رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پاورپوینت مدل های تنزیل سود باقی مانده (مازاد)

اختصاصی از رزفایل پاورپوینت مدل های تنزیل سود باقی مانده (مازاد) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت مدل های تنزیل سود باقی مانده (مازاد)


پاورپوینت مدل های تنزیل سود باقی مانده (مازاد)

عنوان: پاورپوینت مدل های تنزیل سود باقی مانده (مازاد)

فرمت: پاورپوینت ( قابل ویرایش )

تعداد اسلاید: 39 اسلاید

دسته: حسابداری- مدیریت مالی (ویژه ارائه کلاسی درسهای مدیریت سرمایه گذاری و ارزیابی اوراق بهادار- مدیریت سرمایه گذاری، مدیریت ریسک، مدیریت سرمایه گذاری پیشرفته، مدیریت سرمایه گذاری و ریسک)

این فایل شامل پاورپوینتی با عنوان " مدل های تنزیل سود باقی مانده (مازاد) " در حجم 39 اسلاید  همراه با توضیحات کامل و مثالهای تشریحی می باشد که می تواند جهت ارائه در کلاس (به عنوان سمینار یا کنفرانس) درسهای مدیریت سرمایه گذاری و ارزیابی اوراق بهادار - مدیریت سرمایه گذاری، مدیریت ریسک، مدیریت سرمایه گذاری پیشرفته، مدیریت سرمایه گذاری و ریسک مورد استفاده قرار گیرد. بخشهای عمده این فایل شامل موارد زیر است:

مدل های تنزیل سود باقیمانده (RIM)

مدل عمومی ارزشیابی حقوق صاحبان سهام (n دوره تملک)

مدلهای سود باقیمانده برای ارزشیابی حقوق صاحبان سهام

مدل رشد ثابت سود باقیمانده

مثال: ارزشیابی بر اساس مدل سود باقیمانده با فرض عدم رشد(انحلال)

مثال:مدل دو مرحله ی سود باقیمانده

ارتباط سود باقیمانده، تقسیم سود و افزایش سرمایه

مثال : رابطه سود باقیمانده، تقسیم سود و افزایش سرمایه

نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار حقوق صاحبان سهام

پاورپوینت تهیه شده بسیار کامل و قابل ویرایش بوده و به راحتی می توان قالب آن را به مورد دلخواه تغییر داد و در تهیه آن کلیه اصول نگارشی، املایی و چیدمان و جمله بندی رعایت گردیده است.


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت مدل های تنزیل سود باقی مانده (مازاد)

تحقیق و بررسی در مورد پته دوزی میراث به جا مانده از کرمان

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی در مورد پته دوزی میراث به جا مانده از کرمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

پته دوزی میراث به جا مانده از کرمان /اقتصادی وابسته به میراث ملی     کرمان، این خطه خشک و گرم، اما کهنسال و پهناور، که در طول تاریخ دراز و پرحادثه خود سمبل و مظهر مقاومت در برابر تهاجم شناخته شده و از حمله مغول ها و تیموریان گرفته تا تهاجم آغامحمدخان قاجار لطماتی سنگین دیده، یکی از قدیمی ترین کانون های مدنیت به شمار می آید که کشف دست ساخته های متنوع سنگی، سفالی و فلزی بازمانده از هزاره پنجم پیش از میلاد مسیح در تپه ها و دشت های آن همچنین به دست آمدن آثار گوناگون هنری و صنعتی در تپه یحیی، تل ابلیس، آقوس شهداد، ویرانه های شهر دقیانوس جیرفت و.. .گواه ظهور اولین تجلیات زندگی اجتماعی در این پهنه از زمین است و بقایای آبادی ها و قلعه های کوچک و بزرگ در حاشیه روستاها و شهرهای آن استان نشان می دهد این منطقه که در الواح سومری با عنوان ماگان مورد اشاره قرار گرفته، از قدیم الایام کشاورزی، صنعت و هنر پیشرفته ای داشته و با دیگر جوامع و تمدن ها از جمله تمدن های بین النهرین، ماوراءالنهر و دره سند رابطه داشته و جزو سرزمین های با اهمیتی بوده که قرار داشتن بنادر، جزایر و سواحل جنوب شرقی در نزدیکی آن بر اهمیتش می افزوده است .    کرمان، به موازات تمام ویژگی های دیگرش که آن را از بقیه نقاط ایران متمایز می کند و باعث شده تا شخصیتی چون شاه نعمت الله ولی آن را «دل عالم» بنامد و به کرمانی بودن خود فخر بفروشد، این امتیاز را هم دارد که مردم سخت کوش و صبور آن، از هزاران سال پیش، به موازات سایر فعالیت های اقتصادی و اجتماعی، به تهیه و تولید انواع فرآورده های صنایع دستی نیز اشتغال داشته اند و هر چند توانسته اند در زمینه قالی بافی ، شال بافی و ترمه بافی شهرتی جهانی کسب کنند، بنابراین پته های کرمانی، که سرپنجه های هنرمند زنان و دختران خانه دار نقش سرو شکسته (بوته جقه) را بر آن می زنند و از قرن ها پیش تا کنون، در برابر تندباد هیچ حادثه ای سر خم نکرده و استوار ایستاده نیز، ارزش های هنری و کاربردی متعددی دارد که آسان نمی توان از آن گذشت .    این هنر که ریشه در تاریخ و گذشته فرهنگی کرمان دارد و هم اینک تولیدش در کرمان، سیرجان، رفسنجان و برخی از دیگر نقاط استان کرمان رایج است، همانند سایر رشته های صنایع دستی سابقه تولید مشخصی ندارد و به صراحت و دقت نمی توان گفت از چه هنگام در منطقه شروع شده . به همین دلیل، هر یک از دست اندرکاران پیدایی آن را به یکی از افسانه های بومی مرتبط می کنند. متاسفانه به دلیل آسیب پذیری منسوجات در برابر عوامل جوی، در موزه های داخلی و خارجی نیز نمونه هایی تاریخی از پته، که بتواند راهگشایی به کشف سابقه این هنر- صنعت باشد، وجود ندارد و قدیمی ترین قطعه پته ای که هم اکنون یافت می شود روپوش مقبره شاه نعمت الله ولی در ماهان است که 355 سانتی متر طول و 210 سانتی متر عرض دارد و سال 1285 قمری، به واسطه دو سال کار مداوم 16 زن پته دوز کرمانی دوخته شده است .     پته چیست؟         پته دوزی که مشابه آن در هیچ یک از مناطق دیگر کشور به چشم نمی خورد، نوعی از رودوزی های ایرانی است که طی آن تمام سطح پارچه به وسیله بخیه های نخی رنگین پوشیده می شود و دست اندرکاران تولیدش زنان و دختران خانه داری هستند که در ایام فراغت از امور خانه داری، با کمک سوزن، نقوشی ذهنی را که ملهم از پندارها و بینش های شخصی شان است، بر زمینه پارچه پشمی ضخیمی به نام عریض می نشانند .        مواد و مصالح پته دوزی    عریض، که در گذشته از آن برای دوخت دامن ، کت و پالتو نیز استفاده می شد، پارچه ای دستباف است که پیش از این، به وسیله دستگاه های بافندگی چوبی ، به رنگ های قرمز، سفید، زرد و سبز در کارگاه های خانگی تولید می شد و در سال های اخیر، دستگاه های چوبی جای خود را به دستگاه های تک فاز برقی داده است .نخ مصرفی زنان کرمانی برای پته دوزی، ریس نام دارد که از جنس پشم دستریس است . این نوع نخ، توسط خود زنان دوزنده تهیه و معمولابه وسیله خود آنان، با استفاده از مواد رنگدار طبیعی، رنگرزی می شود .     طرز تهیه پته    زنان پته دوز، برای تهیه یک قطعه پته، پس از بریدن عریض در ابعاد لازم برای محصولی که قصد دوختش را دارند، ابتدا طرح مورد نظر خود را که بیش تر ذهنی و شامل برداشت های مینیاتوری از طبیعت، به ویژه درخت سرو و انواع گل های نمادین است، بر روی کاغذ کالک ترسیم کرده و سپس در مرحله بعد که به گرته زنی شهرت دارد، خطوط طرح را به طور متناسب با سوزن سوراخ می کنند . آنگاه، آن را بر روی عریض قرار داده و به نسبت رنگ عریضی که برای دوخت انتخاب شده و اخیرا رنگ های کرم، سبز و سرمه ای را نیز شامل می شود، روی کالک پودربچه، گچ نرم یا خاکه زغال می ریزند .(برای انتقال نقش بر روی عریض تیره از خاک گچ یا پودر تالک و برای پارچه های روشن از خاک زغال استفاده می شود) . در پایان، نقاط مشخص شده را با قلم و مرکب چین، روی پارچه مشخص می کنند .    مرحله بعدی کار پته دوزی را انتخاب نخ در رنگ ها و ضخامت های مختلف تشکیل می دهد . در سال های گذشته رنگ غالب نقش ها را در پته های کرمان سیاه، سبز تیره، آبی تیره، لاکی، سبز ماشی و.. . تشکیل می داد . ولی در سال های اخیر، با توجه به راه یافتن پته به بازارهای خارج از کشور و به تناسب سلیقه خریداران خارجی که بیش تر متقاضی پته به رنگ های ملایم هستند، استفاده از رنگ های عنابی ، سبز روشن ، زرد، نارنجی، صورتی، و.. . نیز به پته دوزی راه یافته . با این وجود پته هایی که جهت عرضه در داخل کشور یا بازارهای منطقه دوخته می شود، همچنان رنگ های تند وتیره دارد . زیرا زنان پته دوز معتقدند به دلیل آن که طرح های پته، نه شلوغ است و نه هندسی، رنگ های روشن چندان جاذبه ای به محصول نمی دهد و تیره بودن رنگ ها ارتباط نقوش با همدیگر را منطقی تر و قابل قبول تر می کند .    پس از انتخاب و تهیه نخ ، پته دوز ابتدا جای خطوط اصلی را سوزن می زند . این مرحله، به دلیل آن که نقوش به طور خطی دوخته می شود به مرحله ساق دوزی معروف است . سپس داخل نقوش و متن پارچه، با اسلوب خاصی با بخیه های رنگین پر می شود . که این مرحله از کار، به آب دوزی یا متن دوزی شهرت دارد . آخرین مرحله کار پته دوزی که ضمنا مهم ترین مرحله نیز به حساب می آید، مرحله برگ دوزی و سایه زدن با نخ نازک پیرامون گل ها و نقش هاست که معمولادر اطراف حاشیه و به صورت زیگزاک انجام می شود و آن را پتک دوزی نیز می نامند (پتک در زبان محلی به معنی جوانه است.)    در آخرین مرحله و پس از اتمام دوخت، پته را شسته و با کمک دستگاه مخصوصی به نام نورد، اتو زده و آماده عرضه به بازار می کنند .در حال حاضر پته دوزی روی سجاده ، جا


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد پته دوزی میراث به جا مانده از کرمان

تحقیق در مورد بزرگسالان عقب مانده در جامعه

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد بزرگسالان عقب مانده در جامعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

بزرگسالان عقب مانده در جامعه، قانون و عقب مانده ذهنی

تا سالهای اخیر، با این که جامعه حرفه ای چنان رفتار می گرد که گویی رشد کودکام عقب مانده به سوی ناکجاآباد است، اما مطالعات پراکنده ای در باب ساکنین قبلی موسسات و بزرگسالانی که سالها پیش مدارس، آنها را عقب مانده خوانده بود، انجام گرفت. اغلب این مطالعات بالنسبه امیدوار کننده بوده اند، اما تدارک خدمات اجتماعی چنان جزئی بود که به گفتن نمی آید. وضع چنان بود که گویی تنها شهروندان عقب مانده ای که ارزش توجه ویژه دارند، کودکان می باشد، و گویی تنها تلاشهایی ارزشمند تلقی می شوند که در سالهای اولیه زندگی و دوران کودکی انجام شود. خوشبختانه، این نگرش چون دیگر نگرشها در حوزه عقب ماندگی ذهنی دستخوش یک تجدیدنظر سالم شده است.

عقب افتادگی و کندی در تدارک خدمات برای بزرگسالان عقب مانده ذهنی دلایل متعددی داشت، که از این آنها می توان از«پرزایی» دهه 1950 نام برد که بر منابع خدماتی مالیات سنگین بست و بر راههای حل موسسه ای به منظور پاسخ دهی به نیازهای سرپرستی یا راهنمایی تاکید کرد. گروه والدینی که در دهه های 1950 و 1960 مسوول چنان فعالیتی بودند، در آن هنگام اساسا از اعضایی متشکل می شدند که دارای کودکان عقب مانده شدید و معتدلی بودند که در سنین مدرسه یا کمتر قرار داشتند، و طبیعه علاقه شان بر تدارک خدمات برای آنها متمرکز می شد. در حال حاضر، این والدین فرزندان بزرگسالی دارند و بر همین اساس، توجهشان به بزرگسالان عقب مانده نیز معطوف شده است. به علاوه، احتیاط اولیه جهت تدارم برنامه هایی برای بزرگسالان، تا حدی متاثر از بدبینی نسبت به آگاهی از آینده تعداد زیادی از بزرگسالان عقب مانده بود و نیز ناشی از یاسی می شد که در باب امکان خود- بسندگی آنها در یک جامعه رقابتی و تکنولوژیک وجود داشت، جامعه ای که در آن شهرنشینی زندگی را برای همه پیچیده کرده و تقریبا موجب نابودی خانواده های گسترده ای شده بود که اغلب می توانست یک عضو وابسته را بپذیرد، جمعیت روستایی و شهرکهای کوچک را باید با مهربانی تحمل کرد و به مواظبت از بزرگسالان عقب مانده خانوادگی- که اغلب تکالیف ساده و مفیدی انجام می دهند، کمک کرد. چنین افرادی در شهرهای بزرگ ضایع می شوند، هیچکس را نمی شناسند، دوستی نمی یابند. آنها تنها بوده و طعمه سوء استفاده ها می شوند.

سازگاری افراد عقب مانده معتدل و شدید در جامعه

شماری از مطالعات بلندمدت در مورد بزرگسالی که در دوران کودکی هوش بهری کمتر از 50 داشته اند، نشان می دهند که این افراد تحت شرایط معین، می توانند بخوبی در جامعه ادغام شوند. در مطالعه ای که در باب 1144 عقب مانده تربیت ناپذیر در شهر بیرمنگام انگلستان(بیرمنگام، 1965) انجام شد، معلوم گردید که بیش از 14 درصد زنان و 26 درصد مردان به کارهای سودمند اشتغال دارند، در حالی که تنها 4 درصد آنها در موسسات زندگی می کردند. باید اضافه کرد که در آن زمان در شهری چون بیرمنگام کار فراوان بود و یک برنامه موثر پس از مراقبت نیز وجود داشت.

دلپ و لورنز(1953)، به مطالعه طولی 75 بزرگسال عقب مانده پرداختند که در کلاسهای یک مرکز شغلی ویژه در خیابان پل- مینوسوتا آموزش دیده بودند. تا زمان مطالعه، میانگین هوش بهر آنها 36 بود. از کل گروه، 25 نفر در موسسات زندگی می کردند و 9 نفر مردند. از 41 نفر بقیه، که جملگی در جامعه زندگی می کردند، 27 نفر بخوبی همساز شده بودند و 10 نفر تحمل می شدند. اغلب آنها به انتخاب لباس و پوشیدن آن قادر بودند، و در ضمن می توانستند در خرید وسایل مربوط به خود، کمک کنند. 5 مرد به شغلهای معمولی تمام وقت یا نیمه وقت اشتغال داشتند و 5 نفر نیز به کارهای متفرقه می پرداختند. 25 نفر به انجام تکالیف با ارزشی در حوالی خانه شان مشغول بودند و تنها 2 نفر به کمی سرپرستی نیاز داشتند.

سینگر(1957)، در یک مطالعه گسترده و جامع، به بررسی سازگاری 520 بزرگسال عقب مانده شدید پرداخت که از بین 2640 دانش آموزی که در بین سالهای 1929 تا 1957 در کلاسهایی جهت عقب مانده های آموزش پذیر در شهر نیویورک ثبت نام کرده بودند، بطور تصادفی انتخاب شده بود. پذیرش به این کلاسها محدود به افرادی می شد که می توانستند به نیازهای جسمی خود پاسخ دهند، و لذا، گروه انتخابی تیپیک کل بزرگسالان عقب مانده شدید نبود. به سبب اینکه اجرای بررسی با دقت بسیار همراه بود.

سازگاری افراد عقب مانده خفیف در جامعه

در این باره مطالعات زیادی انجام شده که نشان می دهند بخش عمده ای از کودکان عقب مانده خفیف، هنگامی که به سنین بزرگسالی می رسند، می توانند در جامعه ادغام شوند. تحت شرایط مناسب، بسیاری تبدیل به شهروندانی مولد و مسوول می شوند. اکثریت عقل مانده خفیف در زمینه های نامساعد اجتماعی رشد کرده اند و بسیاری از محققین دریافته اند که آنها از افرادی که موضع اجتماعی مشابهی دارند، قابل تشخیص نیستند. این یافته ها بر این دیدگاه تاکید می کند که برای بسیاری از اشهاص عقب مانده، مشکلترین دوره زندگی همانا دوره مدرسه، یعنی جایی که مهارتهای هوشی کلامی و انتزاعی به بهترین وجهی هماهنگ می گردد، می باشد. برای شماری از آنها، سازگاری فوری بعد از مدرسه مساله آفرین است(همچنان که برای بسیاری از افراد جوان زیان دیده گروه اقلیت چنین است)، اما به ادامه نضج و رسیدگی، تجربه و تحصیل مهارتهای شغلی و مانند آن، این ماجرا سبکتر می شود.

سازگاری کلی

برآوردهای مربوط به رواج و سابقه عقب ماندگی خفیف در جمعیت سنین قبل از دبستان بسیار کمتر از برآوردهای مربوط به دوره مدرسه است. با توجه به تعریف، فرد بزرگسال با هوش بهر پایین در صورتی که سازگاری اجتماعیش رضایتبخش باشد، عقب مانده محسوب نمی شود. کاتز(1968) این گروه را تا حدی به شکل زیر محدود می کند:«تنها بزرگسالانی که کارگزاری هوش عمومی شان زیر هنجار است و رفتار سازشی شان چنان آسیب دیده است که توجه خانواده یا دستگاههای اجتماعی را جلب می کند، ضرورت تدارک خدمات ویژه برای آنها را در دستور کار قرار می دهد.»(ص5، ایتالیک مولف). این رویکرد سود عملی قابل ملاحظه دارد و با عرف فعلی همسو می باشد.

در سال 1964، تنها 16 درصد به حمایت بهزیستی نیاز داشتند و 80 درصد مردان و 77 درصد زنان به کار مشغول بودند. نسبت شاغلین هر ساله افزایش یافت، هر چند درصد بیشتری از گروههای متوسط و بالا به خود کفایی کامل رسیدند(به ترتیب 93 و 96 درصد). در گروه پایین، به سبب ناتوانی در به سمت آوردن، حفظ یا تعویض دوست، وضع ازدواج در پایین ترین نرخ خود قرار داشت(کوب، 1972، ص33). در این گروه، نرخ مرگ و میر حدود دو برابر نرخ آن در گروه سنی خودشان در جمعیت کل بود. تعداد زیادی از مرگها تصادفی بود.

افزایش معنی دار در هوش بهر یک نمونه فرعی که آزمون شده بود، گزارش گردیده است. امکان دارد بخشی از این افزایشها ناشی از این واقعیت باشد که در مراتب سنی پایین تر هوش بهر و کسلر، نسبت به نمرات آزمون اصلی استنفورد- بینه، بالاتر است. بالر، چارلز و میلر، 50 نفر از آزمودنیهای گروه پایین را به پنج طبقه تقسیم بندی کردند.

1- عقب مانده های دائم، که یا در موسسات زندگی می کنند یا به خانواده هایشان وابسته اند(هفت آزمودنی).

2- عقب مانده های دارای نمرات پایین در آزمون هوش(اغلب 69-60) که بتهایی در یک شغل به کار


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد بزرگسالان عقب مانده در جامعه

تحقیق در مورد بزرگسالان عقب مانده در جامعه

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد بزرگسالان عقب مانده در جامعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

بزرگسالان عقب مانده در جامعه، قانون و عقب مانده ذهنی

تا سالهای اخیر، با این که جامعه حرفه ای چنان رفتار می گرد که گویی رشد کودکام عقب مانده به سوی ناکجاآباد است، اما مطالعات پراکنده ای در باب ساکنین قبلی موسسات و بزرگسالانی که سالها پیش مدارس، آنها را عقب مانده خوانده بود، انجام گرفت. اغلب این مطالعات بالنسبه امیدوار کننده بوده اند، اما تدارک خدمات اجتماعی چنان جزئی بود که به گفتن نمی آید. وضع چنان بود که گویی تنها شهروندان عقب مانده ای که ارزش توجه ویژه دارند، کودکان می باشد، و گویی تنها تلاشهایی ارزشمند تلقی می شوند که در سالهای اولیه زندگی و دوران کودکی انجام شود. خوشبختانه، این نگرش چون دیگر نگرشها در حوزه عقب ماندگی ذهنی دستخوش یک تجدیدنظر سالم شده است.

عقب افتادگی و کندی در تدارک خدمات برای بزرگسالان عقب مانده ذهنی دلایل متعددی داشت، که از این آنها می توان از«پرزایی» دهه 1950 نام برد که بر منابع خدماتی مالیات سنگین بست و بر راههای حل موسسه ای به منظور پاسخ دهی به نیازهای سرپرستی یا راهنمایی تاکید کرد. گروه والدینی که در دهه های 1950 و 1960 مسوول چنان فعالیتی بودند، در آن هنگام اساسا از اعضایی متشکل می شدند که دارای کودکان عقب مانده شدید و معتدلی بودند که در سنین مدرسه یا کمتر قرار داشتند، و طبیعه علاقه شان بر تدارک خدمات برای آنها متمرکز می شد. در حال حاضر، این والدین فرزندان بزرگسالی دارند و بر همین اساس، توجهشان به بزرگسالان عقب مانده نیز معطوف شده است. به علاوه، احتیاط اولیه جهت تدارم برنامه هایی برای بزرگسالان، تا حدی متاثر از بدبینی نسبت به آگاهی از آینده تعداد زیادی از بزرگسالان عقب مانده بود و نیز ناشی از یاسی می شد که در باب امکان خود- بسندگی آنها در یک جامعه رقابتی و تکنولوژیک وجود داشت، جامعه ای که در آن شهرنشینی زندگی را برای همه پیچیده کرده و تقریبا موجب نابودی خانواده های گسترده ای شده بود که اغلب می توانست یک عضو وابسته را بپذیرد، جمعیت روستایی و شهرکهای کوچک را باید با مهربانی تحمل کرد و به مواظبت از بزرگسالان عقب مانده خانوادگی- که اغلب تکالیف ساده و مفیدی انجام می دهند، کمک کرد. چنین افرادی در شهرهای بزرگ ضایع می شوند، هیچکس را نمی شناسند، دوستی نمی یابند. آنها تنها بوده و طعمه سوء استفاده ها می شوند.

سازگاری افراد عقب مانده معتدل و شدید در جامعه

شماری از مطالعات بلندمدت در مورد بزرگسالی که در دوران کودکی هوش بهری کمتر از 50 داشته اند، نشان می دهند که این افراد تحت شرایط معین، می توانند بخوبی در جامعه ادغام شوند. در مطالعه ای که در باب 1144 عقب مانده تربیت ناپذیر در شهر بیرمنگام انگلستان(بیرمنگام، 1965) انجام شد، معلوم گردید که بیش از 14 درصد زنان و 26 درصد مردان به کارهای سودمند اشتغال دارند، در حالی که تنها 4 درصد آنها در موسسات زندگی می کردند. باید اضافه کرد که در آن زمان در شهری چون بیرمنگام کار فراوان بود و یک برنامه موثر پس از مراقبت نیز وجود داشت.

دلپ و لورنز(1953)، به مطالعه طولی 75 بزرگسال عقب مانده پرداختند که در کلاسهای یک مرکز شغلی ویژه در خیابان پل- مینوسوتا آموزش دیده بودند. تا زمان مطالعه، میانگین هوش بهر آنها 36 بود. از کل گروه، 25 نفر در موسسات زندگی می کردند و 9 نفر مردند. از 41 نفر بقیه، که جملگی در جامعه زندگی می کردند، 27 نفر بخوبی همساز شده بودند و 10 نفر تحمل می شدند. اغلب آنها به انتخاب لباس و پوشیدن آن قادر بودند، و در ضمن می توانستند در خرید وسایل مربوط به خود، کمک کنند. 5 مرد به شغلهای معمولی تمام وقت یا نیمه وقت اشتغال داشتند و 5 نفر نیز به کارهای متفرقه می پرداختند. 25 نفر به انجام تکالیف با ارزشی در حوالی خانه شان مشغول بودند و تنها 2 نفر به کمی سرپرستی نیاز داشتند.

سینگر(1957)، در یک مطالعه گسترده و جامع، به بررسی سازگاری 520 بزرگسال عقب مانده شدید پرداخت که از بین 2640 دانش آموزی که در بین سالهای 1929 تا 1957 در کلاسهایی جهت عقب مانده های آموزش پذیر در شهر نیویورک ثبت نام کرده بودند، بطور تصادفی انتخاب شده بود. پذیرش به این کلاسها محدود به افرادی می شد که می توانستند به نیازهای جسمی خود پاسخ دهند، و لذا، گروه انتخابی تیپیک کل بزرگسالان عقب مانده شدید نبود. به سبب اینکه اجرای بررسی با دقت بسیار همراه بود.

سازگاری افراد عقب مانده خفیف در جامعه

در این باره مطالعات زیادی انجام شده که نشان می دهند بخش عمده ای از کودکان عقب مانده خفیف، هنگامی که به سنین بزرگسالی می رسند، می توانند در جامعه ادغام شوند. تحت شرایط مناسب، بسیاری تبدیل به شهروندانی مولد و مسوول می شوند. اکثریت عقل مانده خفیف در زمینه های نامساعد اجتماعی رشد کرده اند و بسیاری از محققین دریافته اند که آنها از افرادی که موضع اجتماعی مشابهی دارند، قابل تشخیص نیستند. این یافته ها بر این دیدگاه تاکید می کند که برای بسیاری از اشهاص عقب مانده، مشکلترین دوره زندگی همانا دوره مدرسه، یعنی جایی که مهارتهای هوشی کلامی و انتزاعی به بهترین وجهی هماهنگ می گردد، می باشد. برای شماری از آنها، سازگاری فوری بعد از مدرسه مساله آفرین است(همچنان که برای بسیاری از افراد جوان زیان دیده گروه اقلیت چنین است)، اما به ادامه نضج و رسیدگی، تجربه و تحصیل مهارتهای شغلی و مانند آن، این ماجرا سبکتر می شود.

سازگاری کلی

برآوردهای مربوط به رواج و سابقه عقب ماندگی خفیف در جمعیت سنین قبل از دبستان بسیار کمتر از برآوردهای مربوط به دوره مدرسه است. با توجه به تعریف، فرد بزرگسال با هوش بهر پایین در صورتی که سازگاری اجتماعیش رضایتبخش باشد، عقب مانده محسوب نمی شود. کاتز(1968) این گروه را تا حدی به شکل زیر محدود می کند:«تنها بزرگسالانی که کارگزاری هوش عمومی شان زیر هنجار است و رفتار سازشی شان چنان آسیب دیده است که توجه خانواده یا دستگاههای اجتماعی را جلب می کند، ضرورت تدارک خدمات ویژه برای آنها را در دستور کار قرار می دهد.»(ص5، ایتالیک مولف). این رویکرد سود عملی قابل ملاحظه دارد و با عرف فعلی همسو می باشد.

در سال 1964، تنها 16 درصد به حمایت بهزیستی نیاز داشتند و 80 درصد مردان و 77 درصد زنان به کار مشغول بودند. نسبت شاغلین هر ساله افزایش یافت، هر چند درصد بیشتری از گروههای متوسط و بالا به خود کفایی کامل رسیدند(به ترتیب 93 و 96 درصد). در گروه پایین، به سبب ناتوانی در به سمت آوردن، حفظ یا تعویض دوست، وضع ازدواج در پایین ترین نرخ خود قرار داشت(کوب، 1972، ص33). در این گروه، نرخ مرگ و میر حدود دو برابر نرخ آن در گروه سنی خودشان در جمعیت کل بود. تعداد زیادی از مرگها تصادفی بود.

افزایش معنی دار در هوش بهر یک نمونه فرعی که آزمون شده بود، گزارش گردیده است. امکان دارد بخشی از این افزایشها ناشی از این واقعیت باشد که در مراتب سنی پایین تر هوش بهر و کسلر، نسبت به نمرات آزمون اصلی استنفورد- بینه، بالاتر است. بالر، چارلز و میلر، 50 نفر از آزمودنیهای گروه پایین را به پنج طبقه تقسیم بندی کردند.

1- عقب مانده های دائم، که یا در موسسات زندگی می کنند یا به خانواده هایشان وابسته اند(هفت آزمودنی).

2- عقب مانده های دارای نمرات پایین در آزمون هوش(اغلب 69-60) که بتهایی در یک شغل به کار


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد بزرگسالان عقب مانده در جامعه