ آن شخص گفت : زیرا بسیار گناه کرده ام . حضرت پرسید : چقدر گناه کرده ای ؟ آن شخص گفت : بیش از اندازه . حضرت پرسید : آیا گناهِ تو از این کوه ها بیشتر است ؟ آن شخص گفت : بله . حضرت پرسید : آیا اگر کوه ها را با وسعت دریاها جمع کنیم گناهان تو بیشتر است ؟ آن شخص گفت : نمی دانم شاید همین اندازه باشد . آنگاه حضرت فرمود : آیا تو وسعتِ رحمتِ خدا را اینقدر کوچک حساب کرده ای ؟ »


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله درباره توبه ـ دعا